انعطاف پذیری، دلپذیری و مسئولیت پذیری

 به عنوان یک بعد اصلی شخصیت، انعطاف پذیری در تجربه خیلی کمتر از E و N شناخته شده است. عناصر انعطاف پذیری چون تصور فعال، احساس زیبا پسندی، توجه به احساسات درونی، تنوع طلبی، کنجکاوی ذهنی و استقلال در قضاوت، اغلب نقشی در تئوری‌های و سنجش‌های شخصیت ایفا نموده اند، اما به هم پیوستگی آنها در یک حیطه وسیع و تشکیل عاملی از آن به ندرت مطرح بوده است. مقیاس انعطاف پذیری در پرسشنامه        NEOPI-R شاید در وسیع ترین بعد بررسی شده است. اشخاص منعطف هم درباره دنیای درونی و هم درباره دنیای بیرونی کنجکاو هستند و زندگی آنها از لحاظ تجربه غنی است. آنها مایل به پذیرش عقاید جدید و ارزش‌های غیرمتعارف بوده و بیشتر و عمیق تر از اشخاص غیر انعطاف پذیر هیجان‌های مثبت و منفی را تجربه می‌کنند.

سایر مدل‌های پنج عاملی اغلب این بعد را عقل نامیده اند. نمرات انعطاف پذیری با آموزش نمرات هوش همبسته است. انعطاف پذیری مخصوصاً با جنبه‌های مختلف هوش چون تفکر واگرا که عاملی در خلاقیت می‌باشد، مربوط است، اما افراد انعطاف پذیر ظرفیت هوشی خیلی محدودی دارند. در قالب تحلیل عوامل اندازه‌های قابلیت ذهنی عامل ششم مستقلی را تشکیل می‌دهند که مؤلفین آن را خارج از حیطه شخصیت در نطر گرفته‌اند.  مردان و زنانی که نمره پایینی در انعطاف پذیری می‌گیرند، متمایلند که رفتار متعارف داشته و دیدگاه خود را حفظ کنند، این افراد تازه‌های آشناتر را ترجیح می‌دهند و پاسخ‌های عاطفی آنان خیلی محدود است.

متقابلاً اشخاص انعطاف پذیر غیر سنتی و غیر متعارف هستند. علاقه مندند همیشه سؤال کنند و آماده پذیرش عقاید سیاسی و اجتماعی و اخلاقی جدید هستند. این تمایلات نباید این چنین تلقی شود که آنها افرادی غیر اصولی هستند. یک فرد انعطاف پذیر ممکن است مانند سنت گراها به سیستم ارزش‌های خود مسئولانه پاسخ دهد.

افراد انعطاف پذیر ممکن است از نظر روانشناسی خیلی سالم تر یا رشد یافته تر باشند اما انعطاف پذیری یا انعطاف ناپذیری ممکن است از نظر روانشناسی خیلی سالم تر یا رشد یافته تر باشند اما انعطاف پذیری یا انعطاف ناپذیری بستگی به اقتضاهای یک موقعیت دارد و افراد هر دو گروه کارهای مفید و مؤثرتری در جامعه انجام می‌دهند.

دلپذیر بودن

همانند برونگرایی، دلپذیربودن مقدمتاٌ بُعدی از تمایلات بین فردی است. یک فرد دلپذیر اساساً نوع دوست است، او نسبت به دیگران همدردی کرده و مشتاق است که به دیگران کمک کند و باور دارد که دیگران نیز متقابلاً کمک کننده هستند. در مقابل فرد غیر دلپذیر ستیزه جو، خود مدار و شکاک نسبت به دیگران بوده و رقابت جو است تا همکاری کننده.

افراد، بسیار مایلند که دلپذیر بودن را هم به عنوان صفتی که از لحاظ اجتماعی مطلوب است و هم از لحاظ روانی سالم تری است، ببینند. این امر نیز حقیقت دارد که افراد دلپذیر مقبول تر و محبوب تر از افراد ستیزه جو هستند، ولی باید توجه داشت که آمادگی برای جنگیدن در برابر منافع خود هم یک امتیاز است و لذا دلپذیر بودن در میدان جنگ یا در صحن دادگاه فضیلتی محسوب نمی شود، همچنین تفکر انتقادی و بدبین بودن در علم نیز به تحلیل‌های صحیح علمی کمک می‌کند.

هیچ یک از دو قطب انتهایی این عامل از نقطه نظر جامعه مطلوب نیست و نیز هیچ یک لزوماً در مورد سلامت روانی فرد نیز مفید نمی باشد. هورنای، در مورد دو تمایل نوروتیک :حرکت بر علیه مردم  و؛ حرکت به طرف بحث نموده است که این دو شبیه شکل مرضی دلپذیر بودن و ستیزه جویی می‌باشد. نمره پایین در A با حالات خودشیفتگی، ضد اجتماعی و اختلال شخصیتی پارانویید همراه بوده در حالی که نمره بالا در A با اختلال شخصیتی وابسته همراه است.

مسئولیت پذیری و با وجدان بودن

تعدادی از تئوری‌های شخصیت بخصوص نظریه روان پویایی به کنترل تکانه‌ها توجه دارند. در طول دوره رشد اغلب افراد یاد می‌گیرند که چگونه با آرزوهایشان کنار بیایند و ناتوانی در جلوگیری از تکانه‌ها و وسوسه‌ها کلاً نشانه‌ای از پایین بودن مسئولیت پذیری در میان بزرگسالان است. وظیفه شناسی و مسئولیت پذیری ؛ با وجدان بودن, توصیف کننده قدرت کنترل تکانه‌ها، به نحوی که جامعه مطلوب میداند و تسهیل کننده رفتار تکلیف محور و هدف محور است.

وظیفه شناسی ویژگی‌هایی چون تفکر قبل از عمل، به تأخیر اندازی ارضا خواسته‌ها، رعایت قوانین و هنجارها و سازماندهی و اولویت بندی تکالیف را در بر می‌گیرد. کنترل خود، همچنین می‌تواند به مفهوم قدرت طرح ریزی خیلی فعال، سازماندهی و انجام وظایف محوله به نحو مطلوب نیز باشد. تفاوت‌های فردی در این موارد، اساس با وجدان بودن است. فرد با وجدان، هدفمند، با اراده و مصمم است. افراد موفق، موسیقیدانان بزرگ و ورزشکاران به نام، این صفات را در حد بالا دارند. دیگمن و تاکوموتوچوک ، این حیطه را به نام «تمایل به موفقیت» نامیده اند.

نمره بالا در C با موفقیت شغلی و تحصیلی همراه است. نمره پایین در C ممکن است موجب شود که فرد از باریک بینی لازم، دقت و پاکیزگی زیاد و «معتادکار» اجتناب کند. با وجدان بودن یک جنبه از آن چیزی است که «منش» نامیده می‌شود. افراد با نمره بالا در C زیاد دقیق، خوش خلق، و مطمئن هستند. اما افراد با نمرات پایین در C لزوماً فاقد اصول اخلاقی نیستند. اما در به کارگیری اصول اخلاقی زیاد دقیق نیستند. همچنین آنان در تلاششان برای رسیدن به هدف بیحال هستند. مدارکی وجود دارد که این افراد خیلی لذت‌گرا بوده و علاقه زیادی به امور جنسی دارند .

منبع

حیدری،سعیده(1394)، رابطه ویژگی‌های شخصیتی با خلاقیت هیجانی ،هوش هیجانی در دانش‌آموزان،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی،دانشگاه آزاداسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0