تعریف معنویت درمحیط کار

سازمان­ها در خلأ فعالیت نمی‌­کنند، بلکه دائماً تحت تأثیر عوامل و فشارهایی هستند که از داخل و بیرون سازمان، بر آن­ها تحمیل می‌شود. در گذشته محیط عاری از خطر بود و برای سازمان­ها، امنیت بیشتری وجود داشت، ولی دنیای کنونی، دنیای تحولات و دگرگونی‌هاست، این تغییر و دگرگونی در عصر حاضر، همواره برای سازمان­ها، فرصت‌ها و تهدیدهایی را به وجود می‌آورد. در این میان، سازمان­هایی موفق هستند که خود را با شرایط به وجود آمده، تطبیق داده و با تغییرات به وجود آمده همراه شوند و فقط سازمان­هایی می‌توانند این گونه عمل کنند که کارکنانشان از قدرت معنویت بالایی برخوردار باشند. معنویت جزء جدایی­ناپذیر بهره ­وری در سازمان است که ناشی از اعتقاد کارکنان به عاملی غیرمادی و معنوی در نتایج عملکرد آنهاست. این دیدگاه رفتار کارکنان را تحت تأثیر قرار می‌دهد. از معنویت تعاریف مختلفی توسط نظریه پردازان ودانشمندان ارائه شده که به تعدادی از آنها اشاره می‌شود:

به زعم کینگ (2004) معنویت به جنبش‌های درونی روح انسان به ­سوی واقعیت و کمال می‌پردازد. میتروف، معنویت را تمایل به جستجوی هدف نهایی در زندگی و زیستن بر اساس این هدف تعریف می‌کند. معنویت به مثابه نیرویی انرژی زا، انگیزاننده، و روح بخش زندگی است. به نظر مایرز(2008) معنویت جستجویی مداوم برای یافتن معنا، هدف و فرجامی‌ معین است. معنویت شیوه­ای است که در آن، شخص بافت تاریخی خویش را درمی­یابد و در آن زندگی می‌کند. جست و جویی برای انسان شدن و آگاهی در زندگی می‌باشد.

معنویت تلاش در جهت ایجاد حساسیت نسبت به خویشتن، دیگران، نیروی برتر(خدا)، کندوکاو در جهت آن ­چه برای انسان شدن مورد نیاز است، و جست و جو برای رسیدن به انسانیت کامل است. مور (2006) با تأکید بر تعریف سایر دانشمندان، معنویت را جوهر درونی، یک ارزش، باور، نگرش یا احساس که رفتار افراد را تحت تأثیر خود قرار می‌دهد، تعریف می‌کند. ملیمان(2003) می‌گوید: معنویت به مثابه تمایلات ما نسبت به معنا و مقصود زندگی تعریف می‌گردد. معنویت فرایند زندگی کردن بر مبنای مجموعه­ای از ارزش­های شخصی جای گرفته در وجود شخص است.

میتروف و دنتون (1999) اعتقاد دارند که معنویت در کار تلاش برای جست­وجو و یافتن هدف غایی در یک فرد برای زندگی کاری، به منظور برقراری ارتباط قوی بین فرد و همکاران و دیگر افرادی که به نحوی در کارش مشارکت دارند و همچنین سازگاری یا یگانگی بین باورهای اساسی یک فرد با ارزش­های سازمان است. بنظر اشمس و دوچن (2000)، درک و شناسایی بعدی از زندگی کاری یک فرد که درونی و قابل پرورش است و به واسطه انجام کارهای با معنا در زندگی اجتماعی پرورش می‌یابد، تعریف می‌شود. معنویت در محیط کار، چارچوبی از ارزش‌های سازمانی مشاهده شده در فرهنگ است که تجربه کارکنان را از حس تعالی و برتری از طریق فرایند کار ارتقاء می‌بخشد و حس ارتباط آنها با سایرین را به طریقی که احساس لذت و کمال را در آنها ایجاد می‌کند، تسهیل می‌نماید. بنا به تعریف مایرز(2008) معنویت در کار، سفری است به سوی یکپارچگی شغلی که جهت کمال و پیوستگی در محیط کار را فراهم می‌آورد.

منبع

نویدی، پرویز(1394)، بررسی رابطه بین رهبری خدمتگزار با سرمایه اجتماعی با تاکید بر نقش میانجی معنویت در محیط کار در میان کارکنان بانک کشاورزی استان همدان، پایان نامه کارشناسی ارشد مدیریت آموزشی دانشگاه بوعلی سینا همدان.

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0