انواع مختلف سازگاری کدامند؟
سازگاری اجتماعی
در زندگی بسیاری از افراد بخصوص افرادی که در محیطهای متنوّع، متراکم و صنعتی زندگی میکنند، سازگاری اجتماعی بسیار مهّم تر ازپاسخ به خواستها و نیازهای فیزیولوژیکی و جسمی است.انسان به همان اندازه که موجودی زیستشناختی است، موجودی اجتماعی نیز هست.در تعامل اجتماعی بین فرد و مردم و بین گروههایی از مردم، لازم است تا بعضی از نیازهای اولیه برآورده شوند.از سوی دیگر اغلب مردم، در رقابت با یکدیگر کار میکنند و در بسیاری از موارد فقط به منظورجلب رضایت افراد دیگرفعالیّت میکنند.یک تفاوت عمده و اساسی در سازگاری فیزیولوژیکی و سازگاری با نیازهای اجتماعی مشهود است، وقتی که نیاز جسمانی برآورده نشودحیات انسان دچار مشکل میشود، امّا زمانی که انسان در نائل شدن به سازگاری اجتماعی شکست میخورد؛ حیات او ادامه مییابد و کماکان به سعی خود ادامه میدهد حتی اگر تلاشهای او بیتأثیر باشند یا ازکوششهای خود ناراضی باشد.بنابراین سازگاری نامناسب یا ناقص، نوعی چالش و تداوم فعالیتها را در مسائل اجتماعی نشان میدهد.
سازگاری و در رأس آن سازگاری اجتماعی یک مفهوم نسبی است و تحت تأثیرفرهنگها و اعتقادات از جامعهای به جامعه دیگر فرق میکند. از طرفی رفتار آدمی تحت تأثیر عوامل مختلفی از جمله خانواده، دانشگاه، گروه همسالان و سایر عوامل اجتماعی قرار دارد و شخصیّت انسان در صورتی به کمال میرسد که بین او ومحیط پیرامونش تعادل و تعامل مناسبی صورت پذیرد.فشارهای اجتماعی به وضوح تأثیر فراوانی بر رفتار فرد دارد. از طرف دیگر انسان موجودی انعطافپذیر است. او نه تنها با محیط سازگار میشود، بلکه محیط را برطبق خواستههای خود دگرگون میکند.بنابراین سازگاری و هماهنگ شدن با خود و محیط پیرامون خود برای هر موجود زندهای حیاتی است، تلاش روزمره آدمیان جملگی بر حول سازگاری دور میزند. هر انسان هوشیارانه یا ناهوشیارانه میکوشد، نیازهای متنوّع و گاه متعارض خود را در محیطی که در آن زندگی میکند، برآورده سازد. در شکلگیری سازگاری اجتماعی عواملی چون شیوههای تربیتی، عواملآموزشگاهی، رفتار والدین، ارزشها و اعتقادات حاکم،گروه همسالان، خانواده مؤثّر است.سازگاری به لحاظ روانشناسی؛ یعنی تطبیق با محیط به منظور رفع نیازهای فردی است.پورمقّدس ، جریان سازگاری فرد را اینگونه بیان میکند، هرکس احتیاجات روانی دارد که باید برطرف نموده تا تعادل روانی برقرار سازد.
از سازگاری اجتماعی تعاریف زیادی شده است.اسلبی و گورا سازگاری اجتماعی را مترادف با مهارت اجتماعی میدانند.از نظرآنها مهارت اجتماعی عبارت است از توانایی ایجاد ارتباط متقابل با دیگران در زمینه خاص اجتماعی، به طرق خاص که در عرف جامعه قابل قبول و ارزشمند است.در حالی که اسلاموسکی و داون ،سازگاری و مهارت اجتماعی را فرایندی میدانند که افراد را قادر میسازد تا دیگران را درک و پیش بینی کنند، رفتار خود را کنترل کنند و تعاملات اجتماعی خود را تنطیم نمایند.اجتماعی شدن یک فرایند دوجانبه ارتباطی میان فرد و جامعه است و در طول حیات انسان این فرایند در مقوله یادگیری و یاد دادن ادامه مییابد و سازگاری اجتماعی در قالب این فرایندها صورت میگیرد.به طور کلی موجود زنده برای ادامه حیات مفید خود به سازگاری با محیط پیرامون خویش نیازمند است.سازمان روانی وعملکردهای جسمانی ما به گونهای طرحریزی شدهاند که قادر باشند این انطباق وسازگاری را در سایه تفکّری صحیح برای ما به ارمغان بیاورند. ایواتا و همکاران ،در مروری جامع، عوامل مؤثر در سازگاری اجتماعی را به 6 دستهی عمده تقسیم میکنند که هریک ازآنها به عوامل جزئیتری تقسیم شدهاند.این عوامل عبارتند از:
- محدودیت جسمانی: ناشی ازنقض عضو،تغذیهی نادرست و بد، محرومیت از خواب وخستگی، فرایندهای عاطفی آسیبزا و آسیبهای مغزی.
- عوامل روانی-اجتماعی-محیطی:نظیر تغییرات سریع ومهّم اجتماعی نظیر بیکاری، جنگ، بلایای طبیعی، از هم پاشیدگی کانون خانواده،فقر،اعتیاد.
- عوامل تربیتی:الگوهای نادرستخانوادگی، فقدانرابطهی والد-کودک، طردکردن فرزندان، حمایت افراطی، محرومیت عاطفی، خودمختاری بیش ازحد کودک، انتظارات و خواستههای غیرواقعگرایانه والدین و کمبود ارتباط.
- ساختارخانوادگی ناسازگارانه:خانوادههای بیکفایت، ازهم پاشیده، ضد اجتماعی و آسیب روانی اولیه و عدم ثبات عاطفی و روانی والدین، بخصوص مادر.
- فشارهای ناشی اززندگی جدید صنعتی:رقابتهای ناسالم،تقاضاهایشغلی وتحصیلی و پیچیدگیهای زندگی جدید.
- عوامل ژنتیکی و ارثی:اختلالات جسمی، روانی و عاطفی ارثی که زمینه را برای رفتارهای بزهکارانه و ناسازگاری اجتماعی فراهم میکند.
حمایتهای اجتماعی در سازگاری دانشجویان با محیط دانشگاه تأثیر زیادی دارد؛ دانشجو نیاز به محبّت و حمایت دارد.وقتی دانشجو بداند که از او حمایت میشود،در حین اضطراب و افسردگی احساس میکند که تنها نیست و میتواند از کادر دانشگاه یا از خانواده خود کمک بگیرد.حمایت اجتماعی براینکه چطور و تا چه اندازه دانشجو میتواند مشکلاتش را حل کند،تأثیر میگذارد.توانایی برقراری ارتباط با دانشگاه و خانواده به دانشجو فرصت میدهد که با مشکلاتش به طور مؤثرتر مقابله و خود را با محیط جدید سازگار کند.
سازگاری تحصیلی
سازگاری دارای عرصههای مختلفی است؛ مثلاً سازگاری در انتقال به محیط یا موقعیّت جدید، سازگاری در روابط بین فردی و سازگاری در موقعیّت آموزشی که ازآن تحت عنوان سازگاری تحصیلی یاد میشود.سازگاری تحصیلی ناظر به توانمندی فراگیران در انطباق با شرایط و الزامات تحصیلی و نقشهایی است که مدرسه، دانشگاه به عنوان نهاد اجتماعی فرا روی آنها قرار میدهد .دوران تحصیل دورانی از زندگی است که در آن تغییرات شناختی و اجتماعی سریعی اتفّاق میافتد. از این رو سازگاری تحصیلی به عنوان یکی از ابعاد کلی سازگاری روانی-اجتماعی، مورد توجّه پژوهشگران تعلیم و تربیت بوده است و تلاشهای زیادی در راستای تعیین عوامل مؤثّر برآن از سوی محققان به عمل آمده است.مثلاًهیلاری و برنت ، مفهوم وسیع سازگاری تحصیلی را مشتمل برچیزی غیراز صرف توان بالقوهی تحصیلی دانشجویانتلقیکردهاند.روسر وهمکاران ،بیان کردند،دانشجویانیکه درامرسازگاری تحصیلی با اشکال روبهرومیشوند، این مشکل غالباً در سایرابعاد نیز تظاهرمیکند. باکروسیریک ، انگیزه برای یادگیری، انجام اعمالی برای برآورده ساختن الزاماتونیازهای تحصیلی، داشتن درک واقعی از اهداف تحصیلی و رضایت کلی از محیط اجتماعی را به عنوان برخی از مؤلفّههای سازگاری تحصیلی معرفی کرده اند.
یکی از معروف ترین مدلهای ارائه شده در زمینه سازگاری تحصیلی از سوی تینتو ،به عنوان تناسب شخص-محیط ارائه شده است.براساس مدل مذکور، چنانچه ویژگیهای فردی دانشجویان مانند تجارب آموزشی قبلی، مهارتها، انگیزه و قصد ورود به رشته تحصیلی، با الزامات و شرایط آموزشی-تحصیلی دانشگاه هماهنگ بوده و منجر به ایجاد تجربه ای خوشایند و مورد انتظار شود،سازگاری و عملکرد تحصیلی ارتقاء مییابد، اما اگر فردی پس از ورود به دانشگاه، خود را با الزامات فراتر از توانای هایش روبه رو ببیند و یا احساس کند که شرایط تحصیلی موجود با خواستهها و ترجیحات او همخوانی ندارد، تجربه منفی در او ایجاد میشودکه علاوه بر عوارضی مانند کاهش عملکرد تحصیلی و سرخوردگی، ممکن است به ترک تحصیل نیز منجر شود .مدل سازگاری تینتو در نتایج و بررسیهای زیادی مورد حمایت قرار گرفته است. در مدل مفهومی سازگاری تحصیلی ارائه شده از سوی هیورتادو و همکاران ، ویژگی های فردی که عمدتا ًشامل پیشینه فرد و همچنین تواناییهای علمی پیش دانشگاهی است، به عنوان عوامل مؤثّر بر عملکرد و سازگاری تحصیلی مورد شناسایی قرار گرفته است.
خارج نمودن مفهوم سازگاری به طور عام و سازگاری تحصیلی به طور خاص از دامنه حوادث تصادفی به سوی اقدامات آگاهانه وکنترلپذیر، منوط به شناسایی ویژگیهای فردی و الزامات محیطی است.از این منظر اگرچه ورود به دانشگاه و تحصیلات عالی برای بسیاری از جوانان آرزوی بزرگ و ارزشمند است، با این حال چه بسا به دلیل انتخابی ناآگاهانه و نا صحیح، ممکن است پس از ورود به دانشگاه در برابر الزامات رشته تحصیلی انتخاب شده با سرخوردگی و شرایط ناسازگار مواجه شوند.این موضوع میتواند منجر به ترک تحصیل، تمایل به تغییر رشته و ناسازگاری با موقعیت و عدم پیشرفت تحصیلی شود و علاوه براین با عوارض روحی وروانی همراه شود .
عوامل مؤثّر در سازگاری تحصیلی
یکی از عوامل مهمّی که به نظر میرسد در سازگاری تحصیلی دانشجویان مؤثر بوده است، سبکهای تفکر است.استرنبرگ و زانگ ، سبکهای تفکر را با توجه به شیوههای ترجیح داده شده افراد در تفکر و استفاده از تواناییهای خود، تقسیم کردهاند.آنها در نظریه حکومت ذهنی خویش معتقدند، انواع شیوههای مختلف حکومتی که در جهان وجود دارد تصادفی نبوده است بلکه انعکاس بیرونی افکار ذهنی انسانها است.بر این اساس و با استفاده از استعاره حکومت، استرنبرگ 13 سبک تفکر را مطرح میکند که به نحوی با سازگاری تحصیلی در ارتباط بوده و در 5 بعد قابل تفکیک هستند:
- -کارکردها: شامل سبکهای تفکر قانونی(خلاق بودن، فضایی، ارزیابی افراد دیگر، اجرایانجام تکلیف باتوجّهبهدستورات داده شده)
- شکلها: شاملسبکهایتفکرسلسلهمراتبی (اولویتبندی تکلیف فردی، سلطنتی،کارروییک تکلیف دریک زمان)، الیگارشی(اولویت بندی)، آنارشیست(کارروی تکلیفی بدون محدودیت درباره «چه»،«کجا»،«کی» و«چگونه» انجام دادن کارها)
- سطحها:شامل سطحهای تفکرکلی (تمرکز بر تصویر کلی)،جزیی(تمرکز بر جزییات)
- حوزهها:شامل سبکهای درونی(انجام تکالیف به تنهایی)،بیرونی(کار با دیگران)
- گرایشها:شامل سبکهای آزاداندیش(اتخاذ رویکرد بدیع نسبت به انجام تکلیف) و محافظهکاریعنی استفاده از شیوههای سنتی در انجام تکالیف.تحقیقات نشان میدهد که بین سازگاری تحصیلی با سبکهای تفکر اجرایی، فضایی، سلسله مراتبی، آزاداندیش و بیرونی همبستگی معنادار وجود دارد.استرنبرگ و زانگ معتقدند که سبکهای نوع اول ارزش سازگارانه تری دارند.
ارتباط اطمینان بخش در خانواده نظم هیجانی را ایجاد میکند، به طوری که فرزند میتواند بر اضطراب، عصبانیت وافسردگی خود غلبه کند. ارتباط اطمینان بخش میتواند دانشجو را از عوامل محیطی و دلسردکننده حفظ کند .در چنین شرایطی کمتر احتمال میرود که دانشجو به چالشها با ناامیدی و ناتوانی پاسخ دهد.بنابراین، این ارتباط قابلیّتهای مقابله شخص را نیز به طور غیر مستقیم تقویت میکند.حمایت خانواده با کاهش فشارهای روانی و هیجانی در دوران تغییرات زندگی همراه بوده است، دانشجویانی که امیدوارند که والدینشان به آنها پاسخ دهند، بیشتر احتمال دارد که از کمک استادان و دوستانی که از آنها حمایت میکنند استفاده کنند. تأثیر مستقیم ارتباطات خانوادگی نشان میدهد که خانواده بخش مهّمی در زندگی دانشجو را تشکیل میدهد. مداخلاتی که برای سازگاری دانشجو انجام میگیرد باید اهمیّت متغیّرهای خانوادگی و کیفیت ارتباط در خانواده را در نظر بگیرد.ارتباطات در خانواده بر راهبردهای مقابلهای که دانشجوبرای سازگار شدن با شرایط جدید استفاده میکند تأثیر میگذارد.خانواده نیز عامل مهّمی در میزان سازگاری تحصیلی دانشجویان است.وقتی نیازهای روانی در خانواده برآورده شود، موجب کسب مهارتها و استعدادها و سازگاری میشود.برعکس، وقتی نیازهای روانی برآورده نشود، فرد به دنبال کسب مهارتها و پرورش استعدادش نمیرود در نتیجه سازگاری صورت نمیگیرد.احساس داشتن قابلیت، این اطمینان را به دانشجو میبخشد که موفقیّتها دستیافتنی هستند و این عامل با سازگاری آموزشی مرتبط است. احساس داشتن استقلال، این اطمینان را به دانشجو میبخشد که میتواند فعالیتهای خود را با تمایل و آزادی روانی دنبال کند و از انجام دادن آنها احساس خشنودی، رضایت و آرامش کند،که این عامل به سازگاری فردی و هیجانی مربوط میشود. احساس داشتن ارتباط، این اطمینان را به دانشجو میدهد که وی میتواند از فرصتهای ارتباطی سودمند بهرهمند شود و به سازگاری اجتماعی مربوط میشود. محیط خانواده از طریق ایجاد فضایی هدفمند، حمایت از استقلال، علاقهمندی به فعالیتهای فرزند و صرف وقت با او در سازگاری فرزند نقش مهمی را ایفا میکند .حمایت پدر و مادر بر سازگاری آموزشی، اجتماعی و فردی دانشجو اثر میگذارد و باعث میشود دانشجو با محیط دانشگاه سریعتر و به صورت بهتری سازگار شود.تحقیقات نلسون و همکاران نشان میدهد که بدون توجه به شرایط خانواده، اختلاف بین پدر و مادر، اثرهای منفی بر سازگاری دانشجویان میگذارد.
یکی دیگر از عوامل مرتبط با سازگاری تحصیلی دانشجویان، میزان تحصیلات والدین است.نتایج تحقیقات پیک مبنی بر این است دانشجویانی که والدینشان تحصیلات پایین دارند در سازگاری اجتماعی با محیط دانشگاه با مشکل روبه رو میشوند. این دانشجویان در فعالیتهای فوق برنامه دانشگاه کمتر شرکت میکنند و این فعالیتها را تا زمانی که در برنامههای آموزشی خود موفّق شوند، به تعویق میاندازند.پیک، تأثیر مثبت این فعالیتها را در سازگاری اجتماعی دانشجویان نشان داده است.معمولاً فرهنگ دانشجویانی که والدینشان تحصیلات پایین دارند با فرهنگ دانشگاه فرق دارد. اگر خانواده احساس کند دیگر نمیتواند با فرزندش بعد از ورود به دانشگاه ارتباط برقرار کند، ممکن است دانشجو احساس تنهایی و سردرگمی کند و نتواند از تجربه تحصیل در دانشگاه بهره کامل ببرد.برخی از تحقیقات روی شغل پدر در سازگاری دانشجو با محیط دانشگاه تمرکز کردهاند.خلیلی و نیز هورن و نایز ؛ به این نتیجه رسیدند که شغل پدر بر سازگاری دانشجو با محیط دانشگاه اثر میگذارد.آموزش در دانشگاه کلید موفقیّت و ارتقای آموزشی، اجتماعی و اقتصادی به شمار میرود.فرزندان والدینی که از وضعیت مطلوب اجتماعی بهرهمند نیستند، از آمادگی کمتری برای کسب آموزش، داشتن آروزهای محدودتر، حمایت و تشویق کمتر و دانش کمتر در خصوص چگونگی ورود به دانشگاه رنج میبرند. این عوامل شناخت ذهنی نسبت به دانشگاه و تنوع انتخاب را کاهش میدهد که گذراندن موفقیّتآمیز این دوره را با مشکل روبهرو میکند.
یکی دیگر از عواملی که بر سازگاری دانشجو با محیط دانشگاه به طور خاص و سازگاری تحصیلی به طور عام تأثیر میگذارد پذیرش مسئولیّتهای فردی است.نتایج تحقیقات چوی ؛ نشان میدهد که پذیرش مسئولیّتهای فردی برسازگاری اثر دارد.دانشجویان که به تجربهی تحصیل دردانشگاه به عنوان ادامه تجربههای آموزشی، اجتماعی و فردی خود مینگرند،بهتر خود را با محیط سازگار میکنند، درحالی که دوره دانشگاه برای دانشجویان دیگر از نظر آموزشی، اجتماعی و فردی پیچیدهتر است.کیفیت سازگاری با دانشگاه در موفقیت این دانشجویان تأثیر میگذارد. هوش از عوامل دیگری است که بر سازگاری دانشجویان تأثیر میگذارد.دانشجویانی که باهوشترند میتوانند نیازهای محیط را ارزیابی کنند و از راهبردهای مقابلهای مؤثّر برای سازگاری استفاده کنند.آنان استعداد کافی برای رسیدن به هدف را دارندومیتوانند پیشرفت خود را برای رسیدن به هدف کنترل کنند.
علاقه به رشته تحصیلی بر سازگاری دانشجو با محیط دانشگاه اثر دارد.علاقه مندی به رشته تحصیلی بریادگیری مطالب درسی، سرمایهگذاری زمان و انرژی وحفظ کوشش مناسب برای تکمیل موفقیّتآمیز درس اثر دارد.همچنین علاقه به رشته تحصیلی باعث خود تنظیمی و موفقیّت دانشجو میشود. دانشجویانی که به رشته تحصیلی خود علاقهای ندارند و تنها به اجبار خانواده یا هر دلیل دیگر وارد این رشته تحصیلی شدهاند کمتر میتوانند خود را با دانشگاه سازگار کنند.بررسیهای آلن و روبیز ؛ نشان داده است که تناسب رشته تحصیلی با علایق و همچنین عملکرد آموزشی در سال اول تحصیل،پیشبینی مهمی برای ادامه رشته تحصیلی است.
نظریه شناخت اجتماعی بندورا نیز بیانگر این مطلب است که باورهای خودکارآمدی نشانگر قضاوتهای فرد در مورد توانایی انجام تکلیف محوله به اوست.در واقع خودکارآمدی در گزینش رفتار و فعالیّت، میزان تلاش،کیفیت عملکرد و میزان ایستادگی در برابر موانع به یاری فرد میآید . بنابراین باورهای خودکارآمدی به عنوان مهمترین عامل پیشبینیکننده رفتارها و از جمله سازگاری تحصیلی مطرح میشوند . به نظر زیچووسکی ، خودکارآمدی به طور معنیداری با سازگاری تحصیلی در ارتباط بوده و مهمترین پیشبینی کننده سازگاری تحصیلی محسوب میشود.بدین ترتیب دانشجویانی که اطمینان بیشتر نسبت به توانایی تحصیلی خود دارند، نمرات بالاتری کسب میکنند، میزان کمتری اضطراب را تجربه میکنند و از این رو سازگاری تحصیلی بالاتری دارند.در واقع خودکارآمدی علاوه بر اینکه خود بر سازگاری تحصیلی تأثیر مستقیم دارد به عنوان یک متغیّر واسطهای بین مهارتهای ارتباطی و سازگاری تحصیلی نیز ایفای نقش میکند.شاید بتوان، سازگاری تحصیلی را انجام رفتارهایی دانست که در افراد با خودکارآمدی بالا قابل انتظار است.این مطلب با توجه به مؤلفّههای معرفی شده توسط باکر وسیریک، روشن میشود.بنابراین میتوان گفت که بین سازگاری تحصیلی و خودکارآمدی وجوه اشتراک قابل توجّهی وجود دارد.به عبارت دیگر میتوان گفت که ارتباط مؤثّر باعث ایجاد و افزایش خودکارآمدی میشود و با افزایش خودکارآمدی این اطمینان در دانشجو شکل میگیرد که قادر به انجام تکلیف و وظایف محوله در محیط آموزشی است.بنابراین تلاش وپشتکار بیشتری از خود نشان داده و کمتر دچار ناامیدی میشود و به نوبه خود دارای نگرش مثبتتری نسبت به محیط دانشگاه خواهد شد و به گونهای سازگارانه عمل خواهد کرد.
یکی دیگر از عواملی که باعث افزایش سازگاری در بین دانشجویان، بخصوص دانشجویان جدیدالورد میشود و با سازگاری رابطه مستقیم دارد، تابآوری است.تابآوری توانایی افراد در سازگاری مؤثّر با محیط است، علی رغم قرار داشتن در معرض عوامل خطرآفرین.عوامل خطرآفرین آن دسته شرایط و موقعیّتهای منفی هستندکه با پیامدهای منفی و مشکلات رفتاری مرتبط میشوند. تابآوری به عنوان میزان توانایی فرد در تطابق با شرایط ناگوار و جدید تعریف شده است که شامل شایستگی فردی،اعتماد به نیروهای درونی،پذیرش تغییرات به عنوان مثبت و تأثیرات معنوی میشود . تابآوری، سازگاری(تحصیلی، اجتماعی، هیجانی، دلبستگی به دانشگاه) را در دانشجویان جدیدالورد افزایش میدهد.از آنجا که با افزایش سازگاری دانشجویان بخش بزرگی از مشکلات آنها حل میشود و باعث پیشرفت دانشجویان در کارهای علمی میشود، میتوان با رشد و آموزش تابآوری به عنوان یک راهبرد کاربردی، سازگاری دانشجویان جدیدالورد را افزایش داد.
انتقال به دانشگاه
ابعاد گوناگون و اهمیت فرایند انتقال به دانشگاه ارتباط تنگاتنگی با تحولات اجتماعی و تاریخی در زمینه رشد فرایند پذیرش دانشجویان و ورود آنها به دانشگاه دارد.این امرموجب میشود که صاحب نظران هرچه بیشتر به مطالعه، فرایند انتقال به دانشگاه، محتوای این انتقال، عوامل مرتبط با آن و اثرات گوناگون آن بپردازد.عوامل متنوّع فردی و اجتماعی منابع ارزشمندی برای سازگاری دانشجویان در طی انتقال به دانشگاه هستند.کیفیت انطباق و سازگاری دانشجویان با زندگی دانشگاهی وگسترده آن باعث تجربه دانشگاهی افراد شده و فرصتهای برای رشد فردی و اجتماعی آنها فراهم میکند.اندیشمندان با گرایشهای پژوهشی متعدّد و متنوّعی به تبیین جنبههای روانی- اجتماعی فرایند انتقال به دانشگاه پرداختهاند.روابط متقابل با والدین در پیش بینی سازگاری با دانشگاه عامل مهمی محسوب میشود.همچنین انتظارات قبل از ورود به دانشگاه منبع بالقوه سازگاری با این محیط است. سازگاری با دانشگاه، نتیجه روابط متقابل بین ویژگیهای محیط دانشگاه و مشخصات ورودیهای دانشگاه(ظرفیتهای هوشمندانه، نگرش افراد به نظام آموزشی عالی، احساس افراد به رشد مهارتها و میزان یادگیری از طریق تجربه دانشگاهی) میباشد .دوره انتقال به دانشگاه، موجب رشد و بلوغ اجتماعی و آموزشی افراد میشود و نقش مکملی درفرایند شکل گیری هویت ایفا میکند.
انتقال از آموزش متوسطه به دانشگاه مرحلهای انتقالی در رشد جوانانی است که در آغاز ورود به دنیای بزرگسالی هستند.دوره ی جدید، با آزادیهای بیشتر، چالشهای تحصیلی، مسئولیّتها و انتظارات متفاوت از دورههای پیشین متمایز میشود.سال اول دانشگاه، تنشزا ترین زمان در طی تحصیل دانشگاهی به حساب میآید.طی این دوره دانشجویان چالشهای اجتماعی مانند(جدا شدن از خانواده) وهوشی(مانند،ضرورت انجام موفقیّت آمیزتکالیف تحصیل)، متعددی را تجربه میکنند که ممکن است با آشفتگیهای هیجانی مانند احساس تنهایی، غم غربت، حالت سوگ و افزایش احتمال مصرف مواد همراه باشد.نتایج مطالعات نشان داده است، بیشترین میزان مشروطی و ترک تحصیل به دانشجویان سال اول مربوط میشود که به علت ناسازگاری با دانشگاه، رشته تحصیلی, محیط خانواده،محیط خوابگاه و …. است.
عوامل خانوادگی نقش مهمی در سازگاری با دانشگاه دارد و محیط خانواده مکمل کیفیت تجربه دانشگاهی است.تجربه دانشگاهی افراد تداوم بخش جنبه های رشد فردی و اجتماعی دانشجویان تلقی میشود. حمایت اجتماعی موجبات افزایش سازگاری با دانشگاه را فراهم میکند. انتقال از مدرسه به دانشگاه برای بسیاری از افراد دارای موقعیّتهای استرسزا است.دانشجویان در محیط جدید دانشگاه با تقاضاهای متعدّد اجتماعی،آموزشی و روابط اجتماعی بین فردی جدیدی روبهرو میشوند که هرکدام از آنها میتواند برای اغلب افراد وضعیتهای استرسزایی ایجاد نماید.آنها میبایست اشکال جدید روابط اجتماعی را فرا گیرند، روابط متقابل مناسبی برحسب شرایط جدید دانشگاه با خانواده ودوستان برقرار کنند، مهارت و شیوههای یادگیری و مطالعه متناسب با محیطهای یادگیری واقعی دانشگاهی را فراگیرند و در مجموع به مثابه فردی مستقل و خودمختار بتوانند وظایفشان را ( برای نمونه: تنظیم چگونگی صرف پول و زمان ) به خوبی ایفا نمایند.
برخی ازپژوهشگران معتقدند سازگاری با دانشگاه مستلزم فرایندهای اجتماعی و اجتماعیزدایی است.اجتماعیزدایی تغییر یا کنارگذاشتن ارزشها، صفات و باورهای است که فرد با خود به دانشگاه آورده و در موقعیتهای دیگرکارایی چندانی ندارد.از دید پژوهشگران ورود به دانشگاه، نوعی شوک فرهنگی به شمارمیرود که نیازمند بازآموزی اجتماعی و روانشناختی برای مواجهه مؤثربا محیط، قوانین و دوستان جدید است . دانشجویانی با دانشگاه سازگارند که وقتی تحصیلات دانشگاهی را به پایان میبرند،تجربه حضور و تحصیل در دانشگاه را تجربهای رشد دهنده تلقی نمایند، بتوانند از تواناییهای خود به نحو مطلوب بهره جویند.الگوی فرایند سیستم خود، در ارتباط با نقش حمایتی والدین در سازگاری فرزندان دانشجو با دانشگاه دو بعد اصلی در رفتار والدین را که با موفقیّت و سازگاری دانشجو ارتباط دارد،مشخص میکند:
- حمایت از استقلال دانشجو(قبول دیدگاههای دانشجو و تشویق تفکر مستقل) با خود تنظیمی، قابلیت و موفقیّت فرزندان ارتباط دارد.
- -صرف وقت با دانشجو و علاقه نشان دادن به فعالیتهای وی،با یادگیری و موفقیّت و دید مثبت او به علم ارتباط دارد.
تغییرات اساسی در زندگی دانشجویان جدیدالورود
زندگی دانشجویی میتواند تغییرات زیادی درزندگی افراد ایجاد کند. این تغییر برای دانشجویانی که در شهری غیر از محل زندگی خود پذیرفته شدهاند، شدیدتر است.زیرا آنان مجبورند جدایی از خانواده و استقلال فردی را تجربه کنند که دارای ویژگیهای خاصی است و از یک سو با آزادیها و تجارب جدید و از سوی دیگر با سختیها ومشکلات فراوانی همراه است.درهرحال آن چه مشخص است این است که زندگی دانشجویی با برخی تغییرات اساسی در زندگی فرد آغاز میشود:
– محیط دانشگاه در مقایسه با دبیرستان،فضای وسیعتری دارد و آشنای با همه مکانها و افراد در کوتاهمدت امکانپذیرنیست.
– ممکن است محیط دانشگاه همان چیزی باشد که از قبل دانشجو انتظار آن را داشته است و ممکن است اینطور نباشد، یعنی استانداردها و انتظارات فرد را تأمین نکرده باشد.عدهای با شور و شوق فراوان به دنبال کارهای مربوط به ثبتنام و انتخاب واحد میروند و عدهای دیگر ممکن است با نارضایتی.در هرحال سازگاری با محیط دانشگاه به زمان و وقت احتیاج دارد.به خصوص در روزهای اول و هفتههای اول ممکن است حتی گیج کننده هم باشد. ساختمانهای متعدّد و پراکنده، واحدهای مختلف،کارمندان متعدّد و متفاوت، برنامهها و فعالیّتهای مختلف آموزشی، صفّهای متعدّد برای انتخاب واحد،گرفتن فرم، وارد کردن به کامپیوتر، صفّ غذا و صفّهای دیگر باعث به وجود آمدن اضطراب در دانشجو شده و ممکن است سازگاری او با محیط را به تأخیر بیندازد.همچنین مشاهده تعداد زیادی از افراد هم سن و سال که با لهجه و زبان دیگری صحبت میکنند و گاهی حتی ممکن است به سبک دیگری لباس بپوشند میتواند به احساس تنهایی، جدایی و غربت کمک کند.
– محیط اجتماعی دانشگاه بسیار متفاوت از دبیرستان است در دبیرستان افراد زیادی از نظر آداب و رسوم،فرهنگ و سطح اجتماعی و اقتصادی و مواردی از این قبیل به هم شباهت دارند در حالی که درمحیط دانشگاه چنین نیست.دانشجویان از شهرها، روستاها و مناطق مختلف جغرافیایی و از اقوام مختلف و حتی نژادهای دیگر با یکدیگر زندگی کرده و تحصیل میکنند،چنین فضایی اگرچه زمینه ی مساعدی را برای برقرای ارتباطات اجتماعی و شناخت فرهنگها و آداب و رسوم مختلف ایجاد میکند، ولی در پارهای از موارد سازگاری را سخت تر و پیچیده تر میکند.
– فعالیتها و تکالیف دانشگاهی در مقایسه با دبیرستان متنوّع ترو متعدّد است.انجام پروژهای علمی و تحقیقاتی، ارتباط با مراکز مختلف، تحقیقات کاربردی ،ارتباط با افرادی در رشتهها و حرفههای مختلف قسمتی از این وظایف است. علاوه براین مصاحبه،مشاهده،کارورزی و هچنین ایراد سخنرانی نمونه دیگری از فعالیتهای متنوّع آموزشی است که در دانشگاه از دانشجو انتظار میرود آنها را انجام دهد.بنابراین دانشجویانی که از سازگاری بالاتری برخوردارند برای سازگار شدن با روند جدید یادگیری سعی میکنند،گروههای مطالعه تشکیل دهند، ساعات مشخصی برای مطالعه انفرادی خود اختصاص دهند، از کتابهای کمک درسی در کتابخانهها استفاده کنند.با استادان و مدرسین خود در ارتباط باشند، در مباحث کلاس شرکت فعالانه داشته باشند،که همهی این موارد باعث سازگاری با روند جدید یادگیری و به نوبه خود باعث سازگاری تحصیلی میشود.
– حجم مطالب درسی در دانشگاه در مقایسه با دبیرستان بیشتر سنگین است به همین دلیل ضروری است برای مطالعه و تسلّط بر چنین حجمی از مطالب، از روشهای مطالعه دیگری دردانشگاه استفاده شود.بنابراین چون بیشتر دانشجویان تازه ورود از روشهای دبیرستان برای مطالعه استفاده میکنند در نتیجه درسازگاری با شرایط جدید با مشکل مواجه میشوند.
– معمولاً در دبیرستان دانش آموزان فقط به درس و تحصیل میپردازند و ازاو کار یا فعالیّت دیگری انتظار نمیرود.در حالی که عدهای از دانشجویان همزمان با تحصیل،کار میکنند و یا با ارتباطهای اجتماعی وسیع، شرکت در برنامههای مختلف اجتماعی و تفریحی به فعالیتهای دیگری نیزمیپردازند .
سازگاری با زندگی خوابگاهی
در میان نیازهای دانشجویان، داشتن یه مکان امن از بنیادی ترین آنها محسوب میشود، اما اهمیت مسکن به طور عام و خوابگاه دانشجویی به طور خاص مورد توجّه قرار گرفته است.خوابگاهها به طور رضایت بر انگیز به پیشرفت تحصیلی و استقرار زندگی دانشجویی کمک میکند، اما اگر چنین سرپناهی تا حد امکان نتواند چنین آمیزشی را ایجاد کند نخواهد توانست مسئولیّت پذیری در کسب دانش و موفقیّت را به تجربه دانشجویان بیفزاید. عده زیادی از دانشجویان در شهر دیگری غیر از زادگاه یا محل زندگی خود، به تحصیل در دانشگاه مشغول میشوند.این دانشجویان با تغییرها و استرسهای زیادی در زندگی خود روبه رو میشوند، ازجمله:
– جدایی از خانواده:بدیهی است عدهای ازدانشجویان که در دانشگاه شهر دیگری پذیرفته شده اند از خانواده و شهر خود جدا شوند.جدایی از خانواده باعث به وجود آمدن استرس در دانشجویان میشود. انتقال از زندگی درخانواده به زندگی در محیط خوابگاه و دور شدن از محیط عاطفی، ارتباط با والدین، خواهران و برادران، باعث ایجاد غم غربت میشود.در روزهای اولیه زندگی خوابگاهی، بسیار عادی و طبیعی است که فرد به یاد خانواده بیافتد.در چنین روزهایی خانواده و فعالیّتهای خانوادگی، فکر دانشجویان را به خود مشغول میکند.چنانچه در خانواده دانشجو، مشکلاتی وجود داشته باشد، این اشتغال فکری تشدّید میشود.در هرحال روزهای اول که فرد از خانه به خوابگاه منتقل میشود این احساس غم وانده ناشی از جدایی بسیار زیاد است، اما چنان چه از راهبردهای مقابله ای سالم و نحوه ی سازگاری به صورت صحیح استفاده کند، رنج این غم و اندوه کاهش مییابد. با این حال، اگر این غم غربت و دلتنگی زیاد طول بکشد، احتمال دارد که باعث ناسازگاری فرد با خوابگاه، هم اتاقیها و شرایط جدید شود.
– جدایی از دوستان وشبکه ی ارتباطات اجتماعی:یکی از مشکلات دیگر زندگی خوابگاهی وجدایی از محل زندگی این است که نه تنها از خانواده بلکه از دوستان و آشنایانی که در شهر فرد زندگی میکنند نبز جدا میشوند.معمولاً افرادی که در یک شهریا یک منطقه خاص زندگی میکنند دارای اعتقادات و علایق مشترک هستند.جدایی ازاین دوستان و رفتن به دانشگاه و زندگی خوابگاهی که افراد مختلفی از شهرهای مختلف،زبانهای مختلف با افکار و عقاید،آداب و رسوم متفاوتی زندگی می کنند، بر این غم و غربت ودلتنگی میافزایند.
– تمرین برای یک زندگی مستقل:هنگامی که افراد درخانواده زندگی میکنند، بسیاری از کارهای شخصی توسط افراد دیگر خانواده انجام میشود.در بسیاری ازمواقع چنان، این کارهای شخصی به صورت منظم و معمول انجام میشود که ممکن است تا زمانی که افراد در داخل خانواده هستند به آن توجّهی نکرده باشند،ولی زمان جدایی از خانواده، فعالیتهایی که شاید توجّهی به آنها نداشته است،بسیارمورد توجّه واقع میشود.فعالیتهایی مانند خرید،آشپزی، شست و شو، نظافت و مرتّب کردن محل زندگی و مواردی مانند آن. چنانچه قبلاً در خانواده هیچ مسئولیّت و وظیفهای برعهده فرد گذاشته نشده باشد، به سختی میتواند خود را با شرایط جدید سازگار کند.علاوه بر موارد بالا، موضوعات دیگری نیز هست که باید به تنهایی در موردآنها تصمیم بگیرند، مانند برنامه ریزی برای اوقات فراغت، نحوه ی ارتباط با دیگران، مطرح کردن یا نکردن مسایل با دیگران و مواردی مانند آن.
– آمد و رفت از دانشگاه به خانه:تنظیم زمانی برای دیدار از خانواده،یکی ازموضوعات مهمّی است که ذهن دانشجورا به خود مشغول میکند.آنان از ابتدای ترم در جست و جوی روزهای تعطیل هستند به خصوص روزهایی که چند تعطیلی کنارهم باشد، تا به راحتی و با خیال آسوده دیدار تازه کنند و به خانه برگردند.برای چنین کاری دانشجو، رنج زیادی را متحمل میشود، چانه زدن با استادان برای غیبت یا تعطیل کردنکلاسها،پیدا کردن بلیط رفت و برگشت، مشکلات مربوط به راهها و جادهها، اوقات زیادی را در وسایل نقلیه سپری کردن، جا به جا کردن بارو وسیله زندگی و کتابها و…از جمله موضوعاتی است که یک دانشجو بومی هیچگاه به آن نمیاندیشد.اگرچه این دوران سختیهای در پی دارد ولی مهارتهای زندگی مستقلانه دانشجویی را رشد میدهد.
– تأمین هزینه های زندگی و مدیریت مالی:هنگامی که فرد در داخل خانواده زندگی می کند، متوجّه بسیاری از هزینههای زندگی نمیشود و ممکن است اصلاًبه آنها هم فکر نکند.اما هنگام دوری از خانواده، این هزینهها خود را نشان میدهند.تأمین مخارج زندگی روزانه شامل،خورد و خوراک، شست و شو، نظافت، مدیریت مالی و اولویت بندی کردن هزینههای زندگی روزانه، هزینهی کلاسها، برنامهها و فعالیتهای مختلف، هزینهی رفت و آمد و…ازجمله چنین مواردی هستند.
منبع
حمیلی ، ثریا (1392)، هنجاریابی آزمون سازگاری تحصیلی ، پایان نامه کارشناسی ارشد ، روان شناسی، دانشگاه امام خمینی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید