تاریخچه ی آموزش ضمن خدمت

آموزش ضمن خدمت: چشم انداز جهانی

آموزش ضمن خدمت در مفهوم سنتی، که به معنای انتقال مجموعه ای از مهارت ها و فنون به شکل استاد-شاگردی است، سابقه ای بسیار طولانی دارد. آنچه موجبات توجه بنیادی به آموزش ضمن خدمت به مفهوم جدید را ایجاد و تسهیل کرد، گستره ی تغییر و تحولاتی بود که دستاورد های مهمی بخصوص در قلمرو فناوری به همراه داشت. بنابراین می توان نتیجه گرفت که توجه به نارسایی های آموزش ضمن خدمت سنتی و لزوم تجدید ساختار آموزش کارکنان امری است که عموما با انقلاب صنعتی پاگرفته و پس از آن توسعه یافته است. علاوه بر این، انقلاب علمی و فنی که از اوایل قرن بیستم آغاز شد، تاثیر عظیمی بر تمام ابعاد زندگی اجتماعی گذاشت و تغییر و تحولات عمیقی را در زمینه ی اقتصاد، فناوری و علوم به ارمغان آورد. این تغییر و تحولات نیازمند آن بود که آموزش و پروش به معنای اعم، و آموزش نیروی انسانی به معنی اخص مورد تجدید نظر قرار گیرد. توسعه اقتصادی نیازمن کارگران آموزش دیده بود. با وجود این، آموزش و پرورش در این دوران به طور عمده معطوف تحصیلات ابتدایی بوده است؛ زیرا قبل از این شرایط، به کار گرانی که دارای تحصیلات عالی باشند، نیاز اندکی وجود داشت و حتی مشاغل نیز پیچیدگی معاصر را نداشتند. معمولا صنعتگران بر صنایع حکمفرما بودند و در ممالک توسعه یافته نیز این افراد رموز صنعتی را برای خود حفظ می کردند و آنچه را در کوران تجربه آموخته بودند از نسلی به نسل دیگر منتقل می کردند. طبیعی است در چنین شرایطی تحصیلات رسمی ابتدایی برای ورود به مشاغل کافی بود و آموزش های ضمن خدمت نیز با ماهیت استاد-شاگردی می توانست افراد را با مهارت های مورد نیاز آشنا سازد.

در قرن نوزدهم عکس وضعیت حاضر اتفاق افتاد. دهه های بعد گواهی بودند بر تغییرات بنیادی کمی و کیفی.انقلاب علمی و فنی در تاریخ انسان با توجه به میزان اکتشافات و ابداعاتش بی سابقه بود. این امر تا بدان حد بود که نوآوری های فناوری دیروز در موزه ی اشیاء کهنه و منسوخ امروز به نمایش در می آمد.صنعت خود کار شد و بر رایانه ها، رباط ها، بیوتکنولوژی و شیوه های جدید ذخیره ی انرژی مبتنی گشت بدین ترتیب در قرن بیستم حمل و نقل و ارتباطات بهبود یافت و علم و فناوری مبدل به یک مساله ی بین المللی گردید؛ زیرا اگر کشفی در یکی از کشور ها صورت می گرفت، به سرعت در سایر کشور ها استفاده می شد.

تجدید ساختار اقتصادی که بوسیله ی انقلاب علمی و فنی ایجاد شده بود، به تحولات قابل ملاحظه ای در مشاغل، فنون و آموزش نیروی انسانی منتهی گردید.در 1960 تعداد افراد تحصیل کرده در شوروی 3545000 نفر بوده است که در مشاغل مختلف مشغول به کار بوده اند، در 1970 در ایالات متحده ی آمریکا از هر هفت کارگر، یک نفر مدرک دانشگاهی داشته است و بدین ترتیب بتدریج دارا بودن تحصیلات عالی از مهمترین مشخصه ها و شرایط اشتغال در مشاغل گوناگون (در کشور های چکسلواکی، فرانسه، آلمان، ژاپن و سایر کشور های توسعه یافته) گردید(فتحی واجارگاه، 1390).

تداوم روند استخدام کارگران و افراد ماهر (و دارای تحصیلات عالی)، بتدریج استفاده از کارگر ماهر در بخش های مختلف اقتصادی را تقویت نمود و آموزش نیروی انسانی در ضمن کار را ضروری گرداند. در گذشته فوت و فن اجرای کارها به طور خود به خودی و سنتی و عموما از پدر به فرزند منتقل می شد ودلیل این امر آن بود که ابزار ها و وسایل مورد استفاده در مشاغل مختلف به وسیله ی خود افراد و صنعت گران ساخته می شد. اما تولیدات جدید، دیگر ارتباطی به صنعتگری سنتی نداشتند و به همین دلیل دیگر تجربه ای وجود نداشت که از نسلی به نسل دیگر منتقل شود. به این ترتیب آموزش نیرو ها جانشین آموزش خود به خودی و سنتی شد.روند استفاده از نیرو های ماهر و تلاش برای بهنگام سازی آنان در زمینه هایی نظیر کشاورزی، آموزش و پرورش، خدمات پژشکی، فرهنگی، اداری و مانند آن  به وجود آمد. در این جریان برخی از مشاغل سنتی و یدی به کلی از بین رفتند و برخی دیگر بسیار محدود شدند، اما نتیجه عبارت بود از اینکه آموزش خود به خودی مهارت ها و فنون جایگاه خود را آموزش سازمان یافته ی قبل از خدمت و مهارت آموزی ضمن کار بسپرد. همان طور که ملاحظه می شود جرقه ی اصلی توجه به آموزش نیروی انسانی از زمان موج پیشرفت های عظیم قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم شکل گرفت، اگرچه ریشه ی آن در دهه ها و قرون قبل یافت می شود. این تحولات نه تنها شرایط لازم برای ورود به مشاغل مختلف را دگرگون ساخت، بلکه موجب شد بخش های مختلف اقتصادی و اجتماعی مدارک تحصیلی بالاتری را شرط ورود به مشاغل قرار دهند.

آموزش نیروی انسانی در ضمن کار نیز مورد توجه خاص قرار گرفت. بررسی سیر تحول سازمان ها در ممالک توسعه یافته نیز بر این ادعا صحه می گذارد که رمز موفقیت این سازمان ها، توجه ویژه به تحصیلات، باز آموزی و آموزش های تخصصی در حین کار بوده است. بنابراین در قرن بیستم آموزش ضمن خدمت در بسیاری از ممالک توسعه یافته شکل گرفت، در نیمه ی دوم نهادینه گردید. اینک برخی از تحولات در این زمینه در کشور های مختلف جهان را مرور می کنیم.

در کشور انگلستان آموزش ضمن خدمت به طور جدی در اواسط قرن بیستم مورد توجه قرار گرفت، اما قبل از آن و در قرن نوزدهم تشکیلاتی تحت عنوان «معلمین سازمان یافته» به وجود آمد. این تشکل در ابتدا به طور سیار، وظیفه ی آموزش ضمن خدمت معلمان را برعهده داشت و بتدریج فعالیت های خود را توسعه داد و سمینار ها و کنفرانس های آموزشی را برای کارکنان آموزش و پرورش تشکیل داد(توکلی، 1388). در این کشور در 1944 برای اولین بار آموزش ضمن خدمت کارکنان به طور سازمان یافته مورد توجه قرار گرفت. در این زمان سازمانی تحت عنوان «اداره ی کل کارآموزی و آموزش» وابسته به وزارت خزانه داری تشکیل شد و آموزش کارکنان در این وزارتخانه را بر عهده گرفت. با این حال در این کشور همانند بسیاری دیگر از ممالک توسعه یافته تا 1960 آموزش ضمن خدمت فاقد انسجام و هماهنگی لازم بود. اما پس از آن در اغلب بخش های اقتصادی و اجتماعی از جمله آموزش و پرورش، آموزش ها نظامدار گردید. به این ترتیب در قلمرو آموزش و پرورش در دهه ی 1960 کلیه ی معلمان تحت آموزش ضمن خدمت قرار گرفتند و روند مشابهی در دهه های آینده در سایر بخش ها نیز به وقوع پیوست.

در کشور فرانسه، آموزش ضمن خدمت کارکنان در 1946 مورد توجه جدی قرار گرفت. در این سال موسسه ای تحت عنوان «موسسه ی امور اداری» تشکیل شد و عهده دار امور مربوط به تهیه و تدوین و اجرای برنامه های آموزشی در سطح سازمان های دولتی گردید. هدف اساسی این موسسه، بهبود بخشیده به خدمات دولتی و اصلاح کیفی آنها بود. در زمینه ی آموزش و پرورش نیز اقدامات وسیعی برای آموزش نیروی انسانی در این کشور صورت گرفت. این کشور از 1960 آموزش نیروی انسانی آموزش و پرورش را مورد توجه قرار داد و در 1975 براساس مصوبات قانونی، آموزش نیروی انسانی را در مراکز مختلف از جمله دانشگاه ها توسعه داد.

در کشور ایالات متحده ی آمریکا، آموزش ضمن خدمت کارکنان از 1949 مورد توجه ویژه قرار گرفت و بخصوص در نیمه ی دوم قرن بیستم از توسعه ی روز افزونی برخوردار شد. به این اعتبار در آموزش و پروش در دهه ی 1960 بخش عظیمی از نیروی انسانی تحت پوشش آموزش های ضمن خدمت قرار گرفتند. به همین سان در بسیاری دیگر از کشورهای اروپایی و آسیایی، آموزش ضمن خدمت کارکنان از دهه ی 1960 توسعه و گسترش یافت. داده های موجود درباره ی آموزش نیروی انسانی بخش آموزش و پرورش کشور های مختلف جهان نشان می دهدکه:

  • در یوگسلاوی سابق براساس قانون 1958 آموزش ضمن خدمت معلمان متوسطه اجباری گردید.
  • در کشور آلمان، از 1968 آموزش ضمن خدمت معلمان مورد توجه قرار گرفت.
  • فنلاند در 1966-1965 بیش از 6 درصد معلمان خود را تحت پوشش آموزش های ضمن خدمت قرار داد.
  • ایرلند شمالی در 1966 آموزش ضمن خدمت را برای معلمانی که فاقد گواهینامه ی صلاحیت تدریس در مدارس بودند، اجباری کرد.
  • در ژاپن پس از 1974 براساس توصیه ی شورای مرکزی آموزش و پروش، وزارت آموزش و پروش تصمیم گرفت دوره های ضمن خدمت را برای بالا بردن صلاحیت علمی و تخصصی کارکنان دایر کند.
  • کشور دانمارک از دهه ی 1960 بخصوص در سال های پایانی آن آموزش ضمن خدمت معلمان را تحت پوشش قرار داد.
  • کشور دانمارک از دهه ی 1960 بخصوص در سال های پایانی آن آموزش ضمن خدمت معلمان را تحت پوشش قرار دارد.

علاوه بر تلاش های ملی برای آموزش ضمن خدمت کارکنان در دهه ی 1960، در این دهه و دهه های بعد، سمینار ها و اجلاس های بین المللی و فراملیتی تشکیل گردید که موضوع های آنها حول محور آموزش ضمن خدمت کارکنان آموزش و پرورش بود.

آموزش ضمن خدمت کارکنان در ایران

در ایران نیز همانند بسیاری از ممالک، آموزش ضمن خدمت به صورت استاد-شاگردی از گذشته وجود داشته، ولی آموزش ضمن خدمت نیروی انسانی به شیوه ی امروزی و به صورت موسسه ای تا اواسط دهه ی 1310 مطرح نبوده است. با وجود این، داده های موجود حاکی از آن است که قبل از این دهه و در دهه های قبل آموزش کارکنان به صورت موردی و پراکنده وجود داشته است.

براساس اطلاعات موجود، در 1314 در راه آهن، مرکزی تحت عنوان «هنرستان فنی راه آهن» تاسیس شد و سپس در 1318 آموزشگاهی در وزارت پست و تلگراف و تلفن آغاز به کار کرد. این جریان با تاسیس مراکز آموزشی در شرکت ملی نفت، بانک کشاورزی و سایر موسسات و سازمان ها دنبال شد. سپس در گمرک و وزارت دارایی نیز تلاش هایی برای آموزش ضمن خدمت صورت پذیرفت و آموزش هایی در زمینه ی وظایف شغلی به کارکنان ارائه شد. از 1327 آموزش ضمن خدمت کارکنان در قلمرو فعالیت های دولت قرار گرفت و وزارتخانه های مختلف دوره ها و برنامه های آموزشی مختلفی را به تناسب نیاز و به صورت موردی به مرحله ی اجرا گذاشتند. در 1342 با تاسیس شورای عالی اداری کشور، آموزش ضمن خدمت و تربیت نیروی انسانی وضعیت بهتری پیدا کرد. این سازمان در مقام یک سازمان مشورتی و ستادی، متولی راهنمایی مسئولان آموزش کلیه ی سازمان های دولتی شد و برنامه هایی را نیز اجرا کرد. در 1345 همگام با قانون جدید استخدام کشوری، آموزش ضمن خدمت نظم و انسجام بیشتری یافت. براساس فصل چهارم قانون استخدام کشوری 1345، وازرتخانه ها و سازمان های دولتی مکلف شدند که به مساله آموزش کارکنان بپردازند. به موجب این قانون برنامه های آموزشی سازمان ها باید قبل از اجرا به تصویب سازمان امور اداری و استخدامی کشور برسد. بدین ترتیب کلیه ی امور مربوط به آموزش کارکنان به منظور هماهنگی و کیفیت بیشتر در سازمان امور اداری و استخدامی متمرکز گردید. براساس این قانون، و به موجب تبصره ی 3 آن، سازمان امور اداری و استخدامی کشور مکلف گردید موسسه ای برای آموزش مدیریت و فنون اداری مستخدمین دولت تاسیس کند. پس از آن با تشکیل واحد ها و مراکز آموزش ضمن خدمت کارکنان در سازمان ها و وزارتخانه ها، برگزاری دوره های کوتاه مدت و سپس بلند مدت توسعه یافت.

منبع

اردلان، محمدرضا، بهشتی راد، رقیه و سلطانزاده، وحید(1396)، طراحی الگوی بهره وری منابع انسانی با توجه به آموزش ضمن خدمت و برنامه ریزی مسیر شغلی، گزارش نهایی طرح تحقیقاتی بنیاد ملی نخبگان استان همدان.

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0