انواع جریان اطلاعات و ماهیت آنها
در جريان اطلاعات سه ركن اصلي چرخه طلاعات (توليد، توزيع و مصرف)، زير ساختها و “موجوديتها” دخالت دارند. موجوديتها، از سه ركن موجوديت شخص، دولتها و موجوديهاي فراملي تشكيل شده است كه تعامل ميان آنها انواع جريانهاي اطلاعات را رقم ميزند.در داخل هر يك از اين جريانهاي اطلاعات، چهار عامل اساسي تعيين كننده مسير و نوع جريان است كه عبارتند از: ماهيت قدرت، ماهيت منابع، نظامهاي ارزشي و زيرساختهاي ملي و بينالمللي. قدرت حاكم بر جامعه و قدرت و توانايي هر موجوديت، مسير جريان اطلاعات ميان اشخاص، دولتها و موسسات فراملي را تعيين خواهد كرد. به همان ميزان، منابع اقتصادي، اطلاعاتي و اوليه موجود در اختيار هر موجوديت در تعيين جهت جريان “از” و يا “به سوي” آن موجوديت موثر است. نظامهاي ارزشي جامعه نيز يكي از عواملي ست كه ميتواند شدت و ضعف جريان اطلاعات ميان اشخاص، دولتها و موسسات فراملي را تعيين كند و در نهايت وجود زيرساختهاي فني و فناوري مورد نياز براي برقراري جريان اطلاعات، تا حدودي وضعيت و كيفيت جريان اطلاعات در سطوح مختلف را شامل ميشود و هر جامعهاي كه زيرساختهاي فرهنگي، اجتماعي، سياسي، حقوقي و فني اطلاعرساني را فراهم آورده باشد به همان اندازه در جريان بينالمللي نيز نقش خواهد داشت . پس جریان اطلاعات در سه بخش جداگانه قابل بررسی است:
جریان بین فردی اطلاعات
افرادي كه تجربيات مبتني بر اطلاعات خود را به اشتراك ميگذارند، معمولاً از ساختارهاي دانشي مشابهي نيز برخوردار خواهند بود و آن واقعيتي اجتماعي است كه ارتباط را ممكن ميسازد. به عبارت ديگر دانشمندان براي رفع نيازهاي اطلاعاتي مرتبط به وظايف فردي و شخصي، ناگزير از تماس شخصي با همكاران هستند. هم زمان به منظور بهرهگيري ديگران از دانش آنها نيز اطلاعات را در سطوح ملي، محلي و بينالمللي با همكاران به اشتراك ميگذارند يا مبادله ميكنند و اين به اشتراكگذاري اطلاعات، منجر به ظهور دانش همگاني در يكي از حوزههاي تخصصي علوم و خلاقيت و رشد آن ميشود .پس، ارتباطات علمي، اساس كار علمي هستند و دانشمندان با اهداف مختلفي اقدام به برقراي ارتباط ميكنند. از جمله این اهداف میتوان به موارد ذیل اشاره نمود: انتشار ایدهها واطلاعات، بررسی مکاشفات جدید و بحث مفصل در زمینه تفسیر یافتههای پژوهشی .
جريان ملي اطلاعات
جريان ملي اطلاعات عبارت است از حركت اطلاعات در داخل مرزهاي ملي، ميان افراد، موسسات و سازمانها كه از تجانس و همگوني نسبي برخوردار است و در این پژوهش بیشتر به آن پرداخته شده است.
جريان بينالمللي يا جهاني اطلاعات
قبل از اینکه وارد بحث جریان بینالمللی اطلاعات شویم، شمه کوتاهی از جریان فرامرزی دادهها بیان میشود. موضوع جريان فرامرزي دادهها موضوعي است پيچيده و مشتمل است بر مباحثي مانند نقش اطلاعرساني در “توسعه”، جريان آزاد اطلاعرساني در تقابل با حاكميت ملي، مسائل انتقال فناوري، دادههاي بينالمللي و حفظ مالكيت فكري، نگاهداري تنوع/ حاكميت فرهنگي، همراه با مسائل مربوط به نحوه عرضه رسانهاي كشورهاي “در حال توسعه” در رسانهها و مالكيت رسانهها.براي مثال سياست كشورهايي كه منابع اطلاعاتي بسيار دارند، حذف مانعهاي تجارت محصولات اطلاعاتي، فناوريها، خدمات و جريان بدون مانع دادهها در خارج از مرزهايشان است. به استدلال اين كشورها، حذف اين موانع، اقتصاد جهاني را به سود همگان گسترش خواهد داد، و دستيابي به منابع اطلاعرساني را آسانتر و مؤثرتر خواهد ساخت و فعاليتهاي شركتهاي فراملي را تسهيل خواهد كرد كه اصل بيشتر آنها از كشورهايي است كه از لحاظ اطلاعاتي از شمار اغنيا هستند. اين استدلال را گاه به عنوان جريان (آزاد) اطلاعرساني مطرح ميكنند .
از سوي ديگر، هدف سياستگذاري در كشورهاي داراي منابع اطلاعاتي كمتر توسعه يافته، تعيين جاي منابع اطلاعرساني است كه براي توسعه آينده در محدوده ملي حائز اهميت بسيار است، به گونهاي كه اين كشورها بتوانند به منافع مستقيم و غيرمستقيم مرتبط با توسعه اين گونه منابع دست يابند و از اين رو، محركي براي توسعه صنعت بومي شوند و ارز خارجي را صرفهجويي كنند. اين گونه استدلالها كه به سود حاكميت ملي است، ناظر به اين نكته است كه وابستگي اقتصادي و فني به اغنيا، تمركز منابع و مهارتها در دست شماري اندك را تداوم ميبخشد؛ نابرابري اطلاعاتي را تشديد ميكند؛ انگيزههاي تحقيق وتوسعه بومي را كاهش ميدهد؛ در صورت محدود شدن دسترسي، كشور را آسيبپذير باقي ميگذارد؛ و ممكن است به همسانسازي فرهنگي منجر شود .
اما بر خلاف جریان ملی اطلاعات، جريان جهاني اطلاعات حوزهاي وسيع را در برميگيرد و حركت پيامها و اطلاعات را در ميان مرزهاي ملي، بين دو يا چندين نظام ملي و فرهنگي شامل ميشود كه تنوع، گستردگي و حجم اطلاعات مورد مبادله از ويژگيهاي بارز اين جريان به حساب ميآيد و عوامل زيادي از جمله اقتصادي، سياسي، فرهنگي، حقوقي و فناوري را در برميگيرد .
در حالي كه تدارك اطلاعات با ميزاني خارقالعاده در سطوح بينالمللي و داخلي رو به افزايش است، اطلاعات و دسترسي برابر به آن به منزله وسايل كاهش وابستگي در روابط اقتصادي، سياسي و فرهنگي تلقي ميشود. به مفهومي گسترده، مطالعه جريان بينالمللي اطلاعات رهيافت ديگري به مطالعه روابط بينالملل است. در نتيجه، نه تنها بايد جريان اطلاعات و پيامها را از راه مجراهاي فنآورانه و رسانههاي سنتي در برگيرد، بلكه بايد تماميت و تنوع مجراها و پيامهاي انتقال دهنده اطلاعات به سراسر مرزهاي ملي را هم به حساب آورد. اين مساله مطالعه پيامهاي جاري در مجراهايي را كه به سوي جنبشهاي انساني و فعاليتهاي علمي و هنري گرايش دارد، دربرميگيرد .
البته در شرايط كنوني بسياري از كشورهاي دنيا عملاً برخي محدوديتها را براي ورود تعدادي از انواع اطلاعات به درون مرزها به وجود آوردهاند و البته اين محدوديتها تابعي از شرايط سياسي، فرهنگي، اجتماعي و ديني و نيز شدت اعمال نظارت اجتماعي به گونه واقعي است. نگاهي به الگوهاي موجود در اين حوزه نشان ميدهد كه البته برحسب كشورها اين موضوعات مواردي مانند انواع انتقادات، افشاگريهاي سياسي، خشونت، صور قبيحه، مسائل قومي و نژادي، همبستگي ملي، و خشونت نسبت به كودكان را شامل ميشود .
در مدل ساختارگراي ارتباطات، اطلاعات پردازش نشده از ملل توسعه نيافته به سمت كشورهاي غرب يا شمال جريان مييابد كه بيشتر مواد خام صنعت را شكل ميدهد. كاربران اطلاعات در كشورهاي توسعه يافته اين اطلاعات را تفسير و پردازش كرده و براساس آن عمل ميكنند و به نوبه خود اين اطلاعات را به همراه اطلاعاتي در مورد فعاليتها، فرهنگها، و سياستهاي خودي به مشتريان بازپس ميدهند. از اين رو، ملل جهان سوم از منظر مفسران اطلاعاتي، ملل توسعه يافتهاي كه سازمانهايشان هم امور مالي و هم زيرساختهاي نظام توزيع اطلاعات را در كنترل خود دارند، تفسير ميشوند؛ در صورتي كه ملل در حال توسعه هرگز آخرين اطلاعات را دريافت نكرده و در تفسير آزادانه آن از ديدگاه خود اختياري ندارند. ضمناً، اين ملل رو به توسعه به خاطر حجم كم اطلاعات توليد شده و مصرف شده، بسيار عقب ميمانند .
از طرفی جريان بينالمللي اطلاعات در كشورهاي توسعه يافته و در حال توسعه بسيار با يكديگر متفاوت است. كشورهاي صنعتي با بهرهوري بيشتر و كشورهاي غيرصنعتي با مشكلات كاربرد فنآوريهاي جريان برون مرزي دادهها رو به رو هستند. استانداردهاي پايين سطح زندگي و ناتواني در رقابت در بازارهاي بينالمللي همچنان به عنوان موانع بنيادي مطرح هستند. كشورهاي در حال توسعه كه از ظرفيتهاي فنآوري متوسطي برخوردارند، اين موانع را سبب عدم دستيابي به اطلاعات خارجي ميدانند. اين موانع عبارتند از: هزينه خدمات اطلاعرساني پيوسته، محدوديتهاي ارزي، فقدان آموزش مناسب، و مشكلات دستيابي فيزيكي به اسناد. از آنجا كه توان بالقوه موجب خلاء و تفاوت ميان كشورهاي غني و فقير ميشود، جريان برون مرزي دادهها ميتواند نقش متوازن كننده كشورها را ايفا كند
اينك بخوبي نقشي محوري را كه فنآوري ارتباطات در فرآيند ارتباطات بينالمللي بازي ميكند، ترسيم ميكند. در حد فاصله شكلگيري و توزيع پيامها، ابزارهاي توزيع- فنآوري ارتباطي– قرار دارد كه خود به دو جزء تشكيل دهنده تقسيمپذير است. اين اجزاء عبارت است از سختافزار ارتباطي، كه حال مادي پيامهاست (نظير ماهوارهها، تجهيزات فرستنده و گيرنده و ايستگاههاي بازپخش و تقويت ريز موجي) و نرمافزار ارتباطي، كه در گستردهترين مفهوم، دانش و ابزارهاي بهرهجويي از سختافزار را (نظير توليد برنامه، محتوا، مهارتهاي نيروي انساني و آموزش) در برميگيرد . تقسیمبندیهای دیگری نیز برای جریان اطلاعات قائل شدهاند، مثلا شرودرمعتقد است، بر مبنای تحلیل اطلاعات، دو نوع جریان اطلاعات وجود دارد:
نوع اول. اطلاعات محصول عمل است، این مورد نوعی از فرایند دفتری در ادارات است، یعنی جایی که اداره میتواند به عنوان کارگاه پردازش کننده اطلاعات تصور شود و دروندادها را از مواد خام به کالاهای پردازش شده تبدیل کند. در این مورد از آن جائی که اطلاعات محصول بسیاری از عملیات خدماتی است، تحلیل جریان اطلاعات ابزاری مهم محسوب میشود.
نوع دوم: جریان اطلاعات برای مدیریت یا کنترل اهداف استفاده میشود. مثالهای این مورد، خرید اسناد، اسناد الکترونیکی و آثار کاغذی هستند. در این نوع، اطلاعات برای کنترل جریان مواد استفاده میشود .
ديدگاه هاي مربوط به جريان جهاني اطلاعات
معتمدنژاد معتقد است با مطالعه درباره چگونگي سياستهاي قدرتهاي بزرگ سرمايهداري، براي حمايت از توسعه و تحكيم جريان جهاني آزاد اطلاعات و مخالفت با نظم نوين جهاني اطلاعات و ارتباطات مورد نظر كشورهاي جهان سوم، كه در دهههاي 1970 و 1980 در مباحثههاي كنفرانس عمومي يونسكو دنبال ميشدند و نيز تداوم چگونگي اين سياستها در دو دهه بعد و به ويژه در سالهاي نخست دهه 2000 در جريان برگزاري «اجلاس جهاني سران درباره جامعه اطلاعاتي» كه با تأكيد بر ضرورت برخورداري تمام مردم جهان از امكانات تكنولوژيهاي نوين ارتباطي، براي ايجاد و توسعه جوامع اطلاعاتي ملي و جامعه اطلاعاتي جهاني و مخالفت با خواستهاي گروههاي جامعه مدني براي تأمين حقوق ارتباطي همگان و پديد آوردن جامعههاي اطلاعاتي – ارتباطي و به بيان بهتر، «جامعههاي معرفتي» همراه بودند، ميتوان تفاوتها و شباهتهاي اين دو روند جهاني از لحاظ سياستگذاريهاي راجع به اطلاعات و ارتباطات را مشخص نمود. اما هس معتقد است پنج ديدگاه عمده وجود دارد که حوزه وسيع جريان جهاني اطلاعات را پوشش ميدهد.
روابط و نظام بينالمللي: اين ديدگاه، جريان جهاني اطلاعات را به مثابه جزئي از روابط بينالمللي بررسي ميكند. اين ديدگاه، پژوهشي را پوشش ميدهد كه امپرياليسم، يكپارچهسازي، كشمكشها، همكاريها و درك و تفاهم بينالمللي را در برميگيرد. براي مثال بررسي جريان بينالمللي اخبار براي آزمودن سطح يكپارچگي محلی و بينالمللي.
ارتباطات و توسعه: اين رويكرد كه از دهه 1960 گسترش يافته است به مطالعه جريان جهاني اطلاعات از ديدگاه سياستها و نظريههاي توسعه ملي و بينالمللي ميپردازد و نظامهاي داخلي و خارجي يك كشور و رشد سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي آن را در بستر محلي، منطقهاي و بينالمللي بررسي ميكند. تعادل و عدم تعادل در جريان اطلاعات، مسيرها و الگوهاي جريان و مواردي از اين قبيل را هم در برميگيرد كه بيشتر بر مطالعه محتوا، حجم و بسامد ارتباطات به طور اعم و پيام به طور اخص تاكيد شده است.
ديدگاه قانوني و تجاري: تعداد زيادي از مطالعات مربوط به جريان اطلاعات، به بررسي
دست اندركاران بينالمللي و تاثير پيامهاي سياسي بر رفتار ملتها و اشخاص ميپردازد. اين ديدگاه به مطالعات سياسي و بحرانهاي موجود با اهدافي مانند مديريت كشمكشها، اعتلاي وضعيت تجاري و القاي تفكرات قالبي نيز علاقهمند است. تاكيد اصلي بر تحليل محتوا، مخاطبپژوهي، خوانندهپژوهي و سنجش افكار عمومي ست. اين ديدگاه از دهههاي 1940 و 1950 رواج پيدا كرده و تاكنون نيز بر اين حوزه تاثيرگذار بوده است.
ديدگاه اقتصادي سياسي و ساختارها: اين ديدگاه، جريان جهاني اطلاعات را از زاويه ساختارهاي ارتباطات بينالمللي و اقتصاد سياسي اطلاعات مطالعه ميكند. عناصر و عوامل تاثيرگذار بر فرايند جريان جهاني اطلاعات مانند دروازهبان، ساختارهاي رسمي و غيررسمي توليد و توزيع اطلاعات در جريان جهاني اطلاعات را نيز بررسي ميكند. اين ديدگاه از دهه 1970 وارد حوزه تحقيق درباره جريان اطلاعات شد.
ديدگاه فني و حقوقي: اين ديدگاه تركيبي از قديميترين و جديدترين ديدگاههای مطالعه جريان اطلاعات است. فنون گردآوري و پردازش اطلاعات بينالمللي، قواعد ملي و بينالمللي و استانداردهاي صنايع اطلاعات و همچنين جريان آن و مسائل مربوط به ابعاد فني انتقال داده را بررسي ميكند. در سالهاي اخير مطالعه در حوزه ماهوارهها و رايانهها زياد شده است .
تاثیر جریان بینالمللی اطلاعات بر جغرافیایی سیاسی اطلاعات
در اوج رقابت بين دو بلوك شرق و غرب، كشورهاي جنبش غيرمتعهد عضو سازمان علمي و فرهنگي سازمان ملل متحد (يونسكو)، با هدف تعديل تأثيرگذاري و تأثيرپذيري افراطي برخي كشورها از فرايند توليد، توزيع و مصرف اخبار، كميسيوني را به سرپرستي مك برايد تشكيل دادند و اتحاد جماهير شوروي نيز از آنان حمايت كرد. طرفداران اين كميسيون به دنبال ايجاد نظم نوين جهاني اطلاعات و ارتباطات بودند تا دسترسي به اطلاعات به عنوان يك كالا و عامل تأثيرگذار در پيشرفت اقتصادي و اجتماعي در جهان به صورت عادلانه و برابر انجام شود .
جغرافياي سياسي اطلاعات امروزه ابعاد گستردهتري نسبت به آن روزگار پيدا كرده است. امروزه كانالهاي ارتباطي فراتر از راديو و تلويزيون و رسانههاي چاپي است و ظهور اينترنت بر پيچيدگي اين جغرافياي جديد افزوده است. به نظر ميرسد كه هم اكنون نيز سياستگذاری در جهان بر مبناي دستيابي به هارتلند يا قلب جهان استوار است و تلاش ايالات متحده براي استقرار سيستم ضدموشكي خود در اروپاي شرقي نيز اين فرضيه را تأييد ميكند، اما به نظر ميرسد كه ظهور فنآوريهاي اطلاعاتي و ارتقاي جايگاه اطلاعات و ارتباطات در مناسبات ملي و بينالمللي، كشورها ديگر به دنبال دستيابي به قلب فيزيكي جهان نيستند و در مقابل بيشتر راغباند كه قلب اطلاعاتي جهان را در سلطه خود درآورند. به نظر ميرسد كه چنين رويكردي نسبت به قدرت يعني دستيابي به قدرت نرم، زمينهساز تغيير و تحولات بنياديني بوده، نوع ديگري از جغرافياي سياسي را بر اقليم جهان حكمفرما كرده است. اين جغرافياي سياسي نوين، چيزی جز جغرافياي سياسي اطلاعات نبوده است.
منظور از جغرافياي سياسي اطلاعات كه پس از دو مفهوم فوق مطرح شده است، مطالعه فضاي سرزميني متحركي است كه توليد، توزيع، و مصرف اطلاعات به عنوان عوامل شكل دهنده مرزهاي قلمروي آن محسوب ميشود و در اين فضاي متحرك جايگاه هر موجوديت سياسي به ميزان تأثيرگذاري آن در فرآيند توليد، توزيع، و مصرف اطلاعات بستگي دارد. در اين جغرافيا، فضاي شمال- جنوب و مركز- پيرامون تقسيمبندي عمده در معادلات سياسي است .
در بررسي روابط حاكم بر جغرافياي سياسي اطلاعات فرايندهاي توليد، توزيع، و مصرف اطلاعات اهميت ويژهاي مييابد. زيرا دسترسي به اطلاعات و استفاده مؤثر از آن موجبات دسترسي به امكان توليد ثروت و قدرت را فراهم ميآورد. با توجه به مدارك و مستندات موجود، امروزه از ديدگاه جغرافياي سياسي اطلاعات روابط ميان مناطق دوگانه شمال و جنوب يا مركز و پيرامون رابطهاي نامتعادل و نامطلوبي است . توليدكنندگان اطلاعات نقش قابل ملاحظهاي در جغرافياي سياسي اطلاعات بر عهده دارند و در واقع نقاط استراتژيك فضاي نوين براساس حضور آنها شكل ميگيرد. مهاجرت اين قشر از يك نقطه به نقطه ديگر هميشه مورد توجه سياستمداران، بازرگانان و تحليلگران قرار ميگيرد. بيشتر سياستمداران تلاش ميكنند با فراهم آوردن زيرساختهاي لازم براي تولید کنندگان اطلاعات علمی یا پژوهشی و در اختيار گذاشتن امكانات مالي و تكنولوژيك مناسب، آنها را به سوي كشورهاي خود جذب كنند. همين تلاشها در بسياري از موارد موجب به هم ريختن تعادل در توزيع جغرافيايي اين افراد ميشود .
بيشترين توليد اطلاعات در واحدهاي سياسي شمال انجام ميشود. به دنبال آن بيشترين توزيع اطلاعات نيز در همان واحدها و فضاي جغرافيايي اتفاق ميافتد و بالطبع بيشترين مصرف اطلاعات نيز در همان مناطق انجام ميشود. برعكس تقسيمبنديهاي متعارف واحدهاي جغرافيايي شمال و جنوب هر چند دنيا را به دو قسمت تقسيم ميكنند اما اين دو نيمكره به لحاظ جمعيتي و سرزميني با همديگر مساوي نيستند. منطقه شمال در جغرافياي سياسي اطلاعات حدود يك چهارم فضاي سرزميني دنيا را تشكيل ميدهد و سه چهارم بقيه متعلق به منطقه جنوب است. اما به لحاظ توليد، توزيع و مصرف اطلاعات، سهم دنياي شمال نه دهم و سهم دنياي جنوب يك دهم يا كمتر است. دنياي شمال اكثراً فرستنده و دنياي جنوب در بهترين حالت گيرنده اطلاعات و اخبار ارسالي است.
هر چند كه پژوهشگران برجسته كشورهاي جنوب در دانشگاهها و مراكز علمي فعال در مناطق شمال مشغول پژوهش و تأليف هستند اما خود كشورهاي جنوب نقش چنداني در توليد علمي جهان ندارند. از سوي ديگر، توليدات علمي و اطلاعاتي دنياي جنوب براي جهاني شدن بايستي در نمايههاي شكل گرفته در دنياي شمال نمايه شود. همان اطلاعات بايستي از طريق پايگاههاي اطلاعاتي كشورهاي شمال براي شمال و جنوب دسترسپذير باشد. علاوه بر آن، توليدات مذكور تا حد امكان بايستي به يكي از زبانهاي بينالمللي (شمال) نوشته شود. انتظار ميرفت حداقل با ظهور اينترنت و ايجاد دسترسي همگاني به اطلاعات، شاكله ارتباطات مقداري متوازنتر شود. اما به نظر ميرسد كه اين توازن حاصل نشد. اكنون بيشترين خدمتگرهاي اينترنت در دنياي شمال قرار دارد، بيشترين محتواي توليد شده در اينترنت به زبان انگليسي يا چند زبان ديگر مربوط است که با تناسب جمعيتي و جغرافيايي واقعي دنيا سنخيت ندارد.سواد اطلاعاتي در دنياي شمال روز به روز در حال افزايش و نهادينه شدن است، در حالي كه مردم دنياي جنوب در گيرودار مشكلات اقتصادي، اجتماعي و سياسي، اغلب از توجه به سواد اطلاعاتي باز ميمانند .
منبع
صادقزاده وایقان، علی(1390)، جریان اطلاعات در پژوهشکدهها، رساله دکتری، علم اطلاعات و دانششناسی، دانشگاه آزاد اسلامی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید