تعریف و مفهوم نیاز

تعریف و مفهوم نیاز در لغت به معنای احتیاج، ضرورت و فقدان است. «نی» به عنوان پیشوند به معنای بستن و فشار آوردن و مجبور کردن است. نیاز در فرهنگ عامیانه به پول یا هرچیز دیگری که به عنوان صدقه و رفع حاجت داده می­شود، اطلاق می­گردد. واژه نیاز که در آغاز با واژگان کار و فعل به طور مترادف به کار می­رفته است، امروز معنای پیچیده ­تر و نامشخص ­تری دارد که در ذیل به آن اشاره می­ شود:

الف: نیاز نوعی احساس فقدان یا حرمان است که به یک موجود زنده(مخصوصاً انسان دارای آگاهی) به جهت آنکه در جریان تحقق اهدافش خود را فاقد چیزی می­بیند، دست می­دهد. این احساس که می­تواند از جهاتی آسیب ببیند، موجب تمایل به هرچیزی می­شود که امکان ارضای نیاز را فراهم می ­سازد.

ب: هم‌چنین با این واژه، حالت موجودی در نظر می­آید که از خارج و در برابر آن‌چه در جریان تحقق اهدافش کم دارد به او نگریسته می­ شود. در این معنی، ممکن است فردی دارای نیازهایی باشد بدون آنکه از آن­ها خبر یا آگاهی داشته باشد.

 ج: علاوه بر این، با این واژه، می­توان چیزی را مطرح نمود که یک موجود برای زندگی بدان نیازمند است، نظیر اکسیژن.

برای نیاز تعاریف و برداشت ­های مختلفی ارائه شده است. با این همه صرف نظر از اختلاف نظرها و تفاوت در برداشت­ها، حداقل از دو جهت می­ توان مفهوم نیاز را مورد بحث قرار داد؛ نیاز به عنوان اسم و نیاز به عنوان فعل الف: نیاز به عنوان اسم به فاصله یا شکاف بین وضع موجود و وضع مطلوب. و یا فاصله بین وضع جاری و وضعیت ایده­آل اشاره می­ کند. در اینجا نیاز به وضع موجود و نه وضع مطلوب بلکه فاصله یا شکاف میان این دو است. به عبارت دیگر، نیاز یک مسأله، مشکل یا دل مشغولی عمده می­باشد. ب: نیاز به عنوان فعل، آن‌چه که مورد احتیاج و یا مطلوب است. به نظر اسکروین (1999) نیاز در مقام فعل عبارت است از آن‌چه که ضروری است تا فاصله و یا شکاف موجود را پرکند و معمولاً به شکل راه ­حل­ها یا وسایل دسترسی به یک هدف نمایان می­ شود.

نیاز هرگونه حالت در درون فرد است که برای زندگی، رشد و سلامت، واجب و ضروری است. در صورتی که به نیازها رسیدگی شده و ارضاء شوند، سلامتی حفظ می­شود و بهبود می­یابد. اگر نیازها نادیده گرفته شوند، لطمه ­ای ایجاد خواهد شد که سلامت جسمی یا روانی را مختل می­کند. بنابراین، قبل از اینکه به سلامت روانی یا جسمانی لطمه وارد شود، حالت­های انگیزشی، نیروی محرکی را برای عمل کردن به وجود می­آورند. در روان­شناسی، نیاز عبارت است از حالت محرومیت، کمبود و فقدان در ارگانیزم.در تعریفی دیگر مراد از نیاز، اغلب حالت محرومیت فیزلوژیکی بافت­ه است. هم‌چنین در تعریف نیاز آمده است که نیاز یک تقاضای طبیعی است که می­بایست برای سازگاری بیشتر و بهتر ارگانیسم با محیط تأمین گردد. مفهوم نیاز از جمله مفاهیمی است که با معانی مختلفی به کار رفته و به لحاظ گونه ­شناسی از منظر اجتماعی می­توان برداشت­ ها و تعاریف را به چهار دسته طبقه­ بندی کرد:

الف: نیاز به عنوان فاصله بین وضع موجود و وضع مطلوب:نیاز به موقعیتی دلالت دارد که بین وضع موجود با وضع مطلوب فاصله باشد. وضعیت مطلوب دربرگیرنده ایده ­آل­ها، هنجارها، ترجیحات، انتظارات و ادراکات مختلف درباره آن‌چه که باید باشد، است.

ب: نیاز به عنوان یک خواست یا ترجیح: در این دیدگاه، نظرات و عقاید افراد و گروه­ها مطمح نظر است.

ج:  نیاز به عنوان یک عیب یا نقصان: در این برداشت، نیاز به عنوان یک نقصان و عیب یا نوعی کمبود محسوب می­ شود. در این دیدگاه، عدم وجود نوعی توانایی، مهارت یا نگرش که منجر به ضرر یا خسران در عملکرد فردی یا سازمانی گردد، نشانگر وجود «نیاز» است.

د: برداشت ترکیبی: در رویکرد ترکیبی، آن‌چه که بین وضع موجود و وضع مطلوب قرار دارد و آن‌چه که ترجیحات، علایق و انتظارات افراد را شکل می­دهد و سرانجام آن‌چه که بر عملکردهای مطلوب اثر منفی دارد، همگی نشانگر نیاز هستند.

منبع

عباسیان، جعفر(1395)، تاثیرترکیب  خود گفتاری( آموزشی وانگیزشی) وخود مختاری بر یادگیری مهارت پرتاب دارت، پایان نامه کارشناسی ارشد رفتار حرکتی، دانشگاه تهران.

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0