تفاوت های جنسیتی در خلاقیت

تحقیقات درباره تفاوت خلاقیت زنان و مردان به نتایج قاطعی نرسیده است. تورنس یک مطالعه تحقیقاتی تحت عنوان «تشخیص نقش جنسیت در تفکر خلاق» انجام داد که تفاوت مهمی بین امتیازهای خلاقیت کلی برای مرد یا زن نشان داده نشد .گیلفورد و یاماموتو ، در مطالعات خود تفاوت خلاقیت را در دو جنس مورد مطالعه قرار دادند و دریافتند در اندازه گیری خلاقیت هیچگونه تفاوت معنی داری در دو جنس وجود ندارد.بیر ،  بیش از 80 مطالعه ای را که به مقایسه تفکر واگرا در زنان و مردان پرداخته اند، مرور کرد و دریافت که در نیمی از مطالعات تفاوت معناداری بین زنان و مردان وجود ندارد. در دو سوم مطالعات باقی مانده نمرات زنان بیش از مردان و در یک سوم باقیمانده نمره مردان بیش از زنان بود.

ماتود و گراند، نیز تفکر خلاق را بین زنان و مردان از سطوح تحصیلی مختلف مقایسه کردند. نتایج پژوهش حاکی از آن بود سطح تحصیلی بر روی تفکر خلاق تأثیر می گذارد. علاوه بر این فقط در دو مولفه خلاقیت نمرات مردان بیش از زنان بود. در بقیه مولفه ها تفاوت معناداری مشاهده نشد.شیخ الاسلامی و رضویه ، در تحقیقی با هدف بررسی تاثیر انگیزش بیرونی و انگیزش درونی بر خلاقیت دانشجویان تفاوت معنی داری در خلاقیت پسران و دختران مشاهده نکردند. همچنین تحلیل اطلاعات در مورد مولفه های خلاقیت نیز نشان داد که جنسیت بر نمره مولفه های مختلف خلاقیت اثر معنی داری نداشته است. به بیان دیگر تفاوت معنی داری در میانگین نمرات دانشجویان دختر و پسر در مولفه های ابتکار، سیالی، انعطاف پذیری و بسط وجود نداشت.

شهرآرای و رشیدی، در تحقیقشان تفاوت معنی داری بین میانگین دختران وپسران در ابعاد سیالی، انعطاف پذیری و بسط مشاهده کردند. آزمودنی های پسر در ابعاد سیالی و انعطاف پذیری و آزمودنی های دختر در بعد بسط نمره بالاتری کسب کردند. این نتایج نشان می دهد که دانش آموزان پسر بیشتر تمایل دارندکه پاسخهای متعددی بدهند در صورتی که دانش آموزان دختر به لحاظ توانایی تکمیل یک فکر یا افزودن جزئیات وابسته به آن یا توانایی ذهنی در توجه به جزئی ترین اجزای مربوط به یک فعالیت، نسبت به دانش آموزان پسر نمرات بالاتری بدست آورده اند.جوکار و البرزی ،در تحقیقشان با عنوان بررسی رابطه ویژگی های شخصیت با خلاقیت هیجانی و خلاقیت شناختی روی دانشجویان بررسی کردند که خلاقیت شناختی در بعد بسط تفاوت معنی داری به نفع دختران گزارش می دهد.

تفاوت های جنسيتي در جهت گيري هدف پیشرفت

پاجارس و والينت، به منظور بررسي رابطه بين اهداف پيشرفت ؛جهت گيري هدف يادگيري، جهت گيري هدف عملكرد گرايشي و جهت گيري هدف عملكرد اجتنابي  و انگيزش، 497 دانش آموز (250 دختر و 247 پسر) را مورد مطالعه قرار دادند و به اين نتيجه رسيدند كه دخترها در درس رياضي به اهداف يادگيري و پسرها به اهداف عملكردی- گرايشي متمايل مي شوند و در ادامه در مطالعه اي كه روي 281 دانش آموز (139 دختر و 142 پسر) كه  آمريكايي- آفريقايي و  سفيد پوست بودند، انجام دادند به اين نتيجه رسيدند كه دختران آفريقايي- آمريكايي نسبت به پسران آفريقايي- آمريكايي و دختران سفيد پوست به اهداف تسلطی تمايل بيشتري دارند.

درچندين مطالعه ديگر با عنوان تاثير جنسيت در هدف گرايي  دريافتند كه پسران بيشتر داراي جهت گيري اهداف عملکردی- اجتنابي و دختران بيشتر داراي جهت گيري اهداف تسلطی مي باشند.بوفارد و همكاران ،در تحقيقي با 702 دانش آموز (463 دانش آموز دختر و 239 دانش آموز پسر) به اين يافته رسيدند كه دانش آموزان دختر نسبت به پسر از جهت گيري هدف يادگيري استفاده كرده و كمتر به سمت جهت گيري هدفي عملكردي تمايل دارند و دانش آموزان دختر انگيزش دروني و عزت نفس بالاتري نسبت به دانش آموزان پسر دارند. دانش آموزان دختر بيشتر از استراتژي هاي خود نظم دهي، شناختي و فراشناختي استفاده كرده و انگيزش بالا و پيشرفت بالايي نسبت به دانش آموزان پسر دارند.

جوكار و لطيفيان، در پژوهش به منظور بررسي رابطه ابعاد هويت و جهت گيري هدف، 404 دانش آموز دختر و پسر رشته هاي مختلف مراكز پيش دانشگاهي شهر شيراز و ياسوج را مورد بررسي قرار دادند. آنها به اين نتيجه رسيدند كه در ارتباط با جنسيت، تفاوت معني داري در هيچ يك از ابعاد جهت گيري هدف وجود ندارد. شیخ الاسلامی و دفترچی ، در تحقیقی به منظور بررسی تاثیر ارزشیابی توصیفی و جنسیت بر جهت گیری هدف و اضطراب، 272 دانش آموز پایه پنجم ابتدایی شهرستان شیراز را مورد بررسی قرار دادند. به این نتیجه رسیدند که جهت گیری هدف تسلطی دانش آموزان ارزشیابی شده با روش توصیفی به طور معنی دار بیشتر از دانش آموزان ارزشیابی شده با روش سنتی است. همچنین در جهت گیری هدف تسلطی دختران و پسران تفاوت معنی داری وجود داشت. به این معنا که جهت گیری هدف تسلطی در پسران بیشتر از دختران بود.

تفاوت های جنسیتی در خودکار آمدی

پژوهش با کودکان و بزرگسالان نشان می دهد که مردان به طور متوسط دارای خودکار آمدی بالاتری نسبت به زنان هستند. این تفاوتهای جنسیتی حدود 20 سالگی به اوج می رسد و در سالهای بعدی کاهش می یابد. در هر دو جنس، خودکار آمدی در طول دوران و اوان بزرگسالی افزایش می یابد و در میانسالی به اوج می رسد و بعد از 60 سالگی کاهش می یابد.بندورا ، نیز عنوان می کند جامعه پذیری جنسیتی منجر به تفاوت در خودکارآمدی زنان و مردان می شود. غالبا مردان نسبت به زنان از خودکارآمدی بالاتری برخوردارند.

ویرهاس، لوهاس و اسمیتز،اثر جنسیت را بر خودکارآمدی درد مورد مطالعه قراردادند.یافته های پژوهش آنها نشان داد زنان خودکارآمدی درد کمتری دارند.میر سمیعی ، بیان می کند که در خودکارآمدی دانشجویان دختر و پسر تفاوت معنی داری وجود ندارد و هر دو گروه از نظر خودکارآمدی در یک سطح قرار دارند.فولادچنگ، در تحقیق خود اظهار می کند که بین دختر و پسر از لحاظ خودکارآمدی و سلامت روان تفاوت معنی داری وجود ندارد ولی بین خودکارآمدی و سلامت روان وجود رابطه تایید شد.

 منبع

باب السلام،صفورا(1390)، رابطه جهت گيري هدف پيشرفت، خود كارآمدي و خلاقيت در دانش آموزان ،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی تربیتی،واحدبین الملل دانشگاه شیراز

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0