تمرین و تکراردرپیشرفت درسی

تمرین عبارت از تکرار آموخته‌ها به منظور یادگیری بهتر و پایاتر است. رفتارگرایان معتقدند که تمرین پیوند بین محرک و پاسخ را تثبیت می‌کند. اگر بخواهیم تمرین در پیشرفت‌های درسی مؤثر باشد به اعتقاد درویل، باید به موارد زیر توجه نمود:

  • راهنمایی در آغاز کار و آگاهی از ارتباط اجزای درس با یکدیگر
  • اطلاع از کارکرد و پیشرفت خود
  • متناسب بودن زمان تمرین
  • متناسب بودن طول دوره تمرین
  • اهمیت تمرین سراسری: در تمرین سراسری اجزای یک واحد آموزشی با هم ارتباط پیدا

        می‌کنند و یک مجموعه یا معنا، شادی‌بخش و کارساز را به وجود می‌آورند.

  • اجرای تمرین در شرایط طبیعی محیط.

فرصتها و تجارب يادگيري

درفرآیند برنامه ریزی درسی، همواره به تهیه و طراحی مجموعه ای از فرصت ها و تجارب یادگیری، به عنوان یکی از مراحل مهم و اقدامات اساسی برنامه ریزان توجه شده است.این اهمیت نشأت گرفته از این واقعیت است که اصولاً از فرصت ها و تجارب یادگیری در کنار محتوا، باید به عنوان یک ابزار یا وسیله مهم به منظور تحقق اهداف برنامه درسی استفاده شود.تجارب یادگیری، در حقیقت وسایل اساسی و ضروری برای رسیدن به هدف های آموزش و پرورش هستند که یادگیرنده باید کسب کند.مك نيل ، ايجاد فرصتهاي يادگيري در كلاس درس را شامل فعاليت ها، تجربيات، درس ها و تعامل هاي فراگيران و شرايطي مي داند كه معلمان ترتيب مي دهند. فرصت هاي يادگيري را بيش از همه معلمان مي توانند در كلاس متحقّق سازند . اما، زمينة آن در برنامه درسي با كمك طراحان و برنامه ريزان درسي، به خصوص در نظام هاي متمركز و نيمه متمركز برنامه ريزي درسي، فراهم مي شود. در واقع خلق فرصتهاي يادگيري يعني خلق برنامه درسي ، بيش از همه از معلمان انتظار مي رود تا تجربيات غني و گوناگوني ر ا كه متناسب با نقاط قوت و علائق دانش آموزان است با توجه آگاهانه به طيف ديدگاه هاي برنامه درسي و تأثيرگذاري ديدگاههاي متفاوت، خلق كنند. توجه به فرصت يادگيري در مهم ترين تعاريفي كه از«برنامه درسی» شده است جایگاهی ويژه دارديك طرح برنامه درسي شامل طرح هايي ويژه ؛در واقع طرح هاي فرعي است براي آنچه در فرصت هاي يادگيري پيش بيني شده است. آماده كردن مجموعه اي از فرصت هاي يادگيري مي تواند شامل يك برنامة موضوع مدار، يا برنامه اي صلاحيت مدار، يا برنامه اي از نوع تجربي مانند تجربيات پالايش ارزش ها يا وسعت بخشيدن و د ر حقيقت تشويق ذهن فراگيران براي جستجو و دريافت معاني از دنياي اطرافشان باشد.

زایس ، معتقد است که فعالیت ها و تجارب یادگیری معنادار در قلب و کانون برنامه درسی قرار دارد. زیرا در شکل دادن به تجربه دانش اموز و به تبع ان در آموزش و پرورش او نقش تعیین کننده ای دارند. همچنین تابا، بیان می دارد که تجارب یادگیری و نه صرفاً محتوای درسی، وسیله تحقق تمامی اهداف برنامه درسی می باشد. این اهداف فقط شامل دانش و درک و فهم نیست.

در واقع اگر بپذیریم که در فرآیند یادگیری و تغییرات ناشی از آن، دانش آموز عاملیت و نقش محوری دارد، پس ضرورتاً باید یادآور شد که یادگیری ضمن تجاربی که یادگیرنده به دست می آورد، صورت می گیرد. از این تجارب، یادگیری و در نتیجه هدف های آموزش و پرورش تحقق خواهند یافت .

تعاريف و برداشت هايي از فرصت هاي يادگيري، مثل آنچه مطرح شد، ضمن اين كه همه جانبه نگري و توجه به توسعة ابعاد گوناگون شخصيت و يادگيري دانش آموز را تا حد امكان مورد توجه قرار مي دهد، اما چون برنامة درسي به منزلة فعاليتي پيش بيني كننده و قصد كننده تلقي مي شود، ايجاد چنين فرصت هاي يادگيري در برنامه درسي به عهده برنامه ريزان درسي گذاشته مي شود و نقش معلمان در طراحي و ايجاد اين فرصت هاي يادگيري كم رنگ تر در نظر گرفته مي شود. آن طور كه مک نیل، مطرح مي كند، تا اوايل دهة هشتاد، معلمان اغلب حق دخالت در تدوين برنامه درسي را نداشتند و از آنها انتظار مي رفت تا فعاليتهاي از قبل مشخص شده اي را به كار گيرند كه در كتاب هاي درسي و طرح هاي مورد قبول در سطح ناحيه مطرح مي شد. اما از سال هاي 1990 ميلادي به بعد، سياستگذاران آموزشي اين موضوع را به رسميت شناختند كه اصلاح برنامة درسي به قوت متكي به زمينه در سطح محلي است و نيازمند فعال شدن معلمان در اين زمينه است آنچه مسلم است تعديل و سازگار ساختن آموزش را بهتر از همه، معلمان مي توانند به عهده بگيرند، زيرا نسبت به پاسخ هاي فراگيران حساس هستند، با دانش آموزان در تعامل اند و از آنها حتي ياد مي گيرند و تدريس را با توجه به فرضيات دربارة اين كه يادگيري چگونه به وقوع مي پيوندد، تغيير مي دهند. صدها راه وجود دارد تا معلمان برنامه درسي را با توجه به نيازهاي دانش آموزان و فرصت هاي يادگيري قابل طرح در كلاس اصلاح كنند . بعضي از موارد آن را كه مك نيل، در كتاب برنامه درسي معاصر مطرح مي كند مواردي چون مهيا كردن زمينه براي دست ساخته ها، طرح ها و توليدات خلاق دانش آموزي، ترتيب دادن ملاقات و گفتگو با افراد مرجع و انديشمند، ايجاد بازي هاي گروهي، طراحي بسته هاي يادگيري  ، برنامه ريزي سفر علمي، ترتيب دادن نمايش هاي اصيل، ايجاد زمينه مطالعه و پژوهش انفرادي، ارائه پرسش هاي بديع و موارد ديگري از اين دست هستند. اما ارائه فرصت هاي يادگيري در كلاس مي بايد از مبناي نظري و ديدگاهي همخوان با ديدگاه ها و ارزش هاي حاكم بر برنامه درسي رسمي و ملّي مورد توجه نظام آموزشي چون تحقق انساني، رشد شناختي و رشد اجتماعي دانش آموز برخوردار باشد. از طريق توجه به اين فرصت هاي يادگيري، برنامة درسي تدوين شده متناسب با نيازهاي دانش آموز ان و شرايط و اقتضاي كلاس درس مي شود. بهر حال، اين برنامه درسي طراحي شده است تا بيش از همه از طريق موقعيت ها و فعاليت هاي يادگيري در نظر گرفته شده در برنامه، فرصت هايي را براي يادگيري عميق تر و چندگانه تر در اختيار معلمان و دانش آموزان قرار دهد. در واقع، آنها شاه راه و شريان اصلي هستند كه بستر اصلي و ارضاء كننده اي را براي برنامه ريزي عمومي فراهم مي كنند. از طريق آن ها، معلمان، همراه با تعديل ها و نوآوري هايشان فرصت هاي يادگيري مطلوبي را با توجه به تفاوت هاي دانش آموزان و علائق گروهي آن ها در كلاس و مدرسه، فراهم مي آورند.

منبع

افراسیاب گوگ تپه،اسماعیل(1393)،مقایسه توانایی حل مسئله دردروس علوم تجربی وادبیات فارسی، پایان نامه کارشناسی ارشد،علوم تربیتی،دانشگاه آزاداسلامی اورمیه

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

 

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

مطالب مرتبط

دیدگاهی بنویسید

0