بررسی جرايم يقه ­سفيد 

تحقيقات معدودي در حوزة جرايم يقه­ سفيد با تئوري شرمساري بازپذيرکننده به انجام رسيده است. اين موضوع  (قلت اين نوع تحقيقات) بسيار ماية تعجب بوده است. زيرا نظرية شرمساري اساساً ريشه در شواهد و يافته­ هايي دارد که در حوزة جرايم شرکتي توسط فيس و بريث ويت بدست آمده است.

کريستينيا مورفي و ناتان هاريس در پژوهشي که به بررسي کارآمدي و اثربخشي نظرية شرمساري بازپذيرکننده در حيطة جرايم يقه سفيد پرداخته­ اند، حمايت محکم و قاطعي از نظرية شرمساري بازپذيرکننده بعمل آورده­ اند. اين پژوهشگران به بررسي رابطة شرمساري بازپذيرکننده در تقابل با شرمساري انگ­زننده، با فرار مالياتي در دو سال اخير پرداخته­اند. آنها ثابت کردند که احساس انگ زني /بازپذيري که طي انجام عمليات تجربه مي­شود با تکرار رفتار تخلف­آميز ارتباط دارد. در دو سال گذشته، افرادي که احساس مي کردند تجربة عمليات بازپذيرکننده است، فرار مالياتي کمتري را گزارش دادند. همساز با فرضية بريث ويت و بريث ويت معلوم گشت که اثر بازپذيري بر رفتار تخلف آميز بعدي تا حدي با وساطت احساسات مربوط به شرم صورت مي­گيرد.

در يکي ديگر از پژوهشهاي موجود در حوزة جرايم يقه­سفيد، جورجيو کوريسل و همکاران وي ابعادي از نظرية شرمساري را در يک بازي تکراري پرداخت ماليات به نحو آزمايشي بررسي نموده­اند. در اين تحقيق، «مراسم» شرمساري ترکيبي از ارائة تصوير خلافکار همراه با اعمال مجازات مالي بوده است. نتايج نشان داد که در صورت علني شدن تقلب و عدم بازپذيري خلافکار، ميزان کل تقلب به طور معنادار در مقايسه با علني شدن تقلب عمومي و بازپذيري افزايش مي­يابد. شرايط نخست با احساسات شديد منفي در ارتباط با تقلب همراه است. اين تحقيق نشان داد که بکارگيري مکانيزم­هاي شرمساري اجتماعي مي­تواند براي سياستگذاران موثر و کارآمد و در عين حال فوق­العاده حساس و ظريف و شکننده باشد.

تخلفات مجرمانه خرد

معدود تحقيقاتي نيز در حوزة کارايي نظرية شرمساري بازپذيرکننده در حوزة رفتارهاي مجرمانه خرد از قبيل مصرف مواد و سرقت به انجام رسيده است .

تايتل و ديگران بااستفاده از داده هاي بدست آمده از پيمايشي تلفني از اهالي شهري در نزديکي سواحل شرقي ايالات متحده ثابت کرده اند که گزارش پاسخگويان در مورد شرمساري انگ زننده و بدگويي در مورد آن، يعني شرايطي که نظرية شرمساري بازپذيرکننده به عنوان زمينة مستعد جرم معرفي مي­کند، با نرخ بالاي برخي بدرفتاري­ها ارتباط دارد. ولي متغيرهاي اصلي و عمدة اين نظريه يعني متغيرهايي که بايد مانع جرم باشند مانند شرکت در بدگويي و شرمساري بازپذيرکننده رابطة منفي با شاخص­هاي بدرفتاري نشان نداد. شرم انگ­زننده با سوال از دفعات احساس شرمساري و شرم بازپذيرکننده با ترکيب اين گويه با گوية ميزان عفو و بخشش فرد در گروه اجتماعي ارزيابي شده است. اين مطالعه حمايت کمتري از اين نظريه بعمل آورده است: شرم انگ­زننده با احتمال فزايندة بدرفتاري فرافکني شده همبستگي داشت، اما بين شاخص­هاي شرمساري بازپذيرکننده و بدرفتاري فرافکني­شده هيچ ارتباطي وجود نداشت.

گينا ماري هندريکس  با استفاده از داده­هايي از آزمايش عدالت ترميمي ايندياناپوليس، به آزمون مفاهيم  به­هم­پيوستگي و شرمندگي نظرية شرمساري بازپذيرکننده در نشست هاي عدالت ترميمي پرداخته است. مفهوم به­ هم ­پيوستگي از طريق سه شاخص دلبستگي به مادر (من به مادرم احساس صميميت دارم، در تمام طول عمرم، دوست دارم همراه مادرم زندگي کنم) ، تعهد به نهادهاي مرسوم کليسا و مدرسه (آيا روي هم رفته به مدرسه علاقمنديد يا نه، اخذ نمرة خود برايتان چقدر مهم است، چقدر به امور و مسائل مذهبي توجه داريد)، و مشارکت در فعاليت­هاي مرسوم اجتماعي (آيا در تيم­هاي ورزشي مدرسه فعاليت داريد، آيا در فعاليت­هاي گروهي و صبحگاهي مدرسه فعاليد، آيا در انجمن­هاي خدماتي مدرسه فعاليت داريد، و …) ارزيابي شد. تنها از يک شاخص براي بروز شرم استفاده شد (در صورتي که تخلفي مرتکب شده و خانواده/دوستان/پليس از آن مطلع شوند، چقدر احساس شرم يا غرور مي­کنيد؟). تکرار تخلف به عنوان متغير وابسته تعريف شد و نژاد، سن و جنسيت نيز در تحليل­هاي چندمتغيره جزو متغيرهاي کنترل بودند. جهت بررسي روابط بين گمارش متمايز گروهي و سطوح به­هم­پيوستگي و بروز شرم، از تحليل دومتغيره و براي بررسي روابط به­هم­پيوستگي و بروز شرم با ارتکاب مجدد خلاف از تحليل چندمتغيره استفاده شد. نتايج نشان داد که جوانان حاضر در نشست هاي عدالت ترميمي در مقايسه با گروه کنترل از ميزان به­هم­پيوستگي و بروز شرم بيشتري برخوردارند، اما به هم پيوستگي و شرم پيش­بين­ تکرار جرم نبوده اند.

بوچکوار و تايتل با استفاده از داده­هاي پيمايشي در روسيه، به بررسي و سنجش شرم انگ­زننده و شرم بازپذيرکننده پرداخته­اند. در اين تحقيق، احتمال پنداري شرم و بخشش در برابر تعدادي از تخلفات مورد سوال قرار گرفته است. در اينجا نيز مجدداً حمايت ضعيفي از نظرية شرمساري بازپذيرکننده بدست آمد. هم شرمساري جداکننده و هم شرمساري بازپذيرکننده با کژرفتاري آتي رابطة مثبت و مستقيم داشت. ضمناً بين بدگويي و انحراف بعدي رابطه­اي مشاهده نشد. به نظر مي­رسد به­هم­پيوستگي اثرات متغيرهاي شرمساري را افزايش مي­دهد. بعلاوه گناهو ترس از  بي­ احترامي و آبروريزي ناشي از کژرفتاري، نه ارتباطي با تجربه­هاي  شرمساري گذشته داشت و نه واسط ميان تجربه هاي شرمساري گذشته و کژرفتاري بود.

بوچکوار و تايتل به بررسي اثرات نظرية شرمساري بازپذيرکننده در نمونه­اي از جامعة روسيه پرداخته و به اين نتيجه رسيده است که شرمساري بازپذيرکننده با سطوح بالاتر بزهکاري فرافکني­شده ارتباط دارد. بوچکوار و تايتل به تشخيص اين امر پرداختند که آيا کنترل احتمالات و تعاملات مي­تواند يافته­هاي ضعيف و ناهمساز را توضيح دهد. آنها سعي کردند با استخراج پيش­بين­هايي از نظريه خودکنترلي، فشار عمومي و بازدارندگي، و تشخيص شرايطي که تحت آن فرايندهاي علّي ممکن است در تبيين کژرفتاري موثرتر باشد، نظرية شرمساري بازپذيرکننده را ارتقاء ببخشند. يافته­هاي اين تحقيق نشان داد که شرمساري بازپذيرکننده برخلاف پيش­بين­هاي اين نظريه، با کژرفتاري فرافکني رابطة مثبتي دارد. گرچه برخي از احتمالات فرضي به نظر مي­رسد اثرات شرمساري را بر کژرفتاري فرافکني شده مشروط کند، اما هيچ کدام از يافته هاي تحقيق مويد فرضيات اصلي نبود. در اينجا هم بر خلاف نظرية شرمساري، اثبات کردند که شرمساري بازپذيرکننده بزهکاري را افزايش مي­دهد و تعاملات معناداري با احتمالات ويژة فشار، خودکنترلي و قطعيت مجازات ندارد.

منبع

حسنی ،محمد رضا (1394) ،شرمساری بازپذیر کننده و بزهکاری ،تحلیل جامعه شناختی نظریه ی شرمساری بازپذیر کننده (بریث ویت) در بستر خانواده،پایان نامه دکتری تخصصی بررسی مسائل اجتماعی ایران ،دانشکده علوم انسانی و اجتماعی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0