تحریفهای شناختي، تن انگاره و نارضایتی از بدن

براساس نظر ویلیامسون نگرانی از وضعیت بدن و نارضایتی از آن ریشه در جانبداری شناختي پیچیده ای دارد که مرتبط با بدن انسان است و اطلاعات مربوط به بدن و ظاهر را جانبدارائه مورد توجه قرار داده، ثبت و ضبط و ذخیره و باز یابی می کند. در واقع، اگر اطلاعات مربوط به بدن به گونه‌ي انتخابي پردازش شوند و ساده‌تر بازيابي شوند، طرحواره خويشتن بيشتر با اطلاعات مربوط به بدن درگیر شده و امکان فعال سازی هیجان های منفی در مواجهه با محرکهای مرتبط با بدن برانگیزنده ی توجه به اندازه ی و شکل بدن یا یادآوری کننده ی اندازه وشکل آن را فراهم می کند.

یوهانسون و اسکلاندت به مجموعه ای از تحریف های شناختي که در مبتلایان به نارضایتی از وضعیت بدن و به طور کلی کسانی که آشفتگی تن انگاره دارند اشاره می کنند که عبارتند از:

ـ بدن آرمانی غیر واقع بینانه: این افراد تصویری آرمانی از بدن دارند که براساس کلیشه های فرهنگی بدنهای جذاب وزیبای الگوهای مجلات یا ستارگان سینما بناشده است. به این ترتیب با توجه به وضعیت بدنی که دارند و در مقایسه ی خودشان با این الگوها هیچ شانسی برای رسیدن به آن ظاهر آرمانی نخواهند داشت.

ـ مقایسه اجتماعی: این شکل در بر گیرنده‌ی تمرکز بر ویژگی‌های مثبت ظاهر زنان دیگر و مقایسه آن با ویژگیهای منفی خودشان است. اغلب زیبایی، تناسب اندام یا جذابیت زنان دیگر اغراق آمیز در نظر گرفته می شود در حالیکه زیبایی و جذابیت خود را نا دیده می گیرند.

ـ اشتغال خاطر وسواسي با بخش‌هایی خاصي از بدن: اغلب بخش های خاصي از بدن خیلی زشت یا چاق یا بی‌تناسب در نظر گرفته می‌شود. ارزیابی فرد از ظاهر خودش بر مبنای تفکرات و احساسات نسبت به  بخش خاصی از بدن استوار می شود و اغلب درباره‌ی خصوصیات منفی ادارک شده آن بخش به شدت اغراق می شود. در کشور ما ایران این اشتغال خاطر بیشتر با چهره واجزای آن به ویژه بینی واندازه آن است.

ـ ناتوانی در توجه به خصوصیات مثبت: کسی که به بخش یا به بخش های نازیبای بدنش اشتغال خاطر وسواسی دارد اغلب نمی تواند ویژگی های ظاهری دیگرش را در نظر آورد و نقطه قوتی در خود بيايد..

ـ سوءاسناد: تجارب ناخوشایند، شکست ها و دیگر پیامدهای منفی به گونه ای غلط به خصوصیات ظاهری و جسمانی اش نسبت داده می شوند به طور مثال مشکلات ارتباطی یا بین فردی که کاملاً نا مربوط به وزن و وضعیت ظاهری‌اند به وزن و نازیبایی ظاهری ربط داده می شوند.

ـ باور جادویی به قدرت کاهش وزن: این افراد باور دارند که کاهش وزن یا شکل و اندازه ی بخش های خاصی از بدنشان همه ی مشکلاتشان را حل خواهد کرد. همین امر به نویه ی خود نیاز به تغییر(به طور مثال کاهش وزن، عمل جراحی زیبایی یا آرایش) را تشديد کرده وسبب می شود فرد بیش از پيش با بدنش اشتغال خاطر وسواسي پيدا كند.خلاصه این که، براساس رویکرد شناختی مشکل اصلی مبتلایان به نارضایتی از وضعیت بدن و اختلال تن انگاره ، جانبداریهای شناختي و تحریفهایی شناختي است که این افراد دارند. همان طورکه بیماران افسرده یا مضطرب نیز براساس رویکرد شناختي، محور آسیب شناسی روانی شان جانبداریها وتحریفهای شناختی است.

منبع

نعمت اله زاده ماهانی ،کاظم (1393) ،بررسی تاثیر قد وزن شاخص توده ی بدنی طرحواره ی ظاهر خویتن پنداره و وارسی بدن برتن انگاره به منظور تدوین مدلی ساختاری درباره ی نارضایتی  ازبدن جمعیت ایرانی ،پایان نامه دکتری روانشناسی ، دانشگاه علامه طباطبایی

ازفروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0