جایگاه و کارکردهای خانواده
بررسی جایگاه خانواده، از چهار منظر یا رویکرد، قابل ملاحظه است:
الف) «خانواده، ساختاری در برابر جامعه»: برخی از جامعه شناسان نظیر «هایدی روزن باو» خانواده را واحد بنیادین جامعه تلقی می کنند. در چنین رویکردی، رابطه خانواده و جامعه از جنبه ارگانیکی و کارکردی آن نیز مورد توجه می باشد.
ب) «خانواده عامل توسعه فرهنگی»: هر فرهنگی برای تداوم حیات خود، نیازمند نوعی توسعه و گسترش از طریق پیامها، عناصر و مؤلفه های متنوع خویش است. خانواده، بستر مساعدی برای چنین منظوری است. زیرا ارتباطهای فکری و فرهنگی میان اعضای خانواده، فرصت مساعدی برای چنین مقصودی به ویژه توسعه فرهنگی پایدار، مهیا می کند.
د) «خانواده، عامل تکوین هویت»: تقریباً همزمان با دوره نوجوانی، پدیده «هویت جویی»، نمایان می شود و تا دوره جوانی، امتداد می یابد. به عقیده برخی اندیشمندان، تشکیل خانواده، به منزله تکوین بخشی از هویت فرد می باشد که با عنوان «هویت خانوادگی»، آن رااز سایر ابعاد هویت، متمایز می کنیم.
پرفسور روزن باوم با بررسی حدود چهارصد اثر علمی در زمینه جامعه و خانواده می نویسد:
«کلیه تعاریف و برداشتهای متفاوت از جامعه شناسی خانواده در آلمان غربی، دارای دو وجه مشترک است: خانواده گروهی کوچکی است که ویژگی اساسی وغیر قابل تفکیک آن، صمیمیت آن است. اجتماعی کردن نسل آینده جزء بدیهیترین، اساسی ترین و اصلیترین وظایف خانواده است».
خانواده كاركردهاي عمومي در سطح جهاني دارد و بقاي خود را از طريق كاركردهاي خود حفظ مي كند. روابط جنسي، توليد مثل، پرورش فرزند، اجتماعي شدن، توليد، توزيع كالاها و خدمات، تعيين هويت فرد، دوستي، عشق و محبت از عمده ترين كاركردها و نقشهاي خانواده است. در هر يك از جوامع، افزون بر قبول كليت كاركردها به يك يا چند نقش اهميت بيشتري داده شده است. مثلا در جوامع كشاورزي توليد نسل و مشاركت اقتصادي مورد توجه اساسي بوده است. در حاليكه در جامعه جديد خانواده كمتر نقش هاي پيشين خود را حفظ نموده است (آزاد ارمكي،1388) .در چند دهه پيش هفت كاركرد براي خانواده در نظر گرفته شده:1.توليد كالاي اقتصادي و خدماتي 2.تعيين پايگاه اجتماعي براي فرزندان 3.آموزش فرزندان 4.آموزش مذهب به فرزند 5.توليد نسل 6.حمايت 7.عطوفت،محبت و روابط اجتماعي خانواده.
خانوادهای که از عهده وظایفی که دارد به خوبی برمیآید، نتایج مثبت و مؤثری از خود بر جای میگذارد. این نقش خانواده موجب ارتقای سطح افراد و جامعه در زمینههای گوناگونی چون بهداشت، تعلیم و تربیت، اقتصاد، فرهنگ و امثال آن میشود. در کنار وظایف مستمر، وقوع شرایط خاص و گاه بحرانی، برای خانوادهها این امکان را فراهم میکند که با ایفای نقش حساس خود، اعضایش را از آسیب دیدگی بیشتر محافظت کند. این نقش در بهداشت روانی با عنوان پیشگیری های ثانوی و ثالث نامیده میشود. انجام وظایف مستمر خانوادهها موجب پیشگیری نوع اول میشود؛ یعنی سلامت جسمی، روانی، تربیتی وسایر موارد را تأمین میکند. مهمترین این حیطه هاي كاركردي عبارتند از:کارکرد زیستی،کارکرد روانی،کارکرد تربیتی،کارکرد فرهنگی،کارکرد اجتماعی و کارکرد اقتصادی.
ارنست برجس مهمترين كاركرد خانواده امروزي را پرورش و حفظ شخصيت اعضاي آن مي داند. به عقيده او خانواده به منزله يك واحد شخصيتهاي متعادل است كه مهمترين وظيفه آن تشديد محبت بين زن و شوهر و پرورش شخصيت فرزندان است. در صورت فقدان فرزند، ايجاد محبت بين زن و شوهر و تقويت مباني آن از مهمترين وظايف است. بنابراين هرگاه محبت بين زن و شوهر رو به ضعف نهاد، انتظارات از نقشهاي متقابل از بين مي رود و خانواده ديگر داراي نظام نخواهد بود. به اعتقاد گلدنبرگ (1993) براي درك جامع رشد و تكوين خانواده و كارايي فعلي مي بايد شبكه هاي خويشاوندي، تجارب روند اجتماعي سازي، سبك ارتباط، الگوهاي تعاملي شاخص مردانه- زنانه، نقش خانواده اصلي و آرايشهاي رفتاري و نگرشي را به لحاظ تشابه فرهنگي به هم مرتبط اند را در نظر گرفت. در ديد سيستمي، ارگانيسم خانواده،كارايي خانوادگي را در درون منظومه خانواده از طريق منظومه هاي خود تحقق مي بخشد. اين زيزمنظومه ها كه با تشكيل خانواده از طريق ازدواج طي تكامل خانواده شكل مي گيرند عبارتند از:1.زير منظومه ي زن و شوهري 2.زيرمنظومه والديني 3.زيرمنظومه فرزندان.
منبع
افتخاری، عبدالله(1396)، بررسی تاثیر شبکه های مجازی بر فرهنگ خانواده های شهرستان ایوان غرب، پایان نامه کارشناسی ارشد علوم اجتماعی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد الکترونیک.
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید