خودکارآمدی و تفاوتهای سنی و جنسیتی
به نظر میرسد که کارایی شخصی در نتیجه جنسیت و سن فرق میکند. پژوهش با کودکان و بزرگسالان نشان میدهد که مردان به طور متوسط از نظر کارایی شخصی بالاتر از زنان هستند. این تفاوتهای جنسیت حدود بیست سالگی به اوج میرسدودرسالهای بعدی کاهش مییابد.درهردوجنس، کارایی شخصی در طول دوران کودکی و اوان بزرگسالی افزایش مییابد، در میانسالی به اوج میرسد، و بعد ازشصت سالگی کاهش مییابد. هاکت و بتز،اولین کسانی بودند که نظریه شناختی اجتماعی بندورا را که بر نقش خودکارآمدی در انتخاب شغلی تاکید دارد به کار گرفتند. آنها بر نظریه خودکارآمدی برای تبیین انتخابهای شغلی زنان متمرکز شدند و پیشنهاد کردند که کارآمدی پایین ، محدودیت طیف انتخاب های شغلی زنان را تبیین میکند.
لنت و همکاران، همچنین طرح میکنند که متغیر تفاوتهای فردی و جمعیت شناختی ،همچون جنس، نژاد، قومیت و شرایط اقتصادی اجتماعی با پیشینه و متغیرهای بافتی تعامل دارند و بر تجارب یاد گرفته شده که در باورهای خودکارآمدی نقش دارد تاثیر میگذارد. در عوض این انتظارات کارآمدی با پیامد مورد انتظار که افراد در مورد نتایج رفتارشان دارند مرتبط هستند.تفاوتهای جنسیت در کارایی شخصی نقش مهمی را در انتخاب شغلی ما ایفا میکند. پژوهش نشان داده است که مردان هم برای مشاغل به اصطلاح مردانه و هم زنانه، کارایی شخصی زیادی را در خود میبینند. در مقابل زنان برای مشاغل به اصطلاح زنانه خود کارآمدی بالا، اما برای مشاغل به اصطلاح مردانه خود کارآمدی پایینی در خود میبینند .
شیوه های اثرگذاری باورهای خودکارآمدی
خودکارآمدی آثارش را از طریق چهار فرآیند اصلی اعمال میکند که عبارتند از فرآیندهای شناختی، انگیزشی، عاطفی و انتخابی. باورهای کارآمدی شخصی بر الگوهای فکری که ممکن است خود کمک کننده یا خود محدود کننده باشند اثر میگذارند. یکی از راههای تأثیرات شناختی تنظیم رفتار به وسیله اهداف از پیش انتخاب شده و آگاهانه میباشد . این تعیین هدف شخصی تحت نفوذ خود ارزیابی فردی قرار دارد . نیرومندی کارآمدی ، به افزایش سطح اهدافی که مردم برای خود برمیگزینند و تحکیم تعهداتشان به آن اهداف منجر میشود. هم چنین برای غلبه بر پیچیدگیهای فرآیند پردازش شناختی اطلاع چند بعدی که حاوی ابهامات و تردیدها میباشند و برای فرآیند حل مسئله، افراد باید از حس خودکارآمدی بالا برخوردار باشند تا در موقعیتهای تصمیمگیری پیچیده و تفکر تحلیلی اختصاص دهند .
خودکارآمدی افرد سطح انگیزش آنها را از طریق کنترل میزان کوشش و مدت زمان پافشاری در مقابل موانع تعیین میکند. به هنگام مقابله با دشواریها، افرادی که به تواناییهای خود شک دارند، کوششهای خود را کاهش میدهند و به سرعت به راه حلهای پایین روی میآورند بر عکس افراد دارای خودباوری قوی در مورد تواناییهای خویش، برای غلبه بر چالش، کوشش بیشتری را اعمال میکنند. هرچه خودکارآمدی فردی بالاتر باشد، سریع تر از تردیدهای به خود ناشی از شکستها بهبود مییابد و میزان کوشش خود را افزایش میدهد . باورهای افراد در مورد تواناییهایشان بر میزان فشار روانی و افسردگی که در موفقیتهای تهدیدزا یا استرسزا تجربه میکنند اثر میگذارد؛ افرادی که معتقدند میتوانند تهدیدها یا فشارهای بالقوه را کنترل کنند، شناختهای آشفتهساز را به خود راه نمیدهند و به وسیله آنها آشفته نمیشوند. در مقابل، فقدان باورهای خودکارآمدی برای کنترل تهدیدهای بالقوه، به تجربه فشار و برانگیختگی اضطرابی منجر میشود.
افراد برای اینکه از روی عملکرد خود درباره کارآمدی خویش قضاوت کنند، تحت تأثیرعوامل مختلفی قرار میگیرند. سختی کار، میزان تلاش، شرایط مطلوب و نامطلوب، میزان کمک بیرونی که دریافت کرده اند، حالات عاطفی و بدنی آنان در حین انجام کار و چگونگی شکست و موفقیت آنان از جمله این عوامل است و همچنین نگرش مثبت یا منفی فرد به خود و نحوه فراخوانی موفقیتها و شکستهای گرفته، قضاوت درباره کارآمدی شخصی را تحت تأثیر قرار میدهند ، به طور کلی اسناد علی درباره توانایی، تلاش، سختی کار، تأثیر کم و غیرمستقلی بر انگیزش دارد . کارآمدی شخصی در تأثیر اسناد علی روی انگیزش عملکرد مداخله میکند .افراد میتوانندازطریق انتخاب و ساخت محیط زندگی خودتاحدی برجریان زندگی خود اثر بگذارند، آنها تمایل دارندتا ازفعالیت در موقعیتهایی که باور دارند بیش از حد توانایی آنهاست،اجتناب کنند و فعالیتهای چالش انگیز در محیطهای اجتماعی راانتخاب کنندکه اعتقاد دارند میتوانند از عهده آنها برآیند، به خصوص اینکه انتخاب یک موقعیت یا فعالیت میتواند تا مدتها پس از زمان انتخاب بر جریان زندگی فرد اثرگذار باشد.
منبع
رمضانی فتاتویی،صدیقه(1394)، معنادرمانی گروهی بر رضایت زناشویی و خودکارآمدی عمومی زوجین با تعارضات زناشویی مراکز مشاوره،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی،دانشگاه آزاداسلامی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید