ترغیب مراجعان به بخشایشگری

 بخشایشگری یکی از عناصر کلیدی مراقبت مذهبی است.

در سال 1993 انرایت،  پیشنهاد کرده است که بخشایشگری را از سه جنبه بررسی کنیم: بخشیدن دیگران، بخشیدن خود و پذیرش بخشایشگری .پژوهش های جدید نشان داده است که فراوانی استفاده از بخشایشگری ممکن است با عقاید معنوی درمانگر مربوطه، همبستگی داشته باشد. اما در جهان درمان این نگرانی وجود دارد که در مواردی مراجعان به بخشایشگری زود هنگام تشویق شوند، در صورتی که در حل وفصل خشم و سایر احساسات خود، از حمایت کافی برخوردار نشده باشند. یک رویکرد مسیحی افراطی ممکن است به آسانی بر جست و جوی زودهنگام برای بخشایشگری تکیه کند. همانگونه که ریچاردز و برگین خاطر نشان می کنند

تلاش برای بخشایشگری زود هنگام، از فرایند شفا دادن جلوگیری می کند و موجب بی اعتنایی و حل نشدن احساساتی چون درد، سوگ، گناه، شرم و خشم شده و در نتیجه مشکلات زیادی را در زندگی آنها بوجود می آورد.علی رغم این هشدار ها، ترغیب بع بخشایشگری یکی از پر رواج ترین مداخله های معنوی است که روان درمانگران از آن استفاده می کنند. و بالاخره، باید گفت برای اینکه بخشایشگری اثر بخش و شفا دهنده باشد،باید توسط مراجع و در وقت مناسب صورت بگیرد، هر چند با این دجود نیز گاهی رنجیدگی و آسیب وارده چنان دعظیم است که بخشش امکان پذیر نیست .

کمک به مراجعان برای هماهنگ شدن با ارزش های مذهبی خویش

علی رغم آنچه برخی از درمانگران تصور می کنند،درمان یک فرایند فاقد ارزش نیست. البته نه به این معنا که درمانگران باید ارزش های خود را به مراجعان تحمیل کنند. مطلب پر اهمیت این است که درمانگران درباره ی ارزش هایی که اساس کار آنها را تشکیل می دهد، با خودو مراجعان خود صادق باشند.

خود فاش سازی عقاید و تجربه های معنوی

در مکاتب درمانی انسان گرایی، خود فاش سازی در درمانگران به منظور کمک به مراجع، به شرط اینکه به درستی مورد استفاده قرار گیرد، امری پذیرفته شده است. پژوهش محققان زیادی درباره ارزش خود فاش سازی درمانگر به عنوان راهی برای ترغیب مراجع به این کار اشاره شده است. یک جنبه از شرایط اصلی راجرز برای درمان مخصوصا همخوانی و تجانس، می تواند شامل خود فلش سازی درمانگر باشد.درمانگر می تواند به طور شهودی، زمان و مکان مناسب برای خود فاش سازی را دریابد وبا این کار برای مراجع سودمند واقع شود.

بهره گیری از متون دینی

طبق نظریه ی ریچاردز و برگین، استفاده از کتاب ها و نوشته های مقدس رایج ترین راه مداخله ی معنوی درمانگران بوده است، هر چند که درباره کاربرد آن بصورت تدبیری برای مداخله ی مستقل، تحقیق اندکی انجام شده است. ریچاردز و برگین به درمانگرانی که تمایل دارند این تدبیر را به کار بگیرند، پیشنهاد می کنند تنها از متونی استفاده کنند که با باور های معنوی مراجعانشان متناسب باشد. رویکرد مزبور شامل این موارد است: نقل نوشته های مقدس برای مراجعان توسط درمانگر، تفسیر این نوشته ها برای مراجعان، اشاره غیر مستقیم به نوشته ها و گفته ها هنگام آشکار سازی یا آموزش مفاهیم مذهبی، ربط دادن داستان های متون مقدس به زندگی روزمره، تشویق کردن مراجعان به خواندن و مطالعه متون مذهبی خارج از جلسات درمان، استفاده کردن از نوشته های مقدس به عنوان ابزاری برای برخورد با باور های غیر منطقی و مختلف مراجعان .

استفاده از شهود یا الهام

در فرهنگ آکسفورد، سال 1389، واژه شهود اینگونه تعریف شده است: دریافت و شناخت چیزی توسط ذهن، عقل یا حواس که به طور بی واسطه و بدون مداخله هر گونه فرایند استدلالی صورت می گیرد. شهود، معنای متفاوتی دارد شامل هر دو دسته مفاهیم روزمره و متعالی. درنتیجه، می توان آنرا به عنوان پلی بین حیطه های معنوی و فرا فردی در نظر گرفت. در عین حال شهود را می توان بصورت ظرف یا سدی در نظر گرفت که بر اساس آن، بینش های معنوی، بخصوص اگر توسط جنس مونث مطرح شوند را به عنوان شهود محض نپذیریم. در هر حال شهود یکی از چهار عملکرد روان شناختی انسان است که در کنار تفکر، احساس و هیجانات مطرح شده است .

منبع

آرمنده،امیر(1394)، اثربخشی درمان شناختی –هیجانی معنوی  SCET))بر روی بحران هویت زندانیان،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی،دانشگاه آزاداسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0