اعتمادبه نفس واقعی چیست؟

اعتمادبه نفس واقعی هیچ ارتباطی به رویداد های ظاهری زندگی ندارد.اعتماد به نفس واعتمادبه خویشتن به خاطر آنچه فردانجام   می دهدبه وجود نمی آید،بلکه به دلیل باوربه توانایی درونی خوداست که اوراقادر می سازد تاآنچه راکه می خواهد انجام دهد.

اعتماد واقعی همیشه ازدرون سرچشمه می گیرد نه ازبرون ،ازتعهدی که فرد به خود دارد ناشی می شود.تعهدی که هرچه رامی خواهد وضروری است انجام خواهد داد. اعتماد به نفس باور به قابلیت انسانی خویش است ،اینکه فرد باهرآنچه درزندگی پیش آید روبه رو شود،ازعهده ی آنها برآید وآنچه راکه ضروری است انجام دهد .

وقتی فرداعتماد خود رابراساس وجود خود بنا کند ،نه براساس آنچه که انجام داده است چیزی خلق می کند واعتمادی به وجود می آورد که هیچ کس وهیچ چیزنمی تواند ،آن را ازاوبگیرد.بنابراین اعتماد به نفس واقعی اعتماد به نفس باور شخصی فرد نسبت به روح خود،به عنوان یک انسا ن است.

ضرورت وجود اعتماد به نفس

وجود اعتماد به نفس درافراد به ویژه پایه گذاری آن ازهمان دوران کودکی ضروری است،واین ضرورت هم دررابطه باگذراندن امورمربوط به حیات روزمره وهم در رابطه باسلامت روانی ورشدوامکان کسب کمال است.فرزندان ما نیازمند کسب اعتماد به نفس اند، تا درسایه ی آن بتوانند راه خوشبختی خودرا هموارکنند.به هرمیزان که کودکان مابیشتر رشد کنند وبیشتربا مسائل ودشواری های زندگی مواجه گردند نیاز آنها به اعتماد به نفس بیشتر خواهد شد .
پس مقدمات این امرباید ازهم اکنون فراهم گردد.درایجاد اعتماد به نفس علاوه برتقویت جنبه های ایمانی ،ضروری است که حرکات ورفتاروعملکرد های کودک راتحت رهبری والدین ومربیان مطمئن قرار داد ،تادر ضمن هدایت، بتواند خصایص اخلاقی مطلوب را دروی به وجود آورند واورا به سوی مقصد مورد نظر جهت دهند.

ایمان واعتقاد

ایمان واعتقاد نیروی آفریننده وسازنده ومکمل هستند که درمقابل آنها بی ایمانی نیروی منفی ،سست کننده ومخرب ونابود کننده می باشد. حس اعتمادبه نفس تردید وبی ثباتی راازمیان می برد وبه انسان امکان می دهد که بی توقف وبدون صرف نیروی اضافی بامتانت روبه جلو حرکت کند.همه ی مخترعان،محققان،کاشفان،جنگجویان وفاتحان به استعداد وتوانایی خویش ایمان داشتند ،ودرمقابل اگراشخاص ناتوان وشکست خورده را مورد بررسی قراردهیم پی می بریم که اغلب آنها ازاعتماد وثبات بی بهره بوده اند .

اگرنوجوانان به نیروی ایمان واقف باشند وبدانند که نیروی فکری چه معجزاتی دارد مسلماًبه بالا ترین مقامات می رسند .اراده یکی ازاشکالات ایمان است.اراده یعنی تصمیم به انجام یک کار،نشانه ای از ایمان به توانایی خویش درانجام آن کاراست.

هیچکس تا ایمان به توانایی خویش درتصمیم به انجام کاری که شروع کرده است نداشته باشد قادر به انجام آن نیست،کسی که با ایمان محکمی به اقدام خود اعتماد دارد ومعتقد است که قادربه انجام کاری است نمی توان او را ازراهی که می رود برگردانید.

ایمان به پیروزی خود نیل به پیروزی است. پیروزی ازآن کسانی است که می خواهند پیروز شوند باید اطمینان داشته باشیم کهخواستن توانستن است.اعتمادبه نفس برای کسب هوش ودرایت وتوانایی به انسان کمک می کند وبه ما امکان می دهد کاری که شروع کرده ایم را تارسیدن به نتیجه ادامه دهیم.

لزوم ایجاد اعتماد به نفس

اعتقاد براین است که به هرمیزان که اعتماد به نفس رادرفرد گسترش دهیم به نفع اوست. باید کوشید تا کودک ونوجوان براحساس حقارت خود غلبه کند، و زندگی خودراازمهمل وفلج بودن نجات دهد. اصل براین است که کودک ونوجوان به خود اعتماد واتکا داشته باشد وکارهای مربوط به خود راشخصاً انجام دهد. وضع کاروحالش بایدبه گونه ای باشد وبه جایی برسد که برای خود لیاقت وکمالی احساس کند و به مزایای بیشتری ازنظر امنیت وآسایش دست یابد. افرای هستند که برای شرکت درامری دست به دامان این وآن می شوند ومنتظرند همه یک کاررا شروع کنند تا آنها هم به همان کار اقدام نمایند. همه فریاد بزنند تا اوهم فریاد بزند ،واین امربدان خاطر است که اعتماد به نفس ندارد. وجود چنین اموروزمینه هایی است که ایجاداعتماد به نفس وپرورش آن رادر کودکان ونوجوانان لازم می سازد.

ضعف اعتمادبه نفس

ضعف این احساس باعث می شودکه باورکنیم فقط درصورتی قابل تأیید هستیم که ازهمه جهات کامل وبی نقص باشیم.بنابراین همواره احساس بی ارزشی کرده وتلاش می کنیم به طریقی خودرا بهبود بخشیم.
ازآنجایی که کامل بودن درهمه ی جهات امری محال است پس احساس شکست وناتوانی کرده خودرابدبخت می دانیم. اعتمادبه نفس  یا احساس عشق ومحبت ودادن ارزش واعتباربه خود را نباید باخودستایی وخودپرستی اشتباه کرد.

بدون اعتبار وارزش لازم به خودمان هرگز قادرنخواهیم بود که ازاحساس آرامش وآسایش برخوردار باشیم. همه ی امیدها،هدف ها وآرزوهای مابراساس این نیازاصلی استواراست ودرجه خوشبختی مادر زندگی بستگی به ارضاء این نیاز دارد.عدم شناخت وآگاهی به عواملی که بر روی رفتارانسان تأثیرگذاشته ،موجب بروز رفتارنابهنجار می شودکه مانع اساسی وسدی محکم درراه رسیدن به خوشبختی وایجاد ارتباط ودوستی بایکدیگراست. بابررسی دقیق این عوامل وعلت ها پی می بریم که همه ی اعمال مخرب ونادرست ناشی ازدردی است که به علت عدم قبول خود ونداشتن اعتماد به نفس احساس می شود.

ضعف اعتماد به نفس اساساً یک مشکل،حاصل ازعدم آگاهی است. انکارخود نتیجه ی تلقینی است مخرب،که به اشتباه وبابرداشت غلط به طورناخودآگاه درمغزجای گرفته است. این تلقین موجب می شود که درتمام جنبه های زندگی احساس عدم لیاقت ونا توانی وبی ارزشی کنیم.  بنابراین داشتن اعتماد به نفس کافی ،مسئله ای کاملاً حیاتی وعامل مؤثر برای احساس خوشبختی وسبک لذت اززندگی است.
ممکن است با یک پیروزی درزندگی احساس لذت کنیم،اما چین لذت هایی زودگذر وناپایداراست. تنها لذت واقعی وبادوام آرامش رونی است که علیرغم وجود شکست وضعف های انسانی به خاطرتأ یید وقبول خودمان احساس می کنیم .

منبع

کاظمی، مرضیه (1389)، رابطه بین عزت نفس والدین واعتماد به نفس فرزندان،  پایان نامه کارشناسی ، رشته روانشناسی ، دانشگاه پیام نور

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0