انگيزش عمومي و انگيزش اختصاصي براي يادگيري
انگيزش در دو سطح قابل بررسي است:
انگيزش عمومي براي يادگيري: گرايشي بادوام و گسترده براي تلاش در جهت كسب دانش و تسلط ير مهارت هاي مربوط به يادگيري است. جنبه با دوام بودن بسيار مهم است زيرا انگيزش عمومي وقتي ايجاد شد، در تمام دوره مدرسه، دانشگاه، محيط كار و موقعيت هاي زندگي واقعي ادامه خواهد يافت. ويژگي گسترده نيز حايز اهميت است زيرا انگيزش عمومي نقش ميانبر زدن را در برنامه درسي دارد.و هر چند ممكن است از يك كلاس تا كلاس ديگر متفاوت باشد، انگيزش مثبتدر نوع خود فراتر از يك موضوع كلاسي خاص است.
انگيزش اختصاصي براي يادگيري: به يادگيري يك درس خاص ار سوي دانش آموز نيرو مي دهد و معمولا وابسته به عوامل بيروني است. تفاوت اين دو نوع انگيزش در اين است كه انگيزش عمومي در درون دانش آموز است و حاصل تاريخچه درازي از تجربيات او با درس و كلاس است، اما انگيزش اختصاصي بيشتر بستگي به معلم و محتواي درس دارد. اين انگيزش بيشتر در كنترل معلم است، و مي تواند آن را با به كار بردن راهبردهاي خاصي تغيير دهد. انگيزش عمومي، اگر چه غير قابل تغيير نيست، وقت و تلاش بيشتري مي طلبد تا تغيير كند.
جدول: انگيزش عمومي و اختصاصي براي يادگيري
نوع انگيزش | منبع | ميزان ثبات | |
انگيزش عمومي انگيزش اختصاصي |
| خود يادگيرنده معلم و موضوع درس | ثابت در طول زمان ناپايدار- بسته به معلم و موضوع درس
|
نقش انگیزش در پیشرفت تحصیلی و یادگیری افراد
انگیزش مهمترین عامل رفتارهای گوناگون و درحقیقت نیروی محرک فعالیت های انسان و عامل جهت دهنده ی آنهاست. می توان اهمیت انگیزش را در یادگیری این گونه بیان داشت که اگردانش آموز نسبت به دروس بی علاقه باشند و یا از سطح پایین انگیزش برخوردار باشند به توضیحات و درس معلم توجه نمی کنند، تکالیف خود را با جدیت انجام نمی دهند و در دروس خود پیشرفت چندانی بدست نمی آورند. بالعکس اگردانش آموزان به مطالب درسی علاقه مند باشند یا دارای سطح بالایی از انگیزش باشند، هم به توضیحات معلم بادقت گوش داده و تکالیف درسی خود را با جدیت انجام خواهند داد و هم به دنبال کسب و جمع آوری اطلاعات بیشتر در زمینه مطالب درسی خواهند رفت و متعاقب آن پیشرفت خواهند کرد. معلم با استفاده از تدابیر آموزشی می تواند بعد از ایجاد توجه و دقت دردانش آموزان آن را در سطح مطلوب حفظ نماید. اگر دانش آموز معتقد باشد که درگذشته، در یادگیری مطالب مشابه با مطالب جدید موفق بوده است با علاقمندی و دقت به مطالب جدید گوش فراداده و آنها را می آموزد، اما اگر به این اعتقاد رسیده باشد که یادگیری مطالب جدید نیز مانند یادگیری مطالب مشابه درگذشته منجر به شکست خواهد شد، نسبت به یادگیری آن مطلب از خود علاقه نشان نخواهد داد.در همین زمینه، اگر تجارب دانش آموز از محیط مدرسه خصوصا در سال های نخست تحصیلی حاکی از وجود شایستگی و لیاقت درمدرسه باشد، تجارب احساس موفقیت و افزایش اعتماد به نفس درسال های آتی نیز تکرار خواهد شد. چنین فردی قادرخواهد بود با تکیه بر این تجارب موفقیت آمیز درحین تحصیل آن را به زندگی واقعی خود تعمیم دهد و بدون تحمل سختی بر بحران ها، فشارها و استرس های شدید در زندگی غلبه کند.بسياري از معلمان در تلاش براي برانگيختن حس سخت كوششي دانش آموزان ، ناكامي هايي را تجربه مي كنند كه ناشي از واقعيت هايي چون كمبود وقت، زيادي تعدادي دانش آموزان داراي نيازهاي هيجاني و يادگيري، احساس مسئوليت در قبال خواسته هاي مسئولان مدرسه و والدين و ساير موقعيت هاي ايجاد كننده فشار رواني است كه در اكثر مدارس وجود دارد. كوشش هاي متكي بر شهود و آموزش منسوخ، اغلب در رويارويي با موقعيت هاي دشوار يك دانش آموز، همانند موقعيت هايي كه والدين در بزرگ كردن بچه با آن رو به رو هستند، به سرعت شكست مي خورد. تلاش اغلب معلمان، به جاي افزايش انگيزه يادگيري در دانش آموزان، اغلب صرف آرام ساختن و منضبط نگه داشتن كلاس مي شود. هر كاري كه تقريبا معلمان در كلاس انجام مي دهند، از جمله نحوه ارائه اطلاعات، نوع تمرين هاي مورد استفاده، شيوه تعامل با دانش آموزان و فرصت هايي كه به دانش آموزان براي تمرين انفرادي يا گروهي، اثر انگيزشي بر روي دانش آموزان دارد. دانش آموزان بر اساس اينكه شما(چه كسي)هستيد، (چه كاري) انجام مي دهيد و با توجه به ميزان آرامشي كه در كلاس شما احساس مي كنند، به شما واكنش نشان مي دهند. با وجود اين اثرات انگيزشي متعدد، معلمان ابزار كمي براي درك انگيزش و نحوه افزايش آن در دانش آموزان خود دارند.
از آن جايي که هدف از مطالعه متغیرهای مرتبط با یادگیری در دانش آموزان، بالا بردن سطح موفقیت تحصیلی آنان می باشد؛ و موفقيت تحصيلي نیز تحت تاثير متغيرهايي از جمله انگیزش تحصیلی است لذا مطالعه هر يك از اين متغيرها از اهميت خاصي بر خوردار است. انگيزه يكي از عوامل مهم در يادگيري به شمار مي آيد، كه باعث مي شود يادگيرنده بر اساس نياز و علاقه فردي خود به سمت يادگيري گرايش پيدا كند. دانش آموزان در درس هايي موفقيت بيشتري كسب مي كنند كه نسبت به آن موضوعات علاقه و انگيزه بيشتري دارند. انگيزه موفقيت در كارها و تحصيل را به وجود مي آورد و به همين تناسب، موفقيت بيشتر باعث انگيزه بيشتر براي ادامه كارها و تحصيلات را فراهم مي آورد. يافته هاي تحقيقاتي متعدد نشان داده اند كه موفقيت تحصيلي هم از ساختارهاي دانش و هم از عوامل محيطي و موقعيتي مثل انگیزش تحصیلی متاثر است.
در نظريه هاي آموزشي، انگيزه، يك مفهوم اساسي به شمار مي رود كه به تعبيرهاي مختلفي از جمله، انگيزش دانش آموز، انگيزش يادگيري، انگيزش تحصيلي به كار رفته است. هر چند متخصصان همواره در متمايز نمودن اين اصطلاحات فعاليت هايي انجام داده اند.
برخی انگيزش تحصيلي را بر مبناي نظريه خود تعييني تعريف کرده اند.در نظام طبقه بندي دسي و همكاران يادگيرندگان به لحاظ جهت گيري هاي انگيزشي در سه طبقه قرار مي گيرند:
- جهت گيري انگيزشي بيروني
- جهت گيري انگيزشي دروني
- افراد بدون انگيزه
بر اساس نظريه دسي و ريان انگيزش از نيازهاي ارگانيزمي و ارضاي خود انگيخته كه فعاليت را فراهم مي آورد سرچشمه مي گيرد. انگيزش دروني كيفيت عملكرد را ارتقاء مي دهد. انگيزه دروني در پي ارضای نيازهاي خودتنظيم گري برانگيخته و در پي تهديد به تنبيه شدن، ارزشيابي، فشار و امر و نهي تضعيف مي شود. حتي دادن پاداش در برابر انجام تكاليف جالب توجه، به ويژه اگر اين گونه پاداش ها به عنوان عامل كنترل تلقي شوند، انگيزه دروني را كاهش مي دهد. يادگيرندگان زماني داراي انگيزش دروني هستند كه در خود ادراك شايستگي(خود تعيين كنندگي) كنند و خود، تعيين كننده اهداف خود و تنظيم كننده ی رفتار خود باشند. تحقيقات نشان داده است كه بين انگيزه دروني، پيشرفت تحصيلي و لذت بردن از فعاليت هاي يادگيري همبستگي قوي وجود دارد.
مطالعات انجام شده در زمينه ويژگي هاي افراد پيشرفت گرا به ويژه افرادي كه از جهت گيري دروني انگيزش برخوردارند حاكي از اين است كه اين افراد در زمينه يادگيري خود انگيخته اند، اهداف تحصيلي واقع گرايانه اي براي خويش وضع مي كنند، راهبردهاي كارآمد به منظور دست يابي به اهداف خود استفاده مي كنند و در صورت لزوم راهبردهاي مورد استفاده را اصلاح و يا تغيير مي دهند و سعي در استفاده بهينه از منابع در دسترس مانند زمان، مكان، همسالان، والدين، معلمان و منابع كمكي از قبيل فيلم، ويدئو و كامپيوتر دارند و همواره سعي در ساخت و خلق و انتخاب محيط هايي را دارند كه يادگيري را افزايش دهد.از طرفی، در مقابل جهت گيري دروني انگيزش، جهت گيري بيروني انگيزشي قرار دارد. در جهت گيري بيروني، پيامدهاي محيطي و افراد ديگر نقش تعيين كننده اي در ايجاد رفتار و تصميم گيري هاي آنان ايفا مي كنند. انگيزش از مشوق ها و پيامدهايي سرچشمه مي گيرد كه به رفتار مشاهده شده وابسته است. افراد بيروني بيشتر به وقايع خارجي و منابع بيروني مثل پاداش يا تنبيه اجتماعي و … توجه دارند تا به احساس رضايت و لذت شخصي. انگيزش بيروني نوعي دليل محيطي براي شروع يا ادامه فعاليت و همينطور وسيله اي براي هدف، وسيله و رفتار است. پژوهش هاي انجام شده در اين زمينه حاكي از اين است پاداش هاي بيروني به نوعي كنترل فرد از ادراك خود تعييني را كاهش مي دهند.نهايتا در “بي انگيزگي” همانند جهت گيري بيروني انگيزش ، افراد خود را شايسته و تعيين كننده نمي دانند. اين افراد از پايداري در انجام تكليف برخوردار نيستند. ادراك شايستگي و كنترل در آنان چنان پايين است كه در موقعيت ها احساس درماندگي مي كنند. كوشش براي اين افراد يك عمل بي فايده است. آنان موفقيت ها و شكست هاي خود را نتيجه عوامل بيروني و كنترل ناپذير مي دانند.پژوهش هاي انجام شده در اين زمينه رابطه منفي بين بي انگيزگي و موفقيت تحصيلي را گزارش نموده اند
منبع
توحیدی ،یوسف (1393)،رابطه خود کار آمدی ،توانایی فراشناختی و انگیزش تحصیلی با عماکرد ریاضی دانش آموزان دبیرستانی شیبکوه ،پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی تربیتی ،دانشگاه آزاد اسلامی هرمزگان
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید