تجارب گذشته
آموختهها و تجارب گذشته شاگرد ساختشناختی وی را تشکیل میدهد. آمادگی شاگرد در حد وسیعی تحت تاثیر تجارب گذشته اوست. فرد زمانی میتواند مفاهیم و مسائل جدیدی را درک کند که مفهوم و مساله جدیدی با ساختشناختی او مرتبط باشد. در واقع ، فرایند یادگیری همچون روند رشد است. همچنان که رشد جریانی دائمی است، یعنی گذشته ، حال و آینده آنان با هم ارتباط دارد، یادگیری نیز جریانی است که تجارب گذشته پایه و اساس وضع فعلی آن را تشکیل میدهد و آنچه فرد در آینده خواهد آموخت باید متناسب با تجارب او در زمان حاضر باشد.فرد وقتی مفهومی را واقعا میآموزد که پایه و ریشه در تجارب گذشتهاش داشته باشد. اگر این ارتباط برقرار نشود، یادگیری به معنی خاص خود صورت نخواهد گرفت. بنابراین معلم همواره باید فعالیتهای آموزشی را بر اساس تجارب گذشته شاگردان و متناسب با ساختشناختی آنان طراحی و اجرا کند. توجه به این امر شرط اساسی موفقیت در کارها تربیتی است. معلم آگاه در فعالیتهای آموزشی و پرورشی ابتدا زمینهها و تجارب گذشته شاگرد را بررسی ، توان او را برای درک و هم مسئله جدیدی میسنجد و مفاهیم جدید را با توجه به سطح دانش او ارائه میدهد.
موقعیت و محیط یادگیری
یادگیری، بخش مرکزی زندگی هرفرد است. حتی زمانی که به آن فکر نمیکنیم نیز اتفاق میافتد؛ با این تفکر که رفتار در خلأ رخ نمیدهد؛ لذا راههای گوناگون رفتار، مرتبط با محیط کالبدی است .محیط های یادگیری از عناصری تشکیل خواهند شد که در کنار هم معنادار میشوند. ویژگیها و کیفیتهای هرکدام از این عناصر در شکلگیری رفتارهای مختلف مؤثر میباشند. فیلسوف ژان پیاژه، بر توانایی کودک در درک جهان به طور فعال تأکید بسیار میکند و معتقد است که کودکان به طور انفعالی اطلاعات را جذب نمیکنند، بلکه آنچه را که در دنیای پیرامون خود میبینند، میشنوند و احساس میکنند، سپس انتخاب و تفسیر مینمایند. معماری، هنری است که ما را در بر گرفته است و انسانها بیش از آنکه بر فضا تأثیر بگذارند، از آن تأثیر میپذیرند. آموزش و به تبع آن محیط های آموزشی بیشترین اثر و نقش را بر ذهنیت و تمدنسازی جوامع به عهده دارند. لازمه اصلاح کالبد آموزش و پرورش، ایجاد فضاهای مرتبط با فعالیت دانشآموزان است؛ فضاهایی که دارای شرایط مناسب و مطلوب برای رشد فیزیکی ذهنی، عاطفی و اجتماعی کودکان میباشد که تحقق این امر از طریق طراحی جزئیات فضاها با توجه به الگوهای رفتاری کودکان امکانپذیر میگردد. محققان روانشناسی محیط، با مطالعه الگوهای رفتاری کودکان در محیط های آموزشی به مواردی مؤثر، از قبیل اندازه مدرسه، نور پردازی و . . . که نقش عمدهای در افزایش یادگیری دارند، می پردازند.
منبع
افراسیاب گوگ تپه،اسماعیل(1393)،مقایسه توانایی حل مسئله دردروس علوم تجربی وادبیات فارسی، پایان نامه کارشناسی ارشد،علوم تربیتی،دانشگاه آزاداسلامی اورمیه
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید