تاریخچه نوآوری سازمانی
مفهوم نوآوری توجه تعداد زیادی از محققان را به خود جلب کرده است، مطابق نظر دی جونگ ، این مفهوم را اولین بار شومپیتر، در سال 1934 مطرح کرده که بعنوان فرایند ایجاد نام تجاری جدید، محصولات، خدمات و فرایندها و تأثیر آن بر توسعهی اقتصادی مطرح شده است. از آن به بعد دانشمندان مختلفی به تشریح متفاوتی از این مفهوم برای بقاء طولانی مدت سازمان ها پرداخته اند و نوآوری به عنوان عامل بسیار مهمی در سازمان ها در نظر گرفته شده است . کانتر، نوآوری سازمانی را فرایند گردآوری هر نوع ایده جدید و مفید برای حل مسئله می خواند و معتقد است که نوآوری شامل ایده، پذیرش و اجرای آن است. نوآوری سازمانی به طور کلی شکل گیری ایده، پذیرش و پیاده سازی ایدههای جدید در فرایندها، محصولات و خدمات و میل به تغییر از طریق اتخاذ تکنولوژی ها، منابع، مهارت ها و سیستم های مدیریتی جدید است . باریقه و همکاران، معتقدند که نوآوری بعنوان خلق دانش جدید و ایده های کسب و کار برای تسهیل محصولات جدید، با هدف بهبود فرایند های کسب و کار داخلی، ساختار و کشش بازار به سوی محصولات و خدمات است .
سنخ شناسی نوآوری سازمانی:
با عنايت به بررسي پيشينه موضوع ملاحظه می شود كه تاكنون مطالعات اندكي، چه به صورت مفهومي و چه به صورت روش شناختي در مورد نوآوري سازماني انجام شده است. به زعم آرمبروستر و همكاران، نوآوري سازماني مشتمل بر تغييرات در ساختار و فرآيندهاي يك سازمان جهت به كارگيري مفاهيم جديد مديريتي، كاري و عملياتي مانند به كارگيري گروه ها در توليد، مديريت زنجيره تأمين و سيستم هاي مديريت كيفيت مي باشد. از اين رو مطابق يافته هاي باكر و همكاران ، نوآوري سازماني به منزله كاربرد ايده هايي كه براي شركت جديدند، تعريف شده است. خواه اينكه جديد بودن درمحصولات، فرآيندها، نظام هاي مديريتي و يا در فعاليت هاي بازاريابي نمايان باشند.
جدول سنخ شناسی نوآوری سازمانی:
ردیف | ابعاد مورد تأکید | محقّق |
1 | خصيصه هاي ساختاري( شامل، نوآوري محصول و فرآيندهاي فني) | بارن و استالكر( 1996 )، مينتزبرگ ( 1978) تيس ( 1998) |
2 | تغيير سازماني و توسعه(شامل، مدل هاي تغييرات سازماني و چگونگي ايجاد آن) | گرينر( 1967 )، هانان و فريمن ( 1977) مري( 1986) |
3 | چگونگي پديدار شدن، توسعه يافتن و رشد نوآوري سازماني (شامل شناخت، يادگيري وخلاقيت سازماني) | آرگريس و شون ( 1987 )، دانكان ويس ( 1979 )، آموبيل ( 1988) |
4 | نوآوري فني(شامل تكنولوژي ها، توليدات و خدمات جديد و اتخاذ روش هاي جديد و بهبوديافته ) و نوآوري اداري(شامل رويه ها، سياست ها و اشكال سازماني جديد) | دامن پور ( 1991 )، جيمنز و سگارا ( 2008) |
5 | سطح ابتكار(شامل فعاليتهاي مرتبط با درك مسئله، گردآوري اطلاعات، صورت بندي نگرش ها و دستيابي به منابع براي تصميم گيري) و سطح اجرا( شامل اقدامات مرتبط با جرح وتعديل در نوآوري و سازمان، به كارگيري اوليه واستفاده دائم از نوآوري) |
گويال و آخيليش ( 2007) |
خصيصه هاي ساختاري، تغيير سازماني و توسعه، چگونگي ظهور، پديدار شدن و رشد نوآوري | آرمبروستر ( 2008) |
همه اين تحقيقات نوآوري سازماني را بعنوان يك ساز و كار لازم جهت ارائه تكنولوژي هاي جديد، يا به عنوان پيشايندي براي موفقيت نوآوري محصول يا فرآيند فني شناسايي كردهاند، آن ها در تلاش براي فهم اينكه چگونه و تحت چه شرايطي سازما ن ها تغيير مي كنند، هستند؛ اما به مشاركت آنها در زمينه عملكرد برتر سازماني و رقابت پذيري اصلاً توجهي نشده است .
نوآوری و یادگیری سازمانی :
جهت توضیح اثر یادگیری سازمانی بر نوآوری، نیازمند درک دقیقی از این مفاهیم هستیم. نوآوری را تکوین، تصویب و به کار گیری خدمات، افکار و راه های معیّن و جدید در اجرای امور به منظور بهبود و اصلاح آن ها، تعریف می کنند . یادگیری سازمانی فرایندی است پویا که سازمان را قادر می سازد تا به سرعت با تغییر سازگاری یابد. این فرایند شامل تولید دانش جدید، مهارت ها و رفتارها می شود و به وسیلهی تسهیم میان کارکردی و یادگیری همکارانه، تقویت می شود. نتیجهی این دو اصل، خلق فرهنگ یادگیری و فرهنگ مشترک در میان همهی کارکنان است. یادگیری جزء مهم نوآوری و شامل نیاز به درونی سازی و منتشر کردن اطّلاعات است. در گذشته به طور نسبی منابع کنترل سازمان، در بیرون از سازمان قرار داشت و حال آن که اکنون منابع نوین کنترل ؛ منابع غیرمشهود در درون سازمان جای گرفته اند.
این منابع غیر مشهود، عوامل تولید کنندهی دانش هستند و یادگیری سازمانی یکی از راههای ایجاد دانش است. یادگیری سازمانی به تنهایی کافی نیست، بلکه هدف غائی آن یعنی بهبود عملکرد و کسب، حفظ و ارتقاء مزیّت رقابتی باید حفظ شود. طبق پژوهش های انجام شده و نظریهی دانشمندانی چون هراری ، نوناکا و وست ، سازمان هایی که قادر به ایجاد انگیزه در افراد هستند و می توانند دانش انسان ها را به عنوان سرمایه، بهبود بخشند، می توانند در حوزهی تصمیم گیری خود انعطاف پذیر باشند و رقابت کنند. مدیران باید تشخیص دهند که بهبود مهارت های منابع انسانی و بالا بردن سطح نوآوری افراد، پیشنهادهای خلاقانه و فعالیّت های تحقیقاتی را برای بنا کردن نوآوری به دنبال دارد.
مطالعات انجام شده بر روی یادگیری سازمانی، رابطه مثبت بین یادگیری سازمانی و نوآوری را نشان می دهد سابان، یادگیری سازمانی را جزء مهمی برای نوآوری سازمانی می داند که از طریق آن محصول جدید توسعه می یابد. او پیشنهاد می کند که، قبل از اینکه سازمان بتواند رفتار نوآورانه اش را بهبود بخشد، مدیریت باید یادگیری رایج در سازمان را تحلیل کند . استات ، بیان می کند که نوآوری، نتیجه یادگیری فردی و سازمانی است و تنها منبع ماندگار مزیّت رقابتی در صنایع دانش محور است . یادگیری سازمانی از خلاقیت، ایده ها و دانش جدید حمایت می کند و توانایی درک و استفادهی آن را افزایش می دهد. هدف اصلی نوآوری سازمانی، خلق دانش و کاربردهای جدید مرتبط با بهبود سازمانی است .
نقش یادگیری در نوآوری، می تواند به صورت حفظ دانش دربارهی فعالیّت ها و تجربیّات قبلی تعریف شود، از این رو یادگیری نظام مند از تجربیّات گذشته زیربنای اساسی مدیریت مؤثر فرایندهای بهبود و توسعهی محصول جدید و نوآوری است . محیط های داخلی و خارجی سازمان ها، منابع الهام بخشی برای نوآوری هستند. نوآوری با کسب دانش از منابع مختلف و به کارگیری آن در سازمان امکان پذیر است. از این رو سازمان ها تلاش می کنند تا عملکرد نوآوری را از طریق بهبود پایه های دانش خود، توسط سازگاری با نیازهای مشتریان و یادگیری جهشی ارتقاء دهند. در کل نوآوری بر پایه و بستر دانش و یادگیری سازمانی به منصهی ظهور می رسد. نوآوری به سرعت در حال تبدیل شدن به یک عامل تعیین کننده برای بقا و عملکرد شرکت به عنوان نتیجهی تکامل تدریجی یک اهمیت نوآوری محصول، محیط رقابتی می باشد .
اهمیت نوآوری برای نتایج خوب درازمدت شرکت اکنون به طور وسیعی شناخته شده و گسترش پیدا کرده است . نوآوری به معنی به کارگیری ایدههای خلاق در یک سازمان می باشد . بنابراین به طور وسیعی به یادگیری سازمانی ارتباط دارد . از یادگیری سازمانی به عنوان، یک هدف نهایی یاد می شود، در حالی که از نظر سهامداران، هدف نهایی از شراکت شرکت ها، بهبود در نتایج مالی مثل بهره وری و سودآوری است. نوآوری سازمانی، عاملی حیاتی به عنوان نتیجهی تکامل محیط رقابتی می دانند و بیان می کنند که افراد دارای قابلیّت های یادگیری تهدیدها را به فرصت های سازمانی تبدیل می کنند، از طرف دیگر پیتر سنگه مبدّع ایده یادگیری سازمانی، سازمان یادگیرنده را سازمانی می داند که در آن مردم به طور مستمر تواناییهای خود را افزایش می دهند و الگوهای جدید و گسترده تفکر را پرورش می دهند و به طور مستمر ایده های جمعی را ترویج می کنند بنابراین، نوآوری می تواند ابزار برای پویایی فرهنگ سازمانی یادگیری باشد، نوآوری بلند پروازانه، به دنبال پیشرفت و توسعه دائم یا پرواز مداوم و توسعه دانش می باشد، نوآوری محصول فرایند یادگیری و دانستن آگاهی از جوّ یادگیری است که هدایت یادگیری سازمانی و اثربخشی و بهره وری و نوآوری را رشد خواهد داد . انباشتگی منابع سازمانی در نتیجه جستجو، اکتساب و تسهیم دانش است و نوآوري سازمانی می تواند کلید نگهداري مزیت رقابتی مداوم در یک محیط در حال تغییر باشد .
منبع
عزیزی،فریده(1393)، رابطه یادگیری سازمانی با درگیری شغلی و نوآوری سازمانی دبیران ،پایان نامه کارشناسی ارشد،مدیریت اموزشی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی بوعلی سینا
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید