تاریخچه شکل گیری کانون های اصلاح تربیت

 تاریخچه مجازات کودکان معارض قانون ( بزهکار )

از نظر تاریخی، انديشة‌ بزهکاری نوجوانان و تأسيس نهادهای رسمی کنترل اجتماعیِ مجزا برای آنان ، از پیشرفت‌های اخیر هستند. دیدگاه امروزی مبني بر اينکه دوران کودکی و نوجوانی زمان‌های خاصي هستند که طی آن جوانان برای رشد سالم خود به پرورش و راهنمایی نياز دارند، تا اواخر قرون وسطی وجود نداشت. پیش از آن، به جوانان به‌عنوان اموال یا بزرگسالان كوچك نگريسته مي‌شد و از آنها انتظار داشتند كه در سن 5 يا 6 سالگي همان مسئوليت‌هاي بزرگسالان را بر‌عهده بگيرند. از آنجا که مردم دوران کودکی را به‌عنوان یک دورة متمايز در رشد انسانی به‌رسمیت نمی‌شناختند؛ بنابراين نیازي به ایجاد یک فرایند قانونی مجزا برای رسيدگي به نوجواناني که هنجارها یا قوانین جامعه را نقض مي‌كردند، نمي‌ديدند . در نتیجه، با نوجواناني که قانون را نقض مي‌كردند غالباً مانند بزرگسالان رفتار مي‌شد، هرچندكه در برخي موارد به خاطر سنشان از شديدترين مجازات‌ها نجات می‌یافتند  . تاقبل از ظهور حضرت عیسی مسیح ( ع ) ، مجازت ها بسیار شدید و توام با شکنجه و اکثرا مجازات مرگ بود . اطفال و جوانان بزهکار نیز از خشونت و قصاوت مصون نبودند . در صورت تخفیف مجازات ، اطفالی که در حدود سنی معین بدون قوه تشخیص مرتکب جرم می شدند به پرداخت تاوان و جبران خسارت وارده و در صورت عدم پرداخت تاوان به تنبیه بدنی ( شلاق ) محکوم می شدند .اطفال و جوانان متهم برای اعزام به دادگاه ها در زندان ها با بزرگسالان با وضع رقت باری در یک جا نگهداری می گردیدند . با حضور مذهب مسیح ، افکار اخلاقی فلاسفه آمیخته با عقاید مذهبی گردید . روحانیون مسیحی در ترویج رحم ، عطوفت ، شفقت و نیکوکاری که از اصول مذهب مسیح بود خواهان بهبود وضع زندان ها ، اصلاح و تربیت بزهکاران بلاخص اطفال شدند . در سال 817 میلادی در مجمع عمومی روحانیون مسیحی ، پیشنهاد شد که به زندانیان به خصوص به اطفال و جوانان کاردستی آموخته شود و آنان اجازه خواندن کتاب های مذهبی در زندان ها اعطا گردد و روحانیون از زندان ها بازدید و با زندانیان ملاقات و با پند و اندرز آن ها را هدایت و ارشاد کنند . با توسعه اقتدار پادشاهان قدرت روحانیون تضعیف ومجازات ها تشدید شد . هولناک ترین مجازات ها توام با زجر و شکنجه و حتی مجازات مرگ نیز در مورد اطفال اجرا گردید . در سال 1555 میلادی در آلمان طفل 11 ساله ای را که دوست خود را در ضمن بازی خفه کرده بود به دار آویختند . در سال 1629 میلادی در انگلستان طفل 8 ساله ای را که طویله ای را آتش زده بود اعدام کردند . در سال 1748 طفل 10 ساله ای که اسبی را دزدیده بود به مرگ محکوم شد. در این راستا جرمی بنتام از صاحب نظران مکتب منفعت گرایی انگلیسی ، نیز بر این باور بود که کودکان هم به مثابه بزرگسالان قادرند قبل از این که کاری را شروع کنند ، هزینه ها و منافع آن کار را محاسبه و ارزیابی کنند ؛ بنابراین باید برای اعمال بزهکارانه آنان مجازاتی شبیه جرایم بزرگسالان در نظر گرفت.

تاریخچه شکل گیری کانون های اصلاح و تربیت در جهان

تعداد مردم فقیر و بی‌بضاعت (که بسیاری از آنها کودکان بودند) درگیر در گدایی، فحشا، و جرایم خرد در لندن آنقدر زياد شده بود كه در سال 1556میلادی یک مؤسسه كه به‌طور خاص برای کنترل این افراد طراحي شده بود، يعني دارالتأديب، تأسيس شد. بااین‌حال، جرایم نوجوانان و گدایی محدود به لندن نبودند. در نتیجه، مجلس در سال 1576 میلادی قانوني را تصويب كرد که باعث ايجاد مؤسسات مشابه در هر يك از شهرهاي انگلستان شد. ساختار مؤسسات و مدل دارالتأديب در سطح قاره گسترش یافت. در سال 1595، بهترین مؤسسه، مركز بازپروري آمستردام بود كه به‌طوركلي برای رسيدگي به مشکل جرایم نوجوانان تأسیس شده بود. هدف اين مؤسسه و نهادهای مشابه اين بود كه كم‌كم نظم و انضباط را القاء نموده و به جوانان بياموزند كه يك عضوِ مؤثر و سخت‌كوشِ جامعه باشند . در نیمه ی دوم قرن 17 میلادی دانشمندان و نویسندگان طرز اجرای مجازات ها و وضع زندان ها را شدیدا مورد انتقاد قرار داده ، اصلاح و تربیت اطفال بزهکار را در موسسات تربیتی پیشنهاد نمودند . به پیروی از عقاید مذکور در سال 1623 در شهر ناپل ( ایتالیا ) اولین زندان برای تفکیک و طبقه بندی زندانیان از لحاظ سن احداث گردید . در سال 1667 در شهر فلورانس ( ایتالیا ) اولین زندان به روش انفرادی جهت نگهداری اطفال تاسیس شد . در سال 1672 در فرانسه طبق فرمان پادشاه ، اطفال ولگرد که از لحاظ جسمی قدرت پاروزنی در کشتی را نداشتند به بیمارستان های خاص اعزام شدند . در سال 1703به امر پاپ کلمان XI در رم ، کانون اصلاح و تربیت سن میشل افتتاح شد . در این کانون ، جوانان به صورت دسته جمعی کار می کردند و شب ها در سلول ( خوابگاه انفرادی ) به سر می بردند و در بالای درب ورودی این زندان این چنین حک شده بود:  ” اگر با کار و انضباط نتوانیم محکومین را اصلاح و تربیت کنیم ، حبس کردن آنان به عنوان مجازات بی فایده است ” . در سال 1735 م به دستور پاپ کلمان XII ، اولین دارالتادیب برای نگهداری دختران بزهکار در رم بنا گردید . در سال 1788 در انگلستان ، اولین کانون اصلاح و تربیت جهت نگهداری اطفال افتتاح گردید . در قانون جزایی 1810 ناپلئون ( فرانسه ) اطفال کمتر از 7 سال غیر مسوول و کیفر اطفال بیش از 7 سال تا 16 سالگی تمام ، با توجه به قوه درک و تشخیص یا عدم قوه ممیزه تعیین گردید . نظر به این که در قانون مذکور ، روش خاصی برای اجرای مجازات اطفال بزهکار مقرر نگردیده بود ؛ اطفال در صورت محکومیت ، در زندان ها با بزرگسالان در یک جا نگهداری شده و وضع اسف باری داشتند . در فرمان 18 آوریل و 29 سپتامبر 1841 ، لزوم تاسیس دارالتادیب جهت تفکیک اطفال از بزرگسالان تاکید شد . در سال 1820 قسمتی از زندان « گالون » و در سال 1824 قسمتی از زندان  « استراسبورک » و در سال 1830 بخشی از زندان « تلوز » برای نگهداری اطفال اختصاص یافت . اولین موسسه تربیتی در سال 1839 در « سن هیلر » افتتاح گردید . در سال 1819 در سیسیل ( ایتالیا ) اولین موسسه تربیتی شروع به کار کرد. در سال 1825 در ایالت نیویورک ( امریکا ) به پیروی از عقاید « جان هوارد » اولین موسسه جهت نگهداری اطفال به نام خانه امن ، تاسیس شد . خيلي زود خانه‌هاي امن ديگري نيز در ساير شهرهای امریکا ، از جمله بوستون  و فیلادلفیا تاسیس شد. در دهه 1840، خانه‌هاي امن در روچستر، سین سیناتی و نیواورلئان؛ و در دهة 1850، در پراویدنس، بالتیمور، پیتسبورگ، شیكاگو و سنت لوئیس افتتاح شدند. نوجوانان برای مدت زمان نامشخصي و يا تا زمان رسيدن به سن 18 یا 21 سالگي در خانه‌هاي امن به كارگرفته مي‌شدند. علي‌رغمِ نام و اهداف بلندپروازانه‌اي كه توسط اصلاح‌طلبان تبليغ ‌مي‌شد، خانه‌هاي امن بیشتر شبیه زندان‌ها اداره ‌شده و برای اطمينان از حبس ساكنانش ساخته شده بودند. در واقع، فعاليت روزانه‌ي این نهادها بیشتر بر کنترل تمركز داشت تا اصلاحات. حال آنکه در آنجا کودکان در معرض یک رژیم سخت روزانه شامل کار سخت، تمرین نظامی، سکوت اجباري و آموزش‌هاي مذهبی و علمي قرار داشتند . و کارکنان این مراکز رفتار خشنی با نوجوانان داشتند . بخشی از هزینه های این مراکز با اشتغال نوجوانان به کارهایی مانند : تولید کفش و ابزار آلات آهنی و … در کنار بودجه های بخش دولتی تامین می شد و در صورت تمرد نوجوانان از کار کردن ، با تنبیه های بدنی و یا قطع جیره غذایی مجازات می شدند. در سال 1847 اولین کانون تربیت با کار  در ایالت ماساچوست ( امریکا ) افتتاح شد . در سال 1856 موسسات جداگانه ای برای دختران مانند مدارس صنعتی ایالت ماساچوست تاسیس شد . قبل از این زمان دختران نيز به همان مؤسسات پسران اعزام مي‌شدند، هرچندكه تفكيك جنسيتي شدید اعمال مي‌گرديد  . در سال 1876 در امریکا اولین موسسه آموزش علمی و حرفه ای به نام المیرا افتتاح شد . برنامه روزانه این موسسه طبق برنامه مدارس بوده و مدت نگهداری در آن نامعین بود  . كانون‌ اصلاح و تربيت المیرا در نیویورک كه به‌عنوان كانون مدل در نظر گرفته شده بود 500 سلول داشت؛ اما در اواخر سال 1890 تقريباً داراي 1500 نفر سکنه بود . از زمان تأسيس مؤسسات بازپروري نوجوانان در ایالات متحده، بسیاری از مؤسسات ادعا کرده‌اند که مأموریت اصلی آنها درمان و بازپروری نوجوانان است، درحالی‌که در واقع آنها بر مجازات نوجوانان تمرکز كرده‌اند.. در سال 1832 طبق فرمان لویی 18 موسسه خاص اطفال بزهکار در فرانسه افتتاح گردید . در سال 1833 انجمن حمایت از زندانیان در فرانسه تاسیس ، مراقبت ، هدایت و حمایت اطفال بزهکار جز وظایف انجمن مزبور پیش بینی شد . در سال 1842 در فرانسه مرکز آموزشی « سن هیلر » شرع به کار کرد . در روسیه نیز در سال 1846 ، اطفال از 10 تا 17 سال تمام ، در صورت محکومیت به حبس ، به کانون های تربیتی اعزام گشتند . در ژاپن در سال 1870 زندان تادیبی اطفال افتتاح گردید . در سال 1887 در نروژ سازمان اختصاص دادرسی اطفال بزهکار افتتاح و محکومین را به مراکز آموزش علمی و یا حرفه ای اعزام کردند . در سال 1897 ، سراگل برایز ، رییس زندان های انگلستان از مرکز نگهداری المیرا دیدن کرد و پس از مراجعت به انگلستان سیستم برستال را در انگلستان به وجود آورد که رژیم اصلاحی و تربیتی مناسب و پیشرفته برای اصلاح و تربیت بزهکاران داشت .  مؤسسات اولیة نوجوانان با مشكلات متعددي ازجمله ازدحام بیش از حد، قرار گرفتن مجرمان جرایم جزيي در کنار مجرمان خطرناك، برنامه‌ریزی ضعیف، رفتار غیرانسانی ساکنان آن، مراقبت‌های بعدی ناکافی یا غیرموجود و نرخ بالای تکرار جرم روبرو بودند. اگرچه وضعیت مراکز اصلاحي نوجوانان از دهة 1800 تاکنون به‌طور کلی بهبود یافته است؛ ولی هیچ‌یک از این معضلات به‌طور کامل برطرف نگردیده‌اند. در نتیجه منتقدان معتقدند که این مؤسسه‌ها و مراکز اغلب در دستیابی به اهداف تعیین‌شده مبنی بر بازتوانی کودکان و نوجوانان و محافظت از امنیت عمومی، ناکام مانده‌اند. ازدحام، اختلاط نوجوانان با سنین و سوابق بزهكارانة مختلف، رفتار غیرانسانی، و ناتواني در ارائه خدمات پيگيرانه به نوجوانان پس از آزادی آنها، مانع از رسیدن این نهادها به اهداف اصلاحي‌شان بود. در پایان قرن هجدهم، با وجود واكنش‌هاي تأدیبی متفاوت، مشکل جرایم نوجوانان وخيم‌تر شده بود. کودکان اغلب در سازمان‌های اصلاحي نوجوانان در معرض سوءرفتار و برخورد غیرانسانی واقع شده‌اند. قطعاً کیفیت کلی زندگی در مراکز اصلاحي نوجوانان از زمانی که کودکان و نوجوانان برای اولین‌بار در پناهگاه‌ها و مدارس فنی و اصلاحی اولیه جای داده شدند، دچار تحولات وسیعی شده و بهبود یافته است. بسیاري از سازمان‌های نوجوانان توسط مدیران لایق، دلسوز و حرفه‌ای اداره می‌شوند که بر کارکنان مهارت‌دیده و دلسوزی نظارت دارند که در ارائة انواع خدمات با کیفیت به ساکنان مراکز مذکور شرکت دارند. بااین‌وجود، در سایر موارد، بسیاری از مشکلاتی که همواره در طول تاریخ سازمان‌های اصلاحي نوجوانان با آنها دست به گریبان بوده‌اند هنوز مشهود و آشکار هستند .

تاریخچه شکل گیری کانون های اصلاح و تربیت در ایران

مساله کودکان معارض قانون نخستین بار در سال 1338 به صورت قانونی و عملی مورد توجه قانون گذار ایرانی قرار گرفت و در همان سال قانون مربوط به تشکیل دادگاه اطفال بزهکار به تصویب رسید . ماده ی 1 این قانون به تاسیس دادگاه اطفال اشاره کرده است و مطابق ماده 22 این قانون (( در مقر هر دادگاه اطفال وزارت دادگستری یک کانون اصلاح و تربیت برای اجرای این قانون تاسیس می نماید  )) . ساختمان اولین کانون اصلاح و تربیت ایران ، 9 سال پس از تصویب این قانون در سال 1347 در شمال غرب تهران تهران ، انتهای شهر زیبا ، در کوی کن تاسیس گردید . در سال های بعد در مشهد و اهواز نیز کانون های اصلاح و تربیت باامکانات کمتر تشکیل شدند . این روند ادامه یافت و در سایر استان ها کانون های اصلاح و تربیت با الگوگیری از کانون اصلاح و تربیت استان تهران تاسیس گردیدند ، با این تفاوت که کانون اصلاح و تربیت تهران در ابعاد وسیع تری به نسبت سایر کانون های اصلاح و تربیت کشور احداث گردیده است و بخش قابل توجهی از بازدیدهایی که از سوی مجامع حقوق بشر انجام می گیرد ، از کانون اصلاح و تربیت تهران می باشد و این روند ادامه یافت به طوری که در سال 1376 ، 6 کانون اصلاح و تربیت ، تا سال 1385، 23 کانون اصلاح و تربیت و اکنون 29 کانون اصلاح و تربیت در سطح استان های کشور وظیفه نگهداری و اصلاح و تربیت اطفال و نوجوانان بزهکار را بر عهده دارند و در 2 استان فاقد کانون اصلاح و تربیت ، ( استان های سمنان و آذربایجان شرقی ) نوجوانان بزهکار را در بندهای جوانان زندان ها نگهداری می کنند . کانون اصلاح و تربیت مرکز نگهداری ، تهذیب و تربیت اطفال و نوجوانانی است که به علت ارتکاب بزه محکوم شده اند . كودكان و نوجوانان معارض قانون به خاطر رفتار یا انجام اعمالی به تشخیص دادگاه صالح به كانون اصلاح و تربیت تحویل می‏شوند. این مراكز در ورود مددجو و صدور حكم آزادی نقشی ندارد، و دادگاه آن را تعیین می‏نماید . کانون اصلاح و تربیت استان تهران ، به موجب قانون تبدیل شورای سرپرستی زندان ها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور به « سازمان زندان ها و اقدامات تامینی و تربیتی » مصوب 17 / 11 / 64 و ماده 18 آیین نامه قانونی مقررات اجرایی سازمان زندان ها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور مصوب    7 / 1 / 72 تحت نظارت سازمان زندان ها اداره و نگهداری می شود . در مهرماه 1378 ، به دستور ریاست سازمان زندان ها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور و مدیر کل اداره کل زندان های استان تهران و با همکاری کانون اصلاح و تربیت ، در ضلع شمالی کانون، مکانی برای نگهداری دختران بزهکار تعبیه شد . بدین ترتیب نوجوانان دختر معارض قانون که تاقبل از این تاریخ در زندان ها به همراه مجرمین بزرگسال نگهداری می شدند به کانون تهران منتقل گردیدند . از مهمترین اهداف تأسیس كانون اصلاح و تربیت جداسازی نوجوانان بزهکار از مجرمین بزرگسال ، تربیت و تهذیب طفل بزهکار و اقدامات تربیتی درباره او تا مرحله باز توانی است و تا زمانی ادامه می یابد که بتواند فرد شایسته ای شود .

منبع

صیرفی، تینا(1392) ، تجربه ی مددجویان از اقامت در کانون اصلاح و تربیت، پایان نامه کارشناسی ارشد،رفاه اجتماعی ،دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0