تغيیرات تاريخي در مفهوم سبک فرزندپروري
سبک فرزند پروري به عنوان مجموعه اي از نگرشها نسبت به کودک در نظر گرفته مي شود که منجر به ايجاد جو هيجاني مي شود که رفتار هاي والدين در آن جو بروز مي نمايد . اين رفتارها در بر گيرنده هم رفتارهاي مشخص ؛ رفتارهايي که در جهت هدف والدين است که از طريق آن رفتارها والدين به وظايف والديني شان عمل ميکنند و هم رفتارهاي غير مرتبط با هدف والديني مانند ژستها ، تغيير در تن صدا يا بيان هيجانهاي غير ارادي مي باشد . اين تعريف سبک فرزندپروري با تعدادي از تحقيقات اوليه اي که در دهه هاي سوم و چهارم قرن بيستم در مورد اجتماعي کردن صورت گرفته ،همخوان بود .در واقع فرزندپروري فعاليتي پيچيده و در برگيرنده رفتارهاي خاصي است که يا به طور مجزا يا با هم رفتارهاي کودک را تحت تاثير قرار مي دهد .هر چند رفتارهاي فرزندپروري خاص ،نسبت به الگوهاي وسيع فرزندپروري در پيشگويي بهزيستي کودک اهميت کمتري دارند .
بيشتر محققاني که تلاش کرده اند محيط فرزندپروري را توصيف کنند ،به مفهوم سبک فرزندپروري ديانا بامريندتکيه کرده اند. سازه سبک فرزندپروري به منظور تفاوت در تلاشهاي والدين براي کنترل واجتماعي کردن فرزندانشان به کار مي رود . دو نکته در فهم اين تعريف مهم است : اول اينکه سبک فرزندپروري براي توصيف فرزندپروري نرمال به کار مي رود. به عبارت ديگر گونه شناسي سبک فرزندپروري، نبايد فقط دربرگيرنده فرزندپروري انحرافي باشد؛ مانند آنچه در خانه هاي سو استفاده کننده ها و اهمال کارها ديده مي شود . دوم اينکه بامريند فرض کرده بود که فرزندپروري نرمال ،حول موضوع کنترل مي چرخد ،هر چند که ممکن است والدين در اينکه چگونه فرزندانشان را کنترل ويا اجتماعي کنند،متفاوت باشند ،ولي به طور کلي فرض مي شود که نقش اوليه همه والدين تا ثير گذاشتن ان را عاقل و بعضی دیگر را برای اینکه مؤدب باشیم کمتر عاقل توصیف کرده اند. بیش از یکصد سال، بهره هوشی یا هوش بهر (IQ) به عنوان معیاری برای سنجش هوش فردی محسوب می شد. آزمون بهره هوشی تنها شاخصی بود که نمایانگر توانایی یادگیری افراد محسوب می شد،شاید بهمین خاطرست، درس دادن و کنترل فرزندانشان مي باشد .
منبع
کشاورز،بهنام(1393)، تابآوری بر اساس سبکهای فرزندپروری و هوش هیجانی،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی،دانشگاه آزاداسلامی ارسنجان
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید