افسردگی و شناخت

افسردگی علاوه بر احساس، چگونگی دریافت و درک از خود و محیط اطراف را نیز تغییر می‌دهد. دامنه‌ی گسترده‌ای از مطالعات به بررسی رابطه متقابل شناخت و هیجان در افسردگی اساسی پرداخته‌اند. دیدگاه منفی در رابطه با خود، جهان و آینده، همچنین تفکرات منفی غیر قابل‌کنترل و قابل بازگشت که اغلب پیرامون خود هستند، علائم ناتوان‌کننده افسردگی‌اند. به‌علاوه، سوگیری‌های پردازش شناختی در مواردی چون حافظه و توجه نه‌تنها ممکن است با دوره‌های افسردگی در ارتباط باشد، همچنین می‌توانند نقش حیاتی در آسیب‌پذیری افراد برای شروع اولیه و یا بازگشت افسردگی داشته باشد.

نظریات شناختی افسردگی ادعا می‌کنند که تفکرات، استنتاج‌ها، نگرش‌ها و تفاسیر و شیوه‌ای که افراد آن‌ها را برای توجه به رویدادها و یادآوری آن‌ها به کار می‌گیرند، می‌تواند خطر ایجاد و یا بازگشت دوره‌های افسردگی را در پی داشته باشند.بیش از سه دهه تحقیق بر روی عوامل شناختی در افسردگی حمایت‌های مؤثری را برای بسیاری از جنبه‌های فرمول‌بندی شناختی فراهم آورده است. اگرچه مطالعات اولیه به‌طور ابتدایی بر تفاوت محتوای فکر میان افراد افسرده و غیر افسرده متمرکز بود. مطالعات اخیربراکتشاف ماهیت نقایص شناختی وسوگیری درپردازش اطلاعات افراد افسرده تأکید داشته است.در این مطالعات حمایت‌هایی مبنی بر این‌که افسردگی با تفکرات خودکارمنفی وسوگیررری درتوجه، تفسیوحافظه همراه است، مشخص می‌شود .

بک ،معتقد است که چرخه‌های مختلف تفکرات خودکار منفی، سوگیری‌های پردازش و خلق افسرده را به راه می‌اندازند. تحقیقات ارزیابی‌کننده سوگیری پردازش در افسردگی از کار باور بر روی حافظه و خلق الهام گرفته است. این مطالعات ادعا می‌کنند که شبکه‌ای به‌هم‌پیوسته به سوگیری شناختی در افراد افسرده منجر می‌شود. این شبکه به‌هم‌پیوسته شامل مجموعه‌ای از گره‌هاست که هر یک نماینده محتوای معنایی خاصی است که می‌تواند به‌وسیله محرک‌های معنایی فعال شود. فعالیت هر یک از گره‌ها از طریق یک پردازش فعالیت گسترشی موجب فعالیت بخشی، یا زمینه‌ساز فعالیت گره‌های دیگر در شبکه مشارکتی خودش می‌شود. بنابراین ارائه گره‌های اولیه نسبت به عدم ارائه آن‌ها نیاز به فعالیت کمتری برای دستیابی به وقوع معنایی خاص دارد؛ بنابراین تمام نظریات شناختی پیش‌بینی می‌کنند که افسردگی با پردازش سودار مواد هیجانی مشخص می‌شود.

با این‌حال در توصیف نقایص شناختی در افسردگی و افسرده خویی اغلب دو الگوی واضح شناختی ذکرشده است:

  •  اول: افراد افسرده تجارب وسیعی از مشکلات در زمینه‌های تمرکز و حافظه را گزارش می‌کنند .
  • دوم: به‌رغم این مشکلات، افراد افسرده تمرکز آسان‌تر روی افکار متمرکز بر خود منفی و نیز افزایش یادآوری مواد مرتبط و متجانس با خلق را نشان می‌دهد .

 یکی از تلاش‌هایی که در جهت التقاط بررسی‌های شناختی در افسردگی انجام‌گرفته است نظریه تخصیص منبع می‌باشد که مدعی است به دلیل کاهش ظرفیت شناختی در افراد افسرده، آن‌ها در یادآوری و به‌کارگیری فرایند‌های شناختی نیازمند تلاش، دچار نقایصی هستند . فرضیه کلی این است که در افراد افسرده میزان دسترسی به منابع برای اعمال شناختی محدود می‌شوند و افسردگی یا موجب اشغال این منابع می‌شود و یا ازلحاظ کارکردی این منابع را کاهش می‌دهد؛ چراکه منابع به‌وسیله فرایندهای هیجانی نامربوط استفاده می‌شوند؛ بنابراین، نقایص بایستی در تکالیف نیازمند تلاش، آشکار شوند. برای مثال آن‌ها می‌بایست در تکالیف حافظه نیازمند تلاش و خواستار منابع و نه در جنبه‌های خودکار این تکالیف قابل‌شناسایی باشند.

بطور مشابه، فرضیه تداخل عاطفه نیز این موضوع را ادعا می‌کنند. به دلیل درگیری افراد افسرده در پردازش مواد هیجانی، عملکرد آن‌ها در تکالیف نیازمند پردازش هیجانی آسیبی نمی‌بیند اما در تکالیف نیازمند نادیده گرفتن جنبه‌های هیجانی محرک و پاسخ به جنبه‌های دیگر آن، عملکرد آنان دچار نقص می‌شود . افراد افسرده اغلب از مشکلات تمرکز شکایت می‌کنند . درواقع، مشکل تمرکز در DSM-5 یکی از علائم افسردگی اساسی می‌باشد؛ و نیز سابقه پژوهشی نیرومندی در حمایت از وجود اختلالات حافظه در افراد افسرده وجود دارد .

عده‌ای از پژوهشگران به بررسی اثر پردازشی رابطه میان خلق و حافظه در نمونه‌های افسرده پرداخته‌اند. برای مثال تیزدل و بارنارد ، طی مطالعه‌ای نشان دادند، افراد افسرده تجارب ناخوشایند را سریع‌تر از تجارب خوشایند به یاد می‌آورند و تجاربی که توسط آزمودنی‌ها در زمان تجربه مثبت گزارش‌شده بودند، وقتی آزمودنی خلق شاد داشت بازیابی می‌شدند و بالعکس، تجاربی که توسط آزمودنی‌ها منفی گزارش‌شده بودند، وقتی آزمودنی دارای خلق افسرده است بازیابی می‌شدند. آن‌ها همچنین دریافتند، تأثیر خلق افسرده، زمان بازیابی خاطرات خوشایند را افزایش می‌دهد. نتایج  نشان می‌دهد حالت خلقی عامل پایدار و مهمی است که بازیابی خاطرات را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

 با توجه به اینکه شواهدی وجود دارد مبنی بر اینکه اختلالات افسرده ساز در نوجوانان به لحاظ پدیدارشناسی مشابه با اختلالات افسرده ساز در بزرگسالان است .

منبع

احمدی،مریم(1394)، عملکرد نوجوانان افسرده اساسی و مبتلا بهPTSD  در شاخص های ادراک زمان، حافظه فعال و سرعت پردازش،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی،دانشگاه خوارزمی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0