جایگاه آموزش صلح در جهان معاصر
آموزش صلح در جهان ما،جایگاه نازلی دارد.در کشورهای جهان سوم، موانع زیادی مانند ضعف ساختارهای سیاسی، اختلاف های داخلی ، ایدئولوژی های افراطی و تمامیت خواه باعث نادیده گرفتن برنامه های درسی صلح محور شده است. در کشورهای غربی تجربه کاذب و خوش بینی مفرط در مورد صلح60ساله و نوعی اندیشه سیاسی که دولت های لیبرال به جنگ دولت های لیبرال نمی روند ،سبب کم توجهی به گسترش برنامه های درسی صلح محور در مقایسه با سایر برنامه های درسی مانند ریاضی و علوم شده است . با مطالعه دقیق ردپای جنگ ها به خوبی می توان فهمید که اینک آثار آن ها به حدود جغرافیایی خاصی محدود نمی شود و گستره شوم جنگ در هر نقطه از جهان به کشورهای دیگر سرایت می کند.بعد از جنگ دوم جهانی ، آن چنان که به نظر می رسد ، تب منازعه های خونین فروکش نکرده است. الوین تافلر در کتاب جنگ و ضدجنگ درباره آثار مخرب جنگ ها نوشته است:”در2340 هفته ای که از1945 تا 1990گذشته ، در کره زمین تنها سه هفته جنگی وجود نداشته است. بنایراین ، سال های 1945 تاکنون را عصرپس از جنگ نامیدن، به معنای آمیختن تراژدی یا طنز است .
برغم آنکه موضوع آموزش صلح به اندازهی آموزش ریاضیات ، فیزیک و شیمی اهمیت دارد، نظامهای برنامهریزی درسی در کشورهای جهان به ندرت برنامه درسی مستقلی با عنوان برنامهی درسی صلحمحور تدوین و اجرا کردهاند. هماکنون موضوع صلح و امنیت بیشتر در قالب برنامهی درسی مطالعات اجتماعی یا تاریخی و به صورتهای پراکنده و ناکافی ارائه میشود. امروزه حداقل آموزشهایی نیز که درمورد حقوق و وظایف شهروندی ، درک حقوق بشر و احترام به دموکراسی در مدارس ارائه میشود ، به شیوهی سنتی و انتقال یکطرفهی اطلاعات است ؛ به این سبب ، برنامه درسی اغلب مبتنی بر گفتگو، نقد و استدلال نیست. برای نمونه آموزش دموکراسی به یادگیری دانش منجر نمیشود ؛ بلکه باید آنرا از راههای دیگری ترویج کرد. مثلا باید کودکان را وارد بحثهایی کرد که اهمیت روزمره دارند و آنها را واداشت استدلالهای خود را عرضه کنند و نظریات دیگران گوش فرا بسپارند و در تصمیمات جمعی درمورد موضوعاتی که برچگونگی اوضاع مدرسه تاثیر میگذارد ، شرکت جویند. شاید تلاش کشورهای جهان برای سلطه ایدئوژیک بر مدارس یکی از چالشهای اساسی برای برنامههای درسی صلحمحور در این زمینه باشد. شایان ذکر است که پژوهشهای صلحمحور نیز از این قاعدهی سلطهی ایدئولوژیک مستثنی نیست و هرگز رهیافتهایی برای رویارویی مدلهای گوناگون صلح ارائه نشده است . تک گوییهایی در پژوهشهای برنامهدرسی صلحمحور در نهایت باعث انکار آگاهیهای دیگران و ناشنوایی در برابر پاسخهای گوناگون است. لوتان کوی در کتاب آموزش و پرورش : فرهنگها و جوامع این نوع پژوهش در تعلیم و تربیت ، یعنی نفوذ در اذهان و قبولاندن ایدئولوژی خود ، نحوهی تفکر و ارزشهای خود را رد میکند . به نظر او اعمال زور بدون تلقین ایدئولوژیک ، برای سیاستمداران کشورها امکانپذیر نیست و مدارس قربانی چنین تلقینهایی هستند.
منبع
فیروزکمیشانی،فاطمه(1393)، ویژگیهای آموزش صلح در برنامهی درسی دورهی ابتدایی،پایان نامه کارشناسی ارشد،برنامه ریزی درسی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی علامه طباطبایی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید