تعارض والدین و زناشویی

در فرهنگ لغات فارسی، تعارض به معنای متعرض و مزاحم یکدیگر شدن، باهم خلاف کردن و اختلاف داشتن معنی شده است. رابینز در تعریفی می‌گوید:  تعارض فرآیندی است که در آن، شخص الف به طور عمدی می‌کوشد تا به گونه‌ای بازدارنده و سبب ناکامی شخص در رسیدن به علایق و اهدافش گردد. وی توضیح می‌دهد که در این تعریف، مفاهیم ادراک یا آگاهی ، مخالفت، کمیابی  و بازدارندگی  نشان دهنده ماهیت تعارض هستند. سایر وجوه مشترک تعریف‌های واژه تعارض عبارت از مخالفت، نزاع، کشمکش، پرخاشگری و آشوب است . در زندگی شخصی و اجتماعی انسان تعارض، امری غیرقابل اجتناب به نظر می رسد ؛در بهترین حالت، اختلال آمیز  و در بدترین حالت، به طرز وحشتناکی ؛ مخرّب است در واقع تعارض می تواند به صورت مثبت به کیفیت روابط و هم به رشد تعارض بینجامد. وقتی رادیو یا تلویزیون را روشن می کنیم، تعارض های موجود در جهان به منزلمان وارد می شود.

گزارش اخبار به توصیف منازعه کارگران علیه مدیران و دولت مردان، نهادهای دولتی علیه یکدیگر، احزاب و گروه های سیاسی در قبال هم، اعتصاب آموزگاران و … می پردازد. وقتی به نشریّات مراجعه می کنیم با آمار بالای اختلافات زناشویی که به طلاق ختم می شوند و فاصله ای که در بسیاری از خانواده ها میان والدین و فرزندان ایجاد شده است و  شکاف بین نسل ها، نامیده می شود، مواجه می شویم. و سرانجام، معمولی ترین و پایدارترین منبع اختلاف در جامعه، توزیع متفاوت و نابرابر دارایی های دولت است. این منبع اساسیِ تمایز اجتماعی، در جامعه ما کاملاً مشهود است. در مکتب بروکراسی تعارض در نتیجه خلقیات ناپسند انسانی نظیر ترسویی، بی انضباتی، کودنی، گیجی، زیاده خواهی و…پدید می آید و در صورت اجرای دقیق قوانین و مقررات ،تقسیم کار بر اساس تخصیص و رعایت سایر اصول بروکراسی تعارض پدید نخواهد آمد .

از نظر گلاسرة،تعارض زناشویی ناشی از ناهماهنگی زن و شوهر در نوع نیازها و روش ارضای آن، خودمحوری، اختلاف در خواسته ها، طرحواره های رفتاری و رفتار غیرمسئولانه نسبت به ارتباط زناشویی و ازدواج است. تعارض زمانی به وجود میآید که یکی از طرفین رابطه احساس کند طرف مقابلش بعضی از مسائل مورد علاقه او را سرکوب میکند. تعارض هنگامی رخ میدهد که چیزی رضایت را برای شخص فراهم کرده، در حالی که همان چیز برای دیگری محرومیت را به دنبال آورد. درمانگران سیستمی، تعارض را هر نوع تنازع بر سر تصاحب پایگاهها و منابع قدرت که در جهت اخذ امتیازات دیگری و افزایش امتیازات خود بروز میکند، میدانند. بدیهی است که طرفین نزاع قصد دارند به طرف مقابل خود آسیب برسانند، تاکتیکهای او را خنثی و بالاخره از صحنه بیرون کنند. بنابراین وجود تعارض زناشویی ناشی از واکنش نسبت به تفاوتهای فردی و جنسیتی است و گاهی آن قدر شدت می یابد که احساس خشم، خشونت، کینه، نفرت، حسادت و سوءرفتار کلامی و فیزیکی در روابط زوجین حاکم میشود و به شکل حالات تخریبگر بروز میکند.دیدگاههای جنسیتی در ایجاد تفاوتهای نقشی میان زوجین و در نتیجه بروز تعارضات تأثیر بسزایی دارند. بنابراین در ازدواج باید فرض را بر این گذاشت که بروز تعارض جزئی از رابطه زناشویی و زندگی مشترک است، زن و شوهر باید با توجه به دیدگاههای جنسیتی چگونگی حل این تعارضها را بیاموزند تا بتوانند خانواده را حفظ کنند.

 دیدگاه های تعارض زناشویی

آنچه که تعارض را ایجاد می کند ، وجود نظرات مختلف و بدنبال آن سازگاری یا ضد و نقیض بودن آن نظریات است .درک نظریات مختلف کمک می کند تا شیوه های مناسبی  را برای حل تعارض انتخاب کنیم. در طول سالهای اخیر ، سه نظریه  متفاوت در مورد تعارض مطرح شده است.

دیدگاه سنتی:

ازتعارض باید گریخت چراکه کارکردهای زیانباری در درون سازمان بجای خواهدگذاشت . دراین دیدگاه تعارض با واژه هایی چون ویران سازی،تعدی،تخریب،بی نظمی مترادفست لذا بایدازآنها دوری جست.دیدگاه روابط انسانی : تعارض پدیده ای غیرقابل اجتناب وطبیعی است ونمی توان آنرا حذف کرد .باید با تعارض را فراگرفت ودرصورت امکان آنراحل وفصل کرد .

 مشکلات زناشویی از دیدگاه شناختی- رفتاری:

رویکرد شناختی ,  رفتاری به مشکلات زناشویی، کنش ورزی های منفی و نارسایی ارتباطی و شناخت ها ؛چشم داشت ها، اسناد ها، باورها و خطاهای شناختی، را خاستگاه اختلاف ها و تعارض های زناشویی می داند و بر جنبه های عملی رابطه ، مانند مشارکت و تقسیم حقوق و وظایف ، توانایی گفت و گوی دو سویه، بر قراری پیوندهای شفاف، کفایت و قابلیت پیش بردن و هدایت رابطه تأکید می کند . این مداخله ها، برای افزایش رفتارهای مثبت و خوش آیند، بهبود پیوند، ایجاد مهارت های حل مسئله ، حرکت در راستای حل مسائل جنسی، دگرگون سازی الگوهای زیان بخش یا مخدوش فکری که ممکن است همسران داشته باشند، پیدا کردن راه هایی برای جلوگیری از تشدید تعارض های تخریبی، و  کوشش برای دگرگون سازی الگوهای گسترده تر رفتاری که موجب اختلاف های زناشویی می گردد انجام می شود .

تعارضات زناشویی از دیدگاه تحولی

از دید تحولی، تعارض زناشویی اساسا” از یک زوج به زوج دیگر نه فقط با توجه به مسایل خاصی که حول آنها تعارض شکل گرفته است بلکه به گو نه اي مهمتر با توجه به طول عمر و شدت تعارض متفاوت است . در رویکرد تحولی آنها به تعارض زناشویی، زوجها چهار مرحله را طی می کنند که در  مرحله اول که موسوم به مخالفت اولیه است هر دو زوج از خانواده خوش کارکردي میآیند که فقط استرس اندکی داشته اند. در این دوره برنامه هاي آموزشی و پیشگیرانه موسوم به آموزش سیستمهاي خانواده توصیه می شود. مرحله دوم یا تعارض تکرار شونده، درمانگر با حرکت کردن مستقیم به سمت تعارض زناشویی روي راههاي حفظ رابطه یا آمیزش عاطفی یا هردو کار می کند. این ساختار موجب کاهش برانگیختگی هیجانی و اضطراب زوج ها می شود تا دوباره توجه شان را روي خود متمرکز کنند. مرحله سوم یا تعارض شدید ویژه زوجهایی است که ادامه ازدواج را بازي مرگ و زندگی می دانند، مداخلات سیستمی در این مرحله می توانند مفید باشند . مرحله چهارم یا رابطه تشدید یافته زوج ها که مشخصه بارز آن ؛ گرفتن وکیل  توسط یکی یا هر دو زوج است، درمان رابطه کارساز نیست و درمان فردي هر یک از زوجها و کمک به اطرافیان آنها مانند والدین و فرزندان، درمان ارجح است. در این مرحله، طلاق می تواند ابزاري براي مدیریت تعارض باشد که موجب آرامش  خاطر شده و به ناراحتی و خصومت خاتمه می  دهد.

هشت کارکرد مثبت تعارض از نظر ترنر

  •  بهره‏ گیری از انرژی به جای سرکوب آن
  •  استفاده خلاقانه ازتعارض درجهت رشد پرسش‏ ها و آرای جدید
  •  برملاشدن احساسات و افکاری که تاکنون مخفی مانده‏اند
  •  خلق شیوه‏ هایی نوین برای مدیریت تعارض توسط زوجین
  •  ارزیابی مجدد قدرت در رابطه
  •  خلق یک فضای همکاری و مشارکت
  •  یادگیری دیدی منطقی نسبت به مسائل
  •  مذاکره دوباره درمورد قراردادهای دیرین وتغییرانتظارات در رابطه.

 موضوع های پدیدآورنده ی اختلاف های زناشویی:

ریشه هاي بررسی ارتباطات زناشویی به اواخر سالهاي دهه 1960 بر میگردد. از سال 1971 به بعد، بیش از 70 مطالعه درباره ارتباطات همسران شامل 40 مطالعه کمی و 39 مطالعه کیفی انجام شده است. برنامه مهارتهاي ارتباط همسران بر جنبه هاي نگرشی و رفتاري زوجها براي حل تعارض هاي زناشویی تاکید می کند. تمام مطالعات در این باره روي ارتباط همسران و تحقیقات اخیر روي مهارتهاي ارتباط همسران تاکید کرده اند. برخی از صاحب نظران تبادل هاي رفتاري زناشویی و یا عوامل رابطه اي نظیر مهارت ها را کانون مداخله خود قرار داده اند. براي نمونه، جاکوبسن و مارگولین ،  تاثیر ترکیب یک برنامه حل مساله را با آموزش ارتباط در کاهش درماندگی زناشویی اثبات کردند. همچنین، جاکوبسن ، با استفاده از راهبرد حل مشکل تغییرات مثبتی را در زوجین ایجاد کرده است. برخی از موضوع های شناخته شده ای که می تواند پدیدآورنده ی اختلاف های زناشویی باشد چنین است: پول؛ روابط جنسی؛ روابط خویشاوندی؛ دوستان؛ خیانت جنسی؛ مشکلات عاطفی؛ مشکلات مالی؛ مشکلات ارتباطی؛ درگیری های کاری؛ و مانند این ها . زوج خوشبخت چه کسانی هستند؟در همه جا و در رسانه ها با اصطلاح زوج های خوشبخت برخورد می کنیم. حتی گاهی نام آن دو را می دانیم. به ما یاد داده اند که زوج خوشبخت آرزو و خیال نیست. بلکه واقعیتی معمول است. در این حقیقت که چنین زوجی وجود ندارد همچنان بر این بارویم که:

  • زوج خوشبخت در هیچ مورد با یکدیگر تعارض پیدا نمی کنند ممکن است درباره ی موارد جزئی معمول، نظیر این که شوهر جوراب هایش را گوشه ی اتاق می اندازد، همسرش لباس را به قیمت گزاف می خرد یا این که هر دو فراموش می کنند تا لوله کش را خبر کنند، بگو مگوهایی میان آنها پیش بیاید اما این مجادله ها معمولاً چندان جدی نیست.
  • بگو مگوهای زن و شوهر خوشبخت عمر کوتاهی دارد. شاخ و برگ پیدا نمی کند و به سرعت فراموش می شود.
  • زن و شوهر های خوشبخت در مقابل دیگران دیدگاه های مغایر خود را بیان نمی کنند، با یکدیگر بحث نمی کنند.زن و شوهر های خوشبخت، مثل دستی که قالب دستکش باشد، جفت یکدیگرند. زن و شوهر خوشبخت درباره ی آمال شخصی یا خانوادگی خود در آینده سوال یا ابهامی ندارند. آنها بر سر این امور با یکدیگر توافق دارند به همین دلیل هم هست که خوشبختند.
  • روابط جنسی در میان زن و شوهر خوشبخت در حد عالی و رضایت بخش است.

 تعریف جدید از زوج خوشبخت:

  • در تعریف نوین غنای عاطفی بسیار زیاد گرامی شمرده می شود. هر دو همسر تمایل دارند تا از تمامی احساساتی که از نوع بشر دارند به خوبی آگاهی داشته باشند و آنها را بر خود نیز روا می شمارند.
  • بنا به تعریف جدید، زوج خوشبخت بر این باورند که پختگی به معنای آن است که هم در هنگام خوشبختی و هم در هنگام مشکلات همدلانه در کنار هم باشند.

از نظر زوج خوشبخت این که خود آنها ؛  زن و شوهر چه احساسی دارند، مهمتر است. آن ها برای خویشتن خویش و ارتباط میان خود ارزشی بیشتر از تأییدات بیرونی قائل اند روشن است که تلاش در جهت تبدیل شدن به این چنین زوج کاملی آسان نیست. اما نتایجی که این تلاش می آورد ارزش به جان خریدن این سختی را دارد .

منبع

چهری،پروین(1394)، رابطه تعارض زناشویی با نگرش دختران به ازدواج،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی،دانشگاه آزاداسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0