تأثیر شبانه روزی و فقدان های ناشی از آن

کمبود محبت

کودک برای رشد جسمانی خود به انواع مواد غذایی احتیاج داردو برای رشد عاطفی خود و برای ورود به اجتماع نیز به محبت احتیاج دارد زیرا که وجود محبت برای کودک و رشد عاطفی او ضروری است. کودکان ما بیش از آن که به غذای مناسب و لباس گرم، اسباب بازی و هوای آزاد نیازمند باشند به مورد قبول و پذیرش واقع شدن، دوست داشته شدن نیاز دارند. آن ها باید احساس کنند که به کسی تعلق دارند. یک اصل روانشناسی تأیید میکند که فقدان محبت در سالهای ابتدای زندگی کودک نقش بسیار تعیین کننده ای دارد و در واقع هسته ی بیماری های روانی، اضطراب عمیق، و درگیری های عاطفی، در دوران بزرگسالی خواهد بود ، اما آن چه در شبانه روزی ها اغلب دیده می شود پذیرش مشروط است بدین معنی که تنها در صورتی که فرد مورد قبول باشد و به شیوه ی خاص حاکم عمل و احساس کند به او محبت می شود.

نباید فراموش کرد که تمامی ابزار مورد استفاده یک فرد برای محبت از کودکی تا بزرگسالی به مادر، پدر، همسر، فرزند، دوست و حتی میهن، نتیجه ی عشق و محبتی است که از دوران کودکی به او هدیه شده است. کودک در خانواده بطور غیرمستقیم از طریق ارتباطی که بین پدر و مادر به صورت احترام متقابل وجود دارد، محبت را یاد می گیرد حال آنکه در شبانه روزی روابط اداری است. در واقع نداشتن الگوی مناسب از جمله محرومیت های دیگر این کودکان است.در شبانه روزی ها انتظار محبت از مربی می رود زیرا اگر کودک نتواند ارتباط خوب و مناسبی را با مربی داشته باشد برای جبران خلاء عاطفی موجود، به محبت سایرین روی می آورد که اگر این اطرافیان منبع سالمی از نظر عاطفی نباشند، ضایعات فراوانی را به جای می گذارند.

محرومیت از مهر مادری

چنان چه کودک از محبت مادر ، در صورت حضور یا عدم حضور به هر نحو برخوردار نباشد این وضعیت را اصطلاحاً محرومیت از مهر مادر می نامند. و تمام کارهایی که برای پر کردن این خلاء انجام می گیرد به هیچ وجه نمی تواند این محرومیت را به طور کامل برطرف کند و محرومیت نسبی باقی می ماند. در تحقیقات ریبل ،نشان داده شد که بی مادری کامل در رشد روانی و جسمانی کودک اثر بسیار سوئی دارد.

بالبی، این گونه بیان می کند که عامل اصلی سلامت فکر کودک ارتباط گرم و دائم با مادر یا جانشین مادر است. تا جایی که مطالعات نشان داده است حالات عصبی در کودکان نتیجه ی مستقیم رفتار مربیان ، درصورت عدم حضور مادر است .جدای این مسائل برخورداری از چند مادر با نقش های متفاوت و شخصیت های متفاوت خود از جمله مشکلات حاکم در شبانه روزی ها است و این کودکان نسبت به کودکانی که از محبت یک مادر برخوردارند مشکلات بیشتری از نظر رشد شخصیتی دارند.

 عدم ثبات و استمرار امنیت روانی و اجتماعی در روابط

تنها در محیطی توأم با محبت و صمیمیت کودکان توانایی برخورداری از یک شخصیت با ثبات را پیدا می کنند. محیطهای جمعی خالی از روح خانوادگی شبانه روزی ها گرچه عنوان خطیر شبه خانواده به آنها داده می شود لیکن هیچ یک از مراحل حفظ ثبات شخصیتی این کودکان را در نظام تربیتی خود دارا نیستند در واقع شبانه روزی قبل از آن که یک شبه خانواده باشد در اصل یک سازمان و تشکیلات اداری است. ثبات در شخصیت به معنای داشتن نگرشی پایدار نسبت به زندگی و تصمیم گیری های به جا و معقول است چیزی که در محیط های متغیر شبانه روزی به کودکان عرضه نمی شود. برای یک کودک آنچه بسیار حائز اهمیت است دلایل پذیرش یا رد اوست. متأسفانه به دلیل وجود مربیان و مراقبان نوبتی و در واقع مواجهه کودک با رفتارها و عقاید گوناگون، یکنواختی در امر تشویق و تنبیه وجود ندارد. به کودک می گویند این کار را نکن اما در قریب به اتفاق موارد فرصت  این که بگویند چه کاری را بکن وجود ندارد، کودک تنبیه می شود بدون این که متوجه شود علت تنبیه عمل اوست و نه خود او.محبت بی قید و شرط در شبانه روزی وجود ندارد. زندگی مشروط است به رعایت قوانین و یا عدم رعایت آنها. شخصیت کودک شکل نیافته و رشد پیدا نمی کند و این نگرانی برای او همیشه وجود دارد که آیا مورد قبول و تأیید اطرافیان قرار می گیرد یا نه.

یکی دیگر از مسائلی که جدای تغییر مداوم مراقبان وجود دارد، تغییر محل شبانه روزی ها و انتقال کودکان از یک مرکز به مراکز دیگر است ؛ که البته در برخی موارد به منظور تنبیه کودک است و این خود عاملی در جهت عدم ثبات و امنیت در کودک است. تغییرات مداوم محیطی و رفتاری به هر علتی که باشد، امکان همانند سازی با یک الگوی قابل اعتماد و ثابت را از کودک و نوجوان سلب می کند. در حالی که تحقیقات انجام شده نشان داده اند همانندسازی خاصه با افرادی که شخصیت قوی و توانایی دارند حداقل نتیجه ای که به بار می آورد احساس امنیت داشتن کودک است.با حضور فرد در چنین وضعیت ناپایداری نه تنها شخصیت باثباتی شکل نمی گیرد بلکه مشکلات عدیده ای را برای او ایجاد کرده، و نوعی حالت انفعالی و عدم تمایل به استقلال در تصمیمات مهم و در نهایت بی اعتمادی به خود و دیگران است.

دلایل نفرت از شبانه روزی

نفرت از شبانه روزی از جمله مسائلی است که فضا را برای فرار فرزندان از مراکز مهیا می کند. نگرش منفی جامعه و اطرافیان منجر به انزجار او از محیط زندگی اش می شود و در نتیجه فرد برای از بین بردن برچسب شبانه روزی از پیشانی خود دست به فرار می زند.البته باید مدنظر داشت چنان چه اطرافیان این فرزندان، مربیان، مراقبان و سایر افراد ارتباط سالم، صادقانه، همراه با صمیمیت و تعامل عاطفی به صورتی واقع بینانه با آنها داشته باشند تا اندازه ای قضیه فرار منتفی می شود و در واقع ارتباط صحیح یکی از راه های پیشگیری از بروز آسیب های فردی و اجتماعی است.

نفرت از شبانه روزی می تواند به دلایل ذیل باشد :

  • به دلیل عدم برخورد صحیح جامعه با فرزند شبانه روزی و برچسب گذاری.
  • نداشتن آسایش و برنامه ی مناسب برای اوقات فراغت
  • یکنواختی محیط و الزام به تکرار.

وابستگی

کودکان شبانه روزی خصوصاً آن هایی که از ابتدا و از دوران تولد به بعد در شبانه روزی زندگی کرده اند از نظر احساسی و عاطفی در دو قطب افراط و تفریط به سر می برند  و توانایی کنترل احساسات و عواطف خود را به صورت آگاهانه دارا نیستند. آنها افرادی آسیب پذیر بوده که وجه افتراق بین صداقت و نادرستی، محبت و نامهربانی برایشان روشن نیست، گاهی به همه کس و همه چیز بدبین هستند و گاهی خوشبین. این  کودکان به جای استفاده از تجارب دیگران ترجیح می دهند خودشان مسائل و موقعیت های جدید را تجربه کنند. در عین حال تنها پناه آنها همان حصار شبانه روزی است. کودکان شبانه روزی روحیه ی وابسته ای دارند و البته آنها از زندگی چیز زیادی جز احساس آرامش و امنیت و کسی که جوابگوی این خواسته آنها باشد، نمی خواهند کسی که با اطمینان خاطر و بدون ترس از طرد شدن به حمایت او دل ببندند.

اعتماد به نفس

زمانی که کودکی از بدو تولد درون خانواده در کنار والدین زندگی می کند و رشد می یابد و در حقیقت یک زندگی بهنجار و طبیعی دارد، غالباً از اعتماد به نفسی نسبی و مناسب در جهت استفاده از نیروها و استعدادهای بالقوه اش برخوردار است. فرزندی که بتواند به خانواده اش بعنوان یک پشتوانه ی روانی و عاطفی نگاه کند و در کنار آنها احساس  آرامش داشته باشد در نتیجه حس امنیت و اعتماد به نفس در او رشد می یابد و در غیر این صورت با گذشت زمان نه تنها عزت نفس و اعتماد خود را از دست می دهد بلکه توانایی خود را در برابر مشکلات و حل مسائلش از دست می دهد.

در شبانه روزی ها، فرزندان به دلیل نداشتن الگوی مناسب برای همانندسازی با آن دارای اعتماد به نفس بی ثباتی هستند، در حالی که اعتماد به نفس به معنی تکیه کردن فرد به توانایی های خویش و به واسطه ی آن حرکت در زندگی اجتماعی است اما آن چه در بین کودکان شبانه روزی به چشم می خورد عدم ظهور و استفاده از توانایی های خویش در جهت رشد و کمال و به بیان ساده ضعف اعتماد به نفس است. فرزندان شبانه روزی معمولاً بیشتر کارهایشان را مثل تصمیمات، اعتراض ها، حرف زدن‌ها، پرخاشگری ها را حتی در جمع نشان می دهند، آنها حتی به تنهایی توانایی و قدرت خرید وسایل و چیزهای مورد نیازشان را ندارند و در واقع به ندرت می توانند به طور انفرادی به امور مربوط به خود رسیدگی کرده و از عهده ی آن بربیایند.

از طرفی به دلیل ساختار نامناسب شبانه روزی، کودکان فرصت شناخت و پیدا کردن آگاهی نسبت به محیط پیرامون و جامعه را ندارند پس در نتیجه نسبت به مردم و جامعه بی اعتماد بوده و نوعی ترس مخفی از محیط بیرون در ناخودآگاه آنها وجود دارد که خود زمینه ای برای عدم اعتماد به نفس و عدم راه یابی به مدارج بالای رشد و کمال است.

سرکشی

زندگی در شبانه روزی اغلب نه میل و رغبت قلبی کودکان است بلکه نتیجه ی جبری است که محیط به آنها حاکم کرده است. از آن جایی که احساس رضایت و خشنودی در آنها وجود ندارد بنابراین جبر ایجاد شده در زندگی آنها عاملی برای سرکشی و عصیان می شود. کودک خردسال نیازمند حمایت عاطفی و روانی اطرافیان است. کودک نوجوان که در مرحله ی شکل گیری شخصیت و هویت خود قرار دارد نیازمند پذیرش و مورد قبول واقع شدن از جانب دیگران است او برای ابراز وجود خودش به میدان و عرصه ای نیاز دارد که بدون سرزنش و تعصب سرکشی های او را بردبارانه تاب بیاورد.مجموعه عواملی که زمینه ساز سرکشی در مراکز شبانه روزی می شود عبارتند از :

  • بی علاقگی و عدم تمایل مثبت به محیط
  • نداشتن برنامه ی مناسب و کاربردی برای اوقات فراغت و نبود آسایش و آرامش روانی
  • یکنواختی محیط
  • عدم اعتماد و اطمینان به اطرافیان
  • ناهماهنگی در کلام و عمل بزرگسالان و نداشتن وحدت نظر در مورد تصمیم گیری ها و حل مسائل
  • تضادهای عاطفی و مواجه شدن با قول و وعده هایی که انجام نشده است.
  • رویاپردازی و غیرقابل دستیابی بودن رویاها خود از عوامل بروز ناکامی و در نتیجه متعاقب آن سرکشی است.

در واقع عصیان یا سرکشی این کودکان و نوجوانان اغلب ناشی از برخورد و نگرش ناصحیح اطرافیان است که به صورت رفتاری غیرقابل قبول از نظر اجتماعی بروز می کند و در نهایت در بیشتر موارد ریشه و دلیل آن که همان افراد و اطرافیان کودک هستند به دست فراموشی سپرده می شوند.

نقص در رشد اجتماعی و گریز از زندگی اجتماعی

دلیل تضاد و عدم یکدستی که در رفتار مربیان و کارکنان شبانه روزی ها وجود دارد و بخاطر بی توجهی به آداب و سنن معمول جامعه و نداشتن و البته نگذاشتن و هزینه نکردن وقت و ساعتی بیش و یا حتی به قدر ساعت اداری در جهت تربیت و پرورش یک به یک این فرزندان، همچنین به جهت فاصله ی بسیار و عدم قرار گرفتن در کنار جنس مخالف، این کودکان نسبت به سایر کودکان که در محیط خانوادگی معقولی قرار دارند از رشد اجتماعی پایین تری برخوردارند.عدم ارتباط و یا ارتباط بسیار محدود با خانواده، عدم شرکت در مهمانی ها ؛ مانند دیگر همسالان خود و سایر مراسم خانوادگی و به دلیل این که اجازه ندارند با دوستان همکلاسی خود رفت و آمد کنند و حتی به راحتی تماس تلفنی داشته باشند، دایره ی روابط اجتماعی بسیار کوچکی دارند. آنها به واسطه وجود این محدودیت ها گستره ی عاطفی محدودی را برای خود در نظر گرفته و حتی در مدرسه نیز ارتباطات کم عمق و محدودی را برقرار می کنند. کم کم این بی اعتمادی در آنها تقویت شده نسبت به اطرافیان و جامعه تعمیم می یابد و تبدیل به ترسی نسبت به محیط شده،مشکلات جدی را بوجود می آورد.

ترخیص

ترخیص به معنای ترک شبانه روزی و حضور کودک و نوجوان در اجتماع و محیط بیرون از شبانه روزی است. زندگی در مراکز شبانه روزی با وجود تلخی ها و شیرینی هایی که دارد، به هر حال ابدی نیست. حال این فرد باید البته برای بار دیگر به جبر و به ناچار ، خصوصاً در مورد کسانی که با سن بالای 18 سال، تحصیلات آن ها تمام شده و شغلی هم ندارند از محیطی که فاصله ی زیادی با اجتماع پیدا کرده است و از کنار کسانی که همدرد او بوده و شباهت های زیادی به او داشته اند فاصله بگیرد، و همه ی توان خود را برای دوام آوردن در اجتماع و محیطی که شناخت کافی و درستی هم راجع به آن ندارند به کار برد. جوان و نوجوانی که به این مرحله رسیده است هیچ گونه حلقه ای میان خود و اجتماع نمی بیند ، این مرحله از زندگی فرزند شبانه روزی یک مرحله بحرانی است. در این میان کودکانی که گستره ی عاطفی طولانی تر و روابط اجتماعی سالم و پایدارتری را داشته اند و آن دسته از کودکانی که باهوش تر بوده و در طول مدت در شبانه روزی به خودسازی بیشتری پرداخته اند با ترس کمتر و امنیت بیشتری وارد اجتماع می شوند.

ترخیص از شبانه روزی و زندگی مستقل به چه صورتی است؟

انواع ترخیص

  1. تحویل فرزند به خانواده و بستگان نسبی و سببی
  2. فرزندخواندگی ؛حضانت
  3. تحویل فرزند به افراد علاقه مند
  4. زندگی مستقل
  5. ازدواج

ترخیص از مرکز قرنطینه به معنی بازگشت کودک و نوجوان به خانواده و اقوام نزدیک و یا ورود به سیستم شبانه‌روزی است.

تاریخچه مرکز قرنطینه

این ساختمان با مساحت 421 متر از سال تأسیس خود مورد استفاده چندین مرکز ارائه دهنده خدمات اجتماعی بوده است. از سال 1347 تا 1353 سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی در قالب کمک رسانی به فقرا، ویزیت پزشکی و تنظیم خانواده، انجام وظیفه می کرد. از سال 1353 تا 1357 تحت عنوان سازمان زنان ایران خدماتی را ارائه می داد و حدود سالهای 1357 سازمان رفاه اجتماعی یا بهزیستی به منظور کمک به خانواده ها و آموزش مهارتهای عملی شروع به کار کرد. در دهه های اخیر مدتی مرکز مداخله در بحران جهت نگهداری از دختران خیابانی و پس از آن مرکز شبانه روزی پسران بود. حدود سال 1383 این مرکز با عنوان خانه موقت کودکان و نوجوانان با نام دیگر مرکز قرنطینه شروع به کار کرد. این مرکز اولین مکان ورود و پذیرش کودکان 18- 6 سال است که به هر دلیلی سرپرست موثر خود را از دست داده‌اند و پس از گذراندن دوره قرنطینه به مرکز شبانه روزی مناسب با شرایطشان تقسیم می شوند، و یا به خانواده باز می‌گردند.

منبع

صادقی،سماء(1387)،كيفيت زندگي دختران ساكن در مركز قرنطينه بهزيستي،پایان نامه کارشناسی ارشد،مددکاری اجتماعی،دانشکده علوم اجتماعی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0