انواع سرمایه فکری

با وقوع انقلاب «تکنولوژی اطلاعات»‌، شکل گرفتن جامعه اطلاعاتی و شبکه ای و نیز رشد و توسعه سریع تکنولوژی برتر، الگوی رشد اقتصاد جهانی تغییر اساسی کرده است. در نتیجه این تحولات، دانش به عنوان مهمترین سرمایه، جایگزین سرمایه های مالی و فیزیکی در اقتصاد جهانی شده است. در یک سازمان دانش محور، روش های سنتی حسابداری، که مبتنی بر دارائی های ملموس سازمان است، برای ارزش گذاری سرمایه فکری، که بزرگترین و ارزشمندترین دارائی ناملموس سازمان ها است، ناکافی است. رشته نوظهور سرمایه فکری، حوزه تحقیقاتی جدیدی برای محققان و دست اندرکاران سازمانی است که بر ایجاد مکانیزم های اندازه گیری جدید، برای گزارش دهی متغیرهای ناملموس مهم، مثل سرمایه انسانی، سرمایه سازمانی، رضایت مشتری و نوآوری تمرکز دارد.

سرمایه فکری تحت عناوینی همچون دارایی های ناملموس، دارایی های دانش محور، سرمایه دانشی، دارایی های اطلاعاتی، سرمایه انسانی و ارزش های پنهان سازمان بکار رفته و دربرگیرنده ابداعات، ایده ها، دانش بنیادین، روش های مختلف طراحی محصول، برنامه های کامپیوتری و انتشارات می باشد. بعبارت دیگر، سرمایه فکری دارایی هایی را شامل می شود که ناملموس بوده، اما بتدریج موجب ثروت آفرینی برای سازمان ها می گردد .

تاکنون، مدل های متعددی از سرمایه فکری ارائه شده که در هر یک از آنها، ابعاد متفاوتی برای آن در نظر گرفته شده است و بر مبنای هر یک از ابعاد شاخص های تعریف شده، تکنیک هایی مورد استفاده و بهینه کاوی هایی به کار برده شده اند اما در مهمترین مدل، سرمایه فکری به سه بخش سرمایه انسانی، سرمایه سازمانی (ساختاری) و سرمایه رابطه ای تفکیک شده است.

انواع سرمایه فکری

  • سرمایۀ انسانی – افرادی که منبع ابداع و نوآوری هستند.
  • سرمایۀ ساختاری – ابزاری برای تقسیم کردن و انتقال دانش به کار می­رود؛
  • سرمایۀ رابطه­ای- که عبارت از روابطی است که در تجارت ایجاد ارزش می‌کند.

سرمایۀ فکری به وسیلۀ تعامل میان هر یک از عناصر سرمایۀ انسانی، ساختار و رابطه خلق می‌شود سرمایۀ انسانی به تنهایی قادر به ایجاد تفاوت نیست مگر آنکه با دو عنصر دیگر همراه شود. هر کدام از این عوامل تشریح و توصیف خواهد شد.

سرمایۀ انسانی

سرمایۀ انسانی نشان­دهندۀ «موجودی دانش افراد یک سازمان» است. بنتیس بر این باور است که سرمایۀ انسانی به مثابه یک منبع نوآوری و نوسازی استراتژیک، از اهمیت خاصی برخوردار است. روس و روس معتقدند کارکنان سرمایۀ فکری را از طریق شایستگی، نگرش و چالاکی فکرشان ایجاد می­کنند. به زعم آن­ها شایستگی شامل مهارت­ها و تحصیلات فرد می­شود، نگرش دربرگیرندۀ جزء رفتاری کارکنان می­شود و چالاکی فکری فرد را به تغییر رویه­ها و تفکر در مورد راه حل­های نواورانه مسائل قادر می­سازد. بروکنیگ معتقد است که دارایی­های انسانی یک سازمان، شامل مهارت­ها، تخصص، توانایی حل مسئله و سبک­های رهبری است.

سرمایه انسانی نشان دهنده موجودی دانش افراد یک سازمان است ،سرمایه انسانی بعنوان دانش ترکیبی، مهارت، تجربه و توانایی یکا یک افراد سازمان تعریف می شود این سرمایه متحرک است و به سازمان خاصی تعلق ندارد زیرا کارکنان مالکان سرمایه انسانی محسوب می شوند. استوارت سرمایه انسانی را سرچشمه خلاقیت و بصیرت می داند. به نظر بونتیس نیز سرمایه انسانی مهم است چون منبع استراتژیک خلاقیت برای سازمان به حساب می آید.

چن و همکاران معتقدند سرمایۀ انسانی به مثابه مبنای سرمایۀ فکری اشاره به عواملی نظیر دانش، مهارت، قابلیت و طرز تلقی کارکنان دارد، که منتج به بهبود عملکرد، جذب مشتریان و افزایش سود شرکت می­شود. این دانش و مهارت در ذهن کارکنان جای دارد، بدین معنا که ذهن آن­ها حامل دانش و مهارت است. اگر کارکنان متفکر توسط سازمان به نحو مطلوب به کار گرفته نشوند، دانش و مهارت موجود در مغز آن­ها نمی­تواند فعال شود، یا اینکه به صورت ارزش بازاری درآید .

سرمایۀ انسانی سبب شده است که سازمان­ها تا حد زیادی به دانش و مهارت­های کارکنان برای ایجاد درآمد و رشد و همچنین، بهبود کارآیی و بهره­وری متکی شوند. منافع زیادی را می­توان از اطلاعات بیشتر درباره سرمایۀ انسانی به دست آورد. بر اساس این اطلاعات می­توان منابع انسانی را به طور مؤثرتری در درون سازمان­ها تخصیص داد و شکاف­های مهارتی و توانایی­های منابع انسانی را به آسانی تشخیص داد. به علاوه، سرمایۀ انسانی تسهیل کننده تهیه اطلاعات جامع­تر برای سرمایه‌گذاران یا سرمایه‌گذاران بالقوه است. با وجود اهمیت روزافزون سرمایۀ انسانی، بیشتر سازمان‌ها هنوز طبق روال سنتی، پولی را که برای توسعۀ منابع انسانی صرف می­کنند، در صورتحساب­های مالی به عنوان یک هزینه و نه یک سرمایه­گذاری گزارش می‌کنند .

سرمایه ساختاری

سرمایه ساختاری شامل همه ذخایر غیر انسانی دانش در سازمان می شود که شامل نرم افزارهای اختصاصی، برنامه های کامپیوتری، پایگاه داده ها، ساختار سازمانی، حق ثبت و بهره برداری، مارک تجاری و دارایی های مشابه می شود که بهره وری در سازمان را حمایت می کنند سرمایه ساختاری نماینده آن دسته از دارایی هایی است که از افراد درون سازمان مجزا هستند سرمایه انسانی عامل اساسی در گسترش سرمایه ساختاری به شمار می رود، بنابراین سرمایه ساختاری متکی به سرمایه انسانی است. سرمایه ساختاری دانشی است که در شرکت هنگامی که کارکنان شب به خانه می روند باقی می ماند، بنابراین کمپانی مالک سرمایه ساختاری است. بعنوان مثال جواز یا پروانه ساخت توسط سرمایه انسانی خلق می شود، اما بعد از خلق آنها به کمپانی تعلق دارند به طور کلی سرمایه­ های انسانی هر شب به خانه­هایشان باز می­گردند. وظیفه مدیران ساخت دارایی‌های دانشی است که شب به خانه بازنگردند.

این مهم می­تواند از طریق سرمایۀساختاری که شامل فناوری­ها، شبکۀ داده­ها، انتشارات، فرایندها و سازمان می­شود انجام شود .سرمایۀ ساختاری، محیطی ایجاد می­کند که دانش از طریق آن، خلق و آمادۀ ورود به بازار می­شود  ایجاد بانک دانش امکان استفادۀ دوبارۀ دانش را می­دهد. سرمایۀ ساختاری یک سازمان باید نقشه و راهنمایی برای دارایی­های سرمایۀفکری ایجاد کند؛ برای مثال، کجا به دنبال دانش بگردیم و یا چه فردی بهترین مهارت­ها را داراست؟ تنها دانش سازمان که باید به عنوان راهنما استفاده شود، دانشی است که مستقیماً با استراتژی­های اصلی سازمان مرتبط است. این دانش باید منجر به نتایج عملکرد بهتر شود. اگر به دنبال یافتن چیزی باشید، با انبوهی از اطلاعات بی‌معنا مواجه خواهید شد که نیازمندمرتب­سازی برای یافتن هدف مورد نظر است .

سرمایۀ رابطه­ای

موضوع اصلی سرمایۀ رابطه­ای، دانش موجود در مسیرهای بازاریابی و روابط با مشتریان است سرمایۀ مشتری نشان­دهندۀ توانایی بالقوه یک سازمان به سبب عوامل نامشهود بیرونی است. گرچه اصطلاح سرمایۀ مشتری در ابتدا توسط هیوبرتساینتانج مطرح شد، اما تعاریف جدید مفهوم ان را به سرمایۀ رابطه­ای توسعه داده که شامل دانش موجود در همۀ روابطی است که سازمان با مشتریان، رقبا، تأمین‌کنندگان، انجمن­های تجاری و یا دولت برقرار می­کند . به علاوه، روس و روس اظهار می­کنند که سرمایۀ رابطه­ای شامل روابط با ذی­نفعان درون و بیرون سازمان است . سرمایه مشتری ارزشی است که مشتریان سازمان برای سازمان قائل اند این ارزش بوسیله ارتباطات بین سازمان و مشتریانش شکل می گیرد سرمایه فکری شامل مواردی نظیر ارزش امتیازات تحت تملک شرکت، روابط آن با مردم و سازمان های مرتبط با مشتریان، سهم بازار، نرخ حفظ یا از دست دادن مشتریان و همچنین سودآوری خالص به ازای هر مشتری می گردد درتعاریف جدید، مفهوم سرمایه مشتری را به سرمایه رابطه ای توسعه داده اند که شامل دانش موجود در همه روابطی است که سازمان با مشتریان، رقبا، تامین کنندگان، انجمن ها یا دولت برقرار می کند همچنین، چن و همکاران سرمایۀ مشتری را در قالب قابلیت بازاریابی، شدت بازار و وفاداری مشتری طبقه­بندی می­کنند.

این نگرش بر نقش خدمات و تأثیر ان بر روابط علّی بین رضایت کارکنان، رضایت مشتریان، وفاداری مشتریان و عملکرد مالی تاکید دارد . فورئل در مطالعات خود دریافته است که رضایت مشتریان می­تواند رابطۀ کسب و کار را حفظ کند، انعطاف­پذیری قیمت محصول را کاهش دهد و اعتبار یک شرکت را افزایش دهد. همچنین، تحقیقات دیگری نشان داده است که از طریق اندازه‌گیری وفاداری کارکنان می­توان وفاداری مشتریان را پیش‌بینی کرد. این مطالعات شواهد بیشتری را دربارۀ اهمیت سرمایۀ مشتری به عنوان بخش کلیدی سرمایۀ فکری سازمان ارائه می­دهد. به طور کلی سرمایۀ مشتری که نقش یک بار و واسطه را در فرایند سرمایۀفکری ایفا می­کند، در تبدیل سرمایۀ فکری به ارزش بازاری و در نتیجه، عملکرد کسب و کار سازمان، عامل تعیین­کنندۀ اصلی است. بدون سرمایۀ مشتری ارزش بازاری یا عملکرد کسب و کار سازمان نمی­تواند محقق شود. بنابراین، رشد سرمایۀ مشتری به حمایت از سرمایۀ انسانی و سرمایۀ ساختاری بستگی دارد .

 منبع

پراینده،اسماعیل(1392)، تاثیر سرمایه فکری سازمان بر رضایت شغلی و حفظ منابع انسانی،پایان نامه کارشناسی ارشد، مدیریت دولتی، دانشگاه آزاد اسلامی تهران

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0