تاب آوری چیست؟

سال هاست كه تاب آوري به عنوان يك استعاره تأثيرگذار از علوم طبيعي وارد روان شناسي شده است. اين مفهوم به شيوه هاي گوناگوني تعريف شده و داراي ادبيات پيچيده و وسيعي بخصوص در روانشناسي رشد بوده و در مددكاري اجتماعي و جامعه شناسي نيز رو به افزايش است. به دليل اينكه تاب آوري به روش هاي گوناگون و نيز در موارد متفاوت استفاده مي‌شود، منتقدان ان را حشو و زائد مي‌دانند. علي رغم اين انتقادات ، محققان از سال 1980 به بعد، به شكل سرسختانه اي به تاب آوري به عنوان يك مفهوم نظام مند توجه نشان مي‌دهند. و از آن به عنوان يك ايده كاربردي با ارزش عملگرايي بالا حمايت  مي‌كنند.

طرفداران عملكرد توانايي محور به جاي تمركز بر آسيب معتقدند كه حوزه روانشناسي مثبت براي متخصصان فرصتي فراهم خواهد كرد تا با داشتن ابزار هاي جديد، مراجعان خود را از چشم انداز وسيع تر و كامل تري بنگرند.

از جمله عواملي كه باعث سازگاري هر چه بيشتر آدمي با نيازها و تهديدهاي زندگي مي‌گردد تاب آوري است كه جايگاه ويژه‌اي در حوزه روانشناسي رشد، خانواده و بهداشت رواني دارد، به طوري كه هر روز بر شمار پژوهش هاي مرتبط با اين سازه افزوده  مي‌شود.عبارت خطرساز و تاب آوري در اين حوزه از مطالعات تا حدودي رايج است و معمولاً از عبارات مشابهي مانند تاب آوردن، تاب آوري روانشناختي، تاب آوري هيجاني، سخت رويي و تدبير، انعطاف پذيري و بهبود پذيري نيز نام برده  مي‌شود. از تاب آوري به عنوان يك ايده خوب باارزش عمل گرايي بالا براي كمك و تقويت افراد در مواجهه با ناملايمات و حفظ كردن آنان در برابر خطراتي كه در طول زندگي شان به وجود  مي‌آيد، ياد  مي‌كنند.

ورنر از جمله اولين دانشمنداني بود كه در دهه 1970 از اصطلاح تاب آوري استفاده كرد، او گروهي از بچه هاي منطقه كايوايي در هاوايي را مورد مطالعه قرار داد كه درفقر بسر مي‌بردند و يا با والدين بيمار رواني يا الكليك و يا اخراج شده از كار زندگي  مي‌كردند از اين تعداد دوسوم در سنين بالاتر رفتارهاي ويرانگر از خود نشان دادند، اما يك سوم رفتارهاي مخربي نداشتند، گروه اخير را تاب آور ناميد. ميزان تاب آوري براي بسياري از كودكان يكسان نيست زيرا آهنگ رشدشان نيز متفاوت است. به اين معني كه ما نمي‌توانيم از آنان انتظار داشته باشيم از مدل و تكنيك هاي مشابهي براي شكل دهي تاب اوري خود استفاده كنند، بلكه ما مي‌توانيم تاب اوري را به كودكان مشابه با شيوه اي كه به آنان آموزش مي‌دهيم چگونه فوتبال بازي كنند يا چگونه از ابزار موسيقي استفاده كنند، آموزش دهيم.

يكي از سازه­هاي مهم در حوزه روانشناسي سلامت، تاب آوري است كه جايگاه ويژه اي در حوزه هاي روانشناسي مثبت نگر، روانشناسي خانواده و بهداشت رواني دارد. كانر و ديويدسون (2003) تاب آوري را توانمندي فرد در برقراري تعادل زيستي- رواني در شرايط خطرناك بيان مي­كنند. آنها تاب­آوري را تنها پايداري در برابر شرايط تهديدكننده قلمداد نمي­كنند، بلكه شركت فعال فرد در محيط را مهم مي‌دانند. امروزه تاب آوري در حوزه­هاي بهداشت رواني و روانشناسي تحول، جايگاه ويژه اي براي خود كسب كرده است و بيشتر از دو دهه است­كه به عنوان يك سازه مهم در تئوري­ها و پژوهش­هاي بهزيستي مطرح است. كامپفر (1996) معتقد است كه تاب آوري نقش مهمي در بازگشت  به­ تعادل اوليه يا رسيدن به تعادل سطح بالاتر دارد و از اين رو، سازگاري مثبت و موفق را در زندگي فراهم مي­كند، در عين حال كامپفر به اين نكته اشاره مي‌نمايد­ كه سازگاري مثبت با زندگي، هم مي­تواند پيامد تاب آوري به شمار رود و هم به عنوان پيشايند، سطح بالاتري از تاب آوري را سبب شود. وي اين مسأله را ناشي از پيچيدگي تعريف و نگاه فرايندي به تاب آوري مي‌داند. تاب آوري اشاره بر فرايندي پويا دارد­ كه انسانها در زمان مواجهه با شرايط ناگوار يا ضربه هاي روحي به صورت رفتار انطباقي مثبت از خود نشان مي­دهند. برخي ويژگي‌ها به صورت بالقوه در افراد به وديعه گذاشته شده است. اما ظهور و اعتلاي آنها مستلزم شناخت دقيق­تر، پرورش و بكارگيري است. تاب آوري به قابليت تطابق انسان در مواجهه با بلايا يا فشارهاي جانكاه، غلبه يافتن و حتي تقويت شدن بوسيله آن تجارب اطلاق مي‌شود. اين خصيصه با توانايي دروني شخص و مهارت هاي اجتماعي و تعامل با محيط حمايت مي‌شود، توسعه مي‌يابد و به عنوان يك ويژگي مثبت متبلور مي‌شود.

عوامل ارتقاء تاب آوري به طور مشترك در سه سطح مورد بحث قرار گرفته اند كه عبارتند از عوامل فردي، خانوادگي و عوامل اجتماعي كه افراد در آن زندگي  مي‌كنند. لذا ارزيابي ظرفيت سازگاري يك فرد ناشي از ارزيابي جامع هر يك از اين سطوح است و به همان ميزان كه نياز به مداخلات مؤثر براي رشد منابع و مهارتهاي دروني فرد وجود دارد براي ارتقاء بيشتر تاب آوري بايستي به تغيير محيط اجتماعي نيز توجه شود، به طوري كه بتوانند بر مشكلات و تأثيرات منفي محيط، غلبه كنند. تاب آوري به زبان ساده، تطابق مثبت در واکنش به شرايط ناگوار  است.

با توجه به تأكيد متخصصان بر آموختني بودن مهارت هاي گوناگون تاب آوري  مي‌توان با آموزش اين مهارت‌ها به افراد، سطح سلامت رواني و هيجاني آنان را افزايش داد و از اين رو احساس رضايت مندي از زندگي را در آنها بالا برد. به باور استرنبرگ و بري (1994) با آموزش مهارتهايي همانند مهارت هاي ارتباطي، مقابله، جرأت بخشي و ابراز وجود  مي‌توان تاب آوري و به دنبال آن سطح سلامت افراد را افزايش داد.

فارلين و كارول (2000) در تحقيقي كه با عنوان برنامه مداخله گروهي براي افزايش سلامت روانشناختي نوجوانان در معرض خطر انجام دادند معتقدند كه امكان تلقين مهارت هاي تاب آوري در فضاي درمان گروهي براي نوجوانان بيشتر فراهم است. نتايج نشان داد كه افرادي كه زير چتر تاب آوري قرار گرفتند اظهار داشتند كه  مي‌توانند تاب آوري را مديريت كنند. علاوه بر اين بنظر  مي‌رسد مدارس مي‌توانند نقش هدايتي در مديريت تاب آوري را از طريق مداخلات گروهي فراهم آورند.

مهم ترين نتيجه کاربردي برآمده از دل پژوهش‌هاي تاب آوري، اين است که مي‌توانيم توانمندي افراد را ارتقاء دهيم به گونه‌اي که آنها احساس هويت و کارآمدي، توانايي تصميم گيري، هدف گذاري و باور به آينده دست يابند و از اين راه بتوانند نيازهاي اوليه انساني خود براي مهرباني، رابطه با ديگران، چالش، قدرت و معناداري را در شرابط طاقت فرسا بعنوان کانون توجه هرگونه مداخلات پيشگيرانه، آموزشي و رشد فردي قرار دهند.

منبع

پیری، فریده(1393)، بررسي اثربخشي آموزش  تاب آوري بر کيفيت زندگي و کاهش رفتارهاي پرخطر دانش آموزان، پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی تربیتی، دانشگاه بوعلی سینا همدان.

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید.

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0