انواع اعتماد سازمانی بر اساس سطوح تجزیه و تحلیل و منبع اطلاعاتی

 رس، در ادامه بررسی سطوح تجزیه و تحلیلش سه نوع اعتماد سازمانی را بر اساس منبع اطلاعاتی  بر می شمارد: اعتماد بین فردی ، شبکه ای  و نهادی وسازمانی. به عقیده او اعتماد نیازمند اطلاعات است و اطلاعات درباره قابلیت اعتماد شریک یک فعل و انفعال از سه منبع اساسی می آید. اطلاعات می تواند از منابع کلان مانند اطلاعات عمومی  قراهم شده بوسیله سازمانها ، از  یک سطح میانه مانند شبکه های بین سازمانی و از سطحی خرد که بوسیله تجربه شخصی با شریک رابطه ایجاد می شود،   حاصل شود.  در زیر این انواع مورد بررسی قرار می گیرد.

 اعتماد بین فردی

 اعتماد بین فردی از اطلاعات حاصل در مورد تجربه شخصی یک عامل با افراد دیگر بدست می آید. این اعتماد فرایند محور مبتنی بر روابط فردی بین دو عامل ایت وبنابراین بسیار خاص است . اعتماد از تاریخ فعل و انفعالات مکرر ناشی نمی شود بلکه شامل تاریخی از روابط معین با شریک مبادله است و بازتاب کیفیت رابطه است. بارت و نز،  نشان دادند که اعتماد  و نزدیکی همبستگی دارند. هرچه روابط شدیدتر باشد تشخیص اعتماد از دیگر مشخصه های این رابطه سخت تر خواهد شد.

اما این سوال مطرح است که چه مقدار اعتماد در یک رابطه شدید بوسیله صمیمیت و نزدیکی مشخص می شود. یک رابطه نزدیک بین دو عامل که همدیگر را به خوبی می شناسند و مدت زیادی با هم بوده اند ممکن است نیازی به اعتماد نداشته باشد زیرا آنها تقریبا همه چیز را در مورد هم می دانند. این همان موقعیت آشنایی  لومان است که نیازی به خطر کردن ندارد چه بسا نیازی به اعتماد هم نداشته باشد زیرا فردی که به طور کامل می شناسد نیازی به اعتماد کردن ندارد.

اعتماد شبکه ای

اعتماد شبکه ای بر پایه اطلاعاتی درباره شرکای فعل وانفعالی است که از شبکه های اجتماعی در شکل شایعات یا رجوع ها حاصل می شود. این منبع اعتماد بر پایه پیوندهای غیر مستقیم یک عامل و شریک فعل و انفعال با یک واسطه گر است که نقش کلیدی را رد پیوند بین دو طرف ایفا می کند.آنچه این نوع اعتماد را از اعتماد دو طرفی متمایز می سازد ماهیت سه گانه بودن آن است.یک عاملی که به واسطه گر اعتماد دارد شخص سوم را به عنوان قابل اعتماد قیول می کن بر اساس پیشنهاداتی که عامل واسطه گر فراهم آورده است.

یک عامل ممکن است  چیزی درباره شخص سوم از طریق تجربیات مستقیم نداند اما به شخص سوم بر اساس اطلاعاتی که از واسطه گر با اعتماد گرفته است اعتماد می کند. همینطور  واسطه گر، اعتماد را به شخص سوم  تنها از طریق فراهم سازی اطلاعات درباره یک عامل فراهم نمی کند . او قابلیت اعتماد شریک فعل و انفعال را بوسیله گرو گذاری رابطه اش با عامل اصلی تضمین می کند و این تضمین هنگامی معنادار است که واسطه گر برای وثیقه اش ارزش زیادی فائل شود که او را نسبت به صحت اطلاعات و پیشنهادات داده شده حساس و مراقب می سازد.

اعتماد شبکه ای باعث توسعه و گسترش اعتماد بین فردی میشود زیرا اطلاعات بدست آمده نه از گروه محدودی از افراد بلکه بر پایه رجوعاتی است که رسیدن به اعتماد را از یک جهان کوچک به گروه وسیع تری از افراد مکان پذیر می سازد. در همین رابطه بارت ونز، با بررسی تاثیرات طرف سوم  بر اعتماد از طریق تجزیه و تحلیل داده های شبکه بر روی نمونه ای از مدیران ارشد نتیجه گرفتند که اعتماد با شدت و نیرومندی رابطه مرتبط است و اعتماد بوسیله طرفهای سوم افزایش می یابد. طرفهای سوم در یک رابطه قوی تاثیرات مثبتی بر جای میگذارند و در رابطه ای ضعیف تاثیرات منفی دارند.

کاوزگی و استریا، در تخقیقشان به استراتزی های اعتماد سازی بوسیله مذاکرات بین سازمانی  پرداختند. انها نتیجه گرفتند فرایند مذاکرات بین سازمانی روابط را توسعه می دهد و با استفاده از منطق فرایندهای اعتماد سازی اظهار کردند که مدیران چگونه می توانند استراتزی های اعتماد سازی  را درر ابطه با ایجاد روابط همکارانه اجرا کنند.

اعتماد نهادی

اعتماد نهادی فراتر از یک فعل و انفعال معین و مجموعه مشخصی از شرکای یک رابطه می رود. عاملها انتظاراتشان را درباره رفتار دیگران بر اساس قابلیت اطمینان ، بیطرفی و کارایی  سیستم نهادی قرار می دهند. نهادها یا سازمانهای کارامد ، منصف و قابل اتکا ، رفتار فردی را بوسیله شرح بدیل ها و ارزش گذاری در شکل مجازات رفتار نامطلوب قابل پیش بینی می سازند.

تمام عامل ها در یک سیستم معین با مشوق ها و تحدیدات یکسانی مواجه می شوند و از آنها انتظار می رود به شکل یکنواختی عمل کنند. بنابراین اعتماد نهادی بسیار جهانشمول است و اغلب اعتماد سیستمیک نامیده می شود. در این سطح به دلیل تفاوتهایش با بافت بی واسطه که در آن یک عامل عمل می کند ، اعتماد به افرادرا در بر نمیگیرد بلکه مسئله اعتماد به نهادها یا سازمانها مطرح است. لومان،این را اطمینان می نامد .  اطمینان به این معنا است که عاملهایی که وارد تبادل اقتصادی می شوند  معتقدند انتظاراتشان ناکام نخواهد ماند گرچه این احتمال ممکن است وجود داشته باشد. بنابریان در اینجا مفهوم اطمینان به عنوان شعبه ای از اعتماد مطرح می شود.

اطمینان تعییین کننده درجه ای ایست که عاملها به غریبه ها اعتماد می کنند. هرچه اطمینان به سیستمهای اقتصادی ، قانونی ، سیاسی و اقتصادی بیشتر باشد ، عامل های بیشتری تصمیم می گیرند که اعتمادشان را به افرادی که نمی شناسند گسترش دهند. اطمینان به سیستم نهادی عامل ها را به این امر هدایت می کند که شناختشان را از دیگران نه از طریق تجربیات خصوصی با افراد بخصوص بلکه از طریق اطلاعات عمومی درباره قابلیت اطمینان ، بیطرفی و کارایی یک سیستم نهادی فراهم کنند.

انواع آرمانی اعتماد بر اساس بازی اعتماد

مولرینگ،  بر اساس بازی اعتماد  سه نوع آرمانی یا ناب از اعتماد را معرفی می کند : اعتماد عقلانی  ، اعتماد نهادی و اعتماد فعال . مطابق شکل 4 اعتماد کننده A   مقدم بر اعتماد شونده B   قرار دارد اما در عین حال  A انتخابها واحتمالا رفتارهایB  را ملاحظه می کند در حالیکه انتخابش را انجام می دهد. برای B  مسئله  احترام گذاردن و یا سوء استفاده کردن در صورتی مطرح می شود که A  اعتماد کند. بر فرض یک تعامل مجرد و مثبت بودن همه متغیرها ، ب تنها به مورد اعتماد قرار گرفتن تمایل ندارد بلکه در سوء استفاده از ان هم تمایل دارد زیرا : w + x ≥ w .

این امر با عدم اعتماد A  به جهت پیشگیری از باختن Y  پیشگیری می شود .بناراین نه A  و نه B چیزی را نمی بازند و برنده هم نمی شوند. به هرحال آنها می توانند ترتیب اعتماد – احترام را مرجح ببینند از آنجاییکه این توالی به  ترتیب نتایج V  و W  را وعده می دهد. بازی اعتماد به هر حال مسئله ای غامض از نظر اجتماعی می گردد از انجاییکه  0 < X  و – y < 0    می شود. مولرینگ بر این مبنا به توضیح سه نوع آرمانی اعتماد می پردازد و آنها را بر اساس بازی اعتماد به سه نوع اعتماد عقلانی ، اعتماد اعتماد فعال و اعتماد نهادی تقسیم می کند که در ذیل هر سه نوع می آید.

اعتماد عقلانی :

 در اعتماد عقلانی اعتماد کننده نمی تواند دربرابر انتخاب عقلانی پیشنهاد شده بوسیله  نتایج  قرار گیرد و به هر صورت باید ان را انجام دهد. تحقیق درباره اعتماد عقلانی ناظر به این هدف است که چگونه بازی می تواند به شیوه ای تدبیر شود که ترتیب مرجح اعتماد – احترام در تعاملات افزایش یابد بدون اینکه انتخابهای بازیگر غیرعقلانی یا بایحتیاطی تلقی شود. اگر همه بازیگران عقلانی بوده،  از قبل در فکر نفع شخصی باشند ، ساختار حصول نتایج بازی را بدانند و اگاه باشند که افراد دیگر تمامی این احتمالات را فرض کرده اند بنابراین این اعتماد تشکیل می شود در صورتیکه اعتمادشونده در فکر سوء استفاده از اعتماد بر نیامده باشد.

اعتماد نهادی

در اعتماد نهادی برخلاف اعتماد عقلانی که بیشتر برمنفعت شخصی بازیگران و منطق اقتصادی حصول نتایج توجه می شود به فرایندها و نهادها توجا می شود و به عنوان جایگزین بنیادی برای دیدگاه نظریه ای بازی شرح داده شده. در این دیدگاه ترتیب یا توالی اعتماد – احترام مورد محاسبه قرار می گیرد اما اعتماد نهادی برپایه این ایده قرار دارد که بازیگران بع اعتماد احترام گذارده و ان را می پذیرند زیرا برای آان ارزش قائل می شوند.به بیان دیگر اعتماد نهادی به این معنا است که بازیگران بازی اعتماد را می بینند ، آن را همانطور می شناسند و به شیوه ای از پیش تعیین شده بدون حتی تفکر درباره ارزش متغیرها عمل می کنند.

اعتماد  نهادی بر فرایند تاکید می کند که به موجب آن بازیگران بطور اجتماعی بازی را می سازند و حفظ می کنند. اگر بازیگران مرتبا توالی اعتماد – احترام را نمایش دهند ، آنها ممکن است بازی را دقیقا طبق روش معمول و عادی انجام دهند. بنابراین اعتماد به جای یک تصمیم عقلانی  تعامل نهادی شده تلقی می شود. مولرینگ ،نقش قوانین ، نقشها و مسائل عادی را در این راه مهم می داند. قوانین چه در صورت مکتوب و قانونی و چه در شکل نانوشته نه تنها مشروعیت دهنده و تضمین کننده مجازات در شکل سودمندگرایی عقلانیی هستند بلکه تجسم بخشی از واقعیت اجتماعی و  هویت اجتماعی بازیگرانی هستند که در آن قرار دارند.

 بازیگران معمولا بر معمولی بودن موقعیت و اعتبار قوانین پایه ای تاکید می کنند و به طور فعال مشغول معمولی کردن ودوباره تعریف کردن پدیده هایی هستند خارج از قوانین بازی قرار گرفته اند.نقشها افراد را برای فعال بودن به طور اجتماعی قادر می سازند . واقعیت زندگی هرروزه هم خود را درقالب مسائل روزمره می نمایاند که جوهر و اساس نهادی کردن است. مسائل روزمره می تواند به عنوان اساس اعتماد نگریسته شود از آنجاییکه به طور مثال مادر هرروز صبح نگران ترک گفتن فرزندش به سوی مدرسه نیست چون او را به راننده سرویس ، معلم و بقیه اجزاء زندگی روزمره می سپارد.

 مورلینگ ،مطرح می سازد که اگرچه نهادها هم منبع وهم هدف اعتماد هستند اما گاهی خود مورد اعتماد قرار نمی گیرند. مثلا برخی استانداردها در شرکتها ممکن است مورد قبول افراد واقع نشود و باعث بی اعتمادی نسبت به ان گردد. او با نقل از لومانو گیدنز، این مشکل را اینطور توضیح می دهد که اعتماد به یک نهاد به معنای اطمینان به کارکرد قابل اتکای آن است و بر پایه کنترلهای آشکار و عملکرد نمایانگر به جای کارکرد های درونی آن نهاد به عنوان کل ، بنا شده است.

اعتماد فعال

اعتماد فعال هم هنگامی است که هیچ قاعده ، نقش و مسائل روزمره و هیچ براورد مربوط از نتایج حاصل وجود ندارد و این به این معنا است که اعتماد عقلانی و نهادی امکان نخواهد داشت. در این حالت افراد سعی میکنند تا از طریق تعاملشان توالی اعتماد- احترام را خلق کنند که حتی در ابتدا قادر به شرح ان به طور معنادار یا محاسبه عقلانی آن نبودند. با اقتباس از داستان رابینسون کروزو که در جزیره ایسلند افتاد مورلینگ توضیح می دهد که او با نهادها یا نتایجی که راهنمای زندگی مردمان آن چزیره بود هیچ آشناییتی نداشت و همینطور چگونگی رفتار انان با غریبه ها را هم نمی دانست.

این وضعیتی است که اعتماد فعال موجب رهانیدن او از جزیره ایسلند بوسیله خلق فرایندهای منعطف تعامل و یا از بین رفتن او و یا حتی ممزوج شدن او در مردمان جزیره می شود. اعتماد فعال بوسیله مفهوم آشنایی و نا آشنایی و آشناسازی لومان، توضیح داده می شود به این مفهوم که بازیگران در فرایند آشناسازی شرکت می جویند همانطور که مشغول انتقال بین نا آشنایی و آشنایی هستند. طبق نظریه لومان اعتماد در جهانی آشنا بدست می آید و آشنا بودن نسبت به همه چیز واقعیت غیر قابل انکار زندگی است در حالیکه برخی مسایل نا آشنا هنوز برای ما وجود دراد. در طی  فرایند تبدیل و انتقال پدیده های نا آشنا به درون مسایل آشنای قبلی ، جهان زندگی فرد تغییر می کند. بنابراین اگر اعتماد عموما بر اساس آشنایی با مثلا نهادها یا نتایج بالقوه قرارداده می شود ، آنگاه اعتماد فعال در یک بافت نسبتا ناآشنا بر اساس آشنایی سازی بازتابی بنا می شود.

منبع

هوشی السادات،سیدعلیرضا(1389)، رابطه ادراکات ازعدالت سازمانی و اعتماد سازمانی در میان کارکنان،پایان نامه کارشناسی ارشد،مدیریت آموزشی،دانشگاه علامه طباطبایی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید 

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0