تشویق وتنبیه

تشویق و تنبیه بعنوان یکی از روشهای نظارت و مراقبت، از هر دو جنبه‌ی نظری و اجرایی مسأله‌ای بحث انگیز که هنوز در لفافی ازابهام باقی مانده است. در این مورد نظرها و باورها متفاوت است و بررسی‌ها در ارتباط با جهات و جوانب مختلف قضیه با تناقض‌هایی برخورد دارند. از یک‌سو بسیاری مربیان و معلمان یا مدارسی وجود داشته‌اند که با اعمال قدرت و استفاده از روش محکم و حتی خشن سرپرستی و مراقبت، به تقویت شهروندان خوب و مفید توفیق یافته‌اند و از سویی معیارهای تربیتی وجود رابطه حاکم و محکوم بین مربی و دانش‌آموز را نفی می‌کنند و معلم سالاری را در محیط تربیت مردود می‌شناسد.

در بعضی نظامهای آموزشی مدرسه به پیروی از سنتهای احیاناً دیرپای با اعمال فشار از طرف مربی و اطاعت محض تربیت شونده اداره می‌شود. در این روش اولیای مدرسه خود مقررات انضباطی سخت و غالباً یک طرفه را وضع وابلاغ می‌کنند و دانش‌آموزان در قالب همان موازین و معیارهای مقرر بدون چون و چرا دوره تحصیلی خود را می‌گذرانند. جالب آنکه علی‌رغم همه‌ی بحث و جدل‌های نظری متخصصان تعلیم و تربیت، نتیجه این روش اجرایی بعضاً از لحاظ دسترسی به پاره‌ای ارزش‌های قابل دفاع جمعی، مطلوب و رضایت‌بخش است و نظم و انضباطی را بر روابط اجتماعی و مدنی حاکم می‌سازد که صرفاً و منحصراً نتیجه اعمال فشار نیست و برخوی گرفتن به رعایت موازین اجتماعی و قبول نظم بنیاد شده است.

این شواهد محسوس گاهی مورد استناد طرفداران کنترل عمل در امرتربیت قرار می‌گیرند و شاید هم سعدی در زمان خود به همین ملاحظه و بر اساس همین باور در سخنی کوتاه با معتقدان به قدرت و تسلط مربی و معلم هماهنگ شده و می‌گویند: جور استاد به ز مهر پدر

فعالیت‌های آموزش و پرورش در مدارس، تکیه اساسی خود را بر پیشرفت تحصیلی دانش‌آموز قرار می‌دهد و توجهی به تفاوت‌های فردی کودکان ازنظر عاطفی و شناختی و تأثیری که این عوامل بر یادگیری و پیشرفت تحصیلی آنان می‌گذارد، نشان نمی‌دهد. برخورد معلمان و اولیا با دانش‌آموزان اغلب به‌ خاطر دستیابی به اهداف کوتاه مدت و در جهت موفقیت درسی و کسب نمره است. از این رو تمجید و تشویق والدین و معلمان درباره کودک با توجه به عملکرد تحصیلی او صورت می‌گیرد. دانش‌آموزی موفق خواهد بود که نمره‌ی بالا بیاورد. نمرات پایین واکنشهای معلمان و والدین را درپی خواهد داشت، سرانجام دانش‌آموز ناموفق از سویی واکنشهای تنبیهی مدرسه و از سویی دیگر برخوردهای تنبیهی و انتقادات و والدین را دریافت می‌کند .

اندیشمندان می‌دانند که عدم موفقیت دانش‌آموز گستره‌‌ی پیچیده‌ای از عوامل و شرایط گوناگون فردی و اجتماعی را مطرح می‌کند و از طرفی کسب نمره‌های بالا اگر چه ضروری‌اند، اما همیشه فایده مورد انتظار را در بر ندارند. برونر، بر این باور است که چنانچه در امر یادگیری به تشویق و محرک‌های خارجی متکی شویم از ارزش یادگیری کم می‌شود و دانش‌آموز از یادگیری اکتشافی باز می‌ماند، زیرا او برای جلب رضایت و قضاوت خوب معلم نسبت به خود و امتیازاتی از این قبیل درس می‌خواند نه به خاطر اکتساب و یادگیری .اگر تشویق و تنبیه رافقط به عنوان وسایل و تدابیری برای آگاهی ساختن افراد به نقاط قوت و ضعف‌ کار آنها تلقی کنیم و منحصراً به صورت انگیزه‌ای برای سوق دادن نوجوانان به کار و کوشش و رفتار بهتر، خودداری از ارتکاب نهی ‌شده‌ها و پرهیز از غفلت بکار گیریم،  نتیجه این است که باید از همه‌ی انواع تشویق و تنبیه به صورت متعادل در مدرسه استفاده کرد، اما نحوه‌ی کاربرد این وسایل اهمیت اساسی دارد. تشویق افراد موفق که به عنوان انگیزه‌ای برای پیشرفت آنها موثر است باید به صورتی باشد که موجب سرخوردگی و یأس و بدبینی نگردد .

تشویق:

تشویق ازنظر لغوی واژه‌ی (شوق) و علاقه گرفته شده و باب تفعیل ، (تشویق شده) است و از نظر اصطلاحی، تشویق بر ایجاد رغبت و علاقه به انجام یک فعالیت درفراگیران گفته می‌شود. تشویق و ترغیب یکی از مهم‌ترین اصول آزمایش‌شده در روان‌شناسی تجربی است که درسالهای اخیر معلمان در کلاس درس برای تدریس بهتر به استفاده ازآن روی آورده‌اند. بررسی‌ها نشان می‌دهد اگر تشویق به نحوموثر صورت پذیرد، نقش بسزایی در پیشرفت دانش‌آموزان و توسعه رفتار مناسب آنان ایفا می‌کند. به علاوه تشویق و ترغیب نه تنها موجب تغییر رفتار مطلوب دانش‌آموز می‌گردد بلکه به او اعتماد به نفس بیشتری نیز می‌بخشد در حالی که فقدان آن سبب دلسردی و عدم اعتماد به نفس می‌شود.

شواهد نشان می‌دهد که دانش‌آموز کوشا و زرنگ نیازی به تشویق مستمر برای هرموفقیتی که به دست می‌آورد ندارد، اما دانش‌آموز ضعیف، به خصوص در مراحل اولیه‌ی یادگیری یک موضوع جدید، نیاز فراوانی به تشویق و ترغیب معلم دارد. همچنین دانش‌آموزان کم سن، بیشتر از بزرگسالان به تشویق نیاز دارند و نسبت به فقدان آن حامیت بیشتری از خود نشان می‌دهند. از این رو، ناراحتی و دلسردی دانش‌آموز به هنگام مراجعت ازمدرسه، در بیشتر اوقات ممکن است متأثر از عدم تشویق و یا سرزنش معلم باشد.تشویق و ترغیب اجزای لازم و ابزار ضروری فرایند تدریس به شمار می‌روند و همواره باید به طور صحیح و منطقی مورد استفاده معلم قرار گیرند.

نکاتی که در این زمینه باید خاطرنشان ساخت آن است که تشویق بایستی اغلب اوقات به صورت آنی و فوری مورد استفاده قرار گرفته و از به کارگیری مکرر آن اجتناب گردد زیرا موجب ضعف و زوال قدرت اجتماعی وی در کلاس درس می‌گردد.در تشویق می‌بایست دلیل تشویق کاملاً مشخص باشد، یعنی اوباید بداند به دلیل چه کاری مورد تشویق قرار می‌گیرد. اظهارات کلی مانند او پسرخوبی است متناسب نیست، بلکه باید کاری که بعلت آن، شایستگی ستایش پیداکرده است کاملاً روشن شود.تشویق با عملی که از دانش‌آموز سرمی‌زند متناسب باشد، مثلاً به‌خاطر عمل کوچک نباید جایزه‌های مهمی دریافت کند .

ازنتایج مثبت تشویق همین بس که نه تنها موجب می‌شود دانش‌آموز سعی بیشتری برای یادگیری از خود نشان دهد و به شرکت دربحثهای کلاسی راغب گردد، بلکه بر رفتار معلم هم اثرات مثبتی بر جای می‌گذارد.بدین سبب است که دست‌اندرکاران تعلیم و تربیت برای تشویق، اهمیت زیادی قائل بوده و گروهی از علمای تعلیم و تربیت هم به دلیل نقش مهمی که درایجادانگیزه‌‌ی دانش‌آموزان ایفامی‌کند، آنرا را راز و رمز یادگیری ذکر کرده‌اند.بنظرموریس، تشویق معمولاً رویدادی است که بلافاصله بعد ازرفتار اتفاق می‌افتد و سبب تکرار و مداومت رفتار مطلوب می‌شود.

تشویق در امر یادگیری و آموزش عاملی مهم و محرکی اساسی برای پیشرفت تحصیل دانش‌آموز به حساب می‌آید. تجربه‌های معلمان و مربیان نشان می‌دهد کودکانی که در کلاس درس و مدرسه به خاطر درس مورد تشویق قرار می‌گیرند بیش ازدیگران به درس علاقه نشان می‌دهند، بررسی‌ها نشان داده‌اند که نقش تشویق همواره موثرتر از تنبیه است.تشویق از وسایل و ابزار فوق العاده‌ای است که در تربیت بهره‌ی بسیار می‌توان از آن برد و عاملی است بسیار قوی برای حرکت انداختن فرد و گاهی گروه‌ها.

حاصل تشویق ممکن است فایده‌ای نداشته باشد ولی همین که حس خودپسندی او را اقناع کند و به او اطمینان می‌دهد که عملش عاقلانه و مورد تأیید است موجب دلگرمی و نشاط او می‌شود.تشویق باعث تقویت روحی انسان و ایجاد حس اعتمادبه نفس در اوست و گاهی در احیاء شخصیت فرد و دور ساختن او از یأس و ناامیدی و یا احیاناً ترمیم شکست روحی او مؤثر است. همچنین تحقیقی نشان داده است که تشویق در یک درس باعث پیشرفت و رشد فرد در همان درس می‌شود. ولی اثر عام آن آنقدر پردامنه است که دیگر دروس را هم در برمی‌گیرند.

بدین معنی که تشویق فرد در یک درس باعث پیشرفت در دروس دیگر هم می‌شود. این امربه خاطر آن است که کودک در اثر تشویق کلاً دید مثبتی به یادگیری پیدا کرده است و به صورت کلی‌تری به درس و مدرسه علاقه پیدا می‌کند. بدین ترتیب می‌توان گفت پاداش، عکس‌العملی است که مربی به دنبال رفتار مطلوب از خود نشان می‌دهد و باعث تکرار رفتار در موقعیت‌های بعدی می‌گردد و شایسته است در فرایند یاددهی یادگیری از تشویق بیش از تنبیه استفاده کنیم .

انواع تشویق:

برای تشویق می‌توانیم از این چهار مدل استفاده کنیم:

  • تشویق نسبی ثابت: به این صورت که به فرد می‌گوییم اگرپنج نمره بیست گرفتی به تو جایزه می‌دهم.
  • تشویق نسبی متغیر: در این مدل به او می‌گوییم که اگرچندنمره بیست گرفتی به تو جایزه می‌دهم در این نوع تشویق تعداد نمرات را مشخص نمی‌کنیم.
  • تشویق فاصله‌ای ثابت: این مدل تشویق ثابت براساس زمان صورت می‌گیرد، مثلاً به کودک می‌گوییم:اگر درسهایت را بخوانی هر هفته به توجایزه می‌دهم.
  • تشویق فاصله‌ای متغیر:این مدل هم براساس زمان است، با این تفاوت که در اینجا مدت زمان را مشخص نمی‌کنیم، بلکه می‌گوییم: اگر درس‌هایت را بخوانی هر چند وقتی یکبار به تو جایزه می‌دهم.

بهترین نوع تشویق نوع دوم یعنی تشویق نسبی متغیر است چون:

  • اولاً نسبی است و مورد سوء استفاده‌ کودک قرار نمی‌گیرد. زیرا اگر ثابت باشد و کودک به هر حیله‌ای شده پنج نمره بیست را جور می‌کند.
  • ثانیاً متغیر است و تغییر نوع و مقدار تشویق از واکسینه شدن کودک جلوگیری می‌کند به دلیل اینکه هم افراد باهم متفاوتند و هم حتی یک فرد هم در موقعیت‌های گوناگون متفاوت عمل می‌کند، مثلاً یک کار خیلی خوب ارزش دارد که بلافاصله او را تشویق کرد. اما بعضی از کارها زیاد مهم نیستند و اگر چند کار خوب جواب داد باید تشویق شود، بنابراین کودک از تشویق دل‌زده نمی‌شود و تشویق همیشه برایش جدید و هیجان‌انگیز است.
  • ثالثاً در تشویق‌های نسبی کودک می‌فهمید که این پاداش برای کدام کار‌ها یا کارهایش است.

اما در تشویق‌های فاصله‌ای به علت فاصله افتادن بین کار و پاداش نمی‌داند این پاداش کدام کار است.

اقسام دیگری از تشویق عبارتند از:

مستقیم و غیرمستقیم:

تشویق‌های غیرمستقیم اثربخش‌تر از تشویق و ترغیب مستقیم است. زیرا در تشویق غیرمستقیم می‌تواند حالت کلی وجود داشته باشد.تشویق مستقیم می‌تواند منجر به چاپلوسی شود، مثلاً مربی بگوید کسانی که به فلان شکل عمل می‌کنند مورد توجه و احترام جامعه‌اند.

مادی و معنوی:

در تشویق معنوی خود موفقیت برای شخص حکم تشویق را دارد و لذت روانی در رضایت خاطر خود برانگیزاننده‌ی شخص به کار نیک است، ولی در سنین کودکی مؤثرتر است.

درونی و بیرونی:

تشویق‌های بیرونی شامل واکنش‌هایی است که دیگران برای تکرار و تقویت رفتار هر فرد ارائه می‌کنند.همچنین می‌توانیم با ابراز محبت و گفتن کلمات مهرانگیز، نگاه و نوازش محبت آمیز، بوسیدن و تعریف کردن، تشکرکردن از فرد و اظهار رضایت کردن از کار او، در اختیارگذاشتن وسایل مورد علاقه‌ی فراگیر، خرید و تهیه‌ی جایزه‌ی مورد علاقه‌ی فراگیر او را مورد تشویق و تحسین  قرار دهیم .

انواع پاداش کلاسی

از نقطه نظر رفتارگرایی، پاداش‌ها در وهله‌ی اول جزء تقویت‌های عینی شمرده می‌شوند که در اختیار محیط بیرونی هستند. از این رو، روش رفتاری چیز زیادی راجع به پاداش‌های ذهنی و درونی در پیشرفت تحصیل نمی‌گوید. چه اینها حاصل احساس فردی شخصی ودرکی ازاحساس رضایت در اوست. صبحت نکردن دراین مورد به آن معنی نیست که احساس رضایت درونی مهم نیست و نادیده گرفته می‌شوند. بلکه صرفاً به این علت است که آنها مثل پاداش‌های بیرونی تحت تأثیر مستقیم معلم نیستند.

پاداش‌های غیرمادی:

اینها شامل چیزهایی مثل توجه معلم، تحسین معلم، تشویق معلم، توجه همکلاسی‌ها(از نوع مثبت و دوستانه)، توجه و تحسین مقامات خارج از کلاس مثل مدیران، سرمعلم‌ها و به طور کلی مدرسه هستند.

پاداش‌های مادی:

 اینها شامل نمرات خوب، کارنامه‌های تحصیلی موفق، نمره‌ی درسی و امتیازات تکالیف خانه، امتیازها، مسئولیت‌های ویژه، نشان‌های اعطا شده از جانب اداره و علائم مشخصه‌ی دیگری نظیر اینها هستند.این دو کاملاً به هم پیوسته‌اند. پاداش‌های مادی عمدتاً دارای بار ارزشی هستند چون علائمی  ملموس از احترام و توجه معلم هستند. پاداش‌های غیرمادی اغلب علت تضمین چیز ملموس‌تری در آینده مثل امتیازها یا ورود درکاری استثنایی که مستلزم ترک موقت مدرسه است مفید هستند.

تشویق دانش‌آموزان درکلاس درس

بچه‌هاازنظرانگیزه‌هایشان نسبت به یادگیری دو دسته‌اند: یک دسته دارای انگیزه بیرونی و یک دسته دارای انگیزه درونی‌اند.بچه‌هایی که دارای انگیزه درونی‌اند نسبت به یادگیری از خود شور و اشتیاق نشان می‌دهند، آنها معمولاً یک مبحث را به خاطر لذت بردن از یادگیری برای احساس ناشی از پیشرفت دنبال می‌کنند.

دانش‌آموزان دارای انگیزش بیرونی، بیشتربه طرف تکالیف آسان کشیده می‌شوند و تمایل دارند که با کمترین کوشش بیشترین میزان پاداش را بدست آورند. اگر چه بچه‌هایی که وارد مدرسه می‌شوند تا حدودی انگیزش درونی یا بیرونی آنان شکل گرفته است ولی یک هدف والا و ارزشمند برای معلم پرورش انگیزش درونی در دانش‌آموزان است.

بسیاری از معلمان معتقدند که پاداش‌های ملموس از قبیل برچسب‌ها، آبنبات یا جایزه می‌توانند “سکوی پرتابی” برای ایجادانگیزه در دانش‌آموزان باشند آنان مدعی‌اند که تقویت رفتارهای مناسب می‌تواندنتایج مثبتی داشته باشد زیرا بچه‌ها تمایل دارند رفتاری را که پاداش داده شده است ادامه داده یاتکرار کنند. آنان اظهارمی‌کنند که بچه‌ها به ‌خاطر بدست آوردن این پاداش‌ها یاد می‌گیرند، گوش می‌کنند، تکالیفشان را کامل می‌کنند و به‌طور مناسب رفتار می‌نمایند.

برخلاف آن دسته از مربیان گروهی دیگر معتقدند که چنین پاداش‌هایی ارزش یادگیری را کاهش می‌دهند و رشد انضباط شخصی و انگیزش درونی را متوقف می‌سازند. این مخالفان اصرار می‌کنند که پاداش‌های ملموس تغییرات کوتاه مدتی ایجادکرده وقتی فقط بعنوان برانگیزاننده عمل می‌کنند که بچه‌ها خواهان آنها باشند.

هدف از ارائه تشویق به دانش‌آموز

یکی از محرک‌های مثبت تعلیم و تربیت تشویق و تحسین از کارهای  خوب آن‌هاست، زیرا در روح کودک اثرمی‌گذارد و او را برای بهتر شدن ترغیب می‌نماید. تشویق مایه‌ی تقویت روحی است و به افراد نیروی تازه می‌بخشد، حس اعتماد به نفس را در دانش‌آموزان تقویت می‌نماید، استعدادهای او را رشد می‌دهد و شخصیت کودکان را احیا می‌سازد.

تشویق کودک رابه کارخود دلگرم می‌کند و روحیه‌ی مسامحه کاری را از او می‌زداید و موجب انبساط درونی و شادمانی او می‌شود. همچنین هدف از اجرای صحیح تشویق دانش‌آموزان جهت پیشبرد کیفیت تحصیلی ایجاد خصائل اخلاقی ارزشمند در آنان است. معلمین باید در مدارس تشویق و تقویت دانش‌آموزان را به‌طور صحیح اجراکنند و تشویق باید طوری باشد که در فرد ایجاد انرژی بیشتری کند و محرک فرد برای کار و کوشش بیشتر و رفتار بهتر باشد.

تشویق و ترغیب در فرد تأمین روانی به وجود می‌آورد. برآورده نشدن این نیاز درصورت تداوم باعث ایجاداحساس عدم‌اعتماد و تنهایی در فرد می‌شود و گاهی حالت روحی او را متزلزل می‌کند و او رابیمار می‌سازد، بنابراین برای ایجاد تعادل روحی در کودک تشویق درحد معینی لازم است.بسیاری از دست‌اندرکاران تعلیم و تربیت و روانشناسی لزوم اعمال تنبیه صحیح با هدف بیدار کردن و آگاه نمودن را نفی ‌نمی‌کنند.

یکی از مهم‌ترین خصوصیاتی که در رابطه با کارآیی تنبیه قابل توجه دست‌اندرکاران تعلیم و تربیت می‌باشد، این است که آیا تنبیه با منطق و استدلال همراه می‌شود یا خیر؟ برای اینکه تنبیه در خاموش کردن رفتار نامطلوب و جایگزینی آن با رفتار مطلوب مؤثر واقع شود باید به جنبه‌ی ارشادی، اخلاقی آن توجه خاص نمود، زیرا این جنبه به رشد اخلاقی و احساس مسئولیت فرد تنبیه شده کمک می‌کند .همه انسان‌ها علاقه‌مندند ازسوی دیگران مورد تأیید قرارگیرند میل به تشویق نیز از همین منشأ روانی سرچشمه می‌گیرد و برسطح پهناوری شخصیت انسان جریان می‌یابد. البته می‌تواند با تقویت شخصیت خود ازتشویق دیگران بی‌نیاز گردد.

تشویق، عاملی مهم در پیشرفت تعلیم و تربیت فرد

تشویق نقش مهمی را در پیشبرد تعلیم و تربیت ایفا می‌کند، زیرا آدمی طبیعتاً می‌خواهد اعمال و رفتارش مورد قبول و پسند اطرافیان خویش قرار گیرد؛ بنابراین اگر بخواهیم افراد را به کارهای مفید شایسته واداریم باید کمال و هنر آنان را ستایش کنیم تا از دلسردی وبی‌میلی آنان جلوگیری کرده باشیم.اصولاً کاری که بالذت وخوشایندی همراه است، فعالیت ذهن رابالا برده، مدّت واکنش را کم می‌‌کند و موجب می‌شودکه مطلب به آسانی در صفحه ذهن جلوه‌گر گردد.قدرت فراگیری ذهن به وسیله‌ی اعمال لذت ‌بخش افزایش می‌یابد و یادگیری مطالب تحت تأثیر آن، بهتر و سریع‌تر انجام می‌شود. برعکس، کار در شرایط رنج‌آور نتیجه‌ای معکوس به بار می‌آورد، یعنی واکنش را طولانی می‌کند و اعمال ذهن را مختل می‌سازد.

مثلاً وقتی دانش‌آموزان بدانند که پاسخ درست آنان به پرسش معلم موجب تشویقشان می‌گردد بسیار بهتر از موقعی یادخواهند گرفت که بدانند پاسخ غلط آنان تنبیه درپی خواهد داشت، چون در یادگیری تحکیم مثبت از تحکیم منفی مؤثرتر است. از این جهت لازم است که ما کارهای سودمند افراد را مورد ستایش قرار دهیم.روانشناسان در این زمینه به تحقیقات و آزمایش‌های ثمربخشی پرداخته و آثار ستایش و تشویق را به روشنی ثابت و مدلل کرده‌اند.از آن جمله آزمایشی است که درباره‌ی 160دانش‌آموز راهنمایی انجام شده است آنان دانش‌آموزان را در چهار گروه چهل‌تایی چنان دسته‌بندی کردند که میانگین وضعیت درسی هرگروه با سه گروه دیگر یکسان بود.

سپس به هرنفر سی مسأله‌ی حساب دادند تا حل کنند آزمایش در مدت پنج روز انجام شد به گونه‌ای که گروه اول را هرروز بدون اینکه به نتیجه‌ی کارشان، یعنی به مسائل حل شده توجه کنند، در جلو کلاس تنبیه می‌کردند. گروه دوم را هر روز برعکس گروه اول و نیز بدون توجه به جواب‌هایشان به مسائل، مورد تشویق قرار می‌دادند. گروه سوم نه مورد تشویق قرار می‌‌گرفت ونه تنبیه می‌شد بلکه فقط شاهد ماجرا بود.گروه چهارم هم به کلی ازاین جریانات بی‌خبر بود ودر اتاقی جداگانه درآزمایش شرکت می‌کرد.

نتیجه‌ای که ازاین آزمایش به دست آمد این بود که میانگین نمرات چهار گروه در روز اوّل یکسان بود؛ یعنی هر گروه به 12 مسئله جواب درست داده بودند. در روز دوم گروه اول(تنبیه شده)وگروه دوم (مورد تشویق قرار گرفته) پیشرفت برابری داشتند؛ یعنی هریک از این دوگروه به 16 مسئله جواب درست دادند. ازروز سوم به بعد که نمرات گروه اول و گروه دوم از هم فاصله گرفت به گونه‌ای که گروه تنبیه شده عقب و گروه تشویق شده جلو افتاد.گروه سوم وچهارم(شاهد ماجرا وجداازسه گروه دیگر) هیچ گونه پیشرفت قابل ملاحظه‌ای نسبت به روزهای قبل نداشتند.

از آزمایش دیگری که درباره‌ی 60کودک،که از لحاظ سن وعقل یکسان بودند، انجام شده، ثابت گردیدکه تشویق مادی و نیز تشویق زبانی، در پیشرفت کار آزمایش‌ شوندگان مؤثر بوده است.از اینگونه آزمایش‌ها که در موارد بسیاری انجام شده است چنین برمی‌آید که برای ادامه و پیشرفت و فراگیری دانش و هنر، تحسین و تشویق اعم از مادی و معنوی اصول مسلّم و عوامل مهمی هستند. بدیهی است که تنها پاداش مادی نیست که مشوق است و افراد را وادار می‌کندکه برای رسیدن به هدف خودبه تلاش و کوشش بپردازند و خود را به مقام بالاتر برسانند. چه بسا افرادی که پاداش معنوی و تشویق زبانی اثر بیشتری از پاداش‌های مادی در روحیه‌ی آنان برجای می‌گذارد؛ به ویژه وقتی که تشویق کننده و ثنا گوینده، شخصیتی عالی مقام باشد.

ازاین جهت است که در قرآن کریم و بیانات پیشوایان دینی، تشویق، وترغیب به انجام کارهای نیک و پسندیده و تمجید و ثناگویی نیکان موردتوجه قرارگرفته و کسانی که در راه دانش و کمال و انجام کارهای نیک گام بر می‌داشته‌اند، به انحای مختلف مورد ستایش و تحسین قرار گرفته، چه بساکه از پاداش‌های مادی نیز بهره‌مند می‌شدند.حضرت باقر(ع) فرمود: کانَ أبی زینُ العابدینَ إذا نَظَرَ إلی الشَّباب الّذینَ یُطلبُون العِلْمَ أدناهُم ِإلیه و قال مرحباً بکُمْ انتُمْ ودائعُ العِلْمِ یُوشکُ إذاانتم صِغارُقوْمِ ان تکوثوکِبارقوماآخرینَ .رویه‌ی پدرم زین العابدین این بود که هر وقت به جوانانی که در طلب دانش بودند نظر می‌افکند آنان را به نزد خویش فرا می‌خواند و مورد محبت و تشویق قرار می‌داد .

پاداش برای کوشش به رفتار الگو

پاداش معمولاً برای پیشرفت و موفقیت پرداخت می‌شود و پیامد آن است و با رشوه فرق دارد که معمولاً قبل از انجام دادن عمل پرداخت می‌شود.پاداش در آموزش رفتار اجتماعی مقبول کودکان، ارزش تربیتی دارد و به کودکان یاد می‌دهد که پاداش تنها برای اعمال خوب است و این شناخت نیز اعمال خوب را برای ایشان ممکن و آسان می‌کند، کودک هرگاه با تشویق زندگی کند یاد می‌گیرد که به خویشتن اعتماد کند و هرگاه با تمجید زندگی کند قدردادن بودن را یاد می‌گیرد .

انگیزه تشویق وعامل آن

تربیت اصلی است که نیاز به تشویق و تنبیه پس ازآن مطرح می‌شود.تربیت باید انسان را تکامل بخشد، تواناییهای او را شکوفا کند و امکانات او را واقعیت دهد از این رو نخستین گام در تربیت انسان، پی‌بردن به امکانات اوست. هدف اساسی تعلیم و تربیت این است که فرد را طوری بارآورد که بتواند شخصاً خود را اداره کند و در جهت پرورش خصلت‌های انسانی در وجود خود تلاش نماید تا به خودسازی دست یابد. بدون تشویق نمی‌توان زندگی کرد؛ زیرا که آدمی نیازمند تأییدهای پی در پی از جانب خود و دیگران است.آیا دانش‌آموز باید به عشق جایزه گرفتن به مدرسه بیاید یا مدرسه خود باید برای او شوق انگیزه باشد؟ عامل تشویق باید یک انگیزه‌ی درونی باشد یا یک هدف بیرونی؟

عوامل بیرونی تشویق

اغلب معلمان و والدین برای ایجاد انگیزه در کودکان از مشوق‌های مادی استفاده می‌کنند مثلاً در ازای انجام تکالیف درسی به آنها قول جایزه می‌دهند در حالی که چنین روش‌هایی نتوانسته است در پیشرفت درسی دانش‌آموزان نتیجه‌ی مطلوبی داشته باشد. ازآنجا که به  میزان  قابل قبول  به پاداش و انجام به موقع آن معتقدیم، لازم است باتوجه به جنبه‌ها و آثار تشویق، آن را صرفاً در جهت برانگیختن بیشتر کودکان به‌کارگیریم.  حال اگر رفتار کودک را از طریق پول، جایزه و… شرطی کنیم، رشد طبیعی را از او سلب کرده‌ایم . وقتی کودک را با قالب‌های از پیش تعیین شده، ارزش‌گذاری می‌کنیم حقیقت وجودی اورا به فراموشی سپرده‌ایم.

درس نخواندن ونمره‌ بالا نگرفتن بسیاری از شاگردان، تنها ناشی ازناتوانی آنان نیست، بلکه به عوامل متعددی بستگی دارد. نشناختن انگیزه‌های مختلف کودکان ازجمله مواردی است که روند رشد وپیشرفت تحصیلی را دچار مخاطره می‌سازد. وقتی عوامل بیرونی تنها مشوق‌های کودک باشند، ارزشهای درونی که مبنای فعالیت سازنده‌اش هستند ازبین می‌روند.

عوامل درونی تشویق

همه می‌توانند به نوعی خود وتوانایی‌های خود را به کار گیرند بعنوان مثال کسانی که بیشتر ساعات زندگی خود را صرف تحقیق می‌کنند و برای رضایت خاطر خود کار می‌کنند، از تبعیات ارزشمند آن لذت می‌برند نه از مشوق‌های بیرونی.در حقیقت این مشوق‌های بیرونی که مقطعی و موردی هستند نقش چندانی در برانگیختن افراد ندارند. یک نقاش از اثری که خود آفریده است لذت می‌برد، جدا از آنکه جامعه چه بهایی اعم ازمادی و ارزشی برایش بپردازد.یکی ازمسائل اساسی تربیت، توجه به تفاوت‌های فردی است. این مسئله بااینکه از زمان‌های قدیم تا عصر حاضر در گفتار مربیان بزرگ مطرح شده است اما کمتر مورد توجه بوده است. بیشترین تأثیر منفی ناشی از زیادبها دادن به عوامل بیرونی تشویق متوجه آن دسته از دانش‌آموزان مقطع ابتدایی است که هنوز از تحول لازم وکافی برخوردار نیستند و موقعیت‌ها را تشخیص نمی‌دهند .

از طرفی اغلب مورد سرزنش وتنبیه روانی ناشی از مقایسه با دیگران قرارمی‌گیرند . اکنون این طرز فکر یعنی وابستگی به عوامل تشویق بیرونی ازطریق رسانه‌های گروهی خبری و از طریق نظام آموزشی به خانواده القا می‌شود. هم در خانواده و هم در مدرسه ازکودک بهترین نمره‌ها را می‌خواهند، در حالی که برنامه‌ریزی باید به گونه‌ای باشد که شاگردان بدون ترس ازتنبیه یا علاقه به تشویق خود به تحصیل اقدام کنند. روش‌های فعال به منظور تحقق این اهداف است. این روش‌ها نقشی عمده درخودسازی و خود رهبری دانش‌آموزان دارند. با ایجاد انگیزه درونی فرد خود جوش می‌شود، اجبار وترس رخت برمی‌بندد و فرد برای پویایی، خود رهبری و تحول آمادگی می‌یابد. میل به یادگرفتن، میل به شناخت خود و محیط پیرامون انگیزه‌های لازم را برای تشویق و ترغیب در خود دارد و به عوامل بیرونی نیازی نیست. در روش‌های فعال با واداشتن فرد همه جا مسئله پیشرفت مطرح است که خود تشویقی است درونی و سازنده و در این روش تلاش ذهنی انگیزه‌ی درونی انسان فراتر از مشوق‌های بیرونی است  .

محاسن تشویق

تشویق انگیزه و محرک تلاش برای افزایش احساس همکاری و مشارکت بابشریت است، همچنین باعث می‌شود که فرد از توانایی‌های درونی خود برای مقابله با مشکلات آگاه شوند. تأیید و تشویق کودک اگر باروش درستی انجام گیرد عامل بسیارموثری در تربیت و سازندگی کودک است، کودک برای شناخت وضع و موقعیت خود رفتارش نیاز به تأیید دارد. اگر رفتار مناسب کودک مورد تأیید شما قرار گیرد طفل خودبه خود تشویق می‌شود که آن عمل را تکرار کند و برای اعمالش انگیزه‌ای پیدا نماید و برعکس به ‌هنگامی که مربی در این رابطه بی‌تفاوت باشد کودک هم در انجام آن عمل بی‌تفاوت خواهد بود .

از آنجایی که تشویق محرک قدرتمندی است سبب پیدایش رغبت و شوق به‌کار و تحصیل می‌شود .می‌توانند نقش جهت دهنده در انجام فعالیت‌های روزمره داشته باشد و زمینه ساز و آینده‌گزین گردد.تشویق عامل پیدایش شهامت می‌باشد به گونه‌ای که فرد جرأت پیدا می‌کند به کاری اقدام کرده یا ازکاری دست بردارد. تشویق عاملی برای شادابی فرد می‌باشد و موجب شادابی ونشاط روانی، میل به زندگی و انجام وظیفه را در فرد بیدار می‌کند. تشویق محرک خلاقیت است و عاملی برای به کار انداختن ابتکار و خلاقیت ابداع و اختراع می‌باشد. بسیاری از افراد که کارایی و قدرت بسیار دارند به دلیل عدم اعتقاد به نفس دست به کاری نمی‌زنند تشویق شدن حس اعتماد به نفس را در فرد ایجاد می‌کند.

تشویق موجب ایجاد روحیه‌ی متفاوت در فرد می‌شود چون کودک می‌خواهد رضایت والدین را به دست آورد و به تحسین‌ها دست یابد هرگونه سختی را تحمل کند. همچنین تشویق، رضایت خاطر را فراهم می‌آورد این نشاط و سرور منافع بسیار دارد که امر دشوار تربیت را برای مربی آسان می‌سازد.تشویق شخصیت فرد را احیا می‌کند و او را از یأس و ناامیدی و بد بینی نجات می‌دهد  و به زندگی دلگرم می‌کند. گاهی یک تحسین ساده مسیر زندگی فرد را دگرگون می‌سازد. تشویق کمبود‌ها ومقاومت‌های عاطفی واجتماعی راجبران می‌کند ورفتارهای آموزش و اخلاقی را تصحیح و تکمیل می‌کند.تشویق موجب مداومت در کار نیک می‌شود، از مواردی که به عنوان اثر و فایده‌ی تشویق در امر تعلیم و تربیت می‌توان نام برد ادامه کار مفید است. زمانی که شخص از نظر روحی و روانی احساس می‌کند که مفید واقع شده تلاش می‌کند تا کارش را ادامه دهد .

چگونه دانش‌آموزان را تشویق كنیم؟

تشویق دانش‌آموزان به فراگیری و رسیدن آنها به سطوح بالاتر، چالشی برای بسیاری از معلمان تبدیل شده است. معلمانی كه آموختن را تشویق می‌كنند، هدف آنها تربیت افرادی است كه بهتر تحصیل كنند و برای آینده آماده شوند. برای تشویق یك دانش‌آموز برای یادگیری، معلمان باید وقت اضافه صرف كنند و هر دو ؛ دانش‌آموز و معلمدر داخل و خارج از كلاس تلاش كنند.

تشویق، ابزار بسیار جالب و شگرفی است. تنها كاری كه باید انجام داد این است كه آنها را در حال انجام كار خوبی غافلگیر كنید و در مورد اعمالشان اظهار نظر نمائید. رفتار آنها ممكن است به فوریت تغییر نكند ولی آنها سعی می‌كنند در آینده بیشتر كارهایی بكنند كه مورد توجه و دقت شما است. وقتی كه دانش‌آموزی را مورد ستایش قرار می‌دهید، آنها را در انجام و تكرار رفتار نیكو تشویق می‌كنید. صرفنظر از ظاهر قضیه اصولاً بچه‌ها دوست دارند با معلم در كلاس همكاری كنند. آنها مثل ما نمی‌‌توانند ذهن‌خوانی كنند، ما لازم است به طور اخص به آنها یادآور شویم كه از كدامیك از رفتارهایشان خشنود شده‌ایم .

تشویق باید به گونه‌ای باش كه اعتقاد و باور كودك را نسبت به خودش تقویت كند. تنها كسانی قادر به تشویق كودك‌اند كه كودكان را همانگونه كه هستند قبول داشته باشند.نحوه‌ی گفتن جملات تشویق‌كننده به اندازه‌ی خود جملاتی كه گفته می‌شود، مهم است. جمله‌ی : تو را دوست داریم ولی كارهایت را نمی‌پسندیم می‌تواند به همان اندازه كه تشویق كننده است دلسردكننده نیز باشد. اگر این جمله را به شكل غلط یا با صدای خشن بیان كنیم، مطمئناً دلسردكننده خواهد بود .

می‌دانیم وقتی دانش‌آموز مأیوس شود، رفتار ناسازگارانه را در پیش خواهد گرفت و ارزش و احترامی برای نظم كلاس كه لازمه فرایند یادگیری است – قایل نخواهد بود. در نتیجه فراگیری او به حداقل خواهد رسید – چنین معلمان آسان‌گیری حقیقتاً مسئولیت خود را به عنوان یك آموزنده نادیده گرفته‌اند. آنها با آزاد گذاشتن كودكان در انتخاب آنچه كه می‌‌خواهند فرا بگیرند، مرتكب اشتباه شده‌اند. یك محیط آموزشی مناسب باید به گونه‌ای باشد تا انگیزه‌ی فراگیری مطالب مفید و مورد نیاز در كودكان تقویت شود.

پس از انتشار گزارش هال و دنیس ، بسیاری از كلاس‌های دوره راهنمایی از نظم كمتری برخوردار بوده‌اند، زیرا برای معلم میسر نیست كه بتواند برای هر شاگرد با توجه به تفاوتهای فردی برنامه‌ای در سطح رشد و توانایی او تنظیم كند. معلمان امروزی، به منظور ایجاد فضای مناسب برای یادگیری و آموزش، نیاز به روش‌های متفاوت و تازه‌ای دارند.

بسیاری از روش‌های سنتی آموزش باید كنار گذاشته شود، زیرا دانش‌آموزان ممكن است تنبل، پرسر وصدا، بی توجه و بی‌مسئولیتی بار آیند، به كار نامرتب عادت كنندو دفترچه‌های تكالیف خود را بی‌دقت و بی‌توجه پر كنند. در این صورت به جای پیشرفت تحصیلی با افت تحصیلی و افت فرهنگی مواجه می‌شویم. در نتیجه دانش‌آموزان، بی‌آنكه مهارتهای لازم را برای گذراندن واحدهای درسی فراگرفته باشند، به دوره‌های دبیرستانی قدم می‌گذارند .

معایب تشویق بی‌جا وبیش ازحد

تشویق و تحسین بیش از حد، کودک را به غرور و خودبینی مبتلا می‌سازد. امیرالمومنین(ع) می‌فرماید:جه بسا افرادی که به سبب تعریف و تمجید مغرور می‌شوند و در مدح کسی زیاده‌رویی و مبالغه مکن .

تشویق بدون دقت ممکن است به صورت رشوه درآید و اعمال کودک به پاداش وابسته شود و پرتوقع و طلبکار شود ولی خودش احساس مسئولیت نکند. گاهی حتی دربرابر انجام وظایف قانونی یا شرعی یا اجتماعی خود نیز توقع پاداش خواهد داشت.تشویق بیش از حد در دراز مدت  مانع پیشرفت خود به خودی کودک می شود و باعث وابستگی کودک به عوامل کنترل بیرون از خود می‌شود.افراط و زیاده‌روی در تشویق موجب کند شدن محرک‌‌هایی درونی می‌شود یعنی باعث از بین رفتن رغبت‌های خود به خودی و جایگزینی رغبت‌های تصنعی می شود.تشویق بیش ازحد باعث وابستگی کودک به عامل کنترل بیرونی از خود می‌شود.

تکیه بر تشویق بیرونی بدون همسویی  با تقویت‌های درونی کودک، مانع تحول طبیعی او می‌شود. نتایج تحقیقات اخیر نشان داده است که اگررفتارکودک ورشد اوراازطریق عوامل تشویق – بیرونی مانند جایزه، پول، کارت صدآفرین، تحسین‌های لفظی مکرروسایر عوامل بیرونی شرط کنیم آزادی ورشد طبیعی راازاو سلب ورفتاراورا با ضوابط ومعیارهایی ازپیش تعیین شده قالب سازی کرده‌ایم .

منبع

برا هیمی، صاحب (1391)، بررسی میزان رابطه بین به کارگیری تشویق و تنبیه با پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان، پایان نامه کارشناسی ارشد،علوم تربیتی،دانشگاه پیام نور فولاد شهر

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0