باورهای فراشناختی مثبت و منفی

سندرم شناختی  توجهی ؛ تحت کنترل باورهای معیوب درباره ی تفکر هستند . باورهای فراشناختی دو حوزه ی مهم دارند که در سندرم شناختی توجهی؛  نقش مهمی ایفا می کنند :

  • باورهای فراشناختی مثبت
  •  باورهای فراشناختی منفی .

باورهای فراشناختی مثبت به مفید بودن نگرانی ، اندیشناکی ، تهدیدیابی و سایر راهبردهای مشابه اشاره دارند . به عنوان مثال می توان به چند باور فراشناختی مثبت اشاره کرد :

  • اگر نگران باشم برای مقابله با حوادث احتمالی آینده آماده تر می شوم.
  • معطوف کردن توجه به خطر باعث حفظ امنیت من می شود.
  • من باید بتوانم همه چیز را به یاد بیاورم تا متوجه شوم آیا لایق سرزنش هستم یا نه .
  • اگر دائم از خودم بپرسم که چرا دچار این احساس شده ام ، بالاخره به این جواب دست پیدا می کنم.

 من باید افکارم را کنترل کنم و گرنه دست به کار ناخوشایندی می زنم. ممکن است در ظاهر این باورها منطقی به نظر برسند . با این حال ، برای این که ماهیت معیوب و تحرف شده ی این باورها آشکار شود ، بهتر است در برابر هر کدام از آن ها سوال های مفیدی طرح شود . فراشناخت درمانگر این سوال ها را به این منوظر می پرسد تا به این باورها معنای جدیدی بدهد :

  • اگر نگران باشم برای مقابله با حوادث احتمالی آینده آماده تر می شوم.
  •  آیا امکان دارد بدون نگرانی ، برای مقابله با حوادث احتمالی آینده آماده باشید؟
  • آیا امکان دارد در مورد هر چیزی که اتفاق می افتد ، نگران بود ؟
  • آیا امکان دارد در مورد هر چیزی که اتفاق می افتد ، نگران بود؟
  • نگرانی باعث واقع بینی شما می شود یا بدبینی ؟
  • معطوف کردن توجه به خطر باعث حفظ امنیت من می شود.
  • از کجا می فهمید که باید توجه خود را به خطر معطوف کنید؟
  • آیا شما واقعاً خطر را می بینید یا شما با خطر غیر قابل مشاهد های روبرو هستید که به اشتباه شما را به تله می اندازد؟
  • آیا معطوف کردن توجه به خطر می تواند با ایجاد فراموشی نسبت به کارهای معمول ، از امنیت شما بکاهد؟
  • من باید بتوانم همه چیز را به یاد بیاورم تا متوجه شوم که آیا لایق سرزنش هستم یا نه.
  • آیا امکان دارد همه چیز را به یاد آورم؟
  • از کجا فهمیدید که خود سرزنش گری باعث احساس بهتر در شما و افزایش عملکرد حافظه ی شما می شود؟
  •  آیا می توانید حافظه خود را بهبود ببخشید ، بدون این که خودتان را سرزنش کنید؟
  • اگر دائم از خودم بپرسم که چرا دچار این احساس شده ام ، بالاخره به این جواب دست پیدا می کنم.
  •  چقدر طول می کشد تا به جواب دست پیدا کنید؟ چقدر وقت صرف این کار می کنید؟
  • اگر پی ببرید دستیابی به پاسخ ، مستلزم متوقف کردن تجزیه و تحلیل احساسات تان است ، چه اتفاقی رخ می دهد؟
  • اگر هیچ پاسخی به جز تغییر شیوه تفکرتان وجود نداشته باشد ، چه اتفاقی رخ می دهد؟
  • من باید افکارم را کنترل کنم و گرنه دست به کار ناخوشایندی می زنم.
  • از کجا فهمیدید کدام یک از افکار قابل کنترل هستند؟
  • آیا می توانید تمام افکارتان را کنترل کنید؟
  • آیا می توانید دست از کنترل افکارتان بردارید و به دنبال واقعیت آژمایی آن ها بروید؟

حوزه ی دوم باورهای فراشناختی به اهمیت و معنای منفی وقایع شناختی درونی  برای مثال : افکار و باورهای متداول ربط دارد . فراباورهای منفی در دو دسته وسیع جای می گیرند :

  • کنترل ناپذیری افکار
  •  معنا ،اهمیت و خطرافکار .

چنین فراباورهایی زمینه ی شکست در کنترل افکار را فراهم می کنند و موجب تداوم و پایداری سندرم شناختی توجهی؛ می شوند. همین پدیده نیز منجر به تفسیر منفی و تهدید زایی  وقایع ذهنی می گردد.همچنین دامنه ی نفوذ این باورها می تواند به تجارب هیجانی و حالت های احساسی نیز کشیده شود . به عنوان مثال : می توان به چند باور فراشناختی منفی اشاره کرد :

  • من هیچ گونه کنترلی بر نگرانی و اندیشناکی خودم ندارم.
  • نگرانی می تواند به بدن من آسیب برساند.
  • آشفتگی روانشناخی باعث می شود ذهنم از کار بیفتد.
  • افکار ناخوشایند آنقدر توان دارند که مرا وادار به انجام کار ناخوشایند وبدکنند.
  • برخی از افکار می توانند موجب اتفاقات ناگوار شوند.
  • افکارم می توانند مرا مجبور کنند که کار غیر دلخواه را انجام بدهم.
  • افکار غیر قابل کنترل نشانه ای از دیوانگی هستند.
  • اگر باور داشته باشم که آدم بدی هستم ، پس باید آدم بدی باشم.
  • تجربه اضطراب به این معنا است از این که حتماً خطری مرا تهدید می کند: دلم شور می زند ، حتما اتفاق بدی می افتد.

فکر کردن به برخی چیزها باعث به وقوع پیوستن آنها می شود.

خلاصه ای از مدل فراشناختی

در مجموع فراشناخت درمانی بر این اصل بنیادین است که اختلال روانشناختی به دلیل اثرات سبک تفکر یعنی، سندرم شناختی  توجهی؛ بر تجارب هیجانی و دانش ,باورها تداوم می یابد . سندرم شناختی توجهی؛  از طریق مسیرهای خاصی موجب تداوم احساس منفی فرد درباره ی خودش و ادراک تهدید می شود.سندرم شناختی  توجهی ؛ با فعال سازی باورهای فراشناختی مثبت و منفی مرتبط است . جداسازی سطح فراشناختی از سطح شناختی متاول ، این پیامد را در بردارد که ممکن است تجارب وقایع درونی مثل: افکار ، باورها و هیجان ها در ذهنیت های شناختی و فراشناختی پردازش شوند . این مدل دامنه ای از روش های درمانی احتمالی را ارائه می کند که متمرکز بر کنار نهادن سندرم شناختی توجهی ؛ اصلاح باورهای فراشناختی ،  شکل دهی شیوه های متفاوتی از تجربه و رابطه با وقایع درونی می باشند

 مدل بازسازی شده A-B-C

یکی از راه های درک مدل فراشناختی و فهم تفاوت موضع آن با نظریه های شناختی  رفتاری اولیه ، بررسی تغییراتی است که مدل فراشناختی در الگوی استاندارد A-B-C که اساس کار شناخت درمانگران تلقی می شود ، ایجاد نموده است. واقعه ی فعال سازی (A) باعث راه اندازی طرحواره یا باور غیر منطقی (B) می شود که خود این باورها به پیامدهای هیجانی و رفتاری (C) دامن می زنند .مساله ی مهم لاینحل در نظریه های شناختی اختلال روانشاختی تبیین ارتباط بین ارزیابی ها و باورهای منفی متداول با تداوم هیجان ها و افکار منفی می باشد . علاوه بر این ، سوال دیگری نیز در نظریه های شناختی بی پاسخ مانده است .

 چه چیز باعث می شود افراد مبتلا به مشکلات روانشناختی در کنترل الگوهای فکری مشکل پیدا کنند؟ در فراشناخت درمانی با قرار دادن باورهای فراشناختی در وسط مدل استاندارد A-B-C و جایگزین کردن تجربه درونی یک فکر منفی یا باور معمول به جای رویداد فعال ساز ، فرمول بندی جدیدی از مدل A-B-C ارائه می کند .. در مدل A-M-C برخلاف مدل استاندارد A-B-C ، لازم نیست واقعه ی فعال ساز موقعیت های بیرونی باشند ، بلکه حوادث شناختی درونی نیز می توانند در حکم واقعه ی فعال ساز عمل کنند .در مدل جدید ، مولفه ی M در برگیرنده ی باورهای فراشناختی و سندرم شناختی  توجهی ؛است . ارزیابی منفی کلی تر یا باورهای متداول (B) تحت تاثیر فرآیندهای فراشناختی هستند .

رویکرد فراشناختی با تحلیل ماهیت فراشناخت واره ها و سندرم شناختی  توجهی ؛ رویه ی متفاوتی در پیش می گیرد . درمانگر از بیمار سوال کرد که چه مقدار از وقتش را صرف فکر کردن به احساس خود و چرایی این احساس می کند . بیمار جواب داد ، ساعت های متمادی صرف اندیشیدن به احساس های خود و چرایی آن ها می کند. او دائم و به صورت زنجیروار از خودش سوال می کرد: چرا من این احساس را دارم ؟ آیا شرایط تغییر می کند؟ این حوادث چه معنایی دارند ؟ چرا کاری از دستم بر نمی آید؟ چرا دیگران خوشحال تر و خوشبخت تر از من هستند ؟ این اوضاع لعنتی کی تمام می شود ؟  از بیمار سوال شد که آیا چنین شیوه تفکری مزایایی دارد و او در پاسخ اشاره کرد که باید به اتفاقات بد و ناگوار فکر کند ؛ اندیشناکی تا بتواند آن حوادث را تغییر دهد و با غم اندیشی می تواند انگیزه ی بیشتری پیدا کند . درمانگر از او سوال کرد ، چگونه غمگینی را تجربه می کند و بیمار در پاسخ اشاره کرد که با معطوف کردن توجه به افکار و احساسات خود ، گوش دادن به موسیقی های غم انگیز و کاهش فعالیت ها ، وقت بیشتری پیدا می کند تا غم اندیشی بپردازد.

تفاوت نکات کلیدی درمان شناختی  رفتاری؛ با فراشناخت درمانی بیشتر به چشم می خورد . هدف درمان شناختی  رفتاری؛ چالش با باورهای ناامیدانه ی خود هیچ امیدی به تغییر نیست، است . در حالی که در فرمول بندی فراشناختی ، آبشخور غمگینی و ناامیدی مکرر و پایدار در فراشناخت واره ها و سندرم شناختی  توجهی؛ نهفته است . بنابراین هدف فراشناخت درمانی ، کنار گذاری سندرم شناختی  توجهی؛ و چالش با باورهای فراشناختی است که از چنین سبک پاسخی حمایت می کنند . توجه به این نکته نیز لازم است که در تحلیل A-M-C پیشایند (A) یک برانگیزاننده درونی ، یعنی ، یک فکر در نظر گرفته می شود و نه یک موقعیت بیرونی .

این مثال ماهیت فراشناخت درمانی را به صورت کاملاً آشکار نشان می دهد . فراشناخت درمانی را می توان درمانی تلقی کرد که بیماران را در شناسایی الگوهای فکری و مقابله ای ناکارآمد که باعث آشفتگی های هیجانی مزمن می شوند ، توانمند می سازد . همچنین فراشناخت درمانی به بیماران کمک می کند تا الگوها را تغییر دهند و به اصلاح فراباورهای درباره ی افکار و احساسات شان بپردازند . در فراشناخت درمانی برخلاف درمان شناختی  رفتاری؛ تمرکز اولیه ی بر ارزیابی واقعیت باورهای منفی متداول ,درباره ی خویشتن و جهان نیست . فراشناخت درمانگر برای درمان بیمار افسرده ای که در بالا ذکر شد ، به دنبال واقعیت آزمایی باورهای بیمار هیچ امیدی نیست, از طریق نقد و بررسی شواهد تایید کننده و رد کننده نیست ، بلکه به او کمک می کند از طریق چالش با باورهای فراشناختی و حذف سندرم شناختی  توجهی ؛  در واکنش به افکار تنهایی اش به شیوه ی جدیدی پاسخ بدهد . فکر یا باور فرد درباره ی این که هیچ امیدی به تغییر پیش روی خود نمی بیند به این دلیل پایدار و تغییر ناپذیر است که سندرم شناختی توجهی ؛  به تقویت آن دامن می زند .

ملاحظه ای در باب درمان های فرایند مدار در برابر درمان های محتوا مدار

درمان های شناختی  رفتاری موجود را می توان درمان هایی تلقی کرد که سخت محتوا محورند . این درمانگران عمدتاً به محتوا افکار و باورهای افراد می پردازند . فراشناخت درمانگران در درجه ی اول به فرایندها علاقمند هستند و معمولاً تمرکز آنها بر محتوا ، در حوزه ی فراشناختی است و نه محتوای حوزه های اجتماعی ، جسمی  و محیطی که در درمان های شناختی  رفتاری مورد تاکید می باشند . به عنوان مثال ، یک درمانگر شناختی رفتاری کلاسیک برای درمان افسردگی ، ابتدا سعی می کند از طریق سوال های سقراطی به بررسی شواهد تایید کننده و رد کننده افکار و باورهای منفی فرد درباره ی خویشتن ، جهان و آینده بپردازد . معمولاً آن ها از این سوال استفاده می کنند :  در این فکر شما چه تحریف  شناختی نهفته است؟ و  چه شواهدی ، مخالف فکر شما وجود دارد و آن را تایید نمی کند؟  اما یک فراشناخت درمانگر به دنبال کاهش دامنه ی نفوذ اندیشناکی ، اصلاح باورهای منفی درباره ی کنترل ناپذیری اندیشناکی و چالش با باورهای فراشناختی مثبت که مستلزم درگیر شدن در این فرایندها در واکنش به خلق غمگین است . مداخله ی فراشناختی می طلبد که چنین سوال هایی از بیمار پرسیده شود : آیا می توانید در پاسخ به فکرتان ، اندیشناکی را متوقف کنید؟ و  اندیشسدن افراطی به افکار چه معنایی به دنبال دارد ؟

وقتی به محتوای شناخت اشاره می کنیم ، منظورتان سیستم پردازش اطلاعات دانشی است . همان اطلاعاتی که در حافظه ذخیره شده اند یا در حال حاضر در هشیاری جریان دارند . باورها را می توان بخشی از این کتابخانه ی اطلاعات با دانش تلقی کرد.وقتی به  فرایندها  اشاره می کنیم ، منظومان اعمالی است که افراد از آن ها برای کسب دانش و یادگیری دانش جدید استفاده می کنند . با استفاده از استعاره ی کتابخانه ، فرایندها را می توان به جستجوی کتاب ، تعیین موقعیت آن در کتابخانه ، مطالعه ی کتاب و استفاده از اطلاعات آن برای تغییر اعمال ، افکار با دانش تشبیه کرد . فرآیندها ، باعث ارتباط دانش ,باورها با پیامدهای هیجانی و رفتاری می شوند . این فرایندها تعیین می کنند که تجارب چه اثری بر دانش بگذارند.

ما در درمان فراشناختی مستقیماً کاری به دانشی مانند این باور که  من آدم بی ارزشی هستم،رنداریم و تنها به فرایندهایی می پردازیم که چگونگی استفاده از دانش را تعیین می کنند . برای برداشتن این گام مهم می توانیم به طور منطقی فرض کنیم که فکر می کنیم و به آن ایمان داریم ، از فعالیت فرایندها حاصل می شوند . در واقع ، این افکار ، محتوا نیست ، بلکه نتیجه ی فرآیند استفاده از محتوا است . حالت هایی که بیماران بد و ناخوشایند تلقی می کنند  برای مثال : احساس بی ارزشی  یا  احساس به وقوع پیوستن قریب الوقوع حمله قلبی  به این دلیل پدیدار می شوند که آنها دائماً خودشان را درگیر این فرایندها می کنند و به ایجاد و تداوم چنین اطلاعات معیوبی دامن می زنند .فراشناخت درمانی بر این نکته تاکید می کند که برای کمک به بیمار جهت قضاوت گری صحیح ، باید فرایندهای شناختی : سبک های تفکر ، الگوهای توجهی  و راهبردهای خاص او برای استفاده از اطلاعات درونی را تغییر داد.

پیاده سازی عملی مدل A-M-C

درمانگر پس از غربال گری تشخیصی ، در مرحله ی سنجش با استفاده از مدل A-M-C به عنوان اساس کار ، درباره ی ماهیت سندرم شناختی  توجهی ؛ باورهای فراشناختی و علایم به برداشتی اولیه دست پیدا می کند . درمانگر معمولاً این فرایند را با کاوش درباره ی هیجان ها و علایم مزبوط (C) در یک چارچوب زمانی جدید و مناسب ، شروع می کند . چارچوب زمانی مناسب برای این کتوش حداقل دو هفته ی گذشته است . می توان از سوال های زیر برای کاوش هیجان ها استفاده کرد :

 پیامدهای هیجانی (C)

  • در طی دو هفته ی گذشته خلق و اضطراب شما چطور بود ؟
  • متوجه چه علایم جسمی در خودتان شدید؟
  • متوجه چه تغییراتی در رفتارتان شدید؟
  • آیا افکاری به ذهن تان خطور کرد که به خودتان آسیب بزنید؟ اگر این خطر وجود دارد ، سنجش خطر و اقدامات پیشگیرانه در اولویت قرار دارند.

وقتی که ویژگی های پاسخ های هیجانی و رفتاری کاملاً مشخص شدند . برآورد نرخ های پایه ی این رفتارها و علایم هیجانی اولویت پیدا می کند . مخصوصاً درمانگر باید به کاوش درباره ی فروانی و مدت زمان این عوامل بپردازد . فرایند پرسشگری درباره ی عوامل برانگیزاننده علایم باید به گونه ای پیش بروند که وقایع فعال ساز (A) را نیز در بر گیرد . رویکرد فراشناختی توجه ویژه ای به وقایع فعال ساز درونی دارد :

 وقایع فعال ساز درونی (A)

  • چه موقعیت هایی حال شما را بدتر کرد ؟
  • در آن لحظه چه افکاری به ذهن تان خطور کرد یا چه احساسی را تجربه می کردید ؟
  • به آخرین باری که هیجان افسردگی یا اضطراب را تجربه کردید را تجسم کنید . چه چیزی باعث شد شما این احساس را تجربه کنید ؟ اولین فکر یا احساسی که تجربه کردید را به خاطر دارید ؟
  • آیا در طول این مدت ، گاهی اتفاق افتاد که بیشتر درگیر اندیشیدن به مشکل تان شوید ؟ آخرین بار چه فکری شما را وادار به این کار کرد ؟

درمانگر در فرایند جستجوی واقعه درونی ، به دنبال فکر منفی است  که نشانه ی خاصی ندارد و یا توسط احساس ها ، موقعیت ها یا هیجان ها فعال می شود . نکته ی مهم این است که درمانگر باید به دنبال برانگیزاننده ای باشد که قبل از شروع تفکر تکراری ، مقابله با توجه به تهدید ، پدیدار گشته است . وقتی که درمانگر به واقعه ی درونی مثل:  اولین فکر در زنجیره ی نگرانی پی برد ، آنگاه با طرح سوال های خاصی به ماهیت سندرم شناختی  توجهی؛  و فراشناخت واره های مرتبط پی می برد .

سندرم شناختی توجهی ؛ و فراشناخت واره ها (M)

  • وقتی این تجربه را کردید ، تفکر شما چه تغییری پیدا کرد ؟
  • آیا نگران بودید یا زیاد به مسایل فکر می کردید ؟ آخرین بار نگرانی یا افراط اندیشی شما چقد طول کشید؟
  • شما بیشتر به چیزهایی توجه داشتید ، که ناراحت تان می کرد ؟ چطور این کار را می کردید ؟
  • آیا برای کنترل احساسات تان دست به اقدامی می زدید ؟ چه کار می کردید ؟
  • آیا برای تغییر افکار خود دست به اقدامی زدید ؟ چه کار کردید ؟
  • آیا تلاش کرید به مسایل خاصی فکر نکنید یا از فکر کردن به برخی مسایل اجتناب کنید ؟
  • نگران یا اندیشناکی چه مزایایی دارد ؟ می توانید به مزایای آنها اشاره کنید ؟
  • معطوف کردن توجه به افکار یا احساس ها چه فوایدی در بردارد ؟ می توانید به فواید آنها اشاره کنید؟
  • آیا معطوف کردن توجه به تهدید به شما کمک می کند ؟
  • اگر افکار و هیجان های خود را کنترل نکنید ، چه اتفاقی می افتد ؟
  • اگر احساس شما ، یا تفکر شما به همین شکل ادامه پیدا کند ، بدترین اتفاق ممکن چیست ؟
  • چقدر برافکار افسرده ساز و نگران کننده ی خود کنترل دارید ؟

معمولاً این سوال ها برای دستیابی به نمای اولیه ای از سندرم شناختی  توجهی ؛ و باورهای فراشناختی مثبت و منفی کفایت می کنند . .با این حال ، لازم است که در برخی موارد سطح عواطف بیمار تعدیل شود تا به اطلاعات ضروری دست پیدا کنیم . برای دستیابی به این هدف ، آزمون های سنجش رفتاری بسیار کمک کننده است .

منبع

فاضلی،کریم(1394)، اثر بخشی آموزش موئلفه های فراشناخت بر اضطراب امتحان،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی،دانشگاه آزاداسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0