بررسی طرحواره های ناسازگار اولیه
نظریه یانگ
در دومین کنفرانس بین المللی روان درمانی شناختی که از 18 تا 20 سپتامبر در سوئد برگزار شد، پدسکی ، مقاله اي ارائه داد با عنوان دهه 90 میلادي: متمرکز شدن شناخت درمانی بر اختلالات شخصیت ».صحت این پیش بینی زیاد طول نکشید، چون چهار سال بعد – یعنی در سال 1990 میلادي دو کتاب مهم در این حوزه به زیور طبع آراسته شدند« شناخت درمانی اختلالات شخصیت» اثر بک، فریمن و همکاران« شناخت درمانی اختلالات شخصیت: رویکرد طرح واره محور، اثر یانگ.
هرچند قبل از این نیز مقاله ها یا فصل هایی از کتاب هابه این موضوع اختصاص داده شده بود، اما با انتشار این دو کتاب بود که شناخت درمانی خود را عملاً درگیر مدل سازي، فرمول بندي و طرح درمان افراد مقاوم به درمان کرد.پاتریشیا کولا با جفري یانگ مصاحبه اي انجام داد. یانگ در این مصاحبه اظهار داشت:
وقتی که حول و حوش سال 1982 کار خصوصی خود را شروع کردم، متوجه شدم بیماران مشاهدات متنوع و زیادي دارند و کاربرد شناخت درمانی کلاسیک براي این دسته از بیماران، موفقیت چندانی به همراه ندارد. میزان موفقیت در این گروه از این بیماران به زیر 50 درصد می رسید و براي بسیاري از آن ها اصلاً موفق نبود. حداقل نیمی از بیماران از پیشرفت کار راضی نبودند. احساس کردم باید مولف هاي دیگري به رویکرد شناخت درمانی کلاسیک اضافه کنم. نکته دیگري که متوجه شدم این بود که بیماران در « مرکز شناخت درمانی بک » از صافی هاي تشخیصی می گذشتند، در حالیکه در کلینیک هاي خصوصی نمیتوان چنین ملاك هاي شمولی در نظر گرفت.
یانگ معتقد است که بسیاري از بیمارانی که در فرآیند شناخت درمانی کلاسیک نمی توانند به بهبودي معناداري دست یابند و مفروضه هاي کلاسیک شناخت درمانی(درمان شناختی- رفتاري ) را زیرپا گذارند. او بر این باور است که شناخت درمانی کلاسیک (کوتاه مدت)، هفت مفروضه درباره بیماران دارد. این هفت مفروضه عبارتند از:
- بیماران با اندك آموزشی می توانند به احساسات خود دست یابند.
- بیماران با اندك آموزشی می توانند به افکار و تصاویر ذهنی خود دسترسی یابند.
- بیماران مسایل و آماج هاي قابل تشخیص دارند.
- بیماران براي انجام تکالیف خانگی و بارگیري راهبردهاي خویشتن داري انگیزش و اشتیاق کافی دارند.
- بیماران می توانند بعد از گذشت چند جلد باورها نگران رابطه اي مشارکتی و دو جانبه پایه ریزي کنند.
- بیماران را ایجاد رابطه درمانی درمان با درمانگر مشکل ندارند
- میتوان با استفاده از تکنیک هاي شناختی- رفتاري، الگوهاي فکري و رفتاري بیماران را تغییر داد.
- تجارب یانگ نشان داد که برخی از بیماران که عده آن ها هم کم نیست از این مفروضهها تبعیت نمی کنند و همین امر مشکلاتی را براي اجراي شناخت درمانی کلاسیک رقم می زند.
تجارب سایر متخصصان حوزه شناخت درمانی نیز گمانه زنی یانگ را تایید کرد ومفهوم طرح واره، را به عنوان واحد تبیین نظریهي خود انتخاب کرد و پیرامون آن به نظر پردازي مشغول شد. در اثر تجارب اولیه کودك با والدین و محیط اطراف به تدریج نظام باورهاي (طرح واره، مفروضه، افکار خودآیند) در ذهن او شکل می گیرد. در این نظام باورها به صورت نهفته باقی می ماند و در سیر زندگی برخی از حوادث آن را فعال می کنند. در اثر این فعال سازي، علایم شناختی، عاطفی، انگیزش، رفتارش و فیزیولوژیکال پدید میآیند.البته یانگ و همکاران بر نقش خلق و خو در شکل گیري سبک هاي مقابلی تاکید ویژه اي دارند و پدیده آسیب شناسی شناختی را تنها به عوامل یادگیري کاهش نمی دهند، بلکه نقش ویژگی هاي بیولوژیکی را نیز برجسته می کنند. اگر چه اصطلاح طرح واره در روان شناسی شناختی و شناخت درمانی سابقه زیادي دارد، به طوري که از آدلر به عنوان منادي این بحث یاد می کنند، اما با کارهاي بک این اصلاح اهمیت ویژه اي پیدا کرد. در شناخت درمانی معمولاً بین مفروضه ها و طرح واره ها تمایز قایل می شوند. مفروضه ها، حالت شرطی دارند و در قالب جملات « اگر … پس » بیان می شوند،» اما طرح واره ها، غیرشرطی هستند. در متون شناخت درمانی، مفروضه ها به اسامی دیگري نیز شناخته شده اند مثل باورهاي واسطه اي یا شرطی؛ قواعد؛ نگرشهاي ناکارآمد ، مفروضه هاي ثانوي.اخیراً یانگ و همکاران به این نتیجه رسیده اند که باورهایی که در ابتداي زندگی شکل می گیرند، غیرشرطی و آن هایی که بعدها در سیر تحول پدید می آیند، شرطی هستند. یانگ و همکاران طرح واره هاي ناسازگار اولیه را به دو دسته شرطی و غیرشرطی تقسیم کرده اند که در جدول زیر به آن اشاره می شود
جدول 2-10: تفاوت بین طرح واره هاي شرطی و غیرشرطی
طرح واره هاي غیرشرطی طرح واره هاي شرطی |
رها شدگی / بی ثباتی اطاعت بی اعتمادي/بدرفتاري ایثار محرومیت هیجانی پذیرش جویی / جلب توجه نقص بازداري هیجانی وابستگی / بی کفایتی معیارهاي سرسختانه/عیب جویی افراطی آسیب پذیري نسبت به ضرر یا بیماری خویشتن تحول نیافته/گرفتار شکست منفی گرایی/بدبینی |
- تنبیه
- استحقاق/بزرگ منشی
- خویشتن داري / خودانظباطی ناکافی
یانگ و همکارانش معتقدند که انسان پنج نیاز هیجانی اساسی دارد که عبارتند از:
- دلبستگی ایمنی به دیگران (شامل نیاز به امنیت، ثبات ، محبت و پذیرش)؛
- خودگردانی ، کفایت و هویت
- آزادي در ابزار هیجان ها و نیازهاي سالم
- خودانگیختگی و تفریح
- محدودیت هاي واقع بینانه و خویشتن داري
اگر این پنج نیاز به خوبی برآورده نشوند در پنج حوزه در ذهن کودك طرح واره هاي ناسازگار شکل می گیرد. یانگ معتقد است که طرح واره هاي ناسازگار اولیه خصوصیاتی دارند که عبارتند از:
الگوها یا درون مایه هاي عمیق وفراگیري هستند؛
از خاطرات، هیجان ها، شناختواره ها و احساسات بدنی تشکیل شده اند.
- در دوران کودکی یا نوجوانی شکل گرفته اند؛
- در سیر زندگی تداوم دارند؛
- دربارة خویشتن و رابطه با دیگران هستند
- و به شدت ناکارآمدند
- طرح واره هاي ناسازگار اولیه و حوزه هاي مرتبط با آن ها
بریدگی و طرد
(انتظار این که نیازهاي فرد براي امنیت، ثبات، محبت، همدلی، در میان گذاشتن احساسات، پذیرش و احترام به شیوه اي قابل پیش بینی ارضاء نخواهند شد. طرح واره هاي این حوزه به طور معمول در خانواده هاي به وجود می آید که بیعاطفه، سرد، مضایقه گر، منزوي، تندخو، غیرقابل پیش بینی یا بدرفتار هستند).
رهاشدگی / بی ثباتی
بی ثباتی یا بی اعتمادي نسبت به دریافت محبت و برقراري ارتباط با اطرافیان، به طوري که فرد احساس می کند افراد مهم زندگی اش نمی توانند حمایت عاطفی و تشویق لازم را به او بدهند، زیرا این افراد از لحاظ هیجانی، بی ثبات، غیرقابل پیش بینی اعتماد ناپذیر و نامنظم اند. فردي که چنین طرح واره اي در ذهنش شکل گرفته باشد، معتقد هر لحظه امکان دارد افراد مهم زندگی اش بمیرند یا این که او را رها کنند و به فرد دیگري علاقمند شوند.
بی اعتمادي/ بدرفتاري
انتظار این که دیگران به انسان ضربه میزنند، بد رفتارند، دروغ میگویند و سود جو هستند. ممکن است فرد احساس کند که همیشه حق او را میخورند.
محرومیت هیجانی
انتظار این که تمایلات و نیازهاي فرد به حمایت عاطفی به اندازه کافی از جانب دیگران ارضاء نمی شوند. سه نوع محرومیت مهم وجود دارد که عبارتند از:
- محرومیت از محبت: فقدان توجه، عطوفت یا همراهی
- محرومیت از همدلی: درك نشدن، به حرف دل فرد گوش ندادن، عدم خودافشایی یا در میان نگذاشتن احساسات بادیگران.
- محرومیت از حمایت: نداشتن منبع قدرت، جهت دهی یا راهنمایی نشدن از سوي دیگران.
نقص/ شرم
احساس این که فرد در مهم ترین جنبه هاي شخصیت اش، انسانی ناقص، نامطلوب، بد، حقیر و بی ارزش است یا این که در نظر افراد مهم زندگی اش، فردي منفور و نامطلوب به حساب می آید. همچنین این طرح واره، حساسیت بیش از حد نسبت به انتقاد، طرد، سرزنش، کم رویی، مقایسه هاي نابجا، احساس ناامنی در حضور دیگران و حس شرمندگی در ارتباط با عیب و نقص هاي درونی را دربرمی گیرد. این نقاط ضعف ممکن است شخصی (تکانه هاي خشم، تمایلات جنسی غیرقابل پذیرش،خودخواهی) یا عمومی باشند( ظاهر جسمی نامطلوب و مشکلات اجتماعی).
انزواي اجتماعی/ بیگانگی
احساس این که، فرد از جهان کناره گیري کرده و با دیگران متفاوت است یا این که به جامعه و گروه خاصی تعلق خاطرندارد.
خودگردانی و عملکرد مختل
انتظاراتی که فرد از خود و محیط دارد باتوانایی هاي محسوس او براي جدایی، بقاء و عملکرد مستقل یا انجام موفقیت آمیز کارها تداخل می کنند. طرح واره هاي این حوزه به طور معمول در خانواده هایی به وجود می آید که اعتماد به نفس کودك را کاهش می دهند، گرفتارند، بیش از حد از کودك محافظت می کنند یا این که نتوانسته اند کودك را به انجام کارهاي بیرون ازخانواده تشویق کنند.
وابستگی/ بی کفایتی
اعتقاد به این که فرد نمی تواند مسئولیت روزمره را(مثل مراقبت از دیگران، حل مشکلات روزانه، قضاوت خوب، از عهده تکالیف جدید برآمدن و تصمیم گیري صحیح) بدون کمک قابل ملاحظه دیگران، در حد قابل قبولی انجام شدهد. این حالت اغلب به صورت درماندگی ظاهر می شود.
آسیب پذیري نسبت به ضرر یا بیماري
ترس افراطی از این که فاجعه نزدیک است و هرلحظه احتمال وقوع آن وجود دارد و این که فرد نمی تواند از آن جلوگیري کند.
ترس ها بر یک یا چند جنبه متمرکزند:
حوادث پزشکی مانند حمله هاي قلبی و ابتلا به ایدز
وقایع هیجانی مانند دیوانه شدن
سوانح محیطی مانند گیرافتادن در آسانسور، قربانی جنایت شدن، سقوط هواپیما و زمین لرزه.
خود تحول نیافته/گرفتار
ارتباط عاطفی شدید و نزدیکی بیش از حد با یکی از افراد مهم زندگی(اغلب والدین)، به قیمت از دست دادن فردیت یا رشد اجتماعی طبیعی. غالباً اعتقاد بر این است که هیچ یک از این افراد گرفتار، بدون حمایت دیگري، قادر به ادامه زندگی نبوده یا نمی توانند شاد باشند. فردي که چنین طرح واره اي دارد ممکن است احساس کند وجودش در دیگران ادغام شده و هویت جداگانه اي ندارد. این طرح واره اغلب به صورت احساس پوچی و سردرگمی، جهت نداشتن و بی هدفی و یا در موارد شدید به صورت شک و تردید در موجودیت و ساختار وجودي فرد بروز می کند.
شکست
باور به این که فرد شکست خورده است یا درآینده شکست خواهد خورد و این که شکست براي او اجتناب ناپذیر است. فرد در مقایسه با همسالانش در حوزه هاي پیشرفت(مثل تحصیل، شغل، ورزش ) غالباً احساس بی کفایتی می کند، اغلب شامل این باور است که شخص، دیوانه، بی استعداد، نالایق و نادان است و نسبت به دیگران ، موفقیت کمتري دارد.
محدودیت هاي مختل
نقص در محدودیت هاي درونی، احساس مسئولیت در قبال دیگران یا جهت گیري نسبت به اهداف بلندمدت زندگی. این طرحواره ها منجر به بروز مشکلاتی در رابطه با رعایت حقوق دیگران، همکاري با دیگران، تعهد یا هدف گزینی و رسیدن به اهداف واقع بینانه . طرحواره هاي این حوزه به طور معمول در خانواده هایی به وجود می آید که به جاي انضباط، مواجهه مناسب، محدودیت هاي منطقی، مسئولیت پذیري، همکاري متقابل و هدف گزینی؛ وجه مشخصه آن ها، سهل انگاري افراطی، سردرگمی، یا حس برتري است. در برخی موارد، کودك ممکن است نتواند ناراحتی عادي و معمولی را تحمل کند یا این که ممکن است هدایت، جهت مندي و راهنمایی کافی دریافت نکرده باشد.
استحقاق/ بزرگ منشی
فردي که چنین طرح واره اي دارد معتقد است که نسبت به دیگران یک سروگردن، بالاتر است، حقوق ویژه اي براي خودش قائل است و تعهدي نسبت به رعایت اصول روابط متقابل که راهنماي تعاملات اجتماعی بهنجار هستند، ندارد. اغلب بر این نکته پافشاري می کند که دیگران باید هرآنچه را که او می خواهد برایش فراهم کنند، بدون توجه به این که آیا درخواست او منطقی است، چه چیزي از نظر دیگران معقول است، یا این که چه هزینه اي براي دیگران دارد. چنین افرادي براي این که بتوانند کسب قدرت کنند و یا دیگران را کنترل نمایند، تمرکز افراطی بر برتري جویی(براي مثال موفق ترین، با استعدادترین و ثروتمندترین شدن) دارند( هدف اولیه کسب توجه یا پذیرش از سوي دیگران نیست).گاهی اوقات براي این که فرد بتواند تمایلات خود را ارضاء کند، بدون همدلی با دیگران و یا بدون توجه به نیازها و احساسات آن ها، به رقابت افراطی یا کنترل رفتارهاي دیگران روي می آورد.
خویشتن داري و خود انضباطی ناکافی
مشکلات مستمر در خویشتن داري مناسب و تحمل نکردن ناکامی ها در راه دستیابی به اهداف شخصی یا ناتوانی درجلوگیري از بیان هیجان ها و تکانه ها. در شکل هعاي خفیف تر آن، بیماربه شدت از ناراحتی اجتناب می کند. فردي که چنین طرح واره اي دارد، درد را تحمل نمی کند، از مسئولیت پذیري گریزان است، به هر قیمتی که شده از تعارض جلوگیري می کند و زیاد به خودش سخت نمی گیرد. این عوامل باعث می شود از رضایت شخصی، تعهد و انسجام شخصیتی چنین فردي جلوگیري شود.
دیگرجهت مندی
تمرکز افراطی بر تمایلات، احساسات و پاسخ هاي دیگران به گونه اي که نیازهاي خود فرد نادیده گرفته می شود. این کار به منظور دریافت عشق و پذیرش، تداوم و ارتباط با دیگران یا اجتناب از انتقام و تلافی صورت می گیرد. در این طرح واره ها، فرد معمولاً هیجانات و تمایلات طبیعی خود را واپس می زند و نسبت به آن ها ناآگاه است. طرح واره هاي این حوزه به طور معمول در خانواده هایی به وجود می آیند که کودك را با قید و شرط پذیرفته اند: کودك به منظور دستیابی به توجه، عشق و پذیرش دیگران باید جنبه هاي مهم شخصیت خود را نادیده بگیرد. در بسیاري از این خانواده ها، نیازها و تمایلات هیجانی والدین و منزلت اجتماعی، در مقایسه با نیازها و احساسات کودك، ارزش بشیتري دارند.
اطاعت
احساس اجبار نسبت به واگذاري افراطی کنترل خود به دیگران. این کار معمولاً براي اجتناب از خشم، محرومیت، یا انتقام صورت می گیرد. دو نوع از مهم ترین اطاعت ها عبارتند از:
- اطاعت از نیازها: واپس زنی تمایلات، تصمیمات و ترجیحات شخصی
- اطاعت از هیجان ها: واپس زنی هیجانات شخصی بویژه خشم
معمولاً این طور بنظرمی رسد که تمایلات، عقاید و احساسات فرد، فاقد ارزشند یا براي دیگران اهمیت ندارند. این طرح واره،اغلب به شکل اطاعت افراطی همراه با حساسیت بیش از حد نسبت به احساسات دیگران تجلی می یابد. این طرحواره به طور کلی منجر به خشمی می شود که در قالب یک سري نشانه هاي ناسازگارانه از جمله رفتارهاي منفعل – پرخرشگرانه، طغیان هاي عاطفی کنترل نشده، علایم روان تنی، کناره گیري از عواطف، برون ریزي و سوء مصرف مواد آشکار می شود.
ایثار
تمرکز افراطی بر ارضاء نیازهاي دیگران در زندگی روزمره که به قیمت عدم ارضاي نیازهاي خود فرد تمام می شود. رایج ترین دلایل انجام این کار عبارتند از: جلوگیري از آسیب رساندن به دیگران، جلوگیري از احساس گناه ناشی از خودخواهی یا تداوم ارتباط با افراد نیازمند. این امر اغلب از حساسیت بیش از حد نسبت به درد و رنج دیگران ناشی می شود. چنین طرح واره اي منجر به این احساس می شود که نیازهاي فرد ایثارگر به قدر کافی ارضاء نمی شوند و همچنین باعث رنجش افرادي می شود که او از آن ها نگهداري می کند (با مفهوم وابستگی بیمارگونه همپوشی دارد).گوش به زنگی بیش از حد و بازداري
تأکید افراطی بر واپس زنی احساسات، تکانه ها و انتخابهاي خودانگیخته فرد یا برآورده ساختن قواعد و انتظارات انعطاف ناپذیر و درونی شده درباره عملکرد و رفتار اخلاقی که اغلب منجر به از بین رفتن خوشحالی، ابراز عقیده، آرامش خاطر، روابط نزدیک و سلامتی می شود. طرح واره هاي این حوزه به طور معمول در خانواده هایی به وجود می آید که در آن ها عصبانیت، توقع و گاهی اوقات تنبیه مشاهده می شود: در این خانواده ها،بر عملکرد عالی، بی نقص گرایی، وظیفه شناسی، پیروي از قوانین، پنهان سازي هیجان ها، اجتناب از اشتباه تاکید می شود، در عین حال که به لذت، خوشحالی و آرامش اهمیت چندانی داده نمی شود. معمولاً درچنین افرادي تمایلی نهفته نسبت به بدبینی و نگرانی وجود دارد، بدین صورت که اگر افراد نتوانند در تمام اوقات گوش به زنگ باشند، همه چیز از هم می پاشد.
بازداري هیجانی
بازداري افراطی اعمال، احساسات و ارتباطات خودانگیخته که معمولاً به منظور اجتناب از طرد دیگران، احساس شرمندگی و از دست دادن کنترل بر تکانه هاي شخصی صورت می گیرد. معمول ترین حوزه هایی که بازداري در مورد آن ها اعمال می شود عبارتند از:
- بازداري از بروز خشم و پرخاشگري.
- بازداري از بیان تکانه هاي مثبت(از قبیل خوشحالی، محبت، برانگیختگی جنسی و بازي).
- بازداري از بیان آسیب پذیري یا بیان راحت و صریح احساسات و نیازهاي شخصی
- تاکید افراطی بر عقلانیت و نادیده گرفتن هیجان ها.
معیارهاي سرسختانه/ عیب جویی افراطی
باور اساسی مبنی بر این که فرد براي رسیدن به معیارهاي بلندپروازانه درباره رفتار و عملکرد خود، باید کوشش فراوانی به خرج دهد و این کار معمولاً براي جلوگیري از انتقاد صورت می گیرد. این طرحواره به طور معمول در خانواده هایی به وجود می آید که تحت فشارند، نسبت به خودشان و دیگران بیش از حد عیب جویی می کنند و توقع دارند کارها با کیفیت عالی و در کوتاهترین زمان انجام شوند. این طرحواره اغلب منجر به نقص هاي جدي در احساس لذت، آرامش، سلامتی، احساس ارزشمندي، پیشرفت یا روابط رضایت مندانه می شود و معمولاً به شکل هاي زیر بروز می کند:
- بی نقص گرایی، توجه غیرمعمول به جزئیات یا ارزیابی کمتر از حد عملکرد خود در مقایسه با عملکرد دیگران.
- قوانین غیرقابل انعطاف و و غیرواقع بینانه اخلاقی، فرهنگی و مذهبی.
- دغدغه زمان و کارآمدي به منظور انجام کار بیشتر.
در هر صورت وقتی که طرح واره هاي ناسازگار اولیه از ذهن شکل گرفتند، افراد به سه شیوه میتوانند با آن ها کنار بیایند: جنگ – گریز – منجمد شدن. این سه سبک را یانگ و همکارانش به ترتیب نسبت هاي مقابله اي جبران افراطی، اجتناب و تسلیم نامگذاري کرده اند.
نکته بارز دیگري که در نظر یانگ به چشم میخورد تفاوت بین سبک مقابله و پاسخ مقابلهاي است. یانگ بر این عقیده است که یک سبک مقابله اي ممکن است از چندین پاسخ مقابله اي تشکیل شده باشد. یانگ با این کار خود ظرافت بیشتري به بحث سنجش رفتارهاي ناسازگار داده است.
یانگ با مفهوم طرح واره ها توانست آسیب شناسی شناختی بسیاري از اختلالات روانی را تبیین کند، اما به تدریج در تجارب بالینی خود متوجه شد که برخی از بیماران چندین طرح واره دارندو ممکن است در هر لحظه چندین طرح واره در ذهن آن ها فعال شود. او براي تبیین چنین حالتهایی از اصطلاح ذهنیت استفاده کرد. یانگ و همکاران ذهنیت را این گونه تعریف کرده اند:
مجموعه اي از طرح واره یا عملکردهاي طرح واره چه انطباقی و یا غیرانطباقی ، که درحال حاضر در ذهن خود فعال شده اند. به عبارتی ، طرح واره ها در حکم صفت هستند و ذهنیت در حکم حالت.
از مفهوم ذهنیت براي تبیین اختلال شخصیت مرزي خیلی استفاده می شود. یانگ و همکاران از 10 ذهنیت نام می برند که به سه دسته تقسیم میشوند:
- ذهنیت هاي کودکانه
- ذهنیت هاي مقابله اي ناسازگار
- ذهنیت هاي والد ناکارآمد
یانگ و همکارانش در جدول زیر بهمعرفی طرح واره هاي چهار ذهنیت کودکانه پرداخته اند:
جدول: معرفی طرح واره هاي چهار ذهنیت کودکانه
ذهنیت کودکانه | تعریف | متداولترین طرح واره ها |
ذهنیت کودك آسیب پذیر | تجربه کردن خلق ملال انگیز یا مضطرب | رهاشدگی، بی اعتمادي بدرفتاري، محرومیت هیجانی، نقص، انزواي اجتماعی، وابستگی/بی کفایتی، آسیب پذیري به ضرر یا بیماري،خویشتن تحول نیافته/گرفتار،منفی گرایی/بدبینی |
ذهنیت کودك عصبانی | خشم شدید به محض ارضاء نشدن نیازها | رهاشدگی، بدرفتاري / بی اعتمادي، محرومیت هیجانی، اطاعت. |
ذهنیت کودك تکانشی/ بی انظباط | کسب لذت تکانشگرانه بدون توجه به محدودیت | استحقاق، خودانظباطی و خویشتن داري ناکافی |
ذهنیت کودك شاد | احساس مورد علاقه بودن | فعال نشدن طرح واره هاي ناسازگار |
علاوه بر این چهار ذهنیت کودکانه، یانگ و همکاران از سه ذهنیت سبک مقابله اي نیز نام می برند. این سه ذهنیت دقیقاً مطابق همان سه سبک مقابلله اي ناسازگار هستند. یانگ و همکارانش به تعریف این سه ذهنیت مقابله اي ناسازگار پرداخته اند.
جدول: ذهنیت هاي مقابله اي ناسازگار
ذهنیت هاي مقابله اي ناسازگار | تعریف |
تسلیم شده مطیع | اتخاذ سبک مقابله اي وابستگی و تسلیم |
محافظ بی تفاوت | اتخاذ سبک مقابله اي انزواطلبی ، گوشه گیري و اجتناب رفتاري |
جبران کننده افراطی | اتخاذ سبک مقابله اي کنترل گري و حمله متقابل |
درباره این موضوع که کودکان به تدریج گفتارهاي والدین و اطرافیان خود را درون سازي می کنند درحوزه روان شناسی زیاد بحث شده است که یکی از صاحب نظران این موضوع لوریا است که این روند را در سه مرحله به طور مفصل بررسی کرده است. یانگ و همکارانش نیز بر همان باورند. . آن ها معتقدند که اغلب، صداي والدین در قالب خودگویی در ذهن فرزندانشان عمل می کند. صداهاي والدین در قالب دو ذهنیت والد پرتوقع و والد تنبیه گر/ انتقادگر در مدل طرح واره درمانی مفهوم سازی میشوند.
جدول:ذهنیت هاي والد ناکارآمد
ذهنیت والد ناکارآمد | تعریف | متداولترین طرح واره ها |
والد تنبیه گر/انتقادگر | عیب جویی و تنبیه خود یا دیگران | اطاعت، تنبیه گري، نقص، بی اعتمادي /بدرفتاري |
والد پرتوقع | داشتن معیارها و انتظارات بالا از دیگران و تحت فشار قراردادن خود یا دیگران براي دستیابی به این معیارها | معیارهاي سرسختانه، ایثارگري |
منبع
ایل بیگی قلعه نی ،رضا(1391) ،مقایسه طرحواره های ناسازگاراولیه و اختلال شخصیت خودشیفته در بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی ،اضطراب فراگیر و افراد بهنجار ،پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی ،دانشگاه محقق اردبیلی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید