تعریف مفاهیم مرتبط با تعهد سازمانی
تعهد با مفاهیمی ازقبیل وجدانكاري، انضباط و روحیه درحالیکه رابطه نزدیک دارد متفاوت است.وجدان کاری عبارت است از احساس تعهد درونی به منظور رعایت الزاماتی که در ارتباط با کار مورد توافق قرار گرفته است. به بیان دیگر منظور از وجدان کاری، رضایت قلبی، تعهد و التزام عملی نسبت به وظیفههایی است که قرار است انسان آنها را انجام دهد، به گونهای که اگر بازرس و ناظری نیز بر فعالیت او نظارهگر نباشد، باز هم در انجام وظیفه قصوری روا نخواهد داشت.
انضباط به معنی تربیت مبتنی بر نظم خاص است، در مسائل اجتماعی، شیوه زندگی مبتنی بر قانون را انضباط گویند که برای رعایت آن قوانین به یک نیروی خارجی نیاز است. در این شرایط، مجریان قانون تنها وظیفه تنبیه خاطیان را به عهده دارند و کسانی که قانون را محترم میشمارند تنها به وظیفه خود عمل کردهاند.روحیه را نیرویی می دانند که به یاری آن فرد خود را در تطابق کامل با سازمان میبیند و وظایف خود را با علاقه و انضباط انجام دهد. به این ترتیب، روحیه از تطابق فرد و سازمان منتج میشود .
از تعهد سازمانی تعاریف متعددی بعمل آمده است. تعهد سازمانی اغلب بعنوان تمایل قوی برای بقاء عضو در یک سازمان خاص, تمایل برای تلاش بسیار زیاد برای سازمان، باور قاطع در قبول ارزشها و اهداف سازمان تعریف شده است. بعبارت دیگر تعهد سازمانی یک نگرش درباره وفاداری کارکنان به سازمان و یک فرآیند مستمر است که بواسطه مشارکت افراد در تصمیمات سازمانی، توجه افراد به سازمان و موفقیت و رفاه سازمان را میرساند. تعهد سازمانی مانند مفاهیم دیگر رفتار سازمانی به شیوههای متفاوت تعریف شده است. معمولیترین شیوه برخورد با تعهد سازمانی آن است که تعهد سازمانی را نوعی وابستگی عاطفی به سازمان درنظر میگیرند. براساس این شیوه ، فردی که به شدت متعهد است ،هویت خود را از سازمان میگیرد، در سازمان مشارکت دارد و با آن در میآمیزد و ازعضویت در آن لذت میبرد.. تعهد سازمانی عبارت از نگرشهای مثبت یا منفی افراد نسبت به کل سازمان “نه شغل ” است که در آن مشغول به کارند. در تعهد سازمانی شخص نسبت به سازمان احساس وفاداری قوی دارد و از طریق آن سازمان، خود را مورد شناسایی قرار میدهد. بوکانان تعهد را نوعی وابستگی عاطفی و تعصبآمیز به ارزشها و اهداف سازمان میداند. .نهمه تعهد سازمانی را چنین تعریف میکند: نگرش یا جهتگیری که هویت فرد را به سازمان مرتبط یا وابسته میکند. کانتر نیز تعهد سازمانی را تمایل عاملان اجتماعی به اعطای نیرو و وفاداری خویش به سیستمهای اجتماعی میداند. به عقیده سالانسیک تعهد حالتی است در انسان که در آن فرد با اعمال خود و از طریق این اعمال اعتقاد مییابد که به فعالیتها تداوم بخشد و مشارکت موثر خویش را در انجام آنها حفظ کند .وجه اشتراک تعاریف بالا این است که تعهد حالتی روانی است که رابطه فرد را با سازمان مشخص میکند و تصمیم به ماندن در سازمان یا ترک آن را به طور ضمنی در خود دارد. پورتر و همکارانش تعهد سازمانی را موجب پذیرش ارزشهای سازمان و تمایل افراد به درگیری در سازمان تعریف میکنند و آن را با معیارهای انگیزه، تمایل به ادامه فعالیت و پذیرش ارزشهای سازمان اندازهگیری میکنند و همچنین تعهد سازماني را بر حسب ميزان شدت تعيين هويت يک فرد با سازمان خاص و ميزان درگيري، مشارکت و همکاري او با سازمان مذکور تعريف نمودهاند.
فرایند ایجاد تعهد سازمانی
صاحبنظران برای ایجاد تعهد سازمانی مراحل مختلفی در نظرگرفتهاند:چاتمن و اوریلی در مطالعات مربوط به تعهد سازمانی سه مرحله برای ایجاد تعهد سازمانی برشمردند.
- پذیرش: شخص در این مرحله تأثیر یا نفوذ دیگران را میپذیرد زیرا میخواهد در قبال این پذیرش منافعی را کسب کند. مانند دریافتی بیشتر.
- تعیین هویت: در این مرحله شخص تأثیر و نفوذ را میپذیرد, به این دلیل که به یک رابطه مناسب و رضایتبخش برسد. در اینجا تعهد به معنی تداوم و تمایل به برقراری ارتباط با سازمان است زیرا این ارتباط جذاب است.
- درونی شدن: مرحله سوم و پایانی درونیشدن است. در این مرحله شخص ارزشهای سازمانی را مشوق و سازگار با ارزشهای خویش میداند به عبارتی دیگر در این مرحله ارزشهای سازمانی و فرد با هم سازگار میشود .
برای توسعه تعهد پنج مرحله در نظر گرفته میشود، این مراحل که به توصیف تعامل پویای فردی با محیط کار میپردازد شامل:1- شناسایی 2- آزمایش 3- اشتیاق 4- خستگی آرام 5- یکپارچگی و بههمپیوستن، هر مرحله شرایطی برای مرحله بعد بوجود میآورد آگاهی از تمام مراحل یک دیدی به چگونگی اینکه افراد متعهد میشوند بوجود میآورد که عبارتنداز :
مرحله اول: مرحله اکتشافی از تعهد میباشد که در آن افراد به بررسی نتایج رابطه مثبت با سازمان میپردازند، تعهدات زمانی شروع میشود که این شناسایی منجر به جهتگیری مثبت نسبت به سازمان شود.
مرحله دوم: مرحله آزمون تعهد است. افراد عناصر منفی سازمان را کشف کرده و شروع به بررسی تمایل و توانایی خود برای مقابله با این عناصر میپردازند .کارکنان ممکن است اطلاعات بیشتر را جستجو کنند که به آنها کمک کند که تصمیم بگیرند آیا به کار در سازمان ادامه دهند یا خیر.
مرحله سوم: مرحله اشتیاق از تعهد است . پس از ترکیب عناصر مثبت و منفی از مراحل یک و دو افراد یک نگرش مثبت نسبت به سازمان خود پیدا میکنند. نه تنها آنها سازمان را قبول میکنند بلکه علاقهمند به مشارکت در پیشرفت سازمان میباشند.
مرحله چهارم: مرحله آرام و بیحوصله از تعهد است. افراد احساس میکنند که فعالیتهای سازمانی به کارهای روتین تبدیل شده. ممکن است افراد شروع کنند پیدا کردن کارهایی که چالش بیشتری داشته باشد.
مرحله پنجم : مرحله یکپارچگی و به هم پیوستن از تعهد میباشد. افراد عناصر مثبت و منفی از سازمان را به یک تعهد تبدیل میکنند که بیشتر انعطافپذیر و پیچیده و پایدارتر از فرمهای قبلی است. افراد قادر هستند که تعهد خود را به صورت عادت انجام دهند. علاوه بر این علاقهمند به داشتن یک رابطه خوب و قوی با سازمانشان هستند.
اهمیت تعهد سازمانی
اخیرا نگرش کلّی تعهد سازمانی بهعنوان عامل مهمی برای درک، فهم و پیشبینی رفتار سازمانی و پیشبینیکننده خوبی برای تمایل به باقی ماندن در شغل آورده شده است. تعهد و پایبندی مانند رضایت، دو طرز نگرش نزدیک به هم هستند که بر رفتارهای مهمی مانند جابهجایی و غیبت اثر میگذارند. همچنین تعهد و پایبندی میتواند پیامدهای مثبت و متعددی داشته باشد . اندیشه تعهد، موضوعی اصلی در نوشتههای مدیریت است. این اندیشه، یکی از ارزشهای اساسی است؛ که سازماندهی بر آن متّکی است و کارکنان براساس ملاک تعهد، ارزشیابی میشوند. اغلب مدیران اعتقاد دارند که این تعهد، برای اثربخشی سازمانی ضرورتی تام دارد.همچنین مطالعات مختلف در سازمانهای مختلف نشان میدهد، برای اینکه کارکنان بتوانند کارآیی بیشتر و تمایل قوی برای ماندن در شغل خود داشته باشند از دلبستگی شغلی نیز برخوردار باشند و همچنین احساس تعهد بالایی به انجام وظایف خود نمایند؛ که این خود، موجب احساس مسئولیت، درک عمیق از شغل و از خودگذشتگی میشود.
منبع
ممتاز، نعمت اله(1394)، تاثیر سبک های مدیریتی بر تعهد سازمانی، پایان نامه کارشناسی ارشد، رشته مدیریت بازرگانی، دانشگاه آزاد اسلامی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید