حساسيت اضطرابي
يک سازه اضطرابي که توجه گستردهاي در پيشينه مطالعاتي اختلالات اضطرابي به خود اختصاص داده است، حساسيت اضطرابي، است. حساسيت اضطرابي توسط رايس و مک نالي ، مطرح شده است و عامل آسيب پذيري در مورد اضطراب و اختلالات اضطرابي است که امروزه توجه علمي بسياري به سوي آن معطوف شده است . حساسيت اضطرابي يك سازه تفاوتهاي فردي است كه در آن فرد از نشانههاي بدني كه با انگيختگي اضطرابي (افزايش ضربان قلب، تنگي نفس، سرگيجه) مرتبط است، ميترسد و اصولاً از اين عقيده ناشي ميشود كه اين نشانهها به پيامدهاي بالقوه آسيبزاي اجتماعي، شناختي، و بدني منجر ميشود .
فرض بر اين است که حساسيت اضطرابي يک متغير گرايشي با ثبات است که نشان دهنده ميل به تفسير پيامدهاي جسماني، روانشناختي و اجتماعي تجارب اضطرابي به عنوان امور آزارنده و خطرناک است . بر مبناي تعاريفي که از حساسيت اضطرابي صورت گرفته است ميتوان نتيجه گرفت که:
- حساسيت اضطرابي يک متغير تفاوت فردي است
- حساسيت اضطرابي يک جزء هيجاني ؛ ترس از نشانههاي اضطرابي احساسات مرتبط با اضطراب) و يک جزء شناختي (فاجعه سازي راجع به اين نشانهها دارد.
بر اساس ديدگاه نظري راجع به حساسيت اضطرابي ميتوان گفت که حساسيت اضطرابي از طريق ژنتيک و يادگيري کسب و منجر به سوگيريهايي در بازيابي و پردازش اطلاعات مربوط به محرکهاي فراخوان اضطراب ميشود که اين خود زمينهي ابتلاي فرد به اختلالات رواني به ويژه اختلالات اضطرابي ميشود .
مدلهاي نظري اخير بر اهميت نحوة برخورد افراد با تجربههاي اضطرابآور تأکيد دارند. شيوهاي که به واسطه آن يک فرد نشانههاي هيجاني متعدد بهويژه نشانههاي انگيختگي جسماني را تفسير ميکند، ممکن است او را براي تجربه واکنشهاي شديد اضطرابي آسيبپذير سازد . بر اساس ديدگاه شناختي، ارزيابيهاي شناختي منفي بهعنوان عامل خطر در ايجاد و تداوم اضطراب نقش بازي ميکنند ، در واقع، ارزيابيها و تفسيرهاي منفي و فاجعهآميز از يک احساس بدني، منجر به يک راهانداز سريع براي اضطراب میشود که به نوبه خود افزايش دهنده احساسات اضطرابي است. بنابراين، ميتوان نتيجه گرفت که ارزيابي فرد از يک موقعيت استرسزا در پيامدهاي بعدي آن نقش تعيين کننده دارد. يک رويداد خاص را دو فرد به صورتهاي متفاوت ادراک ميکنند و اين امر بستگي به ارزيابي آنها از موقعيت مورد نظر دارد و به نظر ميرسد که حساسيت اضطرابي اين ارزيابي را تحت تأثير خود قرار ميدهد. افراد با حساسيت اضطرابي بالا اغلب اوقات به نشانههاي اضطرابي بهطور منفي واکنش نشان ميدهند، در حاليکه افراد داراي حساسيت اضطرابي پايين اگر چه ممکن است اين نشانهها را به عنوان اموري ناخوشايند تجربه کنند، اما آنها را تهديدآميز تلقي نميکنند . فرد داراي حساسيت اضطرابي بالا نه تنها رويدادهاي استرسزا، بلکه وقايع نسبتاً عادي را نيز فاجعهآميز تلقي ميکند. در حالي که فرد داراي حساسيت اضطرابي پايين اين رويدادها را نامطلوب تلقي کرده ولي در مورد آنها دست به فاجعه سازي نميزند. افراد داراي حساسيت اضطرابي بالا، با گوش بهزنگي و توجه زياد به محرکهاي محيط (محيط دروني و بيروني) واکنش نشان ميدهند . نظريهپردازن شناختي عقيده دارند که داشتن آستانه پايين براي واکنش ترس در افراد داراي حساسيت اضطرابي بالا، ناسازگارانه ميباشد؛ زيرا موجب تداوم سطح بالايي از برانگيختگي فيزيولوژيکي و در نهايت اجتناب مفرط از محرکها و موقعيتهاي بيروني خواهد شد .
مطالعات نشان ميدهد که، حساسيت اضطرابي يكي از مؤلفههاي روانشناختي دخيل در ايجاد اضطراب اجتماعي ميباشد. تحقيقات اخير نشان داده که جوانان مبتلا به اضطراب اجتماعي به ميزان بالايي، از حساسيت اضطرابي برخوردارند . حساسيت اضطرابي با تفسير انحرافي علائم اضطراب مرتبط است. و به حفظ چرخه اضطراب کمک ميکند . اين افراد، احساساتي مانند ضربان سريع قلب، عرق کردن و گيجي را بهعنوان نشانهاي از حمله قلبي، شرمساري اجتماعي و بيثباتي رواني تفسير ميکنند . افراد مبتلا به اضطراب اجتماعي وقتي که در معرض موقعيتهاي اجتماعي قرار ميگيرند برانگيختگي فيزيولوژيکيشان افزايش مييابد . در اين افراد رويارو شدن با محرکهاي ترسناک و هراسآور، يک واکنش اضطرابي از قبيل احساس وحشت، تنفس منقطع و کوتاه و تپش قلب را در پي دارد . که اين افراد آنها را به عنوان نشانهاي از خطر يا اضطراب تفسير ميکنند و چنين تفسيري از برانگيختگي فيزيولوژيکي، به افزايش علائم اضطراب، مانند تپش قلب بيشتر يا سرخ شدن منجر ميشود و درنتيجه برانگيختگي فيزيولوژيکي ممکن است نقش مهمي را در ايجاد ترس در موقعيتهاي اجتماعي بازي کند . و ترس از اينکه ديگران علايم اضطراب را مشاهده کنند باعث تشديد اضطراب اجتماعي ميشود . آنها تصور ميکنند که سايرين متوجه اين علايم خواهند شد و در مورد آنها قضاوت نامناسبي خواهند کرد. از اينرو اضطراب اجتماعي احتمالاً به دليل، ترس از ارزيابي منفي در هنگام نمايش علايم قابل مشاهده اضطراب، با حساسيت اضطرابي رابطه دارد . مبتلايان به اضطراب اجتماعي ممکن است به دليل نگراني در مورد اين که ديگران متوجه لرزش دستها يا صدايشان خواهند شد از صحبت در جمع بترسند يا ممکن است در زمان گفتگو با ديگران به دليل ترس از آشکار شدن توانايي بياني ضعيفشان اضطراب شديدي احساس کنند. احتمال دارد از غذا خوردن، نوشيدن، يا نوشتن در جمع به دليل ترس از تحقير شدن به دليل مشاهدهي لرزش دستهايشان از جانب ديگران اجتناب کنند .
در مدلهاي شناختي- رفتاري اعتقاد بر اين است که برانگيختگي (مانند تنگي نفس، تعريق) به علت ادراک منفي از خود، و انتظار شکست اجتماعي تداوم مييابد. بنابراين يک چرخه معيوب بين احساسات بدني، ارزيابيها و تفسيرهاي منفي و اضطراب وجود دارد که به صورت مداوم و پايدار فرد را در حالت گوش بهزنگي نسبت به نشانههاي بدني مرتبط با اضطراب قرار ميدهدو به تشديد علايم اضطراب و عواقب مرتبط (مانند: اجتناب) کمک ميکند ، به عنوان مثال يک فرد، در يک برخورد اجتماعي، ممکن است بر اين باور باشد که او عرق فراواني ميکند، و ديگران ميتوانند عرق او را ببينند، و فکر کنند که او از لحاظ اجتماعي فردي نالايق است.
منبع
دهقان،منیره(1392)، پیشبینی اضطراب اجتماعی بر اساس مؤلفههای حساسیت اضطرابی، عدم تحمل بلاتکلیفی و ذهن آگاهی، پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی، دانشکده علوم انسانی شاهد
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید