حیطه­ های مهارتی کار معلم

حیطه­ های مهارتی اثر بخشی کار یک مدرس را تعیین می­کنند عبارتند از:

  1. صلاحیت و توانایی فنی
  2. علم و مهارت در درس مورد آموزش
  3. صلاحیت و توانایی حرفه­ای ؛آگاهی از برنامه­ریزی، ارائه و ارزیابی آموزشی
  4. صلاحیت شخصی ؛ ویژگیهای شخصی و رفتاری مؤثر در فرایند تعلیم و تعلم.
  5. احاطه بر موضوع درسی؛ صلاحیت فنی

آگاهی از موضوع مورد آموزش و مهارتهایی که با کاربرد آن سر و کار دارند و از اجزاء اصلی و کلیدی یک تدریس اثر بخش به حساب می­آیند.

اثربخشی تدریس آمیزه­ای از دانش علمی خاص و هنر ارائه مطلب است. متغیرهای بسیاری بر موضوع درسی، محیط آموزشی، مدرس و فراگیران تأثیر می­گذارد. بنابراین اظهارنظر قاطع در مورد متغیرهای متعامل مؤثر بر رفتار فراگیران دشوار است. با این وصف هیچ چیزی را نمی­توان با علم و مهارت در موضوعی که باید آموخته شود جایگزین کرد. علم و مهارت عملی به طرق مختلف حاصل می­شود، اما ارزش یا میزان تجاربی که از این طریق حاصل می­شود جای گفتگو دارد. آنچه که تردیدی در مورد آن وجود ندارد نیاز به کسب تواناییهای اساسی است. فراگیران هرگز نباید در مورد مهارت مدرس خود دچار تردید شود.

سطح تحصیل و تجربه مدرس بر اعتبار او تأثیر می­گذارد. تجربه مدرس موجب ارائه مثالهایی می­شود که تدریس را جالب و قابل فهم می­سازد. آگاهی مدرس از موضوع درس و تجربه او به اعتماد به نفس بالاتری برای او می­انجامد که میزان اثربخشی تدریس او را هم بالا می­برد. همچنین، میزان و ماهیت سابقه، علاوه بر فراهم کردن اعتبار بیشتر برای مدرس، احترام دانشجویان را هم نسبت به او جلب می­کند. با این حال اگر این اعتبار منبعث از سابقه و تجربه کاری مدرس، از طریق شواهد عینی و مهارتهای علمی حمایت نشود، مزیت آن از بین خواهد رفت. چنانکه حتی مدرسان تازه کاری که در مورد جزئیات دقیق و کامل موضوع درسی خود تجربه و مهارت کافی دارند در مقایسه با مدرسان قدیمی ولی فاقد تجربه در موضوع درسی، ارتباط راحت­تری با دانشجویان خود برقرار می­کنند.

مهارت و نیز دانش و آگاهی مدرس در زمینه درس مورد آموزش مهم است ولی کافی نیست. بسیاری از افرادِ واجد دانش و تبحّر بالای علمی و فنی نمی­توانند مدرس خوبی هم باشند. نقش مدرس ایجاب می­کند که دانشجو و فراگیران را به کسب دانش و مهارتهای لازم وادارد. اگر مدرس توان، شکیبایی و قدرت لازم را برای کمک به دانشجوی تازه­کار نداشته باشد، علم و مهارت او ارزش چندانی ندارد. مدرسان باید بتوانند قابلیتها و تواناییهای خود را تجزیه و تحلیل کرده، درس را چنان سازماندهی کنند که فراگیران بتوانند در ارتباط با موضوع درسی مهارت پیدا کنند. غالباً عناصر اساسی فعالیت تدریس با الگوی کلی رفتار یک مدرس ماهر به قدری عجین شده که گاه یافتن گامهای نخستین برای ارائه آموزش ، سخت دشوار است. در چنین وضعیتی، سطح بالایی از مهارت و توانایی در موضوع مورد تدریس، ممکن است به جای کمک به  اثر بخشی تدریس، مخلّ آن بشود. مدرسان همواره باید تلاش کنند با مطالعه بیشتر و کسب تجارب جدید در زمینه درسی خود صلاحیت و تبحّر بیشتری به دست آورند. این ارتقای صلاحیت بویژه در مورد دانشجویانی ضرورت دارد که برای کسب آمادگی احراز وظایف ویژه و تخصصی، آموزش می­بینند. دانشجویان در ارزیابی مهارت مدرسان خود از قابلیت و آگاهی خوبی برخوردارند و مدرسِ با صلاحیت احترام آنان را بر می­انگیزد.

منبع

حاجی زاد،محمد(1390)،مقايسه مهارتهاي حرفه اي معلمان دروس علوم پایه و علوم انسانی دوره راهنمایی،

پایان نامه کارشناسی ارشد،علوم تربیتی،دانشگاه آزاداسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

 

 

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0