تعاريف ومفاهيم اساسي بهره‌وري وشرح تاريخي برخي تعاريف مهم

قرن هيجدهم:کوئيزني،ظهور واژه بهره وري براي نخستين بار در کتاب ها،

قرن نوزدهم: ليتر، توان توليد کردن،

قرن بيستم: ارلي،ارتباط بين بازده و وسايل به کار رفته براي توليد اين مقدار بازده،

سازمان همکاري اقتصادي – اروپايي:خارج قسمت بازده ميزان توليد يا خروجي به يکي از عوامل توليد،

ديويس:اروپايي ،تغييراتي که در ميزان محصول بر اثر منابع به کار رفته ايجاد مي شود،

فابريکنت:هميشه نسبت بين بازده و نهاده،

کندريک و کريمر:ارائه تعاريف فونکسنيل، موضعي و وظيفه اي براي بهره وري عامل منحصر يا منفرد و بهره وري جمعي و کلي عوامل،

سيگل:مجموعه نسبت هاي بازده به نهاده،

سومانث:بهره وري کلي عوامل- نسبت بازده ملموس به نهاده هاي ملموس،

شاخص هاي ارزيابي عملکرد سازمان ها

براي سنجش و ارزيابي عملکردهر سازماني اعم از :سازندگان کالا ها يا ارائه دهندگان خدمات، معيار ها و شاخص هاي گوناگون و متفاوتي مورد استفاده قرار مي گيرند. برخي از شاخص هايي که بيش از ساير معيار هاي ارزيابي عملکرد رايجتر مي باشند عبارتند از:

  • اثربخشي
  • کارايي
  • نوآوري
  • انعطاف پذيري
  • کيفيت زندگي کاري

اثربخشي:با پاسخ به سوالاتي از اين قبيل معلوم مي شود که: آيا براي رسيدن به هدف هاي سازمان فعاليت هاي درستي را انجام مي دهيم؟ آيا مشکلات سازمان را به درستي تشخيص داده ايم، و درصدد رفع آن ها برآمده ايم؛درجه دسترسي به هدف هاي از پيش تعيين شده در هر سازمان، ميزان اثربخشي را در هر سازمان نشان مي دهد.

کارایی:به اجراي درست کار ها در سازمان مربوط مي شود. يعني تصميماتي که با هدف کاهش هزينه ها، افزايش مقدار توليد و بهبود کيفيت محصول اتخاذ مي شوند. کارايي نسبت بازدهي به بازدهي استاندارد است.

نوآوري:به ميزان تطابق محصولات توليدي و فرايند هاي توليدي يک سازمان در قبال تغييرات تقاضا و نياز هاي جديد مشتريان، تغييرات تکنولوژي و ساخت محصولات جديدي گفته مي شود. نوآوري به منظور برآورد نياز هاي جديدي مشتريان يا ايجاد تقاضاي جديد و کسب سهم بيشتر در بازار در مقايسه با رقبا انجام مي پذيرد.

قابليت انعطاف:به ميزان توان سيستم توليدي هر سازمان در عکس العمل و تطابق با تغييرات مورد لزوم در نوع، ترکيب و مقدار محصول گفته مي شود.

کيفيت زندگي کاري:به اين موضوع مربوط مي شود که سازمان تا چه ميزان به برقراري ايمني در محيط کار، امنيت شغلي در سازمان، پرورش استعداد کارکنان خود و بالا بردن مهارت هاي آنان از طريق گوناگون و به عبارتي ديگر ايجاد رضايت شغلي آنان از محيط کار قادر مي باشد.

سودآوري:تابعي از درآمد ها و هزينه ها مي باشد. درآمد ها به قيمت فروش و مقدار فروش محصول بستگي دارد. در حالي که هزينه ها تابعي از ارزش نهاد هها و منابع به کار رفته در توليد محصول مي باشند. دو شاخص مهم و اساسي که مديران براي اتخاذ تصميمات درست به آنها توجه مي کنند عبارتند از:

  • بهره‌وري:يعني اين که سازمان در قبال مقدار معيني از محصول به چه نسبتي از منابع توليدي استفاده مي کند.
  • کيفيت:به درجه تطابق محصول توليد شده با نياز هاي مشتريان و طرح محصول گفته ميشود.تصميماتي که مديران دراستفاده از نهاده هاودرارتباط با فرايند توليدميگيرندبرميزان بهره وري،درجه کيفيت ودر نهايت مقدارسودسازمان تاثير ميگذارد.

بهره وري در کارخانه ها

در اصطلاح اقتصادي، بهره وري به عنوان نسبت ستاده به داده تعريف شده است. بهره وري ازا ين واقعيت سر چشمه مي گيرد که هر بنگاهي ارزش هايي را از طريق فعاليت هاي خود ايجاد مي نمايد. هر يک از فعاليت هاي توليدي، فرايندي از افزايش ارزش داده‌هاست. اين ارزش خود را با اظهار رضايت مشتريان در بازار نشان مي دهد. هيچ شرکتي نمي تواند به طور مستقل و جدا از شرايط بازار، ارزشي را افزايش دهد.

در جريان ايجاد و افزايش ارزش، تکنولوژي و مديريت دو عامل اساسي به شمار مي روند. با توجه به نوع داده ها، بهره وري به سه دسته اساسي:بهره وري نيروي کار، بهره وري سرمايه و بهره وري مواد طبقه بندي مي شود. در تمامي موارد، بهره وري به ميزان زيادي به تکنولوژي و شيوه مديريت متکي است.

وظيفه اصلي فعاليت هاي توليدي،افزون ارزش داده هاست. با انجام اين وظايف شرکت ها محصول خود را توليد و آن را به مصرف کنندگان ارائه مي کنند. بهره وري بازتاب اثرات و نتايج فعاليت هاي توليدي است. بهره وري آئينه چگونگي داد و ستد است. بنابراين بهره وري به عنوان عاملي در برنامه هاي توليدي مي تواند مورد استفاده قرار گيرد.

به همين دليل است که ما بهره وري را تجزيه و تحليل کرده و مبناي کار را بر اساس بهره وري يکپارچه و بهبود کيفيت قرار داده ايم. منابع انساني در ارتقاء بهره وري نقش مهمي دارند. منابع انساني هر سازمان است که جو کار و فرهنگ همکاري را که مبنايي براي انجام وظايف است، ايجاد مي نمايد. هدف اساسي بهبود بهره وري ايجاد ارزش افزوده جديدي است که باعث بالا رفتن قدرت رقابت پذيري سازمان، افزايش سودآوري و بالا رفتن کيفيت زندگي کاري کارکنان مي شود.

ساختار سازمان بايدطوري باشدکه همواره تلاش هاي اداري، داوطلبانه و همکاري کارکنان رابراي بهبود بهره وري به دنبال داشته باشد.

  • عوامل خارجي ياغير قابل کنترل ياعوامل برون سازماني

به عواملي اطلاق ميشود که از خارج برسازمان اثر مي گذارند و تحت اختيار افراد و مديران درون سازمان نيستند، يعني مديريت تشکيلات قادر نيست در کوتاه مدت آنها را تحت کنترل درآورده و يا بر آنها تاثير گذارد. لاجرم سازمان بايد خود را با تغييرات آنها منطبق سازد. مانند قوانين و مقررات ملي،سياستهاي بين المللي،آيين نامه ها و قوانين مالياتي، عوامل و روابط اقتصادي- سياسي- اجتماعي و … که با توجه به ارتباط نداشتن آنها با موضوع بحث نمي کنيم.

  • عوامل داخلي ياقابل کنترل ياعوامل درون سازماني

اين عوامل تحت حيطه و اختيارات افراد و مديران داخل سازمان است که با تعمق و مديريت صحيح مي توانند با بهره وري بالا به کار گرفته شوند. اين عوامل را مي‌توان به شرح ذيل تقسيم‌بندي کرد:

عوامل سخت افزاري : مانند ماشين آلات و تجهيزات، تکنولوژي، مواد اوليه- انرژي، ابزار- منابع مالي؛سرمايه، زمين

عوامل نرم افزاري: اطلاعات، دستورالعمل ها، نقشه ها و فرمول ها

عوامل انسان افزاري و يا مغز افزاري: اين عوامل به دو شاخه اصلي تقسيم مي شود:

عوامل موثر برارتقاي بهره وري نيروي انساني مانند:

  • توان فني و تخصصي نيروي کار و قدرت انجام کار، از قبيل علم، تجربه، تحصيلات، شخصيت، استعداد و …
  • توان انگيزه و تمايل به انجام کار، از قبيل نياز هاي مادي و فيزيکي، نياز هاي روحي رواني، محيط کار، برخورد هاي مديريت در قبال ايجاد انگيزش و …

  عوامل مؤثر بر ارتقاي بهره‌وري مديريت مانند:

  •  فلسفه و سبک مديريت
  •  سازماندهي، برنامه ريزي، هماهنگي، کنترل و …
  •  سيستم هاي اطلاعاتي مديريت

عوامل سخت افزاري

گروه سخت افزاري شامل 4 بخش مي شود:

  •  توليد
  •  کارخانه و تجهيزات
  •  تکنولوژي
  •  مواد و انرژي

الف) محصول ؛توليد

منظوراز بهره وري محصول رااينگونه تعريف مي کنند که: محصول عرضه شده تا چه اندازه نياز ها را تامين مي کند و با طراحي بهتر و مشخصات بهتر محصول است که مي توان ارزش مصرف را بالا برد ؛مبلغي که مصرف کننده براي محصولي با کيفيت مشخص پرداخت مي کند،براي افزايش بهره وري بايد تلاش کردکه محصول رادر مکان درست،زمان درست وقيمت مناسب عرضه نمودکه رعايت اصول باعث صرفه جويي درمقياس خواهدشد.

ب) کارخانه و تجهيزات

با رعايت نکاتي مي تواند نقش مهمي را در افزايش بهره وري داشته باشد؛

  • تعميرات خوب و به موقع
  • بهره برداري از کارخانه و تجهيزات آن در شرايط مطلوب
  • افزايش ظرفيت کارخانه با حذف کمبود ها و اقدامات اصلاحي
  • کاهش زمان مرده استفاده بهينه ازماشين آلات و تجهيزات.

ج) تکنولوژي

يکي از مهم ترين ابزار هاي دستيابي به افزايش بهره وري، نوآوري تکنولوژي است. تکنولوژي غالباً طراحي فرايند توليد، تحقيق و توسعه، آموزش، جنگ با کهنگي و فرسودگي است.

د) موادوانرژي

باکمي دقت وصرفه جويي درمصرف مواد به نتايجي باور نکردني در بهره وري دست مي يابيم، که اين مواد شامل مواد خام مستقيم و غير مستقيم است. در اين رابطه بايد انتخاب مواد اوليه به طور مناسب صورت بگيرد.فرايند توليد کنترل شود.استفاده از ضايعات، بازده‌ها، پس مانده ها نيز کنترل گردد. بالا بردن کيفيت مواد اوليه با استفاده از فرايند هاي آماده سازي، بهبود بخشيدن مديريت انبار و جلوگيري از نگهداري مازاد در انبار و افزايش منابع عرضه بايد در نظر گرفته شودوکنترل گردد.

منبع

شاکرنسب،مریم(1388)، بررسي توانمندسازي و كارآفريني بر بهره‌وری كاركنان پتروشيمي،پایان نامه کارشناسی ارشد، روانشناسي صنعتي سازماني،دانشگاه آزاداسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0