تئوری های مرتبط با اخلاق کدامند ؟
تئوری تکاملی شناختی
براین فرض استوار است که ادراک (تصور)فرد از اخلاق، که با سطح تکامل اخلاقی وی نشان داده می شود، بر شیوه ای که وی با آن مسائل اخلاقی را حل و فصل می کند اثر گذار است.
تئوری نا هماهنگی شناختی
استدلال می کند که افراد تلاش می کنند تا به سازگاری دست پیدا کنند و با ادراکاتی که منجر به وضعیت عارض می گردد، چالش دارند(اعتقادات اخلاقی شخصی که با رفتارشرکت به چالش افتد می تواند کارمند را به ترک سیستم اعتقادهای اخلاقی اش به منظور حفظ شغلش مجبور کند)
تکامل اخلاقی شناختی
یکی از تئوری ها در زهروان شناسی اجتماعی – اخلاقی که به طور وسیعی مورد استفاده واقع شده، تئوری استدلال اخلاقی تکاملی کولبرگ است. کولبرگ ی سطح وسیع از توسعه اخلاقی شناختی را معرفی کرد. پایین ترین سطح عبارت است از سطح پیش عرفی که یک شخص بر مبنای پیامدهای فردی مثل جریمه، پاداش و… تصمیم می گیرد، چه چیزی درست و چه چیزی نادرست است(مثلا فرددزدی نمی کند چون دوست ندارد روانه زندان شود). سطح بعدی، سطح عرفی است که در این سطح تصمیم گیری در ارتباط با این که مطابق با انتظارات جامعه، خانواده یا گروه هم سالان، چه چیزی درست است(مثلا فرد دزدی نمی کند چون خانواده و دوستان ذهنیت نا مطلوبی پیدا خواهند نمود). بالاترین طبقه عبارت است از سطح فراعرفی. در این سطح باور به درستی چیزی متاثر ار ارزش ها یا اصول جهانشمول است، فرد، ارزش های اخلاقی را جدای از نفوذ گروه ها تعیین می کند و به اصول انتخابی اما غیر اختیاری در راستای راه بری استدلال تکیه می کند(مثلا فرد دزدی نمی کند زیرا این عمل نمایان گر توزیع مجدد ناعادلانه ثروت است)تئوری های کولبرگ توجه زیادی در ادبیات حسابرسی به خود جلب کرده است. به طور قطع، رویکرد کولبرگ محدودیت هایی دارد. به عنوان مثال رست و دیگران ابراز داشتند که قضاوت اخلاقی تنها یک گام در فرآیند روان شناختی چند مرحله ای اخلاق است. آن ها استدلال می کنند که چهار مولفه منجر به رفتار اخلاقی می شود: قضاوت اخلاقی، انگیزش اخلاقی، حساسیت اخلاقی و شخصیت اخلاقی(منش اخلاقی). رست و دیگران درعین حال ادعا می کنند که کارکرد خاص ساخت قضاوت اخلاقی عبارت است از فراهم نمودن رهنمود نظری برای انتخاب عمل در موقعیت هایی که ادعاهای اخلاقی در تارض هستند. در این ارتباط، حسابرسان باید منافع مدیریت- صاحبکار، شرکت، سهام داران، بستانکاران، اعتبار دهندگان و منافع عمومی را در حین ارائه اظهار نظر درباره صورت های مالی،متعادل کنند.
تئوری رفتار برنامه ریزی شده
بیان می دارد که نگرش یک فرد نسبت به یک رفتار، حداقل تا حدی، براساس اعتقادها و ارزیابی های وی در ارتباط با پیامدهای آن رفتار تعیین می شود. احتمالا افراد ، اهمیت پیامدهای یک عمل خاص، همین طور زمان رخداد آن و افرادی که این پیامدها در ارتباط با آن ها رخ می دهد را مورد ارزیابی قرار می دهند. تحقیق های تجربی نشان می دهند که اعتقادات هنجاری شخص درمورد نگرش های دیگران نسبت به یک عمل نیز، نگرش آن ها نسبت به نوع رفتار را تحت تاثیر قرار می دهد.
تئوری هانت ویتل
ادراک افراد از یک موضوع یا مساله اخلاقی، درک آن ها از رویکردهای گوناگون احتمالی جهت رفع و حل آن مساله یا مشکل را در پی دارد. پس از آن که فرد مجموعه ای از راه های گوناگون یا فعالیت ها را در نظر گرفت، احتمال دارد دو ارزیابی اخلاقی مهم صورت گیرد: ارزیابی وظیفه شناسنانه و ارزیابی غایت شناسانه. وظیفه شناسی برخود فعالیت ها یا رفتارهای مصرف کننده متمرکز می باشد، در حالی که غایت شناسی بر عواقب آن رفتار ها تمرکز دارد. در ارزیابی وظیفه شناسانه، فرد در جت اریابی صحیح یا غلط بودن ذاتی رفتارها تلاش می کند.مطابق مدل هانت- ویتل، ارزیابی وظیفه شناسانه، شامل مقایسه رفتارها و رویکردهای گوناگون با مجموعه ای از هنجارهایی است که نشان دهنده ارزش های شخصی مصرف کننده است.در ارزیابی های غایت سناسانه موضوع اساسی عبارت است از، تخمین اشخاص از نتایج مطلوب و نامطلوب تصمیم. یک رفتار خاص در صورتی که نسبت به دیگر رفتارها و در مقایسه با نتیجه های بد و نامطلوب منجر به نتیجه های خوب و مطلوب بیشتری شود، به عنوان اخلاقی ترین تصمیم شناخته خواهد شد. ارزیابی غایت شناسانه شامل موارد درپی آمده است: عواقب هریک از رفتارها یا رویکردهای جایگزین برای گروهای مختلف ذی نفعان احتمال این که چه نتیجه ای برای هریک از گروه های ذی نفع روی می دهد مطلوبیت یا عدم مطلوبیت هریک از نتیجه های اهمیت هریک از گروه های ذی نفع.خروجی نهایی ارزیابی های غایت شناسانه عبارت خواهد بود از باور شخص درباره خوب و بد نسبی حاصل از هریک از انتخاب های ممکن . علاوه بر موارد یاد شده این مدل بیان می دارد که در اغلب موقعیت ها،قضاوت های اخلاقی افراد تابعی ازهر دو نوع ارزیابی ها هستند. قضاوت های اخلاقی یک فرد(باور وی درخصوص میزان اخلاقی یا غیر اخلاقی بودن یک انتخاب)رفتار را از طریق ایجاد تمایلات تبیین می کند. علاوه برآن، ساختار کنترل فعالیت ها و اعمال ممکن است موجب شود که رفتارنسبت به قضاوت های اخلاقی و تمایلات نا مرتبط باشد. آخرین عامل، تحت عنوان محدودیت های موقعیتی عبارت است از عوامل خارجی فراتر از کنترل تصمیم گیرنده که ممکن است رفتار وی را تحت تاثیر قرار دهد. پس از آن که شخص رفتاری را انتخاب کرد، نتایج حقیقی حاصل از آن رفتار را ارزیابی می کند. این عواقب و نتیجه ها پس از مقایسه با نتایج مورد انتظار برای فرد، باز خوردی را فراهم می کند.
منبع
جوکار ، جواد (1394) ،رابطه رشد قاوت اخلاقی باخلاقیت و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه اول ارسنجان ،پایان نامه کارشناسی ارشد برنامه ریزی درسی ،دانشگاه آزاداسلامی واحد ارسنجان
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید