انواع اختلالات شخصیت
DSM-5، بر اساس شباهتهای توصیفی اختلالات شخصیت آنها را به سه گروه تقسیم میکند. افراد مبتلا به اختلالات گروه A ، اختلالات شخصیت پارانوئید، اسکیزوئید و اسکیزوتایپال ، معمولاً عجیب و غریب به نظر میرسند. افراد مبتلا به اختلالات گروه B ، اختلالات شخصیت آنتیسوشال ضداجتماعی، بوردرلاین ؛ مرزی ، هیستریونیک ؛ هنرپیشه و نارسیستیک ؛ خودشیفته معمولاً دراماتیک، هیجانی یا غیرقابل پیشبینی به نظر میرسند. گروه C شامل اختلالات شخصیت اجتنابگر، وابسته و وسواسی, اجباری است. وجه اشتراک این اختلالات ترس و اضطراب است.
اختلالات شخصیت گروه A
سه اختلال شخصیت : پارانوئید، اسکیزوئید و اسکیزوتایپال ، ویژگیهای مشترکی دارند که به بعضی سمپتومهای پسیکوتیک در اسکیزوفرنی شبیه هستند.
اختلال شخصیت پارانوئید
این اختلال رایجترین اختلال است که 3/2 درصد تا 4/4 درصد مردم را به خود مبتلا میکند ؛ آمار DSM-5 افراد مبتلا به اختلال شخصیت پارانوئید همیشه درباره دیگران شکاک هستند و به آنها اعتماد ندارند. آنها حرفهای بدون منظور دیگران را ترسناک و اضطرابآور مییابند و نیاتشان را بدخواهانه تلقی میکنند. مبتلایان به اختلالات شخصیت پارانوئید در هر رویدادی ؛ تهدیدی پنهان جستجو میکنند و عدم اعتمادشان به دیگران فراگیر و غیرقابل تغییر است. اگر کسی بگوید که تفسیر پارانوئیدی آنها از رویدادها ممکن است اشتباه باشد، به گوینده نیز شک میکنند و اعتمادشان را از دست میدهند. به همین دلیل افراد مبتلا به اختلال شخصیت پرانوئید از دوستیهای نزدیک اجتناب میورزند، ناگهان از دست دیگران خشمگین میشوند و نسبت به آنها پرخاش میکنند و آنقدر به دیگران بدبین و بیاعتماد میشوند که نمیتوانند کار خود را به خوبی انجام دهند. این افراد اغلب فکر میکنند که دیگران به آنها خیانتی عمیق و برگشتناپذیر مرتکب شدهاند، هر چند برای اثبات آن هیچ سندی عینی ندارند. آنها حتی گفتههای تحسینآمیز و با حسن نیت دیگران را ایرادجویی تلقی میکنند.
مثلاً اگر کسی به افراد مبتلا به اختلال شخصیت پارانوئیدی پیشنهاد کار بدهد، اینطور تفسیر خواهند کرد که پیشنهادکننده به طور غیرمستقیم میخواهد نشان دهد که آنها بیکار هستند یا در شغل فعلی خود موفق نیستند.افراد مبتلا به اختلال شخصیت پارانوئید همیشه گوش به زنگ هستند تا نیات بدخواهانه دیگران را کشف کنند، کینه به دل میگیرند، به محض آن که فکر میکنند کسی از آنها ایراد گرفته است به او حمله میکنند، مردم را حسود میدانند و برای اثبات حرف خود، دلایل سطحی و بیمنطق ارائه میدهند. آنها فکر میکنند که در مقابل افراد بدخواه باید از خود دفاع کنند و به همین دلیل معتقدند که باید روی اطرافیان به شدت کنترل داشته باشند و در نتیجه، از آنها به دادگاه شکایتهای حقوقی میکنند. همچنین، دیگران را مسئول همه مشکلات زندگی خود میدانند. سبک اسنادی آنها به سبک اسنادی افراد اسکیزوفرن با توهمات پارانویایی شباهت زیادی دارد.
معیارهای DSM-5 برای اختلال شخصیت پارانوئید
بدبینی و عدم اعتماد فراگیر به دیگران، طوری که فرد انگیزهها و نیات دیگران را بدخواهانه تلقی میکند. این طرز فکر در اواخر نوجوانی و قبل از اوایل بزرگسالی شروع شده است و در شرایط مختلف حضور دارد و چهار مورد یا بیشتر از موارد زیر آن را نشان میدهند.
- فرد فکر میکند که دیگران از او سوء استفاده میکنند، به او آسیب میرسانند، یا فریبش میدهند بدون آنکه دلیل کافی برای این ادعا داشته باشد.
- فکر و ذهنش دایماً مشغول شک و تردیدهای ناموجه درباره وفاداری و قابل اعتماد بودن دوستان و همکاران است.
- به درد دل کردن با دیگران تمایل ندارد؛ زیرا بیدلیل میترسد اطلاعاتی که در میان میگذارد با بدجنسی علیه او به کار بروند.
- حرفهای بیمنظور و مهربانانه دیگران و رویدادهای کاملاً خنثی را حرفها یا رویدادهایی تحقیرآمیز یا تهدیدآمیز تلقی میکند.
- به طور دایم کینه نگه میدارد : توهینها، جریحهدار شدن احساسات و انتقادها را نمیبخشد .
- حملاتی را علیه شخصیت و آبروی خود کشف میکند که برای دیگران مشخص و آشکار نیست و به سرعت با عصبانیت یا با حمله متقابل به آنها واکنش نشان میدهد.
- به طور مکرر، بدون توجیه منطقی، درباره وقاداری همسر یا نامزد خود شک میکند.
این بیاعتمادی صرفاً در طول اسکیزوفرنی، یکی از اختلالات دوقطبی، یا اختلال افسردگی عمده به همراه خصوصیات پسیکوتیک، یا یک اختلال روانی دیگر روی نمیدهد و نمیتوان آن را به آثار فیزیولوژیک یک عارضه پزشکی دیگر نسبت داد.
اختلال شخصیت اسکیزوئید
مبتلایان به اختلال شخصیت اسکیزوئید افرادی منزوی هستند که با هیچ کس رابطه ندارند یا روابط آنها بسیار محدود است مثلاً: تنها با یک فامیل درجه یک . آنها هیجانات عادی نسان نمیدهند و از فعالیتهای مختلف لذت روحی یا فیزیکی زیادی نمیبرند. اسکیزوئیدها ترجیح میدهند بیشترین وقت خود را تنها باشند و به مشاغل و تفریحات بپردازند که ملزم به عامل با دیگران نباشند مثلاً : نگهبان شب، یا راننده تریلی . این افراد، اگر تماس اجتماعی نسبتاً اندکی داشته باشند، میتوانند در شغل خود موفق و مؤثر باشند، با این حال، ترجیح میدهند از دیگران دور باشند و شغلهای انفرادی پیشه کنند. نه تحسین و نه ایرادگیری، آنها را تحت تأثیر قرار نمیدهد و فعالیتهای فکری و مکانیکی مثل بازیهای ریاضی یا کامپیوتری را به تجربههای زندگی واقعی ترجیح میدهند. بعضی روانشناسان بالینی اعتقاد دارند که بین سمپتومهای اوتیم و اختلال شخصیت اسکیزوئید رابطه وجود دارد. برای مثال، بیتفاوتی هیجانی و تمایل به انزوا و عدم مراوده اجتماعی به سمپتومهای اوتیسم شبیه است و بعضی شواهد نشان میدهد که بین اوتیسم و اختلال شخصیت اسکیزوئید ممکن است رابطه ژنتیک وجود داشته باشد.اصطلاح اسکیزوئید اندکی قدیمی است: اویپن بلویلر در سال 1924 از این کلمه برای توصیف کسانی استفاده کرد تا تمایل دارند به درون خود مراجعه کنند و از دنیای بیرونی رویگردان هستند. اسکیز مخفف اسکیزوفرنی است. اوئید نیز ریشه یونانی دارد و به معنای فرم، حالت، شکل است. اسکیزوئید در لغت به معنای : شبیه به اسکیزوفرنی یا به شکل اسکیزوفرنی است .
معیارهای DSM-5 برای اختلال شخصیت اسکیزوئید
فرد تقریباً در همه جوانب زندگی از روابط اجتماعی گریزان است و در شرایط ؛ ستینگهای میانفردی، هیجانها و احساسات بسیار محدودی نشان میدهد. این وضعیت قبل از اوایل بزرگسالی شروع شده است و در شرایط مختلف حضور دارد و چهار مورد ؛ یا بیشتر از موارد زیر آن را نشان میدهند.
- به روابط میانفردی نزدیک : از جمله عضوی از یک خانواده بودن نه تمایل دارد و نه از آنها لذت میبرد.
- تقریباً همیشه فعالیتهای انفرادی را انتخاب میکند.
- به تجربههای سکشوآل با یک فرد دیگر علاقه اندکی دارد یا اصلاً علاقه ندارد.
- از فعالیتهای انگشتشماری لذت میبرد یا از هیچ فعالیتی لذت نمیبرد.
- بجز اعضای درجه یک خانواده، دوستان نزدیک یا محرم راز ندارد.
- نسبت به ستایش یا انتقاد دیگران بیتفاوت به نظر میرسد.
- از لحاظ عاطفی سرد است، تحت تأثیر قرار نمیگیرد و بیاعتنایی هیجانی دارد.
این وضعیت صرفاً در طول اسکیزوفرنی، یکی از اختلالات دو قطبی، یا اختلال افسردگی عمده به همراه خصوصیات پسیکوتیک، یا چند اختلال پسیکوتیک دیگر، یا اختلال طیف اوتیسم روی نمیدهد و نمیتوان آن را به آثار فیزیولوژیک یک عارضه پزشکی دیگر نسبت داد.
اختلال شخصیت اسکیزوتایپال
افراد مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپال رفتار و افکار نامتعارف ؛ عجیب و غریب ، دور از ذهن و غیرطبیعی نشان میدهند و روابط میانفردی بسیار ضعیفی دارند. این افراد معمولاً همه چیز را در ارتباط با خود میدانند و حتی رویدادهای کاملاً بیارتباط را به خودشان نسبت میدهند و فکر میکنند که تواناییهای فوق حسی ؛ حس برتردارند یا میتوانند به شیوه جادویی در رویدادهای بیرونی تأثیر بگذارند مثلاً: قبل از این مردم دهانشان را باز کنند، میتوانم پیشبینی کنم که چه میخواهند بگویند و بعضی از آنها به طور مکرر دچار توهم میشوند مثلاً: احساس میکنم که پدر مرحومم دارد به من نگاه میکند . این افراد گاهی دست به کارهای خرافی میزنند. مثلاً از تیر چراغ برق، پنج بار جلو و عقب میروند و اعتقاد دارند که با این کار، یکی از دوستان یا بستگان از گزند حوادث بد حفظ میشود. به علت همین ؛ باورهای جادویی وارد گروههایی میشوند که به موضوعات غیرعادی مثل طالعبینی، رویدادهای فرازمینی، مثل ربوده شدن توسط موجوات فضایی یا موضوعات مذهبی انحرافی میپردازند. صحبتهای آنها به شدت پراز گزافهگویی و حرفهای بیربط است و از کلمات به شیوههای غیرعادی استفاده میکنند، اما بر خلاف افراد اسکیزوفرن، حرفهایشان قابل فهم است و سالاد کلمات غیرقابل فهم و از ریل خارج شدگی ؛ از این شاخه به آن شاخه پریدن نشان نمیدهند.
افراد مبتلا به اختلال شخصت اسکیزوتایپال در موقعیتهای اجتماعی عادی نمیتوانند به راحتی با دیگران تعامل داشته باشند. آنها زود مضطرب میشوند و ممکن است کوچکترین حرفهای دیگران را به حساب تهدید، خطر و توطئه بگذارند. به همین دلیل، هیچ دوست صمیمی ندارند یا تعداد آنها بسیار کم است، دیگران آنها را ؛ جغد خ طاب میکنند، زندگیشان معمولاً بیهدف و بیثمر است. این خصوصیات مثل سایر خصوصیات همه اختلالا شخصیت، در اوایل بزرگسالی ایجاد میشود و تقریباً در تمام طول عمر ادامه مییابد.موارد عجیب و غریب در افراد مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپال فقط به تفکر و رفتار محدود نمیشود. این افراد ممکن است ظاهر فیزیکی عجیب، غریب یا بسیار منحصر به فرد داشته باشند که در طرز لباس پوشیدن و بهداشت شخصی آنها مشاهده میشود. ظاهر غیرعادی، به اضافه اضطراب اجتماعی مفرط و پارانویا، ممکن است به انزوای اجتماعی آنها منجر شود.اختلال شخصیت اسکیزوتایپال معمولاً در زنان متفاوت از مردان دیده میشود و در مردان بیشتر است. معمولاً زنان سمپتومهای مثبت تفکر جادویی و ایدههای ریفرنس ؛ نسبت دادن مسائل به خود و مردان سمپتومهای منفی، مثلاً انزوای هیجانی نشان میدهند. اختلال شخصیت اسکیزوتایپال معمولاً با سایر اختلالات شخصیت کاموربید است، به ویژه با اختلال شخصیت اجتنابی .
معیارهای DSM-5 برای اختلال شخصیت اسکیزوتایپال
– فرد تقریباً در همه جوانب زندگی نقصهای میانفردی و اجتماعی نشان میدهد که مشخصات اصلی آنها عبارتند از معذب بودن در روابط اجتماعی صمیمانه، توانایی ضعیف در ایجاد روابط اجتماعی نزدیک و همچنین، شناختها : باورها، افکار و عقاید غلط و رفتارهای عجیب و غریب. این وضعیت قبل از اوایل بزرگسالی شروع شده است و در شرایط مختلف حضور دارد و پنج مورد یا بیشتر از موارد زیر آن را نشان میدهند.
- فرد ایدههای ریفرنس دارد ؛ اما نه دیلوژنهای ریفرنس
- باورهای عجیب و تفکر جادویی که بر رفتارش تأثیر میگذارند و با هنجارهای گروههای فرهنگی اقلیت همخوانی ندارند مثلاً : خرافاتی بودن، باور به روشنبینی، تلهپاتی یا حس ششم. کودکان و نوجوانان معمولاً خیالبافیها یا مشغلههای ذهنی عجیب و غریب دارند .
- تجربههای ادراکی غیرعادی دارد، از جمله ایلوژنهای بدنی مثلاً : احساس میکند فرد دیگری در کنارش حضور دارد یا صداهایی میشنود که او را صدا میزنند.
- تفکر و گفتار غیرعادی دارد مثلاً: مبهم حرف میزند، پرت و پلا میگوید، استعاره به کار میبرد، بیش از حد توضیح میدهد یا کلیشهای حرف میزند .
- شکاک است یا تفکرات پارانوئیدی دارد.
- هیجانها و احساسات نامناسب دارد یا تنوع هیجانهایی که نشان میدهد اندک است.
- رفتار و ظاهری غیرعادی، عجیب و غریب یا خاص دارد.
- بجز اعضای درجه یک خانواده، دوستان نزدیک یا محرم راز ندارد.
- از جمع به شدت میترسد و حتی بعد از آشنا شدن با اعضای جمع، اضطرابش از بین نمیرود و این اضطراب معمولاً بیشتر از ترسهای پارانوئیدی مرتبط است تا با ترس از قضاوتهای منفی دیگران درباره خود.
این وضعیت صرفاً در طول اسکیزوفرنی، یکی از اختلالات دوقطبی، اختلال افسردگی به همراه خصوصیات پسیکوتیک، یک اختلال پسیکوتیک دیگر، یا اختلال طیف اوتیسم روی نمیدهد و نمیتوان آن را به آثار فیزیولوژیک یک عارضه پزشکی دیگر نسبت داد.
اختلال شخصیت ضداجتماعی
ویژگی اصلی اختلال شخصیت ضداجتماعی عدم رعایت حقوق دیگران و احترام نگذاشتن به آنهاست. این ویژگی در کودکی آغاز میشود و در بزرگسالی ادامه مییابد. رفتار افراد مبتلا به اختلال شخصیت ضداجتماعی خارج از استانداردهای اجتماعی رفتار، اخلاق و وجدان است و با رفتار جنایی در بزرگسالی ارتباط مستقیم دارد. برای مثال، تحقیق نشان میدهد که در آمریکا چهل وهفت درصد زندانیان مرد و بیست ویک درصد زندانیان زن معیارهای اختلال شخصیت ضداجتماعی را دارند و این نسبت چندین برابر نرخ شیوع در مردم جامعه است. برای این که فرد مبتلا به اختلال شخصیت ضداجتماعی تشخیص داده شود، باید ویژگیهای زیر را داشته باشد:
- خوش اخلاقی، خوش برخوردی، جذابیت ظاهری و سطحی و هوش بالا
- احساسات و هیجانات سطحی و فقدان همدلی، احساس گناه یا پشیمانی
- رفتارهایی که نشان میدهند فرد در زندگی خود برنامه خاصی ندارد یا در زندگیش نظم وجود ندارد.
- درس عبرت نگرفتن از تجربهها، نگران هیچ چیزی نشدن و اصلاً اضطراب نداشتن
- غیرقابل اعتماد بودن، ناتوانی در یافتن دوستان صمیمی، راستگو و درستکار نبودن.
بعضی روانشناسان بالینی در اختلال شخصیت ضداجتماعی دو نوع صفت را مشخص کردهاند. اولین صفت بیتفاوتی، بیاحساسی و خودخواهی است، به این صورت که فرد از کارهای خود احساس پشیمانی نمیکند و نمیتواند با دیگران همدلی داشته باشد. دومین ویژگی، سبک زندگی خاصی است که به علت فکر نگردن قبل از عمل کردن، ایمپالسیویتی و پرخاشگری به وجود میآید. افراد مبتلا به اختلال شخصیت ضداجتماعی به فکر امنیت خود و دیگران نیستند و مبتلا به اختلال شخصیت ضداجتماعی معمولاً به علت رانندگی خطرناک، به طور فراوان تصادف میکنند و این تصادفات معمولاً شدید هستند، به تجاوز جنسی یا خشونت فیزیکی دست میزنند : از جمله کتک زدن همسر یا فرزندان . در زندگی روزمره این افراد بیفکری، ایمپالسیویتی و پرخاشگری دیده میشود، آنها دایماً شغل خود را ترک میکنند، بدون آنکه برای به دست آوردن شغل دیگری برنامهای معقول داشته باشند، نمیتوانند قرضهای خود را بپردازند و شکم افراد وابسته به خود را سیر کنند.
منبع
زاهدی عراقی،فریبا(1394)، روایی تشخیصی فرم بازسازی شده پرسشنامه شخصیتی چندوجهی،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی،دانشگاه آزاداسلامی
از فروشکاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید