تأثير نوآوری بر فاكتورهای نظام آموزش
نوآوريها به سه شيوه در نظام آموزشي تغيير ايجاد مي كنند.
1)مواد: معرفي مواد و منابع آموزشي جديد
2)روش ها: معرفي روش هاي جديد تدريس و يادگيري
3)اعتقادات و نگرش ها: اين مرحله پيچيده ترين مرحله است. در اين مرحله بايد در نگرش معلم و دانش آموز نسبت به مواد و روش هاي جديد آموزشي تغيير مثبت ايجاد كرد اگر در نگرش معلم و دانش آموز تغييري ايجاد نشود، از مواد و روش هاي آموزشي جديد استفاده بهينه نخواهد شد و حتي كارآيي آنها از كارآيي مواد سنتي كمتر خواهد بود. بنابراين در چارچوب شيوه هاي فوق به بررسي تأثير نوآوري هاي آموزشي بر مهمترين فاكتورهاي نظام آموزش (1. مدارس 2. عامل انساني 3. مواد و روش ها) پرداخته خواهد شد.
الف )مدارس:مهمترين دليل عدم موفقيت نوآوري در يك سازمان آموزشي، مربوط به نظام اجتماعي آن سازمان است نه محدوديت هاي فني. اگر سازمان از لحاظ بسترهاي فكري آماده نباشد بي ترديد نوآوري شكست خواهد خورد؛ مطالعات بسيار صحت اين گفته را تاييد كرده اند بنابراين هنجارهاي يك سازمان آموزشي بر ميزان پذيرش نوآوري در آن سازمان تأثير بسزا دارد.
براي مثال، مدارسي كه بسيار سنتي هستند نوآوري هاي آموزشي را دير مي پذيرند و در نتيجه سرعت گسترش نوآوري در آنجا بسيار كند است مدارس بايستي همسو و هماهنگ با هنجارها و تحولات جديد پيش بروند كه پيش شرط آن، پذيرش نوآوري و نوآور بودن است. مطالعاتي كه سازمان توسعه و همكاري اقتصادي درباره آينده آموزش و پرورش انجام داده است اشاره به اين واقعيت دارد كه مدارس در قرن 21 دچار تحول و دگرگوني خواهند شد. اين سازمان در زمينه اين تغيير و تحولات سه سناريو را معرفي ميكند: 1- توسعه مدارس موجود 2- ايجاد مدارس جديد يعني مدرسه در حكم مركز اجتماعي و سازمان يادگيري 3- مدرسه زدايي :احتمال سناريوي دوم بسيار زياد است و از آنجا كه مدارس نيز مانند بسياري از سازمان هاي ديگر با بي ثباتي ها و چالش هاي نابهنگام قرن بيست و يكم مواجه هستند، تبديل مدارس به سازمان هاي اجتماعي و يادگيري مي تواند پاسخگوي چالش هاي اكنون و آتي باشد . تبديل مدارس به سازمان هاي يادگيري، سبب افزايش همكاري، تعامل و انعطاف پذيري در محيط يادگيري مي شود و تحقق يافتن اين امر تنها با پذيرش و گسترش نوآوري هاي آموزشي امكان پذير است .
ب)عامل انساني (معلمان، مديران، دانش آموزان) : در نظام آموزش و پرورش، عوامل انساني متعدد وجود دارند كه بر فرآيند پذيرش نوآوري هاي آموزشي تأثير مي گذارند. در اينجا به مهمترين آنها اشاره خواهيم كرد. معلم يكي از مهمترين عوامل در شكست يا موفقيت نوآوري هاي آموزشي است. . مطالعات بسيار نشان داده است كه اگر معلم آمادگي پذيرش نوآوري را نداشته باشد، نوآوري شكست خواهد خورد. مربيان آموزشي كه پذيراي نوآوري هاي آموزشي هستند مي توانند مهمترين حلقه زنجير پراكنش نوآوري باشند. در فرايند گسترش نوآوري هاي آموزشي از اين افراد به عنوان ارابه هاي انتقال نوآوري ياد شده است.
مطالعات بسيار ثابت كرده اند كه معلمان مي توانند به عنوان عامل تغيير عمل كنند و نظام آموزشي را متحول سازند. . بنابراين بايد علاقه و توجه آنها را نسبت به نوآوري افزايش و ترس از استفاده از نوآوري را در آنها كاهش داد. زيرا تحقيقات متعدد نشان مي دهند اگر معلمان فاقد تجربه قبلي در بهره گيري از نوآوري باشند از آن استقبال نخواهند كرد . همچنين بايد برخي از تصميم گيري ها را به آنها واگذار كرد تا در آنها نوعي دلبستگي ايجاد شود كه به آن حس مالكيت نسبت به نوآوري مي گويند (مهر محمدي، 1386). در نظر سنجي هايي كه از مديران كل، معاونان و كارشناسان پژوهشي آموزش و پرورش در استان ها به عمل آمده اين امر مورد تأكيد قرار گرفته است. به طور كلي در مواجهه با نوآوري هاي آموزشي، معلمان به سه گروه تقسيم مي شوند:
*گروه اول در برابر نوآوري مقاومت مي كنند و اصطلاحاً به آنان تغيير ناپذير مي گويند. اين معلمان معمولاً به كلاسهايشان پناه مي برند، به دور خود ديوار هاي آهنين مي كشند و در نهايت در برابر نوآوري ها مقاومت مي كنند. قابل ذكر است كه بسياري از ويژگي هاي اين گروه از معلمان مانند محافظه كاري، فرد گرايي، اتكا به گذشته و حال و غفلت از آينده به خودي خود در تعارض با پذيرش نوآوري هاي آموزشي قرار دارند.
*اين گروه دوم در برابر نوآوري بي توجه هستند و نگرش منتظر باش و ببين دارند.
*اين گروه سوم نوآوري را مشتاقانه مي پذيرند كه اصطلاحاً به آنان نوآوران مي گويند. اين گروه بهترين افراد براي اشاعه نوآوري هاي آموزشي هستند و ويژگي هايي چون جهان انديشي، انعطاف پذيري، تغيير پذيري و تعامل بخشي دارند. راجرز اين افراد را رهبران فكري مي نامد . مطالعات مربوط به عنصر مديريت، آكنده از يافته هايي است كه همگي ناظر بر اهميت اين عنصر در شكل دادن به كيفيت محيط آموزشي است. اغلب از نقش مدير در شكل مطلوب آن به عنوان رهبر آموزشي يا ايجاد كننده فرهنگ مساعد تغيير و نوآوري ياد مي شود كه مويد تأثير گذاري او بر نتايج و عاقبت كار است.
اين بدان جهت است كه تحقق يافتن نوآوري نياز به حاكميت فرهنگ مساعد تغيير در مدرسه دارد و مدير مهمترين نقش را در ايجاد چنين فرهنگي بر عهده دارد. از اين رو نظام آموزش و پرورش، بايد با حساسيتي بيشتر با موضوع فراهم ساختن زمينه ذهني مساعد براي مديران و تبديل كردن آنان به نيروهاي مؤثر و ياري دهنده جريان تغيير، برخورد نمايد . به اين ترتيب، معلمان تنها عامل تأثير گذار بر اجرا يا عدم اجراي موفقيت آميز نوآوري هاي آموزشي نيستند و اين تصور كه برخورداري از معلمان شايسته و با انگيزه لازم براي اجراي نوآوري ها، شرط لازم و كافي براي اجراي موفقيت آميز نوآوري است، نوعي ساده انديشي نسبت به فضا و روابط حاكم بر محيط هاي آموزشي است. هر چند وجود چنين معلماني، پيش شرط لازم براي پذيرش و اجراي موفقيت آميز نوآوري ها است، ليكن عاملي مانند مديريت واحد آموزشي را نيز بايد از شروط كافي براي اجراي موفق آميز نوآوري ها فرض كرد . در پژوهشي كه در ايران انجام شده اين نتيجه حاصل آمده است كه اگر مديران مدارس با معلمان نوآور همراهي نكنند، نوآوري با شكست مواجه مي شود. در اين پژوهش، عدم حمايت مالي مديران، عدم همراهي و چه بسا مخالفت آنها با طرح هاي معلمان نوآور، منجر به عدم اجراي نوآوري ها در مدارس ايران شده.
دانش آموزان نيز يكي از عوامل مهم در اجراي موفقيت آميز نوآوري ها هستند. بايد علاقه و توجه آنها را نسبت به نوآوري افزايش و ترس بهره گيري از نوآوري را در آنها كاهش داد، زيرا تحقيقات متعدد نشان داده است كه اگر دانش آموزان از نوآوري ترس داشته باشند از آن استقبال نمي كنند. مطالعات متعدد نشان مي دهد كه آشناسازي دانش آموزان با نوآوري هاي آموزشي (قبل از معرفي نوآوري به نظام آموزشي) نگرش مثبت آنها را نسبت به نوآوري افزايش مي دهد. لازم به ذكر است كه دانش آموزان نسبت به دو عامل انساني ديگر (معلمان و مديران) ، مقاومت كمتري در برابر نوآوري ها از خود نشان مي دهند و اين امر به دليل روحيه جوان آنهاست كه به نوگرايي و تحول، علاقه ي زيادي نشان مي دهند.
به طور كلي، براي رفع مقاومت، جلب توجه و افزايش اشتياق عوامل انساني بايد قبل از به اجرا گذاشتن يك نوآوري در نظام آموزشي، مرحله آغازين (پيش اجرا) را اجرا كرد. در مرحله پيش اجرا، نو آوري به صورت آزمايشي و در سطح خرد به اجرا گذاشته مي شود. هدف اين مرحله بستر سازي و ايجاد ديدگاه مثبت عمومي نسبت به نوآوري و همچنين شناسايي نقايص و انطباق نوآوري با نيازها است. مطالعات نشان مي دهند كه اگر مرحله پيش اجرا انجام نشود و در عوامل انساني، آمادگي لازم به وجود نيايد از طول عمر نوآوري كاسته و در نتيجه به زودي فراموش مي شود براي اطمينان از عملكرد درست نوآوري بايد بعد از مرحله اجرا، مرحله پيگيري را نيز دنبال كرد. هدف اين مرحله، ارزيابي كامل نوآوري است تا اثر بخشي نوآوري به اثبات برسد و اگر نقايصي باقي است، رفع گردد. از اين رو، براي موفقيت يك نوآوري بايد آن را به طور عميق و گسترده در مدرسه اجرا و ارزيابي كرد و عوامل انساني را به سبب پذيرش نوآوري تشويق كرد و در صورت امكان پاداش داد. در اين صورت است كه نوآوري نهادينه مي شود
ج)مواد و روشهاي آموزش : در اينجا با توجه به اهميت روز افزون پيشرفت هاي فناورانه و ماهيت نوآورانه آنها، بيشتر به مباحثي پرداخت مي شود كه از اين پيشرفت ها تأثير مي گيرند. استفاده از فناوري به عنوان نوآوري آموزشي به غني سازي محيط يادگيري، درگيرسازي فعالانه دانش آموزان، تسهيل رويكردهاي فراشناختي، يادگيري تعاملي و مشاركت جويانه و غني سازي منابع يادگيري كمك مي كند و معايب روش هاي تدريسي سنتي مانند سخنراني را برطرف مي كند. فناوري مي تواند محدويت هاي زماني و مكاني را از بين ببرد و آموزش را همگاني تر كند. براي مثال، با بهره گيري از آموزش مبتني بر وب و يادگيري الكترونيكي در مدارس روستاهاي دور افتاده نيوزيلند، استراليا، ايسلند و كانادا بر محدوديتهاي زماني و مكاني غلبه شده است. . تأثير فناوري بر آموزش، روز به روز در حال افزايش است و همه ابعاد آن را در بر گرفته است. فناوري، شكل و حجم مواد آموزشي، روش هاي تدريس و يادگيري، و كلاس هاي درس را دگرگون كرده است. براي روشن كردن اين موضوع به ارائه چند مثال پرداخته خواهد شد.
استفاده از منابع اينترنتي روز به روز در حال افزايش است. زيرا نسبت به منابع سنتي مزيت هاي بسيار دارند. در نظر خواهي از شماري از معلمان نوآور ايران، آنها به اين مسئله اشاره كردند كه منابع آموزشي سنتي (به ويژه جزوه و كتاب) اغلب حجيم، غير كاربردي، غير جذاب و حاوي مباحث قديمي اند . ليكن، منابع اينترنتي، متنوع، روز آمد، جامع، كم حجم و در دسترس هستند براي مثال، مي توان در يك داده حمل كن معمولي (فلش مموري) با ابعاد 5×2 سانتي متر و ظرفيت يك گيكا بايت، اطلاعاتي برابر با 400 كتاب را جا داد. البته لازم به ذكر است كه اگر جستجوگر آموزشهاي لازم را نديده باشد در درياي منابع اينترنتي غرق مي شود و وقت خود را تلف خواهد كرد به طور كلي بايد گفت كه اينترنت هم تسهيلات و امكانات نامحدودي را براي تدريس نوآورانه فراهم مي سازد و هم يك رسانه ارتباطي است كه تعامل دانش آموزان را با مربيان، همسالان و حتي متخصصان صنعتي ممكن مي سازد
طراحي مناسب مدرسه نيز، به ويژه كلاس درس، بر شيوه يادگيري، تعامل و انگيزش معلم و شاگرد تأثير مي گذارد فناوري اطلاعات و ارتباطات در حال دگرگون كردن كلاس هاي درس است به طوري كه شرايط را براي طراحي و ايجاد كلاس هاي هوشمند فراهم ساخته است. در كلاس هاي هوشمند از فناوري اطلاعات و ارتباطات استفاده گسترده مي شود، محيط آنها انعطاف پذير و قابل تبديل به انواع محيط يادگيري است و داراي وسايل (ميز، صندلي، وايت برد و . . . ) جذاب، متحرك و قابل تنظيم است. اين كلاس ها نسبت به كلاس هاي سنتي برتري دارند و ميزان و تنوع تعاملات در آنها بسيار بيشتر است.
زمان :شماري از نوآوري هاي آموزشي مانند يادگيري از طريق رسانه هاي چندگانه، فرآيند انتقال پيام را بهبود بخشيده است. در آموزش سنتي، معلم (فرستنده) اطلاعات و مواد آموزشي (پيام) را به دانش آموزان (گيرنده) منتقل مي كند. در اين رويكرد آموزشي، گچ يا سخنراني به عنوان رسانه عمل مي كند، اما اين رسانه ها، قدرت جلب كنندگي پاييني دارند و پيام را به خوبي منتقل نمي كنند. با معرفي رسانه هاي چند گانه در نظام هاي آموزشي ، فرآيند يادگيري و تدريس از روش تك رسانه اي (متن يا صدا) به چند رسانه اي (متن، تصوير، صدا، فيلم، گرافيك، پويا نمايي) تبديل شده است. در اين روش نوع پيام و نوع رسانه انتقال پيام، جذاب تر و متنوع تر مي شود و معلم و شاگرد ديگر به صورت گيرنده – شنونده مطلق عمل نمي كنند.
منبع
بردبار، نجمه(1394)، بررسی رابطه بین نوآوری دانشگاهی و گرایش دانشجویان به یادگیری مادام العمر با واسطه گری مهارت اعضای هیئت علمی در فرایند یاددهی – یادگیری در دانشگاه شیراز، پایان نامه کارشناسی ارشد مدیریت آموزشی، دانشگاه شیراز.
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید