برانگیزاننده های پرخاشگری

عوامل شخصی و اجتماعی بسیاری در پرخاشگری انسان دخالت دارند که هریک می توانند علت وجود آورنده ی رفتار پرخاشگرانه در وی باشند. این علل و عوامل شامل ناکامی، تحریک مستقیم، خشونت رسانه ای، عوامل شخصیتی (شخصیت نوع A)، سوگیری اسناد خصمانه، خودشیفتگی، و تفاوت های جنسی می باشند که در ادامه آنها را مورد بررسی قرار می دهیم:

ناکامی

بنا بر فرضیه ناکامی , پرخاشگری، ناکامی یکی از برانگیزاننده های پرخاشگری است. اگر ما نتوانیم به آنچه می خواهیم و انتظار داریم برسیم، این امر موجب پرخاشگری می شود. این فرضیه در شکل آغازین خود، دو ادعای بزرگ را مطرح کرد:

  •  ناکامی همیشه به شکلی از پرخاشگری می انجامد
  •  پرخاشگری همیشه از ناکامی ناشی می شود.

 به طور خلاصه، این نظریه معتقد بود که افراد ناکام شده همیشه دست به نوعی پرخاشگری می زنند و اینکه همه اعمال پرخاشگرانه، به نوبه خود حاصل ناکامی هستند. اظهاراتی گستاخانه نظیر اینها فریبنده اند اما این بدان معنی نیست که ضرورتا درست هم هستند، واقعیت این است که دلایل موجود بیانگر آن است که هردو ادعا ناقص است. واضح است که افراد ناکام همیشه با پرخاشگری پاسخ نمی دهند، بلکه ممکن است ناکامی واکنش های متفاوتی را در افراد برانگیزاند؛ واکنش هایی مثل ناامیدی و افسردگی یا تلاش برای غلبه بر منبع ناکامی افزون بر این واضح است که همه پرخاشگری ها نتیجه ی ناکامی نیست و انسان ها به دلایل متعددی پرخاشگر می شوند و در پاسخ به عوامل مختلفی این رفتار را بروز می دهند. امروزه بسیاری از روانشناسان نمی پذیرند که ناکامی تنها علت یا مهم ترین علت پرخاشگری است و فقط آنرا یکی از علت پرخاشگری می دانند. باید اضافه کنیم که تحت بعضی از شرایط، ناکامی می تواند به عنوان یک تعیین کننده قوی پرخاشگری باشد، به ویژه وقتی که ناکامی غیر موجه و نامشروع تصور شود .

 تحریک مستقیم

گاهی عامل برانگیزاننده ی پرخاشگری، پرخاشگری شخص دیگری است که از آن به تحریک مستقیم تعبیر می شود. به عبارت دیگر مناسب ترین شیوه برای پاسخ دادن به رنجیده شدن یا مورد آزار قرارگرفتن این است که حداکثر تلاش خود را به کار ببندیم تا این برخورد را نادیده بگیریم. اما در واقعیت، یافته های پژوهی نشان می دهند که گفتن این موضوع آسانتر از عمل کردن به آن است ، و اینکه تحریک کلامی یا بدنی از سوی دیگران یکی از نیرومندترین علت های پرخاشگری انسان است، وقتی ما دریافت کننده و هدف نوعی پرخاشگری از سوی دیگران باشیم انتقادی که آن را منصفانه نمی دانیم، اظهارات تحقیر آمیز، یا حمله فیزیکی، معمولا به مقابله بر می خیزیم و همان پرخاشگری یا حتی اندکی بیشتر را که دریافت کرده ایم، به پرخاش کننده بر می گردانیم. به ویژه اگر یقین داشته باشیم که شخص دیگری قصد داشته است که به ما آسیب برساند. برتری نمایی ؛ نشان دادن تکبر و دون شماری از سوی دیگران  عاملی بسیار نیرومند است، انتقاد تند و غیر موجه، به ویژه انتقادی که به خود ما به جای رفتارمان حمله کند، شکل نیرومند دیگری از تحریک است و بیشتر مردم وقتی در معرض آن قرار بگیرند، به سختی جلوی خشم خود را گرفته و از تلافی کردن بلافاصله و یا بعدا خودداری کنند .

خشونت رسانه ای

قرار گرفتن در معرض خشونت رسانه ای ممکن است در واقع یکی از عوامل کمک کننده به سطوح بالای خشونت در کشورهایی باشد که تعداد زیادی از مردم در آن کشورها چنین برنامه هایی رادیده، در واقع در یک خلاصه از یافته های پژوهشی در این حیطه، متخصصان برجسته این موضوع نتایج اساسی زیر را ارائه کردند:

  • تحقیقات درباره قرار گرفتن در معرض خشونت تلویزیونی، سینمای، بازی های ویدئویی و موسیقی خشن نشان می دهد که این گونه برنامه ها به طور معنی داری احتمال افزایش رفتارهای پرخاشگرانه و خشن را در افرادی که در معرض آنها قرار می گیرند، بالا می برد.
  • چنین تاثیراتی ماهیتا هم کوتاه مدت هستند و هم دراز مدت.
  • مقدار این اثرات زیاد است ؛  حداقل به زیادی اثرات پزشکی مختلف که جامعه پزشکی آنها را مهم تلقی می کند ؛ مثل اثر آسپرین بر حمله قلبی.

عوامل شخصیتی

ازنظر روانشناسان هرکس دارای ویژگی های شامل شدیدا رقابت جوبودن، عجول بودن، زود رنج بودن و پرخاشگر بودن باشد دارای الگوی رفتاری تیپA است. در نقطه مقابل این افراد کسانی با ویژگی های متضاد ؛ داشتن حالت رقابتی شدید، عجول نبودن و با روحیه و حوصله بودن  به عنوان دارندگان الگوی رفتاری تیپ B توصیف می شوند. بنابر تحقیقات بسیاری افراد تیپ A نسبت به افراد تیپ B تمایل بیشتری به رفتار پرخاشگرانه دارند. محققان افرادی را که به عنوان دارندگان الگوی رفتاری A یاB شناسایی شده بودند تحت مطالعه قرار دادند. آنها سطح تستوسترون آزمودنی ها را یکبار قبل از آزمایش و یکبار بعد از آزمایش اندازه گیری می کردند ؛ از طریق آزمایش بزاق دهان سپس آنها را به یک کار رقابتی می گماشتند. اگر زمان واکنش یکی از آنها کندتر از دیگری بود، رقیب به او شوکی وارد می کرد، مشاهده شد که احتمال شوک دادن به رقیب در مورد افراد تیپ A بیشتر است. افزون بر این اشخاص دارای تیپ رفتاری A پرخاشگری خصمانه از خود بروز می دادند . بنابراین تعجبی ندارد که؛ افراد تیپ A بیشتر از افراد تیپ B به کودک آزاری یا همسر آزاری مبادرت می ورزیدند.

سوگیری اسنادی خصمانه

اسنادها نقش مهمی در واکنش های ما نسبت به رفتار دیگران , به ویژه نسبت به کار خشم برانگیز از سوی آنها، بازی می کنند. سو گیری اسنادی خصمانه به تمایل به تصور نیت یا انگیزه های خصمانه در اعمال دیگران ؛ وقتی که این اعمال مبهم باشند  اطلاق می شود. به عبارت دیگر افرادی که از نظر سوگیری اسنادی خصمانه بالا باشند، به ندرت به دیگران امتیاز تردید را می دهند: آنها صرفا فرض می کنند که هر عامل خشم برانگیز از سوی دیگران از روی قصد و عمد است و مطابق با آن واکنش نشان می دهند. نتایج تحقیقات فراوانی اثر بالقوه این عامل را تایید می کنند .

خودشیفتگی

یافته های پژوهشی نشان می دهد که خودشیفتگی ممکن است به صورت های مبهم با پرخاشگری پیوند داشته باشد. اشخاصی که از لحاظ خودشیفتگی بالا هستند، به کوچکترین کم محلی از سوی دیگران، باز خوردی که تصور اغراق آمیز آنها را از خودشان تهدید می کند، به صورتی استثنایی با پرخاشگری شدید واکنش نشان می دهند. شاید به این خاطر که چنین اشخاصی درباره خودانگاره اغراق آمیز خود شکی آزاردهنده دارند، و بنابراین نسبت به هرکسی که آنها را به تضعیف کردن تهدید کند با خشم شدید واکنش نشان می دهند. احتمال دیگری که اخیرا مورد بررسی قرارگرفته است این است که افراد خودشیفته به خاطر خود انگاره اغراق آمیزی که دارند، خودشان را بیشتر قربانی تجاوز و تبعیض می دانند تا افرادی که خودشیفته نیستند .

تفاوت های جنسیتی در پرخاشگری

آیا مردان پرخاشگرتر از زنان هستند؟ فرهنگ عامه حاکی از آن است که هستند، و یافته های پژوهشی حاکی از آن است که در این مورد، مشاهدات غیر رسمی درست است؛ وقتی از زنان و مردان سوال شد که آیا مرتکب یک رشته از پرخاشگری گوناگون شده اند یا نه، مردان انجام رفتارهای پرخاشگرانه بیشتری را گزارش کردند تا زنان. اما با بررسی دقیق تر، تصویر مربوط به تفاوت های جنسیتی از لحاظ تمایل به پرخاشگری پیچیده تر می شود. از یک سو مردان عموما بیش از زنان احتمال دارد که دست به پرخاشگری بزنند و هم هدف رفتارهای پرخاشگرانه باشند به علاوه این تفاوت ظاهرا در تمام طول عمر ادامه دارد و حتی در میان افراد هفتاد هشتاد ساله نیز مشاهده می شود. ازسوی دیگر به نظر می رسد که مقدار این تفاوت ها در موقعیت های مختلف بسیار متغیر باشد. نخست، تفاوت جنسیتی در پرخاشگری در غیاب تحریک به مراتب بیشتر است تا وقتی افراد تحریک شده باشند. به عبارت دیگر، وقتی که افراد به هیچ گونه ای تحریک نشده باشند، مردان به طور معنی داری بیشتر از زنان احتمال دارد که علیه دیگران پرخاشگری کنند. در موقعیت هایی که تحریک وجود دارد، و به ویژه وقتی که این تحریک شدید باشد، این تفاوت ها از بین می روند.

 دوم، اندازه و حتی جهت تفاوت های جنسیتی در پرخاشگری، برحسب نوع پرخاشگری مورد نظر به میزان زیادی متغیر هستند. یافته های پژوهشی نشان می دهند که مردان بیش از زنان احتمال دارد که به شکل های مختلف پرخاشگری مستقیم دست بزنند، اعمالی که هدف آنها مستقیما متوجه فرد آماج است و به وضوح از فرد پرخاشگر صادر می شود مثلا: حمله جسمی، هل دادن، عقب راندن، پرتاب کردن چیزی به طرف شخص دیگر، دادکشیدن، عبارت های توهین آمیز به کار بردن . امازنان بیشتر احتمال دارد که متوسل به پرخاشگری غیرمستقیم شوند، اعمالی که پرخاشگر امکان می دهد هویت خود را از قربانی پنهان کند، و در بعضی موارد برای قربانی، دانستن اینکه آماج آسیب رسانی عمدی قرار گرفته است مشکل می شود. چنین اعمالی شامل: پخش شایعه های زشت درباره شخص آماج، غیبت کردن پشت سر این شخص، گفتن به کسان دیگر که با قربانی مورد نظر معاشرت نکنند، ساختن داستان هایی به منظور ایجاد گرفتاری برای شخص، و نظایر آنهاست. در مجموع تفاوت های جنسیتی از نظر پرخاشگری واقعا وجود دارند و در بعضی زمینه ها می توانند چشمگیر باشند. اما در کل، ماهیت این تفاوت ها به مراتب پیچیده تر از آن است که عقل سلیم حکم می کند.

منبع

کرمی،فاطمه(1394)، بررسی همه گیر شناسی پرخاشگری در بیماران دارای دیسفوریای جنسیتی،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی،دانشگاه آزاداسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0