تنبیه وتشویق وپیشرفت تحصیلی
معلم و دانشآموز دو رکن مهم و اساسی آموزش و پرورش هستند عشق به یادگیری و کنجکاوی یکی از خصوصیات طبیعی بشر است و در واقع این دانشآموز است که مطالب را فرامیگیرد، نقش معلم تنها هدایت و راهنمایی، ایجادموقعیتهای مناسب برای کسب تجارت لازم، برانگیختن و تشویق و به طورکلی تسهیل مراحل یادگیری در جهت رشد و سازگاری دانشآموز با محیط و ایجاد تغییرات رفتاری لازم در او میباشد. آموزش درست و صحیح در دانشآموز با محیط و ایجاد تغییرات رفتاری لازم در او میباشد. آموزش درست و صحیح در دانشآموزاین توانایی را میدهد که هنگام برخورد بامسائل و مشکلات تازه، درک صحیح داشته باشد و راه حل مناسب را بیابد.
کودکانی که در یادگیری ضعیف هستند و پیشرفت تحصیلی ندارند نباید تحقیر یا تنبیه کرد باید درکنار تشویق به راههای دیگر آموزش، فکرکرد که مناسب این دسته ازکودکان باشد.یکی از روشهای متداول در تعلیم و تربیت استفاده از تشویق و تنبیه است. انسان طبیعتاً از تشویق لذت میبرد و از تنبیه روگردان است همین گرایش سبب ترغیب انسان به انجام کارهای خوب و خودداری از انجام کارهای ناپسند میشود. تجربیات آدمی در طول تاریخ بشر تأثیر تشویق و تنبیه را تأیید میکند.
تاریخچهی مجازات و تنبیه در ایران
بحث تنبیه کودکان و نوجوانان موضوع جدیدی نیست و پیشینهی آن به قدمت تاریخ تعلیم و تربیت است. نخستین قانون منع تنبیه بدنی در مدارس ایران به سال 1290 شمسی برمیگردد. در ماده 28 از مصوبات وزارت معارف در این سال آمده است: مجازات بدنی در مکاتب و مدارس ممنوع است. این مادهی قانونی در طول 89 سال گذشته به طور مکرر مورد تأیید مجدد قرار گرفته و در قالب بخشنامهها به همهی ادارات و مراکز آموزشی سراسر ایران ارسال شده است ولی متأسفانه عدم اجرای آن همواره یکی از عوامل مهم بروز مشکلات تحصیلی و رفتاری از جمله ترک تحصیل زودرس کودکان و نوجوانان بوده است.
احمد صافی ، در مقالهای با عنوان قوانین آموزش و پرورش عمومی اجباری و عملکرد آن در ایران, به بررسی عوامل بازدارنده و دلایل تحقق نیافتن آموزش اجباری میپردازد و بیست عامل مهم و بازدارنده را برمیشمارد. در این مقاله عامل دهم و یازدهم را ترس از معلمان و مدرسه و رفتار نامناسب اولیای مدرسه و بهرهگیری از «تحقیر و تنبیه» ذکر شده است. شواهد زیادی در دست است که نشان میدهد این عوامل نه تنها باعث افزایش طبقات بیسواد و کمسواد در دهههای گذشته بوده است، بلکه از عوامل مهم افزایش بزهکاری و فساد اخلاقی در جامعه جوان ایرانی نیز محسوب میشود.
پژوهشها و گزارشهای متعدد نشان میدهد که متأسفانه تنبیه بدنی در بسیاری از مناطق مملکت رواج دارد و شدت آن در بعضی از مراکز آموزشی به حدی است که عدهی زیادی از دانشآموزان دورههای ابتدایی و راهنمایی تحصیلی تنها به علت تنبیه بدنی ترک تحصیل میکنند .
تاریخچهی بررسی تشویق و تنبیه در جهان
از نیمهی دوم قرن پنجم (ق.م) در یونان شاهد نگرشی جدید در قلمرو تعلیم و تربیت هستیم. فیلسوفانی چون سقراط، افلاطون و ارسطو ، را میتوان از پایهگذاران این نگرش تلقی کرد. از این دیدگاه، هدف تعلیم و تربیت ارتقای کودک به درجاتی از خصلتهای انسانی است که پاکی و تعمد اخلاقی در رأس آن قرار دارد. تنبیه به منظور آگاه کردن کودکی است که هنوز به حد کافی از تحولیافتگی دست نیافته است.از قرن چهارم میلادی به بعد کلیسای مسیحی امر آموزش و پرورش را اختیار کرد. در آن زمان حضور جدی کلیسا در امر آموزش و پرورش، اهداف مفاهیمی چون تشویق و تنبیه را نسبت به قرون قبلی به کلی دگرگون کرد و نوعی وحشت و رعب را در امر آموزش و پرورش حاکم گردانید.
اندیشمندان قرن 16 در آثار خود به صحنههایی از بیرحمیها و رفتارهای وحشیانهی مربیان آن زمان از جمله شلاق و شکنجه اشاره کردهاند و اگرچه خود به اعمال خشونت و تنبیه مخالف هستند، اما در شرایطی سختی دادن و سختگیری را توصیه میکنند.از نظریهپردازان قرن 18 میتوان از کانت، نام برد. کانت، از تربیت اخلاقی به عنوان عمیقترین قسمت تعلیم و تربیت نام برد. به نظر او پاداش و تنبیه از کودک موجودی تابع میسازد و او را موجودی عاقل و خردمند پرورش خواهد داد. کانت نیز عقیده دارد تنبیهی واقعاً طبیعی است که بر اثر رفتار خود شخص دامنگیرش شود. زیرا آدمی نه تنها در دوران کودکی بلکه در تمامی عمرش آن را تجربه میکند. بدین سان کانت تربیت کودکان را نه تنها در پرتوی معنای انسان و تکامل او مینگرد بلکه آن را سرآغاز راهی میداند که باید به سوی مقصد تاریخ یعنی آگاهی و آزادی پیموده شود.
منبع
برا هیمی، صاحب (1391)، بررسی میزان رابطه بین به کارگیری تشویق و تنبیه با پیشرفت تحصیلی دانشآموزان، پایان نامه کارشناسی ارشد،علوم تربیتی،دانشگاه پیام نور فولاد شهر
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید