تأثیر جنسیت در کاربرد اینترنت

احتمال وابسته شدن زنان و مردان به اينترنت برابر است. گرچه مردان از طریق اطلاعات، بازی های تعاملی تهاجم آمیز و گفتگوی اینترنتی های صریح جنسی و روابط جنسی مجازی جویای موقعیت وتسلط هستند اما زنان اتاق های گپ اینترنتی را همچون وسیله ای برای گسترش دوستی های حمایتگرانه، یافتن روابط عاطفی یا شکایت از همسرانشان می یابند .نیه و اربرينگ، در مطالعه خويش بدين نتيجه رسيدند كه زن ها بيش از مردها در دامنه شديد اختلال وابستگی به اينترنت بوده و بنابراين نسبت به مردها مشكلات بيشتري در استفاده از اينترنت داشتند.

يانگ، نشان داد كه زنان وابسته به اينترنت، از اينكه مي‌دانستند كسي نمي‌داند آنها به چه چيزي شبيه‌ هستند، نوعي آسايش خاطر به آنها دست مي‌داد.ولی نتایج بررسی روی دانشجویان اندکی متفاوت بوده است. بر اساس نتايج مطالعه اندرسون،بر روي دانشجويان، ۱۰ درصد از پاسخگويان داراي معيارهاي وابستگي به اينترنت بوده و اكثريت كساني هم كه استفاده اعتيادي از اينترنت داشتند، مرد و از دانشجويان علوم سخت بوده‌اند .

موقعیت اجتماعی، اقتصادی و تحصیلی و وابستگی به اینترنت

يانگ ، در مطالعه‌اي كه روي وابستگان به اينترنت انجام داد، بدين نتيجه رسيد كه افراد با موقعيت اقتصادي و اجتماعي بالاتر، و نيز افراد داراي تحصيلات بالاتر، برای وابسته شدن مستعد تر هستند. همچنین افرادي كه وقت بيشتري دارند، مانند افرادي كه در خانه هستند و دانشجويان دانشگاه در خوابگاه ها، با احتمال بيشتري در معرض این اختلال هستند .

من، نیز در بررسی خود روی شش مدرسه در کره به این نتیجه رسید که حداقل دو درصد نوجوانان در کره از اختلال وابستگی به اینترنت رنج می برند. همچنین نتایج حاکی از این بود که  اختلال وابستگی به اینترنت یک فرآیندتعاملی بین عادات نوجوانی استفاده ازاینترنت وپیشینه جمعیت شناختی واقتصادی _ اجتماعی آنها است.

نظارت والدین

بر اساس بیانات یانگ ، سرپرستان و والدین در یکی از طبقه بندی های غفلت دلسوزانه از کاربرد اینترنت توسط فرزندانشان یا  محروم ساختن کلی قرار می گیرند.مطالعه برسون و همکاران ، نشان داد که نظارتی بر اکثر کاربران نوجوان اینترنت در ایالات متحده هنگام استفاد ه از اینترنت صورت نمی گیرد. تقریباً در تمامی مواردی که توسط یانگ در مورد  نوجوانان وابسته به اینترنت ذکر می شود، آن ها در اتاق خواب خود و بدون نظارت افراد بزرگسال به اینترنت دسترسی داشتند.  این یافته ها حاکی از آن هستند  که ممکن است بسیاری از سرپرستان و والدین از فعالیت های درون خطی  فرزندان خود آگاه نباشند. با وجود گزارش های رسانه ای بی شمار درخصوص آسیب های  جسمی  و روانی که بسیاری جوانان با آن مواجه شده اند، به نظر می رسد کاربران جوان اینترنت بصورت بالقوه به واسطه استفاده از اینترنت در معرض خطر قرار دارند.

علائم و نشانه های وابستگی به اینترنت

مطالعات  یانگ ، نشان  می دهد که برخی کاربران اینترنت نشانه هایی از وابستگی مشابه نشانه های الکلی ها و قماربازان وسواسی اجباری از خود نشان می دهند.به هر حال، پديده وابستگی اينترنتي، همزمان با افزايش دسترسي روزانه مردم به منابع درون خطی شايع‌تر مي‌شود. وب اطلاع‌دهنده، مفيد و داراي منابع غني و سرگرم كننده است. اما براي بسياري از مردمي كه به آن وابسته اند، اين منافع، در حال تبديل شدن به آسيب ها و نابهنجاري هاي رواني و رفتاري است . مطالعات زانیسر، نشان داده است كه ۱۴ درصد از كاربران اينترنت، دچار علائم رفتارهاي وسواسي، حالت روان ‌رنجوری، افسردگي و جز اين‌ها هستند .

اعتياد به اينترنت يا وابستگي رفتاري به آن صرف نظر از اينكه يك بيماري يا آسيب رواني يا معضل صرفاً اجتماعي باشد، پديده اي مزمن ، فراگير و عود كننده است كه با صدمات جدي جسماني، مالي، خانوادگي و رواني همراه است . افراد در صورت استفاده بیش از حد از اينترنت، نه تنها رفتارهايي متفاوت با الگوهاي رايج در جامعه از خود نشان مي‌دهند، بلكه نوع تفكرشان نيز با اكثريت افراد جامعه، متفاوت می شود. اين افراد انديشه‌هاي وسواسي راجع به اينترنت دارند، كنترل چنداني بر وسواس و انگيزه‌هاي اينترنتي‌شان نداشته و حتي فكر مي‌كنند اينترنت تنها دوست آنهاست. همچنين، اين‌گونه افراد فكر مي‌كنند كه اينترنت تنها جايي است كه آنها در آن، احساس خوبي نسبت به خود و جهان اطراف دارند.

همانند تمامي انواع ديگر اعتياد‌، وابستگی به اينترنت نيز با علائمي همچون، اضطراب، افسردگي، كج خلقي، بي‌قراري، تفكرهاي وسواسي و يا خيالبافي راجع به اينترنت همراه است. از طرفي، در عين حال كه روابط افراد وابسته به اینترنت در جهان مجازي افزايش مي‌يابد، در مقابل از دامنه روابط آنان در جهان واقعي كاسته مي‌شود. ضمن آنكه، احتمال لطمه ديدن عملكرد آموزشی نيز وجود دارد .

انجمن روانپزشکي آمريکا اعتياد به اينترنت را به عنوان  يک الگوي استفاده از اينترنت که موجب اختلال عملکردي می شود و با حالات ناخوشايند دروني در طول يک دوره دو ماهه همراه می باشد  تعريف می کند. این انجمن براي شناخت اعتياد اينترنتي و افرادي كه به استفاده مفرط از اينترنت    وابسته اند، معيارهايي را مشخص كرده است كه طبق آن، چنانچه بخواهيم فردي را وابسته به اينترنت بناميم، بايد حداقل سه مورد از معيارهاي هفتگانه زير، در طول يك دوره ۱۲ماهه (يك ساله) در وي ديده شود:

  • تحمل: اين معيار به معناي صرف زمان بيشتري براي اينترنت به منظور رسيدن به رضايت است. در اين شرايط، با وجود صرف همان ميزان وقت، ميزان رضايتمندي كاربر كمتر است و نياز به زمان بيشتري دارد تا به همان درجه از رضايت قبلي برسد.
  • وجود دو يا چند علامت كناره‌گيري در طي دو روز در ماه كه بعد از كاهش و يا ترك مداوم استفاده از اينترنت حاصل مي‌شود. اين مسئله بايد موجب بروز دردها و رنج ها و يا اختلالاتي در عملكرد اجتماعي، فردي و يا آموزش شود.
  • از اينترنت به منظور تخفيف و يا اجتناب از علائم كناره‌گيري استفاده مي‌شود.
  • از اينترنت، اغلب در دوره‌هاي زماني بيش از آنچه كه در ابتدا مدنظر بود، استفاده مي‌شود.
  • حجم قابل توجهي از وقت صرف فعاليت هاي مربوط به كاربري اينترنتي : براي مثال، كتاب هاي اينترنتي، جست‌وجوي مرورگرهای جديد شبکه، جست‌وجوي فروشندگان اينترنتي مي‌شود.
  • به‌خاطر استفاده از اينترنت، از فعاليت هاي مهم اجتماعي، شغلي و يا تفريحي دست كشيده و يا از میزان این فعالیت ها كاسته مي‌شود.
  • فرد به ‌دليل استفاده مفرط از اينترنت، خطر فقدان روابط مهم، شغل و فرصت هاي آموزشي و شغلي را مي‌پذيرد .
  • از جمله معیار های مهم دیگر در زمینه ی شناخت وابستگی شدید به اینترنت می توان به موارد زیر اشاره کرد:
  • موقعي كه شخص سعي مي‌كند تا از اينترنت خارج شود، احساس بي‌قراري و بدخلقي مي‌كند.
  • از اينترنت، براي فرار از مشكلات و يا كاستن از احساس يأس و نااميدي، گناه، اضطراب و يا افسردگي استفاده می کند.
  • كاربر اينترنت در مورد ميزان و وسعت استفاده خود از اينترنت، به اعضاي خانواده و يا دوستانش دروغ گفته و آن را كتمان مي‌كند.
  • و نهايتاً شخص با وجود هزينه بالاي استفاده از اينترنت، مكرراً از آن استفاده مي‌كند .

گرين فیلد ، در مطالعه‌اي كه روي كاربران اينترنت انجام داد، پي برد كه ۷/۵ درصد از نمونه تحقيق وي داراي معيار استفاده غيرارادي از اينترنت بودند. همچنين، حدود يك سوم از مشاركت‌كنندگان در اين مطالعه اظهار داشته‌اند كه آنها از اينترنت به‌عنوان يك روش فرار از وضع هميشگي و يا تغيير خلق و خويشان استفاده مي‌كنند. افراد وابسته در قياس با افراد غيروابسته، اعتقاد بيشتري به ازدست‌دادن كنترل رفتارها‌یشان هنگام استفاده از اينترنت داشته‌اند. گرين فیلد معتقد است كه فقدان كنترل بر رفتارها، تنها يكي از شاخص هاي  طبيعت روانگردان اينترنت است. ساير علائم نيز شامل تحريف وقت و زمان، تسريع دوستي و صميميت و كاهش حجب و حيا است. براي مثال، ۸۳ درصد از مشاركت‌كنندگاني كه معيارهاي اعتياد به اينترنت را داشتند، اذعان داشته‌اند كه موقعي كه از اينترنت استفاده مي‌كنند، مرزها را زير پا گذاشته و كنترلي بر آنها ندارند. اين درحالي است كه از ميان افراد غيروابسته، تنها ۳۷ درصد به فقدان كنترل بر مرزها اشاره كرده‌اند.

یانگ، علائم چندی را برای استفاده بیش از حد از اینترنت برمی شمارد:

  •  تکذیب و دروغ گفتن درباره میزان زمان سپری شده با رایانه، یا آنچه با رایانه انجام می دهند.
  •  خستگی شدید و تغییر درعادات خواب، همچون بیداری زودهنگام یا بیدار ماندن تا پاسی از شب ، برای سپری کردن حداکثر زمان ممکن در اینترنت
  •  مواجهه با مشکلات تحصیلی همچون افت نمره ، والدین نیز گاهی اوقات از آنجا که گمان می کنند فرزندشان با استفاده از رایانه به انجام تکالیف درسی می پردازد، از این حقیقت که رایانه مقصر است چشم پوشی می کنند.
  •  دوری از دوستان و افت علاقه نسبت به سرگرمی ها  و دوستان.
  •  فعالیت های اینترنتی جای زندگی واقعی را می گیرند.
  •  کاهش اشتها خاصه زمانی که از استفاده از رایانه محروم می شوند.
  •  افت وضعیت  ظاهری یا بهداشت فردی.
  •   نافرمانی و عصیان ، زمانی که والدین با نوجوانان مخالفت می کنند آنان به طرز خصومت آمیزی عکس العمل نشان می دهند حتی ممکنست قوانین استفاده از رایانه را زیر پا بگذارند.

به طور کلی آنجا که آنان احساس می کنند از وابستگی شان  نسبت به دوستان مجازی خود محروم شده اند واکنش های شدید نشان می دهند.گرین فیلد، بیان داشت که درآندسته از افرادی که بر وابسته بودن خود به اینترنت صحه   گذارده اند نشانه های متعددی وجود دارد که از موارد ذیل تشکیل گردیده است:

  •  تمایل بی جهت نسبت به درون خط بودن (83 درصد)
  •  نیاز تدریجی به زمان بیشتر اتصال به اینترنت به صورت درون خطی (58 درصد)
  •  نیاز هرچه بیشتر به مطالب  تحریک کننده جنسی (5/22درصد)
  •  عدم موفقیت و شکست در تلاش برای ترک استفاده از اینترنت (5/68 درصد)
  •  احساس  بیقراری در هنگامی که سعی در ترک آن دارند (79 درصد)

یانگ، روانشناس مرکز اختصاصی وابستگی اینترنت، افرادى را به عنوان وابسته به اینترنت طبقه بندى مى کند که وضعیت آنها طى سال گذشته با چهار گزینه یا بیشتر از معیارهای ذیل مطابقت داشته است. البته وی به طور خاص در حیطه وابستگی به اینترنت فعالیت می کند و مقوله گسترده تر وابستگی به رایانه در این طبقه بندی در نظر گرفته نشده است. موارد در نظر گرفته شده توسط یانگ عبارتند از :

  •  آیا فکر اینترنت ذهنتان را مشغول کرده و حتی زمانی که به اینترنت وصل نیستید درباره آن فکر می کنید؟
  •  آیا احساس می کنید برای آنکه نیازتان ارضاء شود می باید مدت زمان بیشتری را در اینترنت سپری کنید؟
  •  آیا قادر نیستید میزان استفاده خود از اینترنت را کنترل کنید؟
  •  آیا هنگامی که سعی کرده اید میزان استفاده خود از اینترنت را کم یا متوقف کنید احساس بدخلقی و ناراحتی داشته اید؟
  •  آیا هنگامی که به اینترنت متصل نیستید گوشه گیری می کنید و احساساتی همچون افسردگی یا بدخلقی به شما دست می دهد؟
  •  آیا برای فرار از مشکلات یا تسکین احساساتی همچون گناه، اضطراب، افسردگی یا درماندگی به سراغ اینترنت می روید؟
  •  آیا برای پنهان کردن مدت زمان استفاده خود از اینترنت به دوستان یا اعضای خانواده خود دروغ می گویید؟
  •  آیا حاضر هستید بخاطر استفاده از اینترنت رابطه ای مهم، کار یا فرصت های تحصیلی و شغلی خود را از دست بدهید؟
  •  آیا حتی پس از صرف مبلغ زیادی برای حق استفاده از اینترنت مجددا به سراغ آن می روید؟
  •  آیا همواره بیش از زمان مورد نظر خود در اینترنت می مانید؟

محققان دانشگاه فلوريدا در آگوست 2003 با بررسي پديده اعتياد به اينترنت در دانشگاه گزارش دادند كه براي تست وابستگی به اينترنت بايد به پنج سؤال پاسخ مثبت داد:

  •  گذراندن زمان بيش از حد مورد نظر در اينترنت،
  •  غفلت از ساير مسئوليت ها،
  •  تلاش ناموفق براي كاهش مدت حضور در شبكه اینترنت،
  •  ناسازگاري در روابط به علت استفاده از اينترنت،
  •  اشتياق وتفكر بيش از حد در زمان عدم حضور در شبكه ی اینترنت.

این محققان اين نكات را پس از ارزيابي روانشناختي حضوري و رودرروي 20 داوطلب كه احساس كردند دچار اين مشكل هستند و 17 دانشجو با سطوح مختلف استفاده از اينترنت بدست آوردند. مطابق تحقيقات انجام شده حدود 25 تا 50 درصد از موارد وابستگي به اينترنت در محل كار ايجاد مي‎گردد

سامسون و كين ، بر اين باورند كه فرد وابسته به اينترنت داراي علائم زير هستند:

  •  در حين درون خط بودن، زمان را از دست مي‌دهد.
  •  ساعات ضروري خواب را صرف درون خط بودن مي‌كند.
  •   موقعي كه زمان درون خط بودن تمام يا قطع شود، عصباني مي‌شود.
  •  چنانچه به وي اجازه دسترسي به اينترنت داده نشود، كج خلقي مي‌كند.
  •  زماني را كه بايد تكليف درسي يا كاري انجام دهد، صرف درون خط بودن مي‌كند.
  •   ترجيح مي‌دهد درون خط باشد تا اينكه با دوستان يا خانواده باشد.
  •   از محدوديت زماني كه براي وي جهت استفاده از اينترنت تعيين شده است، سرپيچي مي‌كند.
  •   به ديگران راجع به اينكه چه مدت درون خط بوده است، دروغ مي‌گويد.
  •   روابط جديدي با كساني كه هنگام درون خط بودن ملاقات كرده است، تشكيل مي‌دهد.
  •   خسته‌تر و كج خلق‌تر از زماني مي‌شود كه اينترنت جزئي از زندگي وي نبود.
  •  موقعي كه از كامپيوتر دور است، ظاهراً ذهن خود را مشغول نوع فعاليت هاي مورد نظر در اتصال بعدی به اینترنت مي‌كند.
  •  استفاده وي از اينترنت باعث شده است كه از ساير فعاليت هايي كه قبلاً براي او لذت‌بخش بودند، دست بكشد.
  •  موقعي كه درون خط نباشد، احساس خستگي، بدخلقي و افسردگي مي‌كند. حالت بدخلقي وي موقعي بهبود مي‌يابد كه دوباره به اینترنت متصل شود .

سایر روانشناسان هنوز درباره سایر نشانه هاى احتمالى وابستگی به اینترنت و یا نشانه هایى بحث می کنند که اندکى با معیارهاى یانگ و یا گلدبرگ متفاوت است. این نشانه ها شامل موارد ذیل هستند:

  •  تغییرات شدید در سبک زندگى به منظور گذراندن زمان بیشترى در شبکه ی اینترنت
  •  کاهش کلى فعالیت هاى بدنی
  •  بى توجهى به سلامت فردى در نتیجه پرداختن به فعالیت های اینترنتى
  •  اجتناب از فعالیت هاى مهم زندگى به منظور گذراندن زمان بیشترى در شبکه ی اینترنت
  •  کمبود خواب و یا تغییر الگوهاى خواب براى صرف زمان بیشترى در شبکه ی اینترنت
  •  کاهش معاشرت و در نتیجه از دست دادن دوستان
  •  غفلت از خانواده و دوستان
  •  عدم تمایل به گذراندن مدت زمان طولانی خارج از شبکه ی اینترنت
  •  نیاز شدید به گذراندن زمان بیشترى با رایانه
  •  بی توجهی به مسئولیت های شغلی و شخصی محوله .

با وجود پژوهش های فراوان و تلاش های هماهنگ برای شناسایی مهمترین عوامل وابستگی فرد به اینترنت، همچنان موارد مبهم و پرسش های بیشماری فراروی محققان و متخصصان این حوزه قرار دارد. وجود دیدگاه ها، نظرات، تبیین ها و اختلاف نظر در مورد نحوه پدید آمدن، طبقه بندی، تشخیص، تداوم و استمرار وابستگی به اینترنت به پیچیدگی و معماگونه بودن این آسیب اشاره دارد به همین دلیل است که هنوز هیچ، نظریه و دیدگاهی که قادر به تبیین تمامی ؛ رفتارهای اعتیادگونه  باشد، مطرح نشده است. گروهول ، در توضیح این مسئله که چرا مردم به گونه ای اعتیادآور از اینترنت استفاده می کنند، الگوی استفاده مرضی از اینترنت را پیشنهاد کرده و در این رابطه، دو دیدگاه ارائه می دهد:

  •  علت گرایش افراد به استفاده بیش از حد از اینترنت، تمایل آنها به فرار از مشکلاتی است که در زندگی شخصی با آنها مواجهند. به عبارتی افراد برای اینکه از مشکلات زندگی فرار کنند، به اینترنت روی می آورند.
  •  دیدگاه دومی که گروهول در خصوص دلیل تمایل افراد به استفاده بیش از حد از اینترنت بیان می کند، دیدگاه قابل قبول تری است. وی در این دیدگاه، به مراحلی اشاره می کند که فرد هنگام کار با اینترنت و کشف منابع آن از آنها گذر می کند.

مراحل مورد نظر گروهول ، به قرار زیر است:

  •  فریفتگی یا وسواس: این مرحله زمانی است که محیط برای فرد تازه است و وی تازه وارد این محیط شده است. یا اینکه فرد یک کاربر قدیمی است که فعالیت جدیدی را در اینترنت پیدا می کند. مرحله اول به شدت اعتیادآور است. در واقع این حالت اعتیادی تا جایی ادامه دراد که فرد وارد مرحله دوم یعنی توهم زدایی یا سرخوردگی شود.
  •  توهم زدایی یا سرخوردگی: در این مرحله، فرد نسبت به فعالیتی که اغلب انجام می دهد، سرخورده و بی تمایل می شود. موقعی که فرد از این مرحله بگذرد، می تواند مطمئنا وارد مرحله سوم یعنی تعادل شود.
  •  تعادل؛ نماد و مشخصه بارز مرحله سوم، استفاده طبیعی از اینترنت است. هر فردی در زمان های متفاوتی وارد مرحله سوم می شود. در جمع بندی این سه مرحله باید گفت که حتی گاه اتفاق می افدد که تمامی این مراحل به صورت چرخشی در فرد تکرار شوند.در واقع،سیراین مراحل به صورت خطی نیست. به ویژه زمانیکه فرد فعالیت جدید جالب دیگری رادر اینترنت پیدامی کند،این مراحل دوباره دروی از نوشروع می شوند.

سیگل و سنا، در بررسی نظریه های مربوط به اعتیاد اینترنتی، به نظریه های کلان انحراف و کج رفتاری اجتماعی استناد کرده و این نظریه ها را به چهار دسته کلی تقسیم کرده اند که هر کدام از این دسته های کلی خود نظریه های مختلفی را دربرمی گیرد.

این چهار دسته کلی عبارتند از:

نظریه های فردی: در نظریه های فردی، ریشه اختلال در خود فرد جستجو می شود. یعنی ساخت زیست شناختی و ویژگی های روان شناختی شخص است که سازنده رفتار اوست. براساس این دیدگاه، شخصیت شامل تمامی جنبه های رفتاری، هیجانی، شناختی، اخلاقی و حتی جنبه جسمانی، عصبی، هورمونی و زیست شیمیایی می شود که به وجود آورنده رفتار بهنجار یا نابهنجار است.

نظریه های ساختار اجتماعی: براساس نظریه های ساختار اجتماعی، رفتار بزهکارانه ناشی از سازگاری فرد با شرایط حاکم در محیط های طبقه پایین است.سیگل و سنا ، نظریه های ساختار اجتماعی را به سه دسته تقسیم کرده اند:

  •  نظریه در هم ریختگی اجتماعی
  •  نظریه های فشار
  •  نظریه خرده فرهنگ

نظریه های فرایند اجتماعی: نظریه های فرایند اجتماعی، نابهنجاری را ناشی از تعاملات انسان ها در زندگی اجتماعی روزمره می دانند.نظریه های فرایند اجتماعی به نظریه های زیر تقسیم می‏شوند:

  1.  نظریه تداعی افتراقی
  2.  نظریه کنترل اجتماعی
  3.  نظریه کنترل اجتماعی هیرشی

 نظریه های واکنش اجتماعی: نظریه های واکنش اجتماعی، بر روی نقشی که نهادهای اقتصادی و اجتماعی در ایجاد رفتارهای نابهنجار دارند، متمرکز می شوند. یعنی روشی که در آن جامعه از خود نسبت به فرد واکنش نشان می دهد و روشی که افراد نسبت به جامعه واکنش نشان می دهند :

  • رویکرد پویایی روانی و شخصیت

این نظریه، ریشه های وابستگی فرد به اینترنت را به سال های آغازین زندگی وی ارتباط می دهد. به عبارتی، عمده ترین دلایل گرایش اعتیادآور فرد به اینترنت، شوک های روحی یا کمبودهای عاطفی دوران کودکی، ارتباط با سایر ویژگی های خاص شخصیتی و یا سایر اختلالات، خلق و خوها یا گرایش های روانشناختی ارثی است. طبق این دیدگاه، بسته به حوادثی که در دوران کودکی برای فرد اتفاق افتاده است و یا ویژگی های شخصیتی که در طی بلوغ در این فرد شکل گرفته است، فرد برای تقویت یک رفتار اعتیادآمیز و یا هر رفتار دیگری مستعد می شود. در این حالت، آنچه که اهمیت دارد، موضوع یا فعالیت نیست، بلکه فرد و شرایطی است که وی متأثر از آن، وابسته می شود .

  •  رویکرد کنترل اجتماعی

براساس نظریه کنترل اجتماعی هیرشی، عاملی که باعث جلوگیری از رفتارهای انحرافی نوجوانان و جوانان می‏شود «پیوند اجتماعی» است. به اعتقاد هیرشی، پیوندهای اجتماعی دارای چهار عنصر اصلی دلبستگی، تعهد، مشغولیت و اعتقاد است. ضعف هریک از این چهار عنصر در فرد می تواند موجب بروز رفتارهای انحرافی او شود.

الف) دلبستگی: کسانی که به دیگران دلبستگی و علاقه ای ندارند، نگران این نیستند که روابط اجتماعی خود را به خطر اندازند و به همین علت بیشتر احتمال دارد که مرتکب رفتار انحرافی شوند.

ب) تعهد: هرچقدر میزان تعهد فرد نسبت به خانواده، شغل، دوستان و غیره کمتر باشد احتمال ارتکاب رفتارهای انحرافی بیشتر خواهد بود.

ج) درگیری (مشغولیت): کسانی که مشارکت مداوم در فعالیت های زندگی، کار، خانوادگی و غیره نداشته و بیکارند، فرصت بیشتری برای انحراف دارند.

د) باور و اعتقاد: اگر فردی اعتقاد قوی به ارزش ها و اصول اخلاقی یک گروه نداشته باشد یا به این ارزش‏ها وفادار نباشد، احتمال گرایش وی به رفتار انحرافی بیشتر خواهد بود.

  •  رویکرد رفتاری

این تبیین بر پایه مطالعات اسکینر، راجع به شرطی شدن عامل یا کنشگر است. براساس این دیدگاه، فرد برای دریافت پاداش وارد اینترنت می شود. پاداش هایی که وی از این رفتار می گیرد، فرار از واقعیت، رسیدن به عشق و سرگرمی های زیاد است و چنانچه فرد در زمان های آتی نیز به این پاداش ها نیاز داشته باشد، احتمال به اینترنت روی خواهد آورد. در نتیجه این روند تقویت شده و چرخه همچنان ادامه پیدا می کند.

  •  رویکرد زیست پزشکی

بر پایه تبیین زیست پزشکی، عوامل ارثی و مادرزادی و یا اختلالات شیمیایی در مغز و فرارسانها، دلایل اصلی روی آوردن فرد به اعتیادند. از نظر این دیدگاه، وجود برخی کروموزوم ها، هورمون ها، مواد زائد و یا فقدان مواد شیمیایی لازم و مشخص و فرارسان هایی که فعالیت مغز و سایر دستگاه های عصبی را تنظیم می‎کنند، در بروز وابستگی در فرد موثرند .

  •  رویکرد شناختی

همانند دیدگاه روانکاوی، دیدگاه شناختی متوجه فرایندهای درونی است. البته این دیدگاه بیش از آنکه بر امیال، نیازها و انگیزش ها تأکید کند، بر اینکه افراد چگونه اطلاعات را کسب کرده و تفسیر می کنند و آنها را در حل مشکلات به کار می گیرند تأکید دارد. اصولا دیدگاه شناختی بیشتر به افکار کنونی و شیوه های حل مسأله توجه دارد تا تاریخچه شخصی. در این دیدگاه، وابستگی به اینترنت، برآمده از شناخت های معیوب و یا پردازش معیوب شناختی است و درمان آن مبتنی بر تصحیح فرایند شناخت های معیوب است .

رویکرد شناختی اینترنت را همچون فضایی برای جستجوی اطلاعات در نظر می گیرد. اینترنت توسط رسانه ها، افرادی که صفحات وب را در اختیار دارند، ارائه کنندگان خدمات اینترنتی و کاربران، به عنوان یک ذخیره عظیم اطلاعاتی ساخته می شود. بارات و برودر، گسترش اینترنت را در قالب 400 میلیون صفحه و نرخ رشد آن را 5/7 صفحه در هر ثانیه برآورد کرده اند. برآوردها از سال 1998 تاکنون چندین بار تجدید نظر شده اند تا با افزایش چشمگیر میزان اطلاعات موجود روی اینترنت هماهنگ باشند. رشد چشمگیر اطلاعات موجود، شیوه تفکر ما درباره اطلاعات را تغییر داده است.

در حالی که اطلاعات پیشین منابعی نادر بوده و دسترسی به آنها دشوار بود، امروزه ما روی اینترنت با سربار اطلاعاتی مواجه هستیم. فعالیت های انسانی مهم همچون جستجو، جمع آوری و مصرف اطلاعات در عصر اینترنت عمیقا تغییر کرده اند. در حقیقت انسان ها اغلب نمی توانند خود را با رشد سریع اطلاعات قابل دسترسی ارائه شده روی اینترنت هماهنگ کنند .

  •  رویکرد شناختی – رفتاری

گسترش وابستگی به اینترنت، با شرایط روان شناختی قبلی به وجود می آید. در اکثر مواقع، این آسیب شناسی شامل افسردگی، اضطراب اجتماعی و انواع روان پریشی هاست. وقتی فرد در معرض استفاده از اینترنت قرار می گیرد، فرایند کاربرد مشکل زای اینترنت شروع می شود. این آسیب شناسی زمینه ای، نوعی آمادگی و تمایل است و موجب شروع استرس می شود.

البته چندین عامل دیگر نیز در ایجاد و یا حفظ اختلال دخالت دارند:

اولا، بعضی از تقویت کننده های رفتاری وجود دارند که به عنوان عامل شرطی عمل می کنند. اتاق، صندلی، دست زدن به صفحه کلید، موس، صدای روشن شدن رایانه، بوق یا صدای زنگ آن در گروه این عوامل هستند.

ثانیا، عملکرد بد شناختی نیز در اینجا عمل می کند. زیرا شناخت غیر سازشی در زمینه خود و دنیا، شاخص های اولیه این اختلال هستند. باورهایی همچون این موضوع که فرد فقط در اینترنت قدرت کنترل دارد، فقط در آنجا برای خود کسی است و فقط در آنجا قابل احترام است و یا نظایر آن، افکار شناختی مشکل زا در زمینه خود هستند.

باورهایی مانند هیچ کس در بیرون از اینترنت از من خوشش نمی آید یا اینترنت تنها جایی است که واقعا می‎شود مردم را شناخت، و هرکسی به نوعی به اینترنت آلوده است و مانند آن افکار شناختی مشکل زا در زمینه دنیا  هستند.

ثالثا، بیان کیفی کاربری اینترنت بستگی به شبکه حمایتی اجتماعی فرد دارد. اگر تمام عوامل در فرد وجود داشته باشد و فرد از لحاظ اجتماعی حمایت نشود، احتمال دارد به استفاده از اینترنت به صورت افراطی روی بیاورد که با رفتارهای جلب توجه اجتماعی و غفلت کاری مشخص می شود. اما اگر حمایت های اجتماعی داشته باشد، وابستگی به اینترنت خاصی در او ایجاد خواهد شد که فقط در بخش ویژه ای از فن آوری مانند بازی یا هرزه نگاری است.

از دیدگاه رفتاری,  شناختی؛  نشانه های اختلال شامل افکار وسواسی درباره اینترنت، کنترل تکانه ضعیف، ناتوانی در متوقف کردن استفاده از اینترنت و مهمتر از همه، این باور که اینترنت تنها دوست فرد است. علاوه بر این، در موقعی که تماس برقرار نیست، به فکر اینترنت بودن، بار آینده وصل شدن را پیش بینی کردن و صرف مخارج زیاد درباره اینترنت و امور مرتبط با آن، نشانه های دیگر این اختلال هستند. مشکل عمده دیگر، جدا کردن فرد از دوستان خود به نفع دوستان اینترنتی است و در نهایت نوعی احساس گناه درباره استفاده از اینترنت و دروغ گفتن به دوستان درباره وقت صرف شده و مخفی نگه داشتن آن، نشانه های دیگر این اختلال هستند. این افراد در حالی که می دانند کارشان از نظر اجتماعی مورد پسند نیست، نمی توانند آن را متوقف کنند. چرا که به خود ارزشی کمتر و در نتیجه بروز نشانه های بیشتر می انجامد .

  • رویکرد میان فردی

رویکرد میان فردی اینترنت را همچون فضایی برای گردهمایی اجتماعی در نظر می گیرد. افراد روی اینترنت نه فقط پردازش کنندگان اطلاعات، که موجودات اجتماعی هستند. آنها تنها دنبال اطلاعات نمی گردند، بلکه به دنبال پیوستگی، حمایت و تأیید هستند. گسترش اینترنت همچون کنشگرهای اجتماعی استعاره گردهمایی را فرامی خواند. رفتارهای مناسب در یک گردهمایی، شامل گپ اینترنتی، بحث، مشاجره و اطمینان داشتن می‎شود. این رویکرد بخش عمده ای از آنچه در شبکه اینترنت رخ می دهد را دربرمی گیرد: طبق گفته های کلینگ، 30 درصد کاربرد خانگی اینترنت صرف بحث و گفتگو در اتاق های گپ اینترنتی می شود.

استعاره گردهمایی اجتماعی تمرکز اینترنت را از پردازش اطلاعات فردی به فرایندهای اجتماعی همچون برقراری ارتباط، بحث و روایت های متقابل از خود تغییر می دهد. در این استعاره، اینترنت را برای برقراری ارتباط در نظر می گیریم، بنابراین می بایست شبکه اینترنت را همچون یک فن آوری اجتماعی بررسی کنیم.

  •  رویکرد فرهنگی

رویکرد فرهنگی اینترنت را همچون مصنوعی جدید در نظر می گیرد. روانشناسی فرهنگی اینترنت را همچون یک مصنوع، یک رسانه و یک محیط ارتباطی نوین می داند و مناسب ترین چارچوب درک روابط موجود میان توسعه مداوم اینترنت و آشکار شدن تجارب انسانی را ارائه می کند. طبق روانشناسی فرهنگی تمامی مصنوعات، واسط میان کنشگرهای اجتماعی ، که نه به عنوان ماهیت های مجزا بلکه به عنوان اعضای جوامع خاص در نظر گرفته می شوند و محیط های آنان هستند. تمامی مصنوعات شامل اینترنت پروژه های اجتماعی تجسم یافته هستند و دوگانگی میان فن آوری و جامعه دیگر جایی در مدل فرهنگی ندارد. در نظر گرفتن اینترنت همچون یک مصنوع به معنای بستن فاصله میان فن آوری و عاملیت است. روانشناسی فرهنگی ابزارهای مفهومی مناسب برای درک روابط میان نوآوری های تکنولوژیک و تغییرات اجتماعی را در اختیار محققان می گذارد. آنها توجه ما را متوجه فرایند وساطت، تغییرات نامشهود عاملیت انسانی، همراه با ترکیب ابزارهای فن آوری جدید و ظهور مناظر جدید برای شناخت و ارتباطات انسانی می کنند .

  •  الگوی سه سطحی (دامنه ای) بافت اجتماعی

علم روان شناسی سعی وافری دارد که ویژگی های اینترنت و تأثیرات آن را بر مردم، نهادها و گروه ها درک کند. در هر حال مطالعه اینترنت کار ساده ای نیست. اول اینکه اینترنت رسانه ای است که می توان آن را از راه‏های متفاوت تجربه کرد. دوم اینکه اینترنت فضایی اجتماعی و شناختی است و سوم اینکه تجربه اینترنتی حتی زمانی که ما به تنهایی در یک فضای مجازی، گفتگو می کنیم همواره در بافتی خاص صورت می پذیرد.

مانتووانی، از مدل سه سطحی (دامنه ای) بافت اجتماعی استفاده می کند که موقعیت و هنجارهای اجتماعی را به کاربرد فناوری رایانه ای پیوند می زند. سطح اول، بافت اجتماعی به صورت کلی است. دومین سطح، موقعیت های عادی زندگی روزمره و سومین سطح، تعامل از طریق تجهیزات رایانه ای است.پیوندهای میان این سه سطح را می توان مورد مطالعه قرار داد. به این ترتیب که می توان استفاده از رایانه را به عنوان بخشی از زندگی روزمره در نظر گرفت که به نوبه خود بخشی از بافت اجتماعی را تشکیل می دهد. محیط فیزیکی و بافت اجتماعی با تعامل با یکدیگر، مارپیچی از تبادلات کنشگر محیط را خلق می کنند.

تعامل انسان و رایانه در سطح اول منجر به تعامل در موقعیت های روزمره شده و به تغییرات فرهنگی می‏انجامد. اگر این روابط را از جهت دیگر بررسی کنیم، بافت اجتماعی مولفه های مورد نیاز برای تفسیر درست موقعیت ها را در اختیار ما می گذارد و موقعیت ها اهدافی را ایجاد می کنند که روی تعامل با دیگر کنشگرها از طریق رایانه تأثیر می گذارند.

  •  الگوی سه سطحی تجربه اینترنتی

ریوا ، بیان داشت که مدل مانتووانی مستقیما به ارتباط غیر مستقیم برقرار شده میان کنشگرها نمی‏پردازد. در هر حال می توان آن را به خوبی برای سازماندهی همه ابعاد تجربه اینترنتی تغییر داد. وی مدل تجدید نظر شده ای را پیشنهاد می کند که از بافت، موقعیت و برقراری ارتباط تشکیل شده است. این مدل به صورت متقابل، بافت اجتماعی ار که تجربه اینترنتی در آن رخ می دهد تعریف می کند. این سه سطح را می توان به عنوان واحدهای بنیادین تحلیل تحقیق اینترنتی در نظر گرفت. سطح اول همان بافت اجتماعی به صورت کلی است (بافت) دومین سطح، موقعیت زندگی روزمره است ؛ موقعیت که تجربه اینترنتی در آن رخ می دهد و سومین سطح تعامل با سایر کنشگرها از طریق اینترنت است (تعامل). این تعامل طی ارتباط از طریق رایانه به طور مستقیم (کنشگرها به طور مستقیم در حال تجربه هستتند) و در سایر تجربه های اینترنتی مانند مرور شبکه اینترنت به صورت غیر مستقیم برقرار می شود. در هر حال حتی طی جستجو در اینترنت تجهیزات رایانه ای درک شده منعکس کننده ویژگی ها و اهداف کنشگرهایی هستند که این تجهیزات را ساخته اند.

منبع

مبارکی،سیما(1394)، رابطه وابستگی به اینترنت با سبک های دلبستگی و پنج عامل بزرگ شخصیت در دانشجویان،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی،دانشگاه آزاداسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایی

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0