تماشای خشونت در تلویزیون
پس از آن که تلویزون در میان مردم محبوبیت یافت مدتی نگذشت که ناقدان ووالدین هر دو نگرانی خود را از تاثیرات منفی آن بر کودکان ابراز داشتند. تحقیقات بسیاری که در زمینه تاثیر فیلمها بر روی کودکان انجام شده است، نشان می دهد که فیلمها تاثیر مستقیمی روی بازی کودکان ونقشها یی که هنگام بازی بر عهده می گیرند، دارند. تاثیر شدید فیلم روی کودکان از آن جهت است که برای کودک ،فیلم چیزی جز واقعیت نیست. به عبارتی، کودک برای فیلمها جنبه تصوری و خیالی نیست از نظر او آنچه که می بینید جزیی از واقعیت است، خصوصاًهنگامی که محتوای آن برای کودک جذاب باشد .
اخیراً توجه بر این مسئله بیشتر شده است که بازیهای ویدئوی ممکن است آثار آزارنده بیشتری نسبت به تلویزون داشته باشند و این به خاطر شرکت فعال کودک در بازیهاست. سارژن،اظهار میدارد که بازیهای ویدئویی یکی از ریشههایی هستند که باعث ایجاد خشونت در آمریکا می شوند زیرا کودکان خودشان در بازی شرکت میکنند وبا جسم وروحشان در حال نابودی دشمن هستند.طبق تحقیقات انجمن شیکاگو واجرای همان تحقیقات در فنلاند، لهستان واسترالیا، نتایج جالبی به دست آمده که عبارتند از: مشاهده برنامههای تلویزونی پرخاشگرانه کودک را پرخاشگر خواهد کرد و دیگر اینکه کودکان پرخاشگر خود نیز علاقه مند به مشاهده بیشتر جنین برنامه هایی هستند. احتمال دیگری نیز وجود داردوآن اینست که چون کودکان پرخاشگر مورد علاقه دیگران نیستند، وقت بیشتری را مقابل تلویزیون می گذرانند، دیدن این برنامهها به این کودکان می فهماند که رفتار آنان درست است. آنان با مشاهده این برنامه ها تکنیکهای جدید رفتارهای قهر آمیز را فرا می گیرند،دیگراینکه کودکان پرخاشگر درفراگیری ضعیفند وبرای روبرو شدن بادنیا،منابع اندکی دراختیار دارند.
آنان به شدت مایلند خود را در قالب شخصیتهای تلویزونی بیابند و بدین ترتیب درسهای پرخاشگرانه تلویزونی را سریعتر می پذیرند. جدایی از همسالان و گذراندن وقت بسیار، در مقابل تلویزون، می تواند ناکامیهای تحصیلی فرد را افزایش دهد. بدین ترتیب کودک درچرخه ای قرار می گیرد،با پذیرش رفتار پرخاشگری،بدنبال آن عدم محبوبیت،افزایش ضعف تحصیلی، سپس گذراندن وقت بسیار در برابر تلویزیون و مجدداً افزایش پرخاشگری و این روند ادامه می یابد.
نقص در مهارت های شناختی
بر اظهارات سیگال وآبرامز، دانش آموزان دارای اختلالات رفتاری و هیجانی بیشتر از دانش آموزان دیگر درگیر پر خاشگری می شوند زیرا که پرخاشگری آنان ناشی از نقص در مهارتهای شناختی و اجتماعی است. این دانش آموزان اغلب احساس تهدید می کنند، حتی زمانی که تهدید واقعی وجود ندارد. احتمالاً این دانش آموزان هنجارهای اجتماعی را غلط تفسیر می کنند. نقص مهارتهای شناختی در این کودکان اغلب شامل ضعف در کنترل تکانه، سطح تحمل پایین در مقابل ناکامی، توانایی محدود برای تعمیم و بینش ضعیف نسبت به احساسات خود و دیگران می باشد. نقص این مهارتها ی شناختی و اجتماعی منجر به سطح بالایی از ناکامی در بسیاری از تعاملات اجتماعی می گردد.
مسلماً عوامل متعدد دیگری در بروز پرخاشگری دخالت دارند که فقر،تراکم جمعیت وارزشهای گروه فرهنگی فردازآن جمله اند.
منبع
آروند،هدایت اله(1393)، نقاشی درمانی برسلامت روان دانش آموزان، پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی مشاوره وراهنمایی،دانشگاه آزاداسلامی کرمان
ازفروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید