تیپ شناسی خانواده
خانواده از منظر های گوناگون قابل بررسی است. بعنوان مثال برخی از جامعه شناسان ، خانواده را شامل دو نوع :هسته ای وگسترده، می دانند.
خانواده هسته ای، واحدی است که از یک زن و شوهر و فرزندان تشکیل شده باشد.اصطلاح خانواده گسترده، به طور کلی به نظامی می گویند که در آن آرمان جامعه این است چندین نسل زیر یک سقف زندگی کنند. خانواده گسترده، نظامی است مانند خانواده های چینی که یک زن وشوهر، خانواده پسران متأهل، پسران و دختران مجرد، و بالاخره نوه ها و نتیجه ها خانواده را شکل می دهند.
و در مقایسه این دو، معتقدند که خانواده گسترده به لحاظ ارتباطات انسانی بیشتر و گفتگوهای چند جانبه میان اعضای آن، قادر است اندوخته های فکری و فرهنگی خود را بهتر از نوع دیگر خانواده، منتقل نماید و از این طریق رشد فکری و اجتماعی نسلها، تسهیل می گردد. روی هم رفته خانواده گسترده، پایدارتر از خانواده است. در خاواده گسترده، مردم می آیند و می روند ولی واحد اصلی، مسئولیت جمعی خود را حفظ می کند، در حالی که مرگ مادر یا پدر در یک خانواده هسته ای، باعث جدایی و از هم پاشیدگی خانواده می شود. دیگر اینکه، در خانواده گسترده، امکان جمع آوری سرمایه و به کار انداختن آن بیشتر است با آنجا که افراد حاضرند در سود و زیان، شریک سایر افراد خانواده شوند. علاوه بر اینها،کودکان از اینکه با پدربزرگ و مادر بزرگ ونیز با دیگر خویشاوندان نزدیک هستند احساس شادی می کنند و ارتباط با آنان بر ایشان، آسایش و ایمنی می آفریند .
دیدكلي
خانواده درتمام جوامع شکل و الگوی واحدی نداشته است. مطالعات به وضوح نشان میدهند که میتوان خانوادهها را براساس الگوی زندگیشان به انواع مختلف تقسیم کرد. بعضی تقسیمات خانواده را به خانوادههای پدر سالار و مادر سالار و بعضی دیگر خانواده را بصورت چند همسری ، تک همسری ، درون همسری و برون همسری تقسیم کردهاند. ولی یک تقسیم بندی کلی که انواع دیگر خانواده را شامل شود، تقسیم آن به خانواده هستهای و خانواده گسترده است.
خانواده هستهای چیست ؟
خانوادهای که آن را زن و شوهر و فرزندان یا زن و شوهر بدون فرزند تشکیل میدهد، اصطلاحا خانواده هستهای مینامند.
ویژگیهای خانواده هستهای
ابعاد
خانواده هستهای در مقایسه با خانواده گسترده دارای ابعاد کوچکتری است و فقط از زن و شوهر و فرزندان ازدواج نکرده تشکیل میشود. این نوع خانواده بنیان جوامع صنعتی کنونی را تشکیل میدهد و در ارتباط با گسترش شهرنشینی و توسعه صنعتی شکل گرفتهاند.
کارکرد خانواده هسته ای
در خانوادههای هستهای ، دیگر وظایف و کارکردهایی که ازروزگاران قدیم برعهده خانواده بوده است،خبری نیست. این کارکردها، مانند کارکرد تولیدی و اقتصادی ، کارکرد آموزشی و تربیتی و… برعهده موسساتی خارج از محیط خانواده قرار گرفتهاند.
عدم گسترش
یک خانواده هستهای هیچگاه گسترش نمییابد و به مجرد رسیدن فرزندان خانواده به سن قانونی و ورود به اجتماع به عنوان عضوی فعال از خانواده دوری میگزینند و خود ، خانواده مستقل و هستهای دیگری را بوجود میآورند. بنابراین خانواده هستهای با پراکنده شدن اعضا آن و سپس با فوت پدر و مادر یا درصورت جدایی آنها از یکدیگر متلاشی میگردد.
انواع خانواده هستهای
خانواده هستهای نوع اول
ملاک تعلق به این نوع خانواده تحصیلات است تا درآمد. تحصیلات رئیس خانواده معمولا دیپلم یا بالاتر از آن است. همسر او نیز تحصیلاتی در همین حدود یا کمی پایین تر دارد و گاهی کار هم میکند. زن و مرد با تساوی زندگی میکنند و در امور خانواده بصورت مشترک تصمیم میگیرند. همین مطلب ممکن است منجر به بروز اختلافات بیشتری نسبت به سایر انواع خانواده شود. تمایل به رفاه بیشتر، آپارتمان نشینی ، بالابودن سطح مصرف، برنامه ریزی برای تعطیلات و اوقات فراغت و تعهد اجتماعی پایین خانواده به شبکه خویشاوندی از ویژگیهای خاص این نوع خانواده هستهای است. ازلحاظ درآمد و شغل ، خانوادههای اداری با درجات بالا یا مشاغل آزاد پر درآمد : نظیر وکالت ، طبابت و … و تاحدودی کارمندان شرکتهای خصوصی ممکن است دراین گروه قرار گیرند.
خانواده هستهای نوع دوم
در این نوع خانواده هستهای ، تحصیلات رئیس خانواده پایین تر از دیپلم است و او برتری کامل خود را در محیط خانواده حفظ کرده است. تصمیمات مهم را اتخاذ میکند و زن نیز مطیع است. افراد خانواده معمولا در محیط کوچکی زندگی میکنند. عدم کار زن درخارج از خانه ، تمایل به داشتن فرزندان زیاد ، وجود اعتقادات مذهبی قوی ، عدم برنامه ریزی مناسب برای گذراندن تعطیلات و اوقات فراغت و جدا بودن تفریحات زن و مرد و … از ویژگیهای خاص این نوع خانواده هستهای است. از لحاظ درآمد و شغل ، مرد در کارهای دستی : نظیر کارگری ، خدمات اداری پایین یا خدمات بازرگانی کوچک و صنایع کوچک فعالیت میکند. دراین خانوادهها مرد نان آور خانواده است.
خانواده هستهای مهاجر
این نوع خانواده بیشتر از مهاجرین روستاها و شهرهای کوچک تشکیل شده است و هنوز جامعه شهری آنها را کاملا جذب نکرده است، و از نظر اجتماعی و مکانی حاشیه نشین نامیده میشوند. به خاط فقدان شبکه خویشاوندی در شهر محل اقامت ، خانواده تعهد اجتماعی زیادی ندارد . به همین جهت افراد آن زیاد احساس غربت میکنند. مرد رئیس خانواده است و در امور خانوادگی برتری کامل خود را حفظ کرده است. ازلحاظ درآمد و شغل رئیس خانواده در خدمات جز یا دربعضی صنایع : نظیر صنایع ساختمانی به عنوان کارگر غیر ماهر مشغول کار است. درآمد او پایین است. به همین جهت مسکن فقیرانهای دارند و از لحاظ سایر الزامات زندگی در مشکلات متعددی به سر میبرند.
خانواده گسترده چيست؟
خانواده گسترده خانواده ای است که بر اساس بستگی های نسبی و سبی استوار است و شامل چند گروه خونی و چند گروه زناشوئی است ، خانواده گسترده فرزندان خود را پس از ازدواج در خود جای می دهد و گسترش آن نیز به همین لحاظ است و به این ترتیب ممکن است چند نسل زیر یک سقف و در یک خانه مشترک زندگی نمایند . این نوع خانواده که بیشتر اختصاص به جوامع مبتنی بر اقتصاد کشاورزی و شبانی دارد ممکن است شکل پدر سالاری یا مادر سالاری ، پدر مکانی یا مادر مکانی و صورتهائی از این قبیل را به خود بگیرد ، یا به عبارت دیگر بر حسب قدرت و تسلط مادر یا پدر خانواده با انواع فوق در آید.
در این شکل از خانواده ، پدر و مادر اصلی ، مرکز ثقل خانواده را تشکیل داده و پسرها و نوه ها و عروسها از آنها اطاعت می کنند و اگر پدرو مادر به علت کبر سن نتوانند وظائف سرپرستی را انجام دهند ، پسر ارشد جای آنها را می گیرد. دخترها پس از ازدواج خانه پدری را ترک کرده و بنابراین غالباً خانواده گسترده به شکل پدر مکانی است و مواردی که داماد در خانه پدر زن مسکن گزیند نادر است .نقش اصلی را در تربیت فرزندان ، پدر به عهده دارد ، دایره همسر گزینی محدود و تعهدات اجتماعی زیاد است. غالباً فرزندان پی شغل پدران را می گیرند و وظایف متعددی بر عهده خانواده است . شیوه تولید خانوادگی و همیاری و تعاون مترتب بر آن ، اجتماعی کردن و فرهنگی کردن کودکان ، طی جریان جامعه پذیری و فرهنگ پذیری ؛ نگهداری از پیران و حمایت کامل ازاعضاء از جمله وظائف سنگین این خانواده است .
بگفته ساموئل کنیگ یک جامعه کشاورزی طبعاً مناسب برای روش خانوادگی پدر سالاری است و یک خانواده کشاورزی از آنجا که بیش از هر چیز جنبه اقتصادی دارد ؛ یعنی خانواده واحد اقتصادی نیز محسوب می گردد، نیازمند بیک سر است و از دیر باز زمام امور بدست مرد بوده است . گذشته از این در جامعه روستائی یا عشایری خانه نه تنها مرکز فعالیتهای اقتصادی است ، بلکه همچنین محل کلیه فعالیتهای دیگر اعم از تربیتی و اجتماعی و تفریحی و تا اندازه زیادی مذهبی به شمار می رود. در نتیجه رشته ای که افراد خانوار را به هم پیون می زند بسیار نیرومند است و اعضاء خانواده تحت یک شبکه استوار خویشاوندی از نقطه نظر روابط به هم وابسته اند .
در ارتباط با انواع خانواده گسترده از نوعی خانواده پیوسته یا جمعی می توان نام برد که در بین اسلاوهای جنوبی و کشورهای اسکاندیناوی تحت عنوان ؛ زادروگاه معروف بود.این نوع خانواده که بهتر است آن را گروه خانوادگی نامید ، در حقیقت به گونه یک گروه تعاونی بود که مشترکاً به کار کشاورزی پرداخته ، غذا به صورت دسته جمعی و برگرد میزی صرف می شد و هرکس بر اساس نظمی که مبتنی بر سن و جنس بود د رجای معینی قرار می گرفت . اعضاء زادروگا با تکیه بر میراث خانوادگی زندگی نموده نظام پدر سالاری بر آن حاکم بود.
انواعی از خانواده پیوسته در هندوستان و در ژاپن وجوددارد که مبنای موجودیت آنها فعالیتهای اقتصادی و همبستگی مذهبی است . خانواده ؛ ستاکی , نیز نوع دیگری از خانواده گسترده است که تنها یکی از پسران پس از ازدواج وارث امور مزرعه می گردد و بقیه فرزندان بین مجرد ماندن و جدا شدن از خانواده یکی را باید انتخاب کنند و بطور کلی در ارتباط با ملاکهای متعددی می توان خانواده گسترده را تقسیم بندی نمود و در همین رابطه می توان از اصطلاحات متعددی تحت عنوان پدرنامی ، مادر نامی ، پدر مکانی ، مادر مکانی ، پدرسالاری ، مادر سالاری ، پدرشاهی ، پدرسری ، مادر سری ، پدرمداری ، پدر تباری ، مادر تباری و … نام برد.
لوپل، جامعه شناس فرانسوی ، در ارتباط با تاءثیر عوامل جغرافیائی و محیطی ، تقسیم بندی دیگری از خانواده ارائه داده است : او می گوید دشتهای پهناور و استپ های وسیع مساعد برای زندگی چادر نشینی شبانی است و چنین محیطی خانواده وسیع پدر سالاری را با سلسله مراتب استوار ، روحیه قوی ، اعتقادات مذهبی و احترام به سنت های گذشتگان و روابط خویشاوندی قوی بوجود می آورد در حالیکه در کشوری مثل نروژ که از یک رشته بریدگیهای طبیعی در میان مجاری آب و دره ها تشکیل شده است ، بجای روحیه قوی و همبستگی و پیوستگی استوار خویشاوندی جلکه های وسیع و استپ ها ، به فرد گرائی و اهمیت استقلال شخصیت برمی خوریم و بنابراین پدر در چنین محیطی بجای خانواده گسترده پدر سالاری که چندین نسل را در بر می گیرد و نسل جدید را نیز برای اطاعت و تبعیت از سنت های نیاکان بار می آورد ، خانواده ای پا می گیرد که در آن حس استقلال و ابتکار در فرزندان از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
به اختصار می توان تقسیم بندی لوپله ، را بصورت زیر عنوان نمود :
- خانواده پدر سالاری ، یعنی خانواده ای که در آن پدر قدرت تام و مطلق داشته و فرزندان حتی پس از ازدواج نیز تحت حمایت خانواده هستند ، دراین خانواده رعایت فرمان وامربزرگتران و احترام به سنت گذشتگان ، قانون اصلی است .دراین خانواده در واقع شخصیت فرد درخانواده مستحیل گردیده وتصمیم بر عهده خانواده است و نه فرد .
- خانواده شخصیت پرور ، خانواده ای است که در آن بدلیل انزوای جغرافیائی و ویژگیهای محیطی ، شخصیت فردی و دموکراسی اهمیت می یابد و بنابراین دیگر در آن اطاعت محض و کورکورانه و سنت پرستی خانواده پدرسالاری دیده نمی شود ، این خانواده در مناطقی پا می گیرندکه ازلحاظ جغرافیائی کاملاً با نواحی استپی متفاوت بوده و امکان تشکیل جوامع وسیع وجود ندارد .
- خانواده ناپایدار و متزلزل ، نوع سوم را لوپله ، خانواده ناپایدار و متزلزل نامیده است.
ویژگیهای خانواده گسترده
خانواده گسترده فرزندان خود را پس از ازدواج در خود جای میدهند و گسترش آن نیز به همین لحاظ است، و به این ترتیب ممکن است چند نسل زیر یک سقف و دریک خانه مشترک زندگی کنند. در این شکل از خانواده پدر و مادر اصلی مرکز ثقل خانواده را تشکیل میدهند. پسرها ، نوهها و عروسها از آنها اطاعت میکنند و اگر پدر و مادر به علت کبرسن نتوانند وظایف سرپرستی را انجام دهند. پسر ارشد جای آنها را میگیرد. دخترها پس از ازدواج خانه پدری را ترک کرده و بنابراین خانواده گسترده غالبا به شکل پدر مکانی است. پدر نقش اصلی را در تربیت فرزندان برعهده دارد، دایره همسر گزینی محدود و تعهدات اجتماعی غالبا زیاد است. غالبا فرزندان شغل پدر را بر میگزینند. وظایف متعدد و سنگینی ، نظیر تولید خانوادگی ، اجتماعی و فرهنگی کردن کودکان ، نگهداری از پیران و حمایت کامل از اعضا و … برعهده این نوع خانواده است.
تیپ های خانواده
خانواده را از حیث کیفیت روابط درونی و میزان استحکام آنها، می توان به چهار تیپ تقسیم نمود که هر یک ویژگیها، کارکردها و تأثیرات خاص خود را داراست.
این تیپ ها عبارتند از:
- خانواده متلاشی
- خانواده متزلزل
- خانواده متعادل
- خانواده متعالی
از تیب ها ی مذکور، ابتدا خانواده متلاشی (گسیخته) راتعریف کرده انواع آن را بررسی می کنیم.
خانواده متلاشی
گسیختگی خانواده را می توان اینطور تعریف کرد: شکستن واحد خانوادگی با تجزیه برخی از نقشهای اجتماعی به علت آنکه یک یا چند تن از عهده انجام تکالیف ناشی از نقش خود انطور که باید و شاید برنیامده اند.
انواع خانواده گسیخته:
ویلیام ج. گود ، معتقد است، انواع گسیختگی خانواده به قرار است:
عدم ثبات: واحد خانوادگی کامل نشد است و می توان ان را جزء انواع عدم موفقیت در ایفای نقش در خانواده به حساب آورد، زیرا پدر یا شوهر، وجود ندارد و در نتیجه وظایف خود را انجام نمی دهد و این وظایف توسط جامعه یا مادر انجام می گیرد،به علاوه لااقل یکی از دلایل عدم ثبات را می توان در عدم موفقیت اعضای خانواده (مادر یا پدر) در انجام تکالیف ناشی از نقش خود جستجو نمود.
فسخ، جدایی،طلاق و ترک: در اینجا خانواده به این دلیل تجزیه می شود که یکی از همسران تصمیم بر جدایی می گیرد و بدین ترتیب از اجرای تکالیف ناشی از نقش خود باز می ایستد.
خانواده درون تهی: اعضای آن به زندگی با یکدیگر ادامه می دهند ولی روابط، و کنش متقابل با یکدیگر ندارند و از حماین احساسی یکدیگر محرومند. این نوع خانواده ها را با اصطلاح «طلاق روانی» نیز می شناسند.
غیبت غیر ارادی یکی از دو همسر: بعضی از خانواده ها به دلیل مرگ زن یا شوهر و یا زندانی بودن آنها، جنگ و یا فاجعه ای دیگر تجزیه می شود.
عدم موفقیت غیر ارادی در اجرای نقشهای اساسی :در اینجا علت فاجعه خانوادگی ممکن است انواع امراض روانی، احساسی یا بدنی باشد. کودکی ممکن است عقب ماندگی روانی داشته باشد یا همسر یا والدی ممکن است بیمار روانی باشد. امراض طولانی نیز ممکن است باعث عدم موفقیت در اجرای نقش گردد.
خانواده متزلزل
این نوع خانواده ها، معمولاً با عناوینی همچون خانواده دشوار، نابسامان و نامتعادل نیز شناخته می شود.
ویژگیهای خانواده متزلزل
برخی از ویژگیهای این تیپ خانوادگی عبارت است از:
- خانواده متزلزل، از هدف اصلی زندگی بازمانده و آرمانش را از دست داده است.
- در خانواده متزلزل، جایگاه و منزلت برخی اعضا، مشخص نبود یا حفظ نگردیده است.
- در خانواده متزلزل، فردای روشن و امید به زندگی وجود ندارد.
- در خانواده متزلزل، مدیریت، تجزیه شده، تصمیم گیری در آن به غایب دشوار است.
- در خانواده متزلزل، جاذبیت زندگی به میزان قابل ملاحظه ای کاهش یافته و انگیزه چندانی برای پایبندی اعضای آن به میثاق زندگی وجود ندارد.
- در خانواده متزلزل، مسئولیت پذیری از توزیع عادلانه ای بر خوردار نیست و در قبال ایفای وظایف، برخورد مشوقانه صورت نمی گیرد.
- در خانواده متزلزل،ُ مشکلات و مسائل جزئی به سادگی به بحران یا تشنج تبدیل می شود.
- در خانواده متزلزل، انتقادهای اعضاء از یکدیگر به شکلی مستقیم، مستمر و غیر منصفانه صورت می گیرد.
لازم به ذکر است که در تیپ خانواده متزلزل، ساخت خانوده قابل ترمیم بوده با بهرگیری از شیوه های درمانی به ویژه خانواده درمانی ، توانایی افراد برای غلبه بر مشکلات افزایش می یابد و به تدریج به الگوی خانواده متعادل نزدیک می شود.
خانواده متعادل
از این تیپ با اصطلاحاتی نظیر خانواده بهنجار، متوازن و موفق نیز یاد می شود ویژگیهایی این الگو را از سایر الگوها متمایز می کند.
ویژگی های خانواده متعادل
- در خانواده متعادل، هرفرد درموقعیت واقعی خویش قرارگرفته وازجانب دیگران نیزمورد حمایت وتأیید واقع میگردد.
- در خانواده متعادل، عواطف، مسئولیت ها و امتیازات بطور عادلانه میان افراد توزیع می شود.
- در خانواده متعادل، امنیت و جذابیت مکفی برای افراد وجود داشته چیزی بر دلبستگی به خانواده،ترجیح داده نمی شود.
- در خانواده متعادل،مدیریت متکی بر روابط انسانی و برخوردار از مشورت و هماهنگی با افراد، اعمال می شود.
- در خانواده متعادل،رویکرد مثبت به انسان، زندگی، نقشها و آینده وجود دارد.
- در خانواده متعادل، انتقادها، به شیوه ای غیر مستقیم، موردی، فردی و منصفانه انجام می گیرد.
- در خانواده متعادل،مشکلات از افراد تفکیک شده بجای حمله به فرد،تلاش برای بازشناسی مسأله وحل آن انجام می گیرد.
- در خانواده متعادل، تبادل عاطفی به شیوه های قلبی، کلامی و عملی انجام می گیرد.
د)خانواده متعالی
این تیپ با عنوان متکامل، بالنده و خود شکوفا شناخته میشود.این الگوعالیترین الگوی زندگی درمیان سایر الگو ها بشمار می رود.
ویژگی های خانواده متعالی
برخی از ویژگیهای این تیپ، عبارتند از:
- در خانواده متعالی، نه تنها مشکلات مورد بررسی قرار می گیرد وتلاش برای حل آنها می شود؛ خانواده متعادل، بلکه ظرفیت ها و استعدادهای افراد تا مرز خود شکوفایی مورد استفاده قرار می گیرد.
- در خانواده متعالی، توجه افراد، غالباً معطوف به آینده است و در آینده زندگی می کنند. آنان به هدفی نیاز دارند که توجهشان را به آینده معطوف سازد.
- در خانواده متعالی، افراد از هویتی پر معنا، روشن و منسجم برخوردار هستند.
- در خانواده متعالی،افراد نه تنها به رشد و پیشرفت خویش، بلکه به اعتلای جمعی اعضای خانواده می اندیشند و برای تحقق آن، طرح و اندیشه جدیدی ارائه می دهند.
- در خانواده متعالی، کار و مسئولیت، به زندگی معنا و دوام می بخشد. به گفته آلپورت ، بدون داشتن کاری مهم و ارزشمند، تعهد و مهارت کافی برای انجام آن و نیز امکان رسیدن به بلوغ و سلامت روانی، میسر نیست.
- در خانواده متعالی،تعقیب هدف، هیچگاه پایان نمی پذیرد، اگر هدفی را باید کنار گذاشت،باید بی درنگ انگیزه نوینی آفرید.
- در خانواده متعالی، تلاش افراد معطوف به دستیابی به تجربه اوج، است. همکاری و اشتراک مساعی دیگران، تحقق این هدف را تسهیل می نماید.
- در خانواده متعالی،تفسیر و تعبیر وقایع و رویدادهای زندگی خوش بینانه است. هر شکست، یک تجربه و فرصتی برای ارزیابی موقعیت در نیل به پیروزی تلقی می شود.
منبع
قربانی،نرگس(1390)، رابطه هوش هیجانی با مقیاس ارزیابی انطباق پذیری و همبستگی خانواده، پایان نامه کارشناسی ارشد،راهنمایی ومشاوره،دانشگاه آزاداسلامی خمینی شهر
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید