اولویتهای رقابتی چیست ؟
یکی از موضوعات رایج در تحقیقات مدیریت عملیات و مدیریت زنجیره تامین پیرامون توانمندیهای کلیدی شرکت میباشد. طبق تحقیقات انجام گرفته، عبارت “اولویتهای رقابتی” بطور گستردهای جهت انتخاب شرکت در این تواناییهای رقابتی استفاده شده است .با گذشت زمان و تغییر در الگوهای تولیدی و اقتصادی و بروز جهانیسازی در سایه توسعه فناوری اطلاعات چالشهایی پیش روی سازمانها در عرصه رقابت پدید آمدهاند. این چالشها روشهای نیل به مزیت رقابتی را دگرگون کردهاست. هر سازمان تولیدی یا خدماتی برای ارائه محصول یا محصولاتی به مشتریان بالفعل و بالقوه خود پا به عرصه وجود میگذارد و خواهان بقا و ادامه حیات خود میباشد، اما در مسیر و چرخه حیات خود و با توجه به ماهیت و زمینه فعالیت با محیطی رقابتی روبرو میشود. در رقابت روزافزون امروزی، ماهیت تقاضاهای مشتریان پویاتر و پیچیدهتر میگردد.علاوه بر این مشتریها متقاضی کالاهای متنوع در زمان کوتاهتر هستند . در این وضعیت، شرکتهای مدرن رویارویی با این تقاضاهای پویا و متغییر و پیچیده را بسیار چالش برانگیز میبینند. علاوه بر این، جهانیسازی مسیر همواری را برای بسیاری از شرکتها ایجاد کرده است، تا به گونهای سلطهجویانه در بازارهای آزاد به رقابت بپردازند. این توسعهها خود به خود شرکت ها را وا میدارد به قابلیتهایی دست یابند تا بتوانند انواع کالاها با حجمهای درخواستی و مطلوب مشتریان را در زمان کوتاهتر و بدون کاهش در سوددهی تولید نمایند. این نوع قابلیتها را میتوان تحت اصطلاحاتی نظیر چابکی و یا تولید ناب بیان نمود که هرکدام برای خود فلسفه و ابزارهایی دارند، ولی در این میان مدیریت زنجیره تامین و لجستیک نقش بسزایی ایفا میکند که در صورت وجود مدیریت اثربخش و کارا موجب ایجاد مزیتهای رقابتی برای سازمان میگردد. در طول دو دهه گذشته پذیرش و استفاده از رویکرد استراتژیک جهت مدیریت شرکتهای تولیدی با ظهور مفاهیمی همانند تولید بهنگام،تولید ناب،تولید منعطف و مدیریت یکپارچه کیفیت همراه بودهاست.استراتژی رقابتی درباره متفاوت شدن و متفاوت بودن است. این به معنی انتخاب عمدی و آگاهانه مجموعهای از فعالیتهای متفاوت است، که ترکیبی از ارزشهای منحصربهفرد را ارائه دهد. اساس و بنیان استراتژی برگزیدن انجام فعالیتها به گونهای متفاوت با آنچه رقبا انجام می دهند، میباشد.جایگاه و موقعیت استراتژیک از سه منبع مشخص و مجزا ناشی میشود که البته باهم سازگار بوده و اغلب همپوشانی دارند. اول، موقعیتیابی مبتنی بر تولید زیر مجموعهای از کالاها یا خدمات مرتبط با یک صنعت خاص که “موقعیتیابی تنوع محور” نامیده میشود. دومین پایه موقعیتیابی، سرویس دهی به همه یا بیشتر نیازهای خاص گروهی از مشتریان می باشد که “موقعیتیابی مبتنی بر نیازها” خوانده میشود. سومین اساس برای یافتن جایگاه استراتژیک بخشبندی مشتریان با توجه به راههای متفاوت دسترسپذیری است، این نوع را “موقعیتیابی مبتنی بر دردسترسبودن” مینامند. در دسترسبودن ممکن است تابعی از موقعیت جغرافیایی یا اندازه مشتری و یا هر چیزی باشد که نیازمند مجموعه فعالیتهای متفاوت به منظور دسترسی به مشتریان با بهترین روش است. بنابراین موقعیتهای استراتژیک میتواند مبتنی بر نیازهای مشتریان، دسترسپذیری مشتریان و تنوعی از محصولات و خدماتی که سازمان تولید مینماید، باشد .با توجه به این موارد، هر سازمان برای رقابت باید جایگاه استراتژیکی بیابد و بدین منظور باید ستادهها و الویتهایی را ارائه نماید تا به یک یا چند مورد از این موقعیتها دست یابد. البته با توجه به محدودیتهای پیش رو، سازمان بالاجبار باید بده بستانهایی مابین جایگاههای استراتژیک انجام دهد. هایز و ویل رایت اهمیت استراتژی رقابتی را در پشتیبانی از موفقیت شرکتهای تولیدی خاطرنشان کردهاند. استراتژی رقابتی به عنوان اولویتی که قدرت تولیدی را به مثابه یک اسلحه رقابتی شرکت توسعه میدهد، مورد ملاحظه قرارگرفتهاست .یک مجموعه واحد از الویتهای رقابتی یا ستادههای تولیدی برای همه شرکتهایی که در بازارهای جهانی فعالیت میکنند، وجود ندارد. ویل رایت مفهوم الویتهای رقابتی را در چهار نوع مختلف بیان داشت که عبارتند از: قیمت، انعطافپذیری، کیفیت و قابلیت اطمینان. هایز و اشمانر پنج بعد مختلف را مشخص نمودند: قیمت، کیفیت، قابلیت اطمینان، انطافپذیری تولید و انعطاف پذیری حجم. کراجوسکی و ریترمن از بعد زمان به جای قابلیت اطمینان در تقسیمبندی ویل رایت در تحقیقات خود استفاده کردند؛ که منظور از زمان، زمان تحویل سریع و تحویل به موقع میباشد.در کل می توان شش ستاده تولیدی را در نظر گرفت که عبارتند از: قیمت(هزینه)، کیفیت، عملکرد، عرضه(تحویل)، انعطاف و نوآوری. این شش ستاده تولیدی در ارتباط با سه نوع مختلف موقعیتیابی استراتژیک که مایکل پورتر به آنها اشاره کردهاست میباشند؛ و همانگونه که قبلاً ذکر شد، هیچ شرکتی نمیتواند در همه جایگاههای استراتژیک قرار بگیرد، و به ناچار باید دست به بده بستان بین آنها بزند. همین مساله در مورد ستادههای تولیدی هم صدق میکند . سازمان با تعارضاتی در این مورد روبروست، بهطوری که برای دستیابی هرچه بیشتر به هریک ستادههای تولیدی اصلی (کیفیت، هزینه، عرضه و انعطاف پذیری) به ناچار باید سایر ستادهها را در سطح پایینتری بپذیرد. به عنوان مثال اگر شرکت بخواهد محصول خود را با بالاترین کیفیت ارائه دهد بالطبع هزینه و قیمت آن نیز افزایش خواهد یافت، که ممکن است هیچ مشتری حاضر به پرداخت قیمت ارائه شده نباشد. بنابراین شرکت باید تعادلی مابین ستادههای تولید برقرار کند. هیل از معیار برندهشدن سفارش در این مورد استفاده میکند. شرکت برای رقابت باید در یک یا چند مورد از ستادههای تولیدی در سطحی بالاتر از رقبا باشد، که به این سطح برندهشدن سفارش اطلاق میشود، و در بقیه ستادهها و الویتهای رقابتی در سطحی باشد که رضایت بازار و مشتری را تامین نماید..بنابراین سازمان برای رقابتکردن بر شایستگی و قابلیت اصلی و محوری خود مبنی بر ارائه ستادهای برتر، تکیه خواهدکرد. قابلیت و شایستگی اصلی شرکت مجموعه مهارتهایی است که آنرا رقابتی مینماید. شایستگی اصلی همواره مربوط به یک سری وظایف آشکار نیست. یک وظیفه همیشه نمیتواند به اجزای کوچکتر شکسته شود و یا ساختیافته باشد، بنابراین شایستگی اصلی به صورت فرآیند بیان میشود. برای مثال شایستگی اصلی میتواند یک استراتژی باشد. در این پژوهش چهار اولویت رقابتی که بطور معمول در تحقیقات گذشته پذیرفته شدهاست در نظر گرفته میشود:
- کاهش هزینه: البته تمام تولیدکنندههایی که علاقه به یک سطح از هزینه دارند، منحصراً فقط بر روی این اولویت رقابت نمینمایند و ممکن است از اولویتهای دیگر نیز در کنار این اولویت بهره ببرند. شرکتهایی که بر هزینه بهعنوان یک اولویت رقابتی تاکید دارند بر کاهش هزینههای تولید، افزایش بهرهوری، به حداکثر رساندن استفاده از ظرفیت و کاهش موجودی انبار تمرکز دارند.
- کیفیت : طراحی، بازاریابی، و فرآیند تولید معمولاً بهعنوان در اختیار داشتن کیفییتهای متفاوت تعریف میشود گاروین تفاوت دیدگاهها را با پیشنهاد هشت مولفه در یک چارچوب بیان نمود: عملکرد، آینده، قابلیت اطمینان، تطابق، دوام، تعمیرپذیری، زیباییشناسی و کیفیت درک شده. بطورکلی آنچه در تحقیقات پیشین بطور جامع مورد پذیرش قرار گرفته این است که طراحی، تولید، توزیع، بازاریابی، و خدمات پس از فروش برای اندازهگیری کیفیت عملیات یک شرکت استفاده میشود.
- کارایی تحویل( قابلیت اطمینان و سرعت) : توانایی تحویل با توجه به برنامه وعده داده شده میباشد. برای برخی از انواع مشتریان، سرعت تحویل نیز جهت سفارش دادن ضروری است. اگرچه این دو بعد تا حدی از هم جدا هستند، موفقیت درازمدت مستلزم آن است که وعده تحویل سریع با درجه بالایی از قابلیت اطمینان انجام شود .
- گروین(1993) هفت مولفه انعطافپذیری را بیان کرد که شامل تولید ترکیبی، حجم، دگرگونی، اصلاح، تغییر مسیر، مواد، و توالیدهی بودهاست. انعطافپذیری در شرکتهای تولیدی به طور سنتی با هزینه بالا با استفاده از ماشینآلات چندمنظوره به جای ماشینآلات کارآمد تکمنظوره و استفاده از کارگران ماهرتر تعبیر میشود.در سالهای اخیر، پیادهسازی فنآوریهای پیشرفته تولید هزینههای دستیابی به انعطافپذیری را بهطور موثری کاهش دادهاست، که باعث شدهاست شرکتهای بیشتری به دنبال مزیت رقابتی از طریق کیفیت باشند.اساس پیروزی در بازار با حجم تولید بالا تعیین هزینه است. در شرایط تقاضای تقریبا پایدار، اصول ناب تاثیرگذارتر میباشند. در شرایط با حجم تولید پایین، سطح سرویسدهی و در دسترسبودن مهمتر میباشد. اسکینر پیشنهاد میکند که هریک از چهار استراتژی فوق جهت رسیدن به اهداف شرکت، بایستی وزندهی شوند. هریک از این وزنها بیانگر این است که در هر مقطع زمانی، برای شرکت چه چیزی اولویت دارد. ارتباط بین اولویتهای رقابتی و عملکرد کسب و کار در پژوهش ویکری، دراگ و مارکلند بیان شد. آنها به این نتیجه رسیدند که یک رابطه همگام بین اولویتهای رقابتی و شایستگی تولید با عملکرد کسب و کار وجود دارد. تحقیقات ویلیامز، راسنفلد و کسائی در صنعت ریسندگی، بیانگر این بود که بین اولویتهای رقابتی و استراتژی تولید همانند استراتژی تولید و عملکرد رابطه وجود دارد. وارد و دیگران ، در تحقیقاتشان در شرکتهای تولیدی سنگاپور، به این نتیجه رسیدند که محیط کسب و کار بر استراتژی شرکتها بسیار اثرگذار است. همچنین تحقیقات پیشین بیان میکنند که اولویتهای رقابتی رابطه نزدیک و محکمی با محیط کسب و کار دارد. در ادبیات سنتی بیان شدهاست که محیط بر تصمیمگیری شرکت برای استراتژی رقابتی اثرگذار است . لنز بیان نمود که استراتژی رقابتی همچنین میتواند بر محیط اثرگذار باشد. بنابراین پرسش پژوهشی زیر بهبود یافته و بصورت فرضیه درآمد.
محیط کسب و کار چگونه بر انتخاب اولویتهای رقابتی شرکتهای قطعهسازی شهرکهای صنعتی استان سمنان تاثیرگذار است؟فرضیه جانبی: بین مشخصههای محیطی کسب و کار و اولویتهای رقابتی شرکت ها رابطه مثبت و معنا داری وجوددارد.
منبع
جعفری پور ،علی (1393) ،بررسی رابطه همسویی بین مشخصه های محیطی کسب و کار ،اولویت های رقابتی و ساختار زنجیره تامین با عملکرد کسب و کار ،پایان نامه کارشتاسی ارشد مدیریت بازرگانی ،دانشکده علوم اداری و اقتصادی دانشگاه فردوسی مشهد
دیدگاهی بنویسید