انواع اخلاق در سازمانها
اخلاق هر سازمان نشاندهنده ارزشها و باورهای آن سازمان و در مجموع گویای فرهنگ سازمانی حاکم بر آن است.توجه به اخلاق در محيط كار منافع بسيار زيادي براي رهبران و مديران دارد؛ اعم از منافع عملكردي و منافع اخلاقي. اين مطلب بخصوص در عصر حاضر كه مديران با ارزشهاي بسيار متنوعي در محيط كار سروكار دارند صادق است. در این بخش سعی شده است تا تعدادی از انواع اخلاق در سازمانها تشریح گردد.
اخلاق سازمانی
مقوله اخلاق سازمانی در جوامع توسعه یافته طی یک و نیم قرن گذشته به عنوان بخشی از علم مدیریت به مرور نهادینه شده است. در شکل گیری اخلاق سازمانی سه دسته عوامل فردی، سازمانی و فراسازمانی دخیل هستند. عوامل فردی شامل اخلاق شخصی، خودشناسی و خودکنترلی که به عنوان خمیرمایه اصلی زمینه های شکل گیری مدیریت اخلاقی در سازمان می باشد. عوامل سازمانی شامل ضوابط و مقررات سازمانی، فرهنگ سازمانی و ساختار سازمانی که مدیریت اخلاقی را نهادینه میکند و عوامل فراسازمانی شامل دولت، شرایط اقتصادی، محیطکاری و محیطهای بینالمللی میباشد که موجب جهتگیری مدیریت اخلاقی شده و نهایتاً مدیریت اخلاقی را در سازمان کاربردی و عملی میکند.
بحث اخلاق سازمانی چه در سطح فرد و چه در سطح سازمان، توجه پژوهشگران مختلف را در چهار دهه گذشته به خود جلب کرده؛ که از آن به عنوان یک چالش اساسی فراروی سازمانهای مختلف در سطح جهان یاد میکنند. بنابراین اخلاق سازمانی را میتوان توصیف رفتار سازمانی بیان نمود که چالشهای سازمانی را از طریق بازخور مشارکتی حل میکند. از طرف دیگر، اخلاق سازمانی بایستی مطابق با سه الگو اخلاق (منفعت گرایی، حقوق وعدالت) باشند، یعنی منفعت وعدالت را درمورد افراد به کار گیرد.
امروزه بحث اخلاقیات در کار، توجه زیادی را به خود جلب نموده است و محققان و نویسندگان زیادی بحث اخلاق سازمانی و اصول اخلاقی را به عنوان ابزار ارتقای محیط اخلاقی در سازمانها ضروری دانسته اند. اخلاق سازمانی ضعیف بر نگرش افراد نسبت به شغل، سازمان و مدیران مؤثر بوده و می تواند بر عملکرد فردی، گروهی و سازمانی اثر بگذارد. سازمانها برای نهادینه سازی اخلاقیات در اعضای سازمان خود ابتدا باید وضعیت موجود اخلاق سازمانی یعنی اینکه کارکنان دارای چه تصورات، ارزشها و باورهایی هستند، شناسایی کنند. در این خصوص یکی از الگوهای بسیار مهمی که ارائه شده، الگوی دایره اخلاق است.
اخلاق کسب و کار
اخلاق تجاری به عنوان یک مفهوم علمی در غرب از نیمه دوم قرن بیستم ظهور نموده است.نفوذ روزافزون شرکت های چندملیتی و فراملی در سطح جهان باعث تقویت نقش حیاتی اخلاق تجاری در مشارکت حکومتها شده است.
اخلاق بازار یا اخلاق بازرگانی و کسب و کار را مجموعه معیارها، استانداردها، سنتها و قواعدی میتوان دانست که هدایت کسب و کار را به عهده دارند. ضمناً اخلاق بنگاه ها با مسئولیت اجتماعی آنان ارتباط دارد، امّا کاملاً بر آن منطبق نمی باشد؛ زیرا مسئولیت اجتماعی بازاریان، انواع وظایف اقتصادی، قانونی و اخلاقی ای را شامل می شود، که آنها نسبت به جامعه به عهده دارند.مبنای اخلاق کسب و کار استفاده از قواعد اخلاقی در تجارت است. بنابراین اخلاق کسب و کار به رعایت اصول و هنجارهای اخلاقی در فعالیت های تجاری ارتباط دارد.
بحث اخلاق کسب و کار و مسئولیت اجتماعی در دهه های اخیر بسیار مورد توجه اندیشمندان و تجار قرار گرفته است، به علاوه، رعایت اخلاق و حفظ ارزشهای اخلاقی به صورت یکی از مهمترین پدیده هایی درآمده است که در بیشتر سازمانها مورد توجه قرار میگیرد. اصول اخلاقی به صورت بخشی از سیاست های رسمی و فرهنگ های غیررسمی سازمانها درآمده است. به طور کلی میتوان اخلاق را مطالعه و بررسی معیارها و قواعدی دانست که راهنمای عمل افراد و گروه ها در انجام امور قابل قبول میباشد. زمانی که معیارها با کسب و کار پیوند می خورند برخی ملازمات پیدا میکند؛ یکی این است که سازمانها به دنبال سود خواهند بود و دیگری لزوم ایجاد نوعی توازن بین نیازها و مصالح جامعه و خواست های مؤسسات می باشد، اینجاست که نقش اخلاق می تواند کارساز باشد.
اخلاق اداری
عدم توجه به خواسته های عمومی و فساد در نظام اداری، مشروعیت و کارآمدی دولتها را در بلند مدت تهدید میکند؛ عامل شکست سازمانها در محیط است و ادامه حیات و بقای آنان را با مشکل مواجه میسازد. بنابراین توجه به بحث اخلاق اداری در درجه اولویت و اهمیت برای سازمانها قرار دارد. صاحب نظران تعاریف بسیاری را در زمینه اخلاق اداری مطرح کردهاند، امّا نکته قابل توجه این است که آیا تعریف واحدی از این مقوله میتوان ارائه نمود؟ پاسخ این سؤال منفی است امّا میتوان اذعان داشت که اصول کلی اخلاق اداری مشابه هم هستند.
اخلاق اکنون به صورت منشور (کد) های اخلاقی سازمان و قوانین رفتار حرفهای مشاغل پا به درون سازمانها نهاده است. اخلاق اداری به نهضتی اصلاح گرایانه در مدیریت دولتی تبدیل شده است که به مطالعه و شناسایی قواعد و ضوابط رفتار انسان اداری و موضوع هایی چون: تدوین منشور اخلاقی، قوانین (استانداردهای) رفتاری، آموزش اخلاقیات، مدیریت اخلاقی، تصمیم گیری اخلاقی، فرهنگ و جو اخلاقی و زیرساخت اخلاقی میپردازد. «کدهای اخلاقی» یک راهنمای عملی برای کلیه ی تصمیم گیران در سطوح گوناگون سازمان است و به آنان کمک میکند تا بدانند در موقعیت هایی که در آنها ارزش های متضاد بروز می کنند، از خود بایست چه عکس العملی را نشان دهند. برخی از مهمترین ارزشهای اخلاقی مطرح در اخلاق اداری شامل: صداقت، درستکاری، انصاف، پاسخگویی، کارآمدی، کوشش و پشتکار، قضاوت درست، کیفیت، رعایت بی طرفی، عدالت، رفتار مطابق قانون، تخصص گرایی، شایسته سالاری در استخدام ها و ارتقاءها، تعهد، وفاداری به مافوق، مشارکت و رفتار تیمی، ترجیح منافع جمعی به منافع شخصی، رازداری و امانتداری میباشد.
اخلاق کار
منظور از مفهوم اخلاق کار، این است که نیروهای کاری بر دو دسته اند؛ بعضی تمایل فراوان به فعالیت، تلاش و کوشش دارند و سکون و آرامش را پسندیده نمی دانند و فضایل اخلاقی آنان در کارهایشان شکوفا میگردد. برعکس، گروهی هم تمایل به کار و مجاهدت ندارند و تنها با نیروهای جبری و فشارهای بیرونی باید آنان را به کار وادار کرد. البته از اخلاق نیک، آن است که انسان فعال باشد و محصول فعالیت او برای همنوعانش مفید و ثمربخش واقع شود. هر کس با انجام کاری که قابلیت و توانایی آن را در خود احساس میکند، به جامعه انسانی خدمت میکند و در جهت رفع مشکلات جامعه یا برای ارتقای ابعاد گوناگون آن باید سعی و تلاش پیگیر و مستمر داشته باشد.
منبع
عباسی، نریمان(1397)، طراحی و تببین مولفه های اخلاق حرفه ای(مورد مطالعه: دبیران آموزش و پرورش استان آذربایجان غربی)، پایان نامه دکتری مدیریت آموزشی، دانشگاه ارومیه.
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید