بررسی گرایشات ارزشی

ارزش ها می توانند نیروی محرکه ای برای دستیابی به اهداف مورد نظر باشند، به همان صورتی که تأمین منابع و بکارگیری از آن ها در جهت رسیدن به اهداف لازم می باشد .از منظر نظریه بوم شناسی انسانی می توان یک کسب و کار خانوادگی را از طریق ارزش هایش و به طور خاص گرایش ارزشی اش مورد بررسی قرار داد، با طرح این سوال که در سیستم کسب و کار خانوادگی آیا کسب و کار در الویت قرار دارد یا خانواده.بر فرض مثال اگر در یک کسب و کار خانوادگی، دادن پاداش و ترفیع فقط بر اساس عملکرد و فعالیت کارکنان باشد، چنین کسب و کاری، اهداف سیستم کسب و کار را در الویت بیشتری قرار داده است و اگر به اعضای خانواده پاداش و ترفیع بیشتری نسبت به سایر کارکنان اختصاص دهد نشان می دهد ارزش های سیستم خانواده ارجحیت بیشتری دارد.

پترسون و دیستلبرگ برای گرایش ارزشی یک کسب و کار خانوادگی (طیف) پیوستاری را در نظر گرفته اند که یک سر انتهایی این پیوستار کسب و کاری که اهدافش تنها بر مبنای اهداف سیستم کسب و کار می باشد و سر انتهایی دیگر کسب و کاری که اهدافش تنها بر مبنای اهداف سیستم خانواده شکل گرفته است می باشد.

فاصله بین این دو نقظه طیفی از انواع مختلفی از کسب و کارهای خانوادگی با گرایشات ارزشی مرکب از اهداف سیستم کسب و کار و سیستم خانواده قرار گرفته اند که بعضی از آنها به الویت دادن اهداف سیستم کسب و کار و برخی به اهداف سیستم خانواده گرایش بیشتری دارند .همانطور که در قسمت توضیح تعاریف کسب و کار خانوادگی بیان شد یک کسب و کار خانوادگی، در سطح گروه، شامل سیستم های به هم پیوسته می باشد (سیستم خانواده، سیستم کسب و کار و سیستم مالکیت) که هریک از این سیستم ها ارزش های مربوط به خودش را دارا می باشند .می توان از ارزش های سیستم خانواده، رشد و توسعه پایدار این سیستم را مثال زد که برای سیستم کسب و کار رشد و بقای آن می باشد.

چالشی که برای کسب و کارهای خانوادگی وجود دارد این است که به چه صورت ارزش های سیستم مالکیت، خانواده و کسب و کار را ترکیب کنند که نتیجه اش، ارزش های آن کسب و کار خانوادگی باشد. در واقع ارزش های کسب و کار خانوادگی باید بتواند ارزش های سیستم مالکیت، خانواده و کسب و کار را در کنار هم به نمایش بگذارد.یکی از خطوط پژوهشی که در مورد بررسی ارزش ها در کسب و کارهای خانوادگی کمک کننده می باشد، پژوهش های نظریه نمایندگیی باشد. نگرانی اولیه این دسته از پژوهش ها این است که مکانیزمی را بیابند که بتوان ارزش های فردی و ارزش های جمعی را متحد کرد. در واقع افراد تمایل پیدا کنند که ارزش های فردی خود را در جهت بهبود ارزش های جمعی تعدیل کنند.

دسته دیگر پژوهش ها، که نظریات منبع محور نام گرفته اند، به سمت رسیدن به درک گسترده ای از ارزش های ذاتی کسب و کار های خانوادگی سوق دارد. به طور خاص ارزش ها را مورد هدف قرار نداده است و بیان می کند که تصمیم گیری راجع به تأمین و شیوه بکارگیری منابع برای رسیدن به اهداف تحت تأثیر ارزش های درونی سیستم هستند.نتایج این گروه پژوهش ها نشان داده است که چرخه به کارگیری منابع در سیستم های کسب و کارهای خانوادگی به ندرت منصفانه می باشند و عموما اهداف یکی از دو سیستم کسب و کار یا خانواده را در الویت قرار می دهند.

برخی از پژوهشگران این پدیده را با عنوان ” دوگانگی روابط اقتصادی و خانوادگی” نامگذاری کرده اند.که مغایرت ها و اختلافات کسب و کارهای خانوادگی در سطح سیستمی نشأت گرفته از ترجیح اهداف کسب و کار یا خانواده یا اهداف کسب و کار خانوادگی که اهداف هم خانواده و هم کسب و کار را با هم در نظر می گیرد.نقطه تمایز نظریه بوم شناسی انسانی با نوع شناسی های دیگر در اینجاست که رشد کسب و کار خانوادگی را با سلامت آن برابر در نظر نمی گیرد و فرض می کند که گرایش ارزشی کسب و کار خانوادگی می تواند سطح درآمد و رشد کسب و کار را پیشبینی کند .

نظریه بوم شناسی انسانی همینطور با چنین بحثی که -کسب و کار های خانوادگی با الویت اهداف خانواده نمی توانند با سرعت کسب و کارهای خانوادگی با الویت اهداف کسب و کار رشد کنند زمانی که معیار رشد کسب و کار عملکرد آن است- مخالفت می کند.این نظریه همینطور این مسأله که اهداف کسب و کار از اهداف خانواده برای کسب و کار خانوادگی بهتر می باشند را به چالش می کشد و بیان می کند که برای برخی از کسب و کارها همینطور است اما برای برخی چنین نمی باشد و همانطور که در تحقیقات مشاهده شده برخی کسب و کارها اهداف خانواده را به اهداف کسب و کار ترجیح داده و این را برای کسب و کارشان بهتر می دانند.در صورتی که ما فرض این که کسب و کار های خانوادگی مجموعه ای از سیستم های به هم پیوسته هستند که لازم و ملزوم یکدیگرند را بپذیریم پس باید فرض این که کسب و کارهای خانوادگی می توانند بهتر عمل کنند در صورتی که اهداف کسب و کار در جهت حمایت از اهداف خانواده باشند را نیز پذیرا باشیم.

از نواقص ادبیات کسب و کار‌های خانوادگی میتوان به برابر در نظر گرفتن رسمی سازی کسب و کار با در الویت قرار دادن سیستم کسب و کار در یک کسب و کار خانوادگی اشاره کرد، پژوهشگران به این نتیجه رسیدند که متغیر رسمی سازی با عملکرد کسب و کار رابطه منفی دارد و به عبارت دیگر کسب و کار‌های خانوادگی که تمایل کمتری به رسمی کردن فعالیت ها دارند، عملکرد بالاتری خواهند داشت در حالی که منظر بوم شناسی انسانی با این فرض مخالف است.در واقع فرایندهای رسمی سازی کسب و کار با نحوه تخصیص و بکارگیری منابع در تناسب قرار دارد بنابرین می تواند با گرایش ارزشی کسب و کار هم در ارتباط باشد و کسب و کار خانوادگی که خانواده را در الویت قرار می دهدعملکرد بالاتری خواهد داشت. لوسیر و سانفیلدپژوهشگرانی بودند که به این حوزه توجه زیادی نشان داده اند و رسمی سازی کسب و کار را با تشکیل جلسات و مجمع های خانوادگی با هدف مشارکت بیشتر اعضای خانواده در فعالیت کسب و کار برابر در نظر گرفته اند و فرض می کنند که هرچه رسمی سازی بیش‌تر باشد درآمد بالاتری را برای کسب و کار پیش‌بینی می‌کند.

منبع

شریف نژاد ،فاطمه(1393)، تاثیر گرایشات ارزشی و استراتژیک یررشد کسب و کارهای خانوادگی درصنعت پوشاک ورزش ،پایان نامه کارشناسی ارشد مدیریت کارآفرینی کسب و کار ،دانشگاه علامه طباطبایی

ازفروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0