تئوری خاکستری چیست؟
تئوری سیستمهای خاکستری اولین بار در سال 1982 توسط دنگ مطرح شد. سیستمهای خاکستری به سیستمهایی گفته میشود که حاوی اطلاعات ناقص شناخته شده و شناخته نشده باشند. این تئوری در مواردی مثل تجزيه و تحليل، مدلسازی، پيشبيني، تصميمگيري و کنترل میتواند مورد استفاده قرار گیرد. با توجه به جذابیتهای این تئوری و ناآشنا بودن این تئوری در کشور ما تا اندازه ای سعی شده است که در این مقاله به معرفی اين تئوري پرداخته شود.
تعریف تئوری خاکستری
در دنیاي اطراف ما سیستمهاي گوناگون و فراوانی وجود دارد که هر روزه با آنها مواجه میباشیم و مجبور به تصمیمگیريهاي مناسب در مورد آنها هستیم. این سیستمها داراي اجزا و زیرسیستمهاي خاص خود میباشند که براي شناخت آنها بایستی علاوه بر شناخت این اجزا، روابط بین آنها و همچنین ساختار سیستم نیز معلوم گردد. اما اتخاذ تصمیمات درست نیازمند وجود اطلاعات کافی میباشد که درعمل کمتر سیستمی را میتوان یافت که تمام اطلاعات آن شناخته شده باشند. چرا که تعیین تمام اجزا و روابط بین آنها در بیشتر سیستمها یا غیرممکن بوده و یا بسیار پرهزینه و غیراقتصادي میباشد. سیستمهاي اجتماعی، سیستمهاي زیست محیطی، سیستمهاي اقتصادي، سیستم آناتومی انسان از جمله این موارد میباشند. در حال حاضر و با توجه به دانش فعلی بشر، براي مواجهه با این سیستمهاي پیچیده، مجبورهستیم که بسیاري از ابعاد این سیستمها را سادهسازي کرده و در طی این فرآیند، شاخ و برگ اطلاعات را حذف کنیم که گاهی در پایان، سیستم مدلسازی شده به یک «شیر بی یال و دم» شبیه خواهد شد و در بهترین حالت تصویر مبهمی از سیستم اصلی را بهدست میدهد که آن نیز فقط بخشی از اطلاعات را در اختیار ما قرار میدهد.
از آنجا که همواره اطلاعاتی که از سیستمهاي دردست بررسی، حاصل میشود ناکامل هستند لذا عدم اطمینان نیز به عنوان جزء لاینفک این سیستمها همواره خودنمایی میکند که این امر به نوبه خود مواجهه و تصمیمگیري در مورد این سیستمها را با مشکل بزرگتري روبرو مینماید. اگر اطلاعات واضح و شفاف یک سیستم را بارنگ سفید و اطلاعات کاملآ ناشناخته یک سیستم را با رنگ سیاه تجسم کنیم در این صورت خواهیم دید که اطلاعات مربوط به بیشتر سیستمهاي موجود در طبیعت اطلاعات سفید(کاملآ شناخته شده) و یا سیاه( کاملآ ناشناخته) نیستند، بلکه مخلوطی از آن دو یعنی به رنگ خاکستري میباشند. بنابراین خاکستري بودن یک سیستم، امري مطلق و سیاه و سفید بودن آن، امري نسبی است. این گونه سیستمها را سیستم خاکستري مینامند. از آنجا که اصلیترین مشخصهي یک سیستم خاکستري، کامل نبودن اطلاعات مربوط به آن سیستم است لذا این موضوع، نقطه اساسی براي شروع بررسی این گونه سیستمها میباشد و هدف اصلی، بر کشف خصوصیات واقعی این سیستم ها در شرایط کمبود اطلاعات متمرکز شده است.
علاوه بر اینکه طبیعت پیرامونی ما سفید (پر از اطلاعات واضح) نیست و از طرفی سیاه (کاملا خالی از اطلاعات) هم نیست، بلکه بیشتر خاکستري (مخلوطی از سیاه و سفید) است، تفکرات و اعمال ما نیز مستقل از مقدار تحلیلگرایی و عملی بودن آنها، خاکستري هستند و در حقیقت، بشر از ابتداي خلقت تاکنون همواره با یک فضاي رابطهاي اطلاعات خاکستري با ابعاد چند گانه، مواجه بوده است. هدف تئوري سیستمهاي خاکستري و کاربردهاي آن ایجاد پلی بین علوم اجتماعی و علوم طبیعی است که در آن خاکستري به مفهوم فقر اطلاعات، نقص اطلاعات و عدم اطمینان می باشد.
مفاهیم اساسی سیستم هاي خاکستري
بیشتر سیستمها از جمله سیستمهاي اجتماعی، اقتصادي، کشاورزي، صنعتی، زیست محیطی و بیولوژیک بر مبناي زمینه و دامنه موضوع مورد مطالعه آنها نامگذاري شدهاند. اما نام سیستمهاي خاکستري بر اساس رنگ موضوع مورد مطالعه، انتخاب شده است. یکی از معروفترین اصطلاحات در این زمینه، عبارت جعبه سیاه است که درباره موضوعی به کار میرود که روابط و ساختار داخلی آن براي بررسیکننده کاملآ ناشناخته است. در این تئوري، کلمه سیاه بیانگر اطلاعات ناشناخته، کلمه سفید بیانگر اطلاعات کاملا شناخته شده و کلمه خاکستري بیانگر اطلاعاتی است که بخشی از آن شناخته شده و بخشی از آن ناشناخته باشند. سیستمهاي سیاه، سفید و خاکستري نیز به همین روال تعریف می شوند.
به طور کلی در تئوري سیستم هاي خاکستري ، تمام سیستمها به سه دسته سفید، سیاه و خاکستري تقسیمبندي میشوند که قسمتهاي سفید نشاندهنده پیامهاي واضح در یک سیستم میباشند و قسمتهاي سیاه شامل پیامهاي کاملا ناشناخته هستند. ناکامل بودن اطلاعات و یا عدم اطیمنان در مورد اطلاعات بیانگر رنگ خاکستري براي سیستم میباشد. به عبارت دیگر عدم اطمینان خاکستري هم پیامهاي شناخته شده و هم پیامهاي شناخته نشده را در بر می گیرد.
در پژوهشهاي علمی، اقتصادي واجتماعی به طورمداوم با موقعیتهایی روبرو میشویم که اطلاعات موجود ناقص میباشند. مثلا در سیستمهاي الکتریکی به دلیل وجود پارامترهاي تصادفی جریان و ولتاژ، مشکل کنترل سیستم وجود دارد. یا در یک سیستم عمومی اقتصادي یا اجتماعی آنالیز تاثیر وروديها بر خروجیها بسیار مشکل است که این امر از شفاف نبودن تفاوت بین محیط داخلی و محیط خارجی و مشکلات موجود در تعیین دقیق مرز سیستم، ناشی میگردد. تعدد و گستردگی دامنه این گونه موارد به دلایل مختلفی از جمله، کمبود اطلاعات مدل سازي، عدم وجود یک مدل سیستمی مناسب، انجام نادرست مشاهدات ویا انتخاب و به کارگیري متغیرهاي کنترلی نامناسب میباشد. چهار امکان مختلف که میتوانند منجر به ناقص بودن اطلاعات شوند عبارتند از:
- اطلاعات مربوط به عناصر و یا پارامترهاي سیستم ناقص است.
- اطلاعات مربوط به ساختار سیستم ناقص است.
- اطلاعات مربوط به مرزهاي سیستم ناقص است.
- اطلاعات مربوط به رفتارحرکتی سیستم ناقص است.
معنی و مفهوم اساسی و بنیادین خاکستري بودن، در ناقص بودن اطلاعات تجلی مییابد. از منظر اطلاعات، هر سیستمی که داراي کمبود اطلاعات مثلا درباره ساختار ارتباطی، مکانیزم عملکرد، خصوصیات رفتاري و … باشد به عنوان یک سیستم خاکستري دیده میشود. البته مفهوم خاکستري بودن را میتوان در شرایط مختلف و از زوایای گوناگونی تعمیم داد. جدول زیر جزییات این امر رانشان میدهد.
سیاه | خاکستری | سفید | |
اطلاعات | کاملا مجهول | ناقص | کاملا معلوم |
ظاهر | سیاه | خاکستری | سفید |
فرایند | جدید | جایگزینی جدید بجای قدیم | قدیم |
ویژگی | آشوبناک | پیچیده | منظم |
نتیجه | بدون پاسخ | پاسخ چندگانه | پاسخ یکتا |
مشکل اصلی فراروي تحلیلگران در مواجهه با سیستمهاي خاکستري واقعی آن است که بایستی با وجود محدودیت دادهها، بتوانند ساختار ذاتی سیستم و روابط بین اجزاي سیستم را تعیین نمایند. بدین منظور تدوین یک متدولوژي براي رسیدن به درکی صریح از اینگونه سیستمها، ضروري است. از طرفی اطلاعات خاکستري چنین سیستمهایی ممکن است با همدیگر ناسازگار بوده و یا داراي وابستگی درونی بسیار زیاد باشند. لذا روابط بین اطلاعات خاکستري یک محور مطالعاتی دیگر را در زمینه سیستم خاکستري بنیان می گذارد. جداي از اینکه یک سیستم چقدر پیچیده باشد، درهرصورت اطلاعات رکن اساسی آن را تشکیل میدهد. در عالم واقعی، وقتی با یک سیستم مواجه میشویم فقط قسمتی از عناصر کیفی اطلاعات مربوط به آن براي ما شناخته شده است و حتی ممکن است که فقط به دامنه تغییرات معینی از این عناصر پی بیریم.
لذا با توجه به این ابهام اطلاعات و کیفی بودن آن دانشمندان رویکردهاي جدیدي را مورد استفاده قرار داده اند که تئوري مشهور منطق فازي (مجموعه فازي) که در سال 1965 توسط “زاده” ارائه شد و باعث خلق سیستمهاي فازي گردید از مهمترین آن نمونه هاست. در مواجه با مشکلات مذکور و همچنین این واقعیت که منطق فازي، علیرغم لحاظ کردن ابهام سیستمها، اما همچنان ناکامل بودن اطلاعات را پوشش نمیدهد، در سال1982، دنگ از دانشگاه علوم و تکنولوژي هازمونگ چین اولین مقاله را در زمینه تئوري سیستم خاکستري تحت عنوان مسئله کنترل سیستمهاي خاکستري ارائه کرد و از آن پس تئوري سیستم خاکستري متولد شد. تاکنون تئوري سیستمهاي خاکستري در زمینه.هاي بسیاري از جمله کشاورزی، اکولوژي، اقتصاد، زمین شناسی، هیدرولوژي، ورزش، ترافیک، مدیریت، محیط زیست، و بیولوژي استفاده شده است.به طور خلاصه ایده اساسی تئوري خاکستري را میتوان این گونه بیان کرد که با تمرکز بر اطلاعات جزئی یا محدود موجود از سیستم، تلاش میشود که تصویر کلی سیستم تجسم شود.
اصول بنیادی سیستمهای خاکستری
در طی مراحل ایجاد و گسترش تئوري خاکستري اصول بدیهی و بنیادي زیر توسط دانشمندان مختلف ازجمله دنگ به عنوان زیر بناي این تئوري ارائه شده است.
اصل بدیهی1) اصل تمایز اطلاعاتی: تمایز و اختلاف نشانگر وجود اطلاعات است. یعنی هر قطعه از اطلاعات بایستی حامل نوعی اختلاف باشد. تمام تفاوتهاي موجود بین موضوعات و وقایع طبیعی اطلاعاتی را براي ما فراهم کرده است که بتوانیم طبیعت آنها را بشناسیم. چنانچه قطعه اطلاعات I درك و فهم ما را درباره موضوعی تغییر دهد در آن صورت مسلما قطعه اطلاعات I متفاوت از آن چیزی است که در درك اولیه ما از آن موضوع وجود داشته است. هرچه قدر محتواي یک قطعه اطلاعات I زیادتر باشد، تفاوت موضوع با حالت اولیه آن بیشتر خواهد بود.
اصل بدیهی 2) اصل عدم یکتایی: هر مسئلهاي که داراي اطلاعات ناقص و یا نامعین باشد، پاسخ یکتا ندارد. به دلیل این اصل که از قواعد اساسی کاربرد تئوري سیستمهاي خاکستري است، هرکس میتواند با انعطافپذیري به مسئله نگاه کند و نتیجتآ به طور موثرتري به اهدافش برسد. اصل عدم یکتایی بهگونهاي راهبردي از طریق مفهوم اهداف خاکستري جنبه واقعی به خود میگیرد. این مفهوم در اصل تجمیعی از مفاهیم عدم یکتایی و حدودناپذیري اهداف میباشد. مثلا اگر یک دانش آموز دبیرستانی خود را فقط به قبولی در یک دانشگاه بهخصوص مقید نماید، در آن صورت شانس قبولی او در دانشگاه، بطور قابل ملاحظه اي، نسبت بهحالتی که چندین انتخاب براي خود قائل شود، کاهش مییابد. زیرا در حالت اخیر، وي داراي چند هدف میباشد که طبعا شانس رسیدن به یکی از آنها بیشتر است. اصل عدم یکتایی بعنوان یک درك جامع دیده میشود که در آن هر هدفی قابل پیگیري، هر اطلاعاتی قابل تکمیل، هر طرح ازپیش تعیین شدهاي قابل بهبود میباشد، هر ارتباطی میتواند هماهنگ شود، هر منطق فکري می تواند جهات چند گانه داشته باشد، هر درکی میتواند عمق یابد و هر مسیري می تواند بهینه شود. وقتی که امکان پاسخهاي چندگانه وجود داشته باشد یک فرد میتواند از طریق تجزیه و تحلیل قطعی و تکمیل نمودن اطلاعات به یک یا چند راهحل رضایتبخش دست یابد. لذا روش یافتن پاسخ بر مبناي اصل عدم یکتایی، روشی است که تجزیه و تحلیل کمی و کیفی را ترکیب میکند.
اصل بدیهی 3) اصل حداقل اطلاعات: یکی از خصوصیات و ویژگیهاي تئوري سیستمهاي خاکستري این است که بیشترین و بهترین استفاده را از حداقل مقدار اطلاعات موجود، به عمل میآورد. اصل حداقل اطلاعات میتواند بعنوان یک تجمیع منطقی از کم و زیاد تعبیر شود. تئوري خاکستري میتواند حتی با استفاده از نمونههاي کوچک و یا اطلاعات ضعیف (ناچیز) مسائل داراي عدم اطمینان را بررسی نماید. بنیان این مطالعات برمفهوم فضاي اطلاعات کراندار (محدود شده) بنا شده است. این اصل قلمرو اساسی تئوري سیستم خاکستري براي نمایش تواناییهاي آن میباشد. مقدار اطلاعات قابل دسترسی، مرز جداکننده خاکستري و غیر خاکستري را تعیین میکند لذا کشف و استفاده از حداقل مقدار اطلاعات موجود، پایه منطق فکري درحل مسائل مربوط به تئوري سیستمهاي خاکستري را تشکیل میدهد.
اصل بدیهی 4) اصل بنیان تشخیص: اطلاعات، پایه و بنیان هرچیزي است که مردم میفهمند و تشخیص میدهند. این اصل چنین بیان میکند که هرگونه تشخیص، بر پایه اطلاعات بنا شده است و با اطلاعات کامل و معین، امکان تشخیص قاطع براي مردم وجود دارد و براساس اطلاعات ناقص و نامعین فقط امکان تشخیص خاکستری، ناقص و نامعین براي آنها فراهم است .
اصل بدیهی 5) اصل اولویت اطلاعات جدید :کارکرد یک قطعه اطلاعات جدید (تازه) از کارکرد یک قطعه اطلاعات قدیمی، بالاتر است. این اصل نکته کلیدي درباره اطلاعات به کار گرفته شده در تئوري سیستمهاي خاکستري را بیان میکند. در مدلسازي خاکستری پیشبینی خاکستری، تحلیل خاکستري، ارزیابی خاکستري و تصمیمگیري خاکستري میتوان با اعمال وزن بیشتر به اطلاعات جدیدتر، اثرات بهتري را به دست آورد. مدل جایگزینی “نو” به جاي “کهنه” ما را به این مهم میرساند که وقتی اطلاعات جدیدي فراهم میشود، تمایل به سفیدسازي عناصر خاکستري تقویت میشود. این اصل تجسمی از این حقیقت است که بطورکلی اطلاعات نسبت به زمان حساس هستند.
اصل بدیهی6) اصل مطلق بودن (تمامیت) خاکستري بودن: ناکامل بودن اطلاعات یک امرمطلق میباشد. ناکامل بودن و عدم قطعیت اطلاعات یک اصل تام است و هر کامل بودن اطلاعات، امري نسبی و موقتی است و هنگامی که عدمقطعیت اولیه محو میشود یک عدمقطعیت جدید ظاهر میشود. لذا پیوسته درك و تشخیص انسان درباره دنیاي عینی نیز، از طریق تکمیل مداوم اطلاعات گسترش مییابد. چون تکمیل اطلاعات پایانناپذیر است لذا گسترش درك و تشخیص بشر از دنیا نیز بیانتها خواهد بود و بنابراین خاکستري بودن اطلاعات امري مطلق بوده و هرگز محو نخواهد شد.
در هر سیستم عمومی مثلا سیستمهاي اقتصادي، اجتماعی، کشاورزي، اکولوژیک و سیستمهاي آموزشی عوامل متعددي موثر هستند که تاثیر متقابل آنها وضعیت و روند رشد و توسعه سیستم را تعیین میکنند. در تجزیه و تحلیل سیستمها معمولا تلاش میشود، عواملی که اهمیت بیشتري دارند و در آینده نیز بر توسعه سیستم تاثیر بیشتري داشته باشند و یا عواملی که کندکننده رشد سیستم هستند شناسایی شوند. اما عملا همیشه در هر سیستم، عوامل ناشناخته و یا کمترشناختهشدهاي نیز وجود دارند. براي تجزیه و تحلیل سیستمها با استفاده از تکنیکهاي آماري نقاط ضعفی مانند موارد زیر وجود دارد:
- در این روشها به مقادیر زیادي داده نیاز میباشد و در غیر این صورت ممکن است نتیجهگیري آماري با قابلیت اعتماد و قابلیت اطمینان مقبول، بهسختی حاصل شود.
- تمام نمونهها و جامعهها بایستی از یک توزیع احتمال نمونهاي معین تبعیت نمایند که در آنها، روابط بین متغیرهاي اصلی سیستم و متغیرهاي وابسته، روابطی خطی است که در دنیاي واقعی این حالت به ندرت اتفاق میافتد.
- معمولا به محاسبات طولانی و سخت نیاز میباشد.
- اغلب ممکن است نتیجهگیريهاي کمی با نتیجه تحلیلهاي کیفی سازگار نباشد که این موضوع باعث درك نادرست از سیستم موردمطالعه میگردد.
منبع
میرشکار، نگین(1394)، ارزیابی عوامل موثر بر رضایت مشتری شرکت های بیمه با تئوری خاکستری، پایان نامه کارشناسی ارشد ،مدیریت صنعتی،دانشگاه علم و هنر
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید