تربيت معلم حرفه‌اي و توسعه

توجه به منابع انساني در آموزش و پرورش در رأس آن معلم به عنوان عامل تبلور نقش انسان‌سازي، كانون بحث آموزش و پرورش كارآمد محسوب مي‌گردد. بسياري از صاحب‌نظران تعليم و تربيت بر اين باورند كه معلم نقش اصلي و اساسي را در جريان تربيتي ايفا مي‌نمايد و لذا بايد داراي شرايط ويژه باشد از جمله: الگو و نمونه‌ كامل واقعيت‌هاي زندگي باشد، در فن خود متخصص باشد. در تكامل شخصيت آدمي همكار خدا باشد، در فن زندگي استاد باشد، سفير پيشرفت و ترقي باشد، سازنده دمكراسيها باشد، دائماً در حال يادگيري باشد و با شاگردان تعامل و تفاهم حاصل كند . از اين رو برنامه‌هاي تربيت معلم ايستا و خطي پاسخگوي نيازهاي حرفه‌اي معلمي نيست و لازم است اين برنامه توسط برنامه‌اي جامع‌نگر و پويا جايگزين شود. براي قرن بيست و يكم از معلمان بعنوان كارشناسان يادگيري اثربخش ياد شده است. چنين معلمي با برخورداري از ظرفيت تفكر عميق و انتقادي درباره‌ي اهداف و ارزش‌هاي آموزشي و برنامه‌هاي درسي مي‌‌انديشد، مشتاق ايجاد انگيزه و تشويق تك تك دانش‌آموزان است. پيشرفت و نيازهاي يادگيري هر يك از دانش‌آموزان را به معناي وسيع مي‌سنجد، حتي اگر اين امر مستلزم صرف وقت خارج از برنامه‌ي رسمي مدرسه باشد. براي تحقق چنين پنداره‌اي متعالي، فرصت‌ها براي توسعه‌ي مداوم حرفه‌اي بايد فراهم گردد و منابع لازم بسيج شود. از اين ديدگاه، سرمايه‌گذاري در آموزش به معناي سرمايه‌گذاري در توسعه‌ي مداوم حرفه‌ي معلمي تعريف شده است.

اصولي كه در اين فرآيند ضروري شناخته شده‌اند عبارتند از:

  1. توسعه‌ي معلم امري است مداوم.
  2. توسعه‌ي معلم بايد خودگردان باشد و در مواردي، به ياري ديگران نياز است.
  3. توسعه‌ي معلم به حمايت و منابع نياز دارد.
  4. توسعه‌ي معلم هم به نفع مدرسه و هم به نفع معلم است.
  5. فرآيند توسعه‌ي معلم به حسابرسي نياز دارد.

سرمايه‌گذاري مادي و معنوي در تربيت معلم براي افزايش توان حرفه‌‌اي معلمان، بايد با عزمي راسخ صورت گيرد و به عنوان پشتوانه‌ي دائمي حركت نسل‌ها به سوي تغيير و تحول به طور مجدانه‌اي استوار گردد و نهادينه شود. همچنين توجه به مديريت آموزشي به عنوان منبعي براي سازماندهي فعاليت و تأمين نيازهاي آموزشي امري بديهي است.ظهور تكنولوژي‎هاي جديد و فناوري اطلاعات تأثير عميقي بر جنبه‎هاي مختلف زندگي انسان گذاشته است. سيستم آموزشي نيز به عنوان يكي از اركان اساسي جوامع از اين امر مستثني نمي‎باشد. بنابراين در عصري كه اطلاعات محوري از شاخص‎هاي بارز آن است و داشتن سواد اطلاعاتي عامل مهمي در پيشبرد اهداف مي‎باشد، روش‎هاي آموزش سنتي ديگر نمي‎توانند به تنهايي جوابگوي نيازهاي اين عصر باشند. بنابراين بكارگيري روش‎هاي جديد آموزشي كه داراي كيفيت و انعطاف پذيري بالاتري باشند، ضروري خواهد بود تا آموزش در هر كجا و در هر زمان ميسر گردد. در اين راستا استفاده از آموزش‎هاي مجازي مي‎تواند باعث بهبود آموزش‎هاي تئوري و كاربردي و صرفه‎جويي در هزينه و زمان شود. بطور قطع كربرد فناوري اطلاعات در آموزش امري است الزامي، نه گزينه‎اي لوكس؛ و مشاركت جمعي و همياري صاحبنظران و مسؤولين آموزشي، راهگشاي گذار از آموزش سنتي به آموزش در عصر اطلاعات و ارتباطات خواهد بود. كه در اين ميان مهم‎ترين عنصر معلم است و مهارت‎هايي كه براي متحول شدن معلم، در شيوه ارزشيابي و كل فرايند ياددهي ـ يادگيري لازم است، از اهميت بسزائي برخوردارند.

آنچه اهميت دارد، ساختارمند كردن از بدو خدمت و حين خدمت معلمان است، در راستاي كسب مهارت‎هائي چون:

  • روشهای تدریس
  • تکنولوژی آموزشی
  • طراحی آموزشی
  • ارزشیابی

اگر بخواهيم تغيير در زندگي اجتماعي بوجود آوريم بايد از مدرسه شروع كنيم. اگر بخواهيم از مدرسه شروع كنيم بي‌ترديد از معلم شروع مي‌كنيم.

منبع

حاجی زاد،محمد(1390)،مقايسه مهارتهاي حرفه اي معلمان دروس علوم پایه و علوم انسانی دوره راهنمایی،

پایان نامه کارشناسی ارشد،علوم تربیتی،دانشگاه آزاداسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0