تأثیر بازاریابیدرونی بر بازاریابی بیرونی
در اقتصاد مبتنی بر خدمت امروز، سازمانها نیاز به جذب و حفظ مشتریان جهت کسب مزیت رقابتی پایدار دارند. جهت نیل به این هدف، سازمانها نیاز به تمرکز بر تلاشهایی در جهت توسعه و حفظ مشتریان بیرونی دارند. بیش از چهاردهه متخصصان و صاحبنظران در رشته بازاریابی به دفاع از بازارگرایی به عنوان یک مزیت راهبردی جهت دستیابی به اهداف رضایت و وفاداری مشتری تاکید کردند. این اظهار نظر بخصوص در طی بیست سال گذشته که با افزایش رقابت بین المللی و جهانی شدن که مستلزم بهبود کیفیت خدمات و پاسخگویی بیشتر به تقاضای مشتریان است، صدق میکند. این امر به خصوص با افزایش سازمانهای خدماتی و حرکت اقتصاد به سمت اقتصاد خدماتی اهمیت چشمگیرتری دارد. درنتیجه رویکردهای بازاریابی بیشتر به سمت رویکردهای دفاعی مانند حفظ مشتری پیش میروند تا رویکردهای هجومی همانند کسب مشتریان جدید شرکتهای بازارگرا بیشتر متمرکز بر محیط خارج از سازمان، در جهت پاسخگویی به مشتری و پیشبینی نیازه این بدان معنا است که مشتریان در نقطه مرکزی توجه سازمانها باید قرار گیرند، که نتیجه آن جذب مشتریان جدید و مهمتری حفظ مشتریان میشود. اما این تمرکز بیرونی باید به طور مساوی و قوی با محیط بیرونی متشکل از افراد و کارکنان به عنوان مشتریان درونی میشود. صاحبنظران مدیریت منابع انسانی نقل متفاوتی از متخصصان بازارگرایی دارند. «سازمان باید تمرکز اصلی خود را بر روی منابع انسانی قرار دهد. وفاداری مشتریان در سازمانهای خدماتی هرگز به دست نخواهد آمد، مگر اینکه کارکنان خود را متعهد به رویکرد ایجاد رابطه با مشتریان کنند.اگر ایجاد رابطه نقطه تمرکز باشد، هیچ عاملی غیراز بازاریابیدرونی اثر بخش نمیتواند در چشم انداز استراتژیک یک سازمان مهم باشد. هکست و همکارانش بیان میدارند که رشد سود ناشی از وفاداری مشتریان است. وفاداری مشتری نتیجه مستقیم رضایت مشتری است. رضایت نیز برخاسته و ناشی از ارزش خدمات ارائه شده به مشتری است. کارکنان راضی، وفادار و سازنده ایجاد ارزش میکنند. رضایت کارکنان نیز درنتیجه فعالیت های منابع انسانی کیفیت بالا است که کارکنان را قادر به پاسخگویی به مشتری مینماید» درنتیجه واضح است که موفقیت بازاریابی بیرونی یک سازمان خدمتی به شدت وابسته به بازاریابیدرونی آن سازمان است که چطور مشتریان درونی را مورد هدف بازاریابی خود قرار دهد. گرمسون تفاوت بازاریابیدرونی و بیرونی را با استفاده از ساختار سازمانی نشان داد. او نشان داد که فعالیتهای بازاریابیدرونی در درون ساختار و درجهت کارکنان آن سازمان است و کارکنان مورد هدف قرار میگیرد. اما بازاریابی بیرونی فعالیتی است که مشتریان را در جهت ترغیب به خرید کالا و خدمات مینمایدو در حالی که فعالیت های بازاریابی بیرونی مشتریان را هدف قرار میدهد، اما کارکنان رانیز تحت تاثیر قرار می دهد. به طور مثال ممکن است که کارکنان تحت تاثیر تبلیغات سازمان خود قرار گیرند ای آتی مشتری هستند.
منبع
کریمی ، سروه (1394) ،بررسی تاثیر بازاریابی بر عملکرد تجاری در مطالعات میدانی شرکت ها ی تولید کرمانشاه ،پایان نامه کارشناسی ارشد مدیریت مدیریت بازرگانی ،دانشگاه آزاد اسلامی کرمانشاه
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید