اهمیت تجارب شخصی در رشد شخصیت
چرا کودکانی که در یک خانواده پرورش مییابند، حتی اگر تجربههای یکسانی هم داشته باشند، با یکدیگر متفاوتاند؟ نکته مهم این است که آنان تجربههای یکسانی نداشته، بلکه در معرض تجربههای اجتماعی از برخی جهات مشابه و از برخی جهات نامشابه قرار گرفتهاند.تجربه هرکس بیهمتاست.بدین معنا که هیچ کس دیگر بطور کامل، نظیر آن تجربه را ندارد.یادداشت دقیق تجربههای روزانه کودکان یک خانواده میتواند گوناگونی تجربههای آنان را به خوبی آشکار سازد.هر کودک اولاً، وراثت زیستی بیهمتایی دارد که کسی دیگر عینا نظیر آن را ندارد، ثانیاً، از مجموعه بیهمتای تجربههای زندگی برخوردار است که باز کسی دیگر، عینا از آن برخوردار نیست. یکی از جنبههای با اهمیت در روانشناسی شخصیت که در نظریههای شخصیت منعکس شده است برداشت یا تصوری است که از ماهیت انسان و شخصیت او؛ ارائه شده است ، یا میشود .
این سوالها با ویژگی اصلی انسان ارتباط دارند و همه مردم؛ فیلسوف،شاعر،هنرمند فروشنده و … هموارهبه این روش به سوالها پاسخ میدهند؛ بطوری که میتوانیم بازتاب همه جانبه آنها را در «کتابها، تابلوهای نقاشی، و در رفتار و گفتارشان» ببینیم و روانشناسی شخصیت و نظریهپردازان این حوزه نیز از آن مستثنی نیستند.۲-۱۱-۱- A,B ویژگیهای شخصیتی و تمایز تیپ ؛ تیپ A و تیپ B ،نوعی تقسیم بندی است که اولین بار توسط روزنمن و جنکین صورت گرفته است و امروزه به عنوان تقسیم بندی فریدمن و روزنمن نامیده میشود. افرادی که دارای تیپA هستند در مقایسه با افراد تیپ ب در مواقعی که در وظایفشان با موفقیت روبه رو نشوند دائمأ خود را مورد توبیخ قرار میدهند و نیز هنگامیکه انسانها مورد فشار قرار میگیرند آنهایی که دارای تیپ A هستند خصومت بیشتری را نشان میدهند تا آنهایی که دارای ویژگیهای تیپ Bهستند.
بنابرین تیپ A معرف شخصی است که دائمأ در حال تکاپو میباشد و ساعتهای فراوانی را پشت میز به چندین کار مشغول میباشد و دائمأ با انگشتانش به روی میز میکوبد و با دو تلفن صحبت میکند.تغییر رفتار تیپ A این است که آنها نیاز شدیدی دارند که نسبت به محیط کنترل داشته باشند و این انگیزه ای برای رفتارشان است. استرو و ورنر ، در سال 1985،160مرد را به عنوان تیپ A و تیپ B تقسیمبندی کردند. از آزمودنیهایی که در این آزمایش شرکت کردند سوالاتی به عمل میآمد که به واکنشهای شان نسبت به زمان در مسئولیتهایی که بر عهده شان بود تأکید میشد. سپس پسخوراندی نسبت به عملکرد آنها و همکاران شان ارائه میشد. در نهایت مشخص شد افرادی که تیپ A دارند در مقایسه با گروه دیگر وقت شناسی بالایی را در وظایف مربوط به کارشان نشان میدادند. و همواره به پسخوراندهای ناشی از عملکرد توجه بیشتری نشان میدادند.
در سالهای اخیر برخی از پژوهشگران توجه شان را به تمایز اساسی بین تیپ A و بB معطوف کرده اند. فریدمن وهال وهاریس، مطرح میکنند که تیپ شناسی Aو B ممکن است چهار تیپ متمایز داشته باشد تا دو تیپ. آنها ذکر میکنند که تیپ A را میتوان به دو گروه و نیز تیپ ب را به دو گروه تقسیم کرد. به طور مثال شخصی که بسیار شدید وقتشناس است به آن تیپ A بالا میگویند و اگر شخص وقت شناس باشد به آن تیپ آ پایین میگویند.همچنین اگر شخص وقت شناس نباشد تیپ B بالا و اگر اصلأ به وقت توجه نکند تیپ B پایین گویند. مهمترین وجه تمایز تیپ A از تیپ ب این است که افراد دارای تیپ A میزان فشار روانی بالاتری را تجربه میکنند و همواره در معرض خطرات جسمانی بیشتری قرار دارنداین بیماریهای جسمانی اکثرأ به بیماریهای قلبی مربوط میشود.زیرا مفروضه طبقه بندی تیپ آ و ب براساس ارتباط آنها با بیماریهای قلبی-عروقی بوده است .
منبع
واعظی،سارا(1394)، رابطه بین ویژگیهای شخصیتی و تفکر انتقادی با صلاحیت اجتماعی در دانشجویان، پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی،دانشگاه آزاداسلامی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید