تعریف روان­شناسی مثبت­گرا

کامپتون در کتاب مقدمات روان­شناسی مثبت­گرا، این رشته را چنین تعریف کرده است: «به زبان عام، روان­شناسی مثبت­گرا نظریه­ها، پژوهش­ها و فنون مداخله­ای روان­شناسی را به منظور شناخت اجزای رفتار رضایت­بخش سازگارانه، خلاقانه و عاطفی آدمی به کار می­گیرد.»از نظر داک ورث، استین و سلیگمن روان­شناسی مثبت­گرا مطالعه علمی تجارب آدمی و صفات مثبت افراد و نهادهایی است که تسهیل کننده تغییر در افراد هستند.

از نظر کریس توفر پترسون در کتاب ”مقدمات روان­شناسی مثبت گرا“­، روان­شناسی مثبت گرا، مطالعه علمی آنچه که زندگی آدمی را از تولد تا مرگ و در همه توقف گاه­های بین این دو(تولد تا مرگ) درست به پیش می­برد. این رویکردی تازه در روان­شناسی است که موضوعش اموری است که شرایط را برای زندگی ارزشمند می­سازد. در زندگی همه انسان­ها فراز و فرود­ها و پستی و بلندی­هایی هست­؛ روان­شناسی مثبت­گرا فردها و ناگواری­های زندگی را نفی نمی­کند. خوب و بد از دیدگاه این چنین روان­شناسانی به یک میزان مورد توجه­اند. اما نکته اینجاست که زندگی چیزی فراتر از اجتناب یا تلاش برای دوری از مسائل یا مشکلات است.

سلیگمن و چیکزنت میهای هدف روان­شناسی مثبت­گرا شروع تغییر در روان­شناسی است؛ تغییر توجه از اشتغال خاطر صرف به بدترین امور در زندگی به ساختن و بر پا کردن جنبه­های مثبت .

اهداف اولیه­ی روان­شناسی مثبت­گرا

  • درمان بیماری­های روانی و رفع مشکلات روان­شناختی
  • ساختن و بنا نهادن زندگی بارآور و رضایت بخش برای همگان
  • شناخت و پررورش استعدادهای برتر افراد و ره­گشایی آدمی به سوی کمال

اصول و مفروضه­های روان­شناسی مثبت­گرا

 اصول و مفروضه­های روان­شناسی مثبت­گرا در تقابل با روان­شناسی معمول و به ویژه روان­شناسی بالینی قرار دارند:

  • آدمی ماهیتی خوب و مثبت دارد.
  • اعمال و کردار آدمی ناشی از توانمندی­ها و منش(شخصیت) اخلاقی او هستند.
  • توانمندی­ها و منش آدمی دو شکل دارد و هر دو به یک اندازه بنیادی و مهم­اند- منش بد و منش نیک و فرشته خو.

سلیگمن می­نویسد “از آنجا که تقریباً همه­ی این مفروضه­ها از روان­شناسی قرن بیستم حذف گردید، داستان فراز و فرود آن­ها پس زمینه مفهوم منش خوبی است که به عنوان مفروضه­ی اصلی روان­شناسی مثبت­گرا در دیدگاه­های من احیا شده است“.

ابعاد روان­­شناسی مثبت­گرا

 سلیگمن و چیکزنت میهای  و کامپتون  ابعاد و حوزه­های روان­شناسی مثبت­گرا را در سه سطح تعریف می­کنند:

  • سطح ذهنی
  • سطح فردی
  • سطح گروهی

سطح ذهنی: روان­شناسی مثبت­گرا در سطح ذهنی در باره تجارب ذهنی ارزشمند است :قناعت و خشنودی (در گذشته)، آسایش روانی (بهزیستی ذهنی)، امید و خوش­بینی(به آینده و در باره­ی آینده)، غرقه­گی و نشاط و شادی (در حال حاضر).

سطح فردی :  روان­شناسی مثبت­گرا در سطح فردی در باره­ی صفات مثبت فردی است: شجاعت، مهارت­های بین فردی، احساس زیباشناختی، بخشش، پشتکار و استقامت، دور اندیشی، نوآوری و ابتکار، معنویت، استعدادهای خلاقانه، خردمندی و حکمت، ظرفیت عشق ورزی و کشش­های مثبت درونی و علائق.

 سطح گروهی :  در سطح گروهی روان­شناسان مثبت­گرا به نهادها و فضائل مدنی می­پردازند: شهروندی بهتر، مسئولیت­پذیری، توجه به منافع اجتماعی،دگردوستی(کمک به همنوع)، مدنیت، نوسازی اجتماعی، مدارا، اخلاق کار، خانواده خوب، مدارس خوب و اجتماع خوب (نهادهای مثبت و خوب) .

منبع

ترابی، حمیدرضا(1392)، تأثير آموزش مهارت های مثبت اندیشی بر بهزیستی روان شناختی مادران دارای فرزند کم توان ذهنی، پایان نامه کارشناسی ارشد، روان شناسی کودکان استثنایی، دانشگاه آزاد اسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0