جامعه مدنی و رویکردهای علمی به آن

امروزه اصطلاح جامعه مدنی در علم اجتماعی معمولاًدرمقابل دولت به حوزه ای از روابط اجتماعی اطلاق می شود که فارغ از دخالت قدرت سیاسی است ومجموعه ای از نهادها،موسسات،انجمن هاوتشکل های خصوصی ومدنی(غیر خصوصی)رادربر می گیرد.اگر بگوییم که ویژگی اصلی دولت ساختار قدرت آمرانه یا آمریت وتابعیت است درآن صورت جامعه مدنی فاقد چنین ساختی است .تمیز جامعه مدنی ازمفهوم دولت،محصول اندیشه سیاسی قرن هیجدهم ونوزدهم در غرب است.

رویکرد های علمی به جامعه مدنی عبارتند از:

رویکرد ارسطو به جامعه مدنی: ارسطو ، فیلسوف یونانی در بحث اجتماعات انسانی، دولت شهر را در برابر خانواده قرار می دهد وبراین باوراست که خانواده برای ارضای نیازهای زیستی ومعیتی اعضایش به وجودمی آید؛یعنی خانواده حوزه اقتصاد ونیازهای روزمره است درحالی که دولت- شهرحوزه ای سیاسی است وقلمروگفتاروعمل آزادانه به لحاظ توانایی ذاتی اش قادر به  برآوردن تمام نیازهای شهروندان نیز هست .

رویکرد مکتب قرارداد اجتماعی به جامعه مدنی :درطی قرون وسطی ،اعتقادبراین بودکه اساس جامعه برقوانین غیرموضوعه استوار است . یعنی قوانینی که یا ماورایی بوده وازآسمان آمده است ویا اینکه فئودال وحاکم آنهاراوضع می کند . بنابراین سخن از قوانینی که افراد با توافق جمعی آنها را وضع کرده باشند ، بدعتی است درمقابل کلیساوفئودال.درقرن شانزدهم ،عده ای به ترویج این تفکر پرداختند که اساس جامعه بر قوانین موضوعه وحقوق طبیعی استواراست.جامعه باید براساس قوانینی اداره شود که افراد درتوافق بایکدیگر آنهاراوضع کرده وتصویب نموده اند . درغیر این صورت غیر انسانی بوده وموجد ظلم است .

رویکردآدام فرگوسن به جامعه مدنی :آدام فرگوسن ، متفکر انگلیسی درکتاب رساله ای درباره تاریخ جامعه مدنی معتقد است :جامعه مدنی یکی ازخصوصیات جوامع پیشرفته درمقابل جوامع بدوی می باشداز نظرفرگوسن جوامع باطی ؛ چهار مرحله رشد،شکارگری، دامداری،کشاورزی وتجاری به پیشرفت وتکامل می رسند. حال اگرجوامع مراحلی ازپیشرفت اقتصادی ،اجتماعی واخلاقی راپشت سرگذاشته  وچون هریک ازاین مراحل هم پیشرفته تراز مراحل قبل ازآن است، دراین صورت جوامع رابراساس مرحله ای که درآن بسر می برند، می توان طبقه بندی کرد.بنابراین جامعه مدنی به ابزارسنجش پیشرفت وتکامل درآمدوفرگوسن نتیجه گرفت که جوامع پیشرفته دارای جامعه مدنی ولی جوامع ابتدایی فاقدآن می باشد.

رویکرد هگل به جامعه مدنی :هگل ، فیلسوف آلمانی درادبیات جامعه مدنی دخالتی پرتاثیرکرد؛ جامعه مدنی راشناسایی نمودوجایگاه تاریخی بخشید.هگل، معتقدست حیات اخلاقی درسه امر یامرحله متجلی می شود :

  • خانواده
  • جامعه مدنی
  • دولت .

بعقیده هگل، این سه مرحله به تنهایی ومستقل از یکدیگر وجود ندارند. دولت حقیقی است وآن دوی دیگر به تبع آن موجودند. به نظر هگل تصور جامعه مدنی منطقاً ازانحلال خانواده نتیجه می گیرد، تازمانی که خانواده به صورت یگانه باقی است اعضای آن دربرابر یک دیگر استقلال ندارند.باانحلال آن اعضائ به استقلال دست می یابند . درجامعه مدنی افراد به دنبال نفع شخصی خود هستند ودیگران راواسطه تحصیل اهداف می دانند.هگل جامعه مدنی را میدانی برای نزاع مصالح هر فرد علیه افراد دیگر می داند. خانواده مظهر وحدت وعشق وجامعه مدنی مظهرتفرق ورقابت است .

 ارتباط

ارتباط فرآيندي است مستمر همه جانبه وهمه گيراست كه براي انتقال اطلاعات و برقراري تفاهم، هماهنگي در ميان فرآيند و گيرنده پيام بكار گرفته مي شود .

با توجه به ريشه لغت ارتباط يا communication  مي توان آنرا به تفاهم و اشتراك ترجمه كرد و در حقيقت ارتباط فرآيندي است كه از آن نوعي اشتراك فرو انديشه عقايد، نظريات وعمل را رد پي دارد.

از طرف ديگر ارتباط ميان فردي را مي توان جرياني در نظر گرفت كه در طي آن دو نفر يا بيشتر به تبادل افكار، نظر يات، احساسات وحقايق مي پردازند و از طريق بكار بردن پيامهاي كه حقايقش براي كليه آنها يكسان است به انجام اين مبادرت ورزند .

  • چارلز هورتون کولی، جامعه شناس آمریکائی در سال 1909 در کتاب معروف خود سازمان های اجتماعی اولین تعریف از «ارتباط» را این چنین ارائه می دهد ارتباط مکانیسمی  است که روابط انسانی  بوسیله آن به وجود می آمد و تمام مظاهر فکری و وسائط انتقال و حفظ آنها در مکان و زمان بر پایه آن توسعه پیدا می کند، ارتباط حالات چهرها، رفتارها، حرکات طنین صدا، کلمات، نوشته ها، چاپ، راه آهن، تلگراف، تلفن و تمام وسائطی که اخیراً در راه غلبه بر مکان و زمان ساخته شده اند همه را در بر می گیرند.
  • در دائره المعارف عمومی فیشر، آمده است ارتباط در مفهوم گسترده آن برای بیان هر نوع انتقال اطلاعات بکار می رود .

دنیس لانگلی و میشل شین،ارتباط را این گونه تعریف می کنند. پيام براي سهيم ساختن گيرنده از اطلاعات عقايدوطرز فكرهايش مي دانيم،مسئله تفاهم وهماهنگي فرستنده و گيرنده اهميت خود را به دست مي آورد.

 از طرف ديگر ارتباط تبادل تاثير وتاثر دو جانبه ميان برقرار كنندگان بر يكديگر در يك بسته دو سويه محسوب مي گردد. ارتباط هنريست كه انسان به دليل آنكه ذاتاً اجتماعي آفريده شده است ازآن استفاده مي كند.

انسان در روابط اجتماعي و معاشرت هاي دوطرفه ازآن لذت مي برد و موجب شكل گيري روابط دو جانبه و همكاري هاي گروهي مي گردد .

تعریف ارتباطات

ارتباطات معانی متفاوتی نزد اشخاص گوناگون دارد دارد محققین غربی که پایه گذاران دیدگاه های جدید وروشهاوفنون ارتباطی موجود می باشند، در این مورد بر این عقیده اند که کلمه ارتباطات ازلغت لاتین ((Communicate مشتق شده است که این لغت خود در زبان لاتین به معنای عمومی کردن و یا به عبارت دیگر در معرض عموم قرار دادن است. این بدین معنی است که مفهومی از درون فردی برخاسته است به میان دیگران راه یافته  دراصل اعتقاد بر این است که ارتباطات  برخی از مفاهیم و تفکرات و معانی و یا به عبارت بهتر پیام ها را به دیگران و یا میان عموم گسترش می دهد. تعاریف جدیدتر آنرا انتقال مفاهیم و یا انتقال معانی و نیز انتقال و یا تبادل پیام ها می دانند.

ارتباطات بگونه ای وسیع و گسترده تسهیم تجارب نیزتعریف شده است .دراین معنی هرموجود زنده ای تجارب وآنچه دردرون خودداردبا دیگران، چه همنوعان خود وچه باانواع دیگر در میان می گذارد. آنچه ارتباطات انسانی را ازدیگر موجودات زنده متمایز و مشخص می سازد توانایی بسیار زیاد انسانها در خلق و استفاده از نمادها است. براساس این توانایی است که انسانها مستقیماً وبی واسطه ویاغیر مستقیم وباواسطه، تجارب خودبادیگران درمیان می گذارند. نویسندگان دیگری، ارتباطات را فراگرد تفهیم وتفاهم و تسهیم معنی درنظر گرفته اند. در این تعریف ارتباطات به عنوان فراگردبه کار گرفته شده است زیراآن رافعالیتی که با کنش، دگرگونی، مبادله و حرکت سروکار داردمی دانند .

ما بعنوان یک انسان نه می توانیم فراگرد ارتباطی راباز داریم ونه می توانیم آغاز وانجامی برای آن درنظر گیریم.

ارتباطات با تفهیم سر وکار دارد .اشخاصی که با ارتباطات سروکاردارند باید بدانند و این نکته برای خود آنها نیز تفهیم شده باشدکه چه می گویندو چه می شنوند. برای همه ما بارها اتفاق افتاده که پیام فرستنده پیام را، دقیقاًتکرارمی کنیم بی آنکه پیام اثری در ما بگذارد یا به عبارت دیگر پیام رادریافت کرده باشیم . ارتباط شکل نمی گیرد مگر آنکه تفهیم انجام گرفته باشد.ارتباطات به  تسهیم معنی نیازمند است. معنی متداول تسهیم را،بین مردم درنظر بگیرید. انسانها غذای خودرا بادیگران سهیم می شوند، انسانها چیزی راکه دوست دارند بادیگران درمیان می گذارند وآنهارا نیزدرآنچه دوست دارندشریک وسهیم می کنند تسهیم هدیه ای است که انسانها به دیگران می دهند. این عمل اهدا ممکن است نیز باخودنیز باشد وقتی که ما درشرایط آرام بخش وکاملاً دلچسبی خود را قرارمی دهیم ویاهنگامی که در رویاهای بیداری خودفرومیرویم، وقتی که مابه آینده خودواهداف بلند مدّت خویش می اندیشیم، چیزی راباخود درمیان نهاده  ویا با خودقسمت می کنیم . این تسهیم باخود برای ما ارتباط باخود راپدید می آوردوتسهیم بادیگران آن چیزی است که امروز درمیان اکثر علمای علوم اجتماعی ، بنام ارتباط بادیگران شناخته شده است .

منبع

کشتکار،رسول(1392)، نقش تعامل برون سازمانی روسای کلانتری در پیشگیری از جرائم ،پایان نامه کارشناسی ارشد،علوم انتظامی، دانشکده فرماندهی وستاد مجتمع تحصیلات تکمیلی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0